علی کشتگر - ویژه خبرنامه گویا
دکتر عبدالکریم سروش به تازگی در برخورد با کنفرانس جورج‌تاون و شرکت کنندگان در آن، نه به زبان منطق و یا انتقاد سالم بلکه با ادبیات حسین شریعتمداری برخورد کرده است، مثلا در مورد هنرمند و بازیگر سرشناس سینما خانم گل شیفته فراهانی می گوید: " یکی از آنها که تا امتحان نداد و سرتا پا برهنه نشد او را به درون خانواده هنری نپذیرفتند".
اولا این ادعای آقای دکتر سروش که خانم گلشیفته "تا سرتا پا برهنه نشد او را به درون خانواده هنری نپذیرفتند" هم دروغ است و هم توهین به همه اعضای "خانواده هنری" در اروپا و آمریکا؛ او یک بازیگر موفق سینماست و بخاطر هنر و توانائی اش به سینما راه یافته.
ثانیا آن که اگر هنرمندی " از سرتا پا برهنه" شده باشد نیز از حق خود در مبارزه سیاسی علیه استبداد مذهبی حاکم در ایران ساقط نمی شود و دکتر سروش اگر انتقادی دارد باید به مضمون گفته های او بپردازد. گلشیفته در همه سالهای گذشته در حد سهم و توان خود کوشیده است صدای آزادیخواهانه مردم ایران را به گوش جهانیان برساند و امروز نیز همچنان که خود تاکید می کند داعیه سیاستمدار شدن ندارد.
ثالثا برای اطلاع دکتر سروش یادآوری می کنم که وقتی پاپ دوران رنساس لئون دهم به میکل آنژ اعتراض کرد که چرا تصویرهایش برای کلیسای واتیکان را لخت کشیده میکل آنژ به او چنین پاسخ داد: "آقای پاپ من آنها را همان گونه که خداوند آفریده تصویر می کنم". پاپ پس از شنیدن این پاسخ میکل آنژ لب فرو بست و لبخند به لب از کلیسا خارج شد.
آنچه در مورد بی اطلاعی شرکت کنندگان در کنفرانس از زیست مردم و دیانت مردم نیز از زبان آقای دکتر سروش جاری شده نیز نقد مضمون حرکت و افکار و اهداف آنان نیست و ملغمه ای از اتهامات همراه با خشم است.
زنان ایران که محور جنبش زن زندگی آزادی هستند و میلیونها تن از مرد و زن شرکت کننده در این جنبش آزادیخواهانه از مرزبندی های دینی و چسباندن دیانت به سیاست که پایه نظام دینی است عبور کرده اند و گوششان به این شعارها بدهکار نیست. و البته این به معنای اهانت به هیچ دین و مذهبی نیست.
این فیلسوف اسلامی باید بداند که ایران عوض شده و دیگر دوران مرزبندی و تصفیه‌های دینی که بر اساس دوری و نزدیکی دانشگاهیان به نظام اسلامی در دهه اول روی کار آمدن جمهوری اسلامی انجام می شد و ایشان در آن نقش داشت گذشته است. راستی آقای دکتر سروش به نظر شما برهنه شدن بدتر است یا آن کارهایی که شما در تصفیه اساتید دانشگاهها و محروم کردن کشور از صدها استاد دانشگاه کردید؟
نسل جوان ایران مرزبندی های دینی و جدا کردن مومن از غیرمومن و مسلمان از غیرمسلمان را به "برکت" جنایات نظام دینی و خیانتهائی که به نام دین صورت گرفته، قبول ندارد و آنچه می خواهد برابری کامل همه شهروندان از هر مذهب، مسلک و عقیده ای است.
اشتباه نشود آنچه در برخورد با گفته های به دور از اخلاق و ادب آقای دکتر عبدالکریم سروش که در تسنیم هم منتشر شده نوشتم به معنای آن نیست که کنفرانس دانشگاه جورج تاون دارای انتقادات فراوان نیست و می شود به آسانی از کنار آن گذشت.
انتقادات منطقی به آن کنفرانس زیاد است و من شخصا می خواستم همین امروز مقاله ای را که در این باره نوشته ام منتشر کنم. اما تصمیم گرفتم اول با صحبتهای جناب دکتر سروش برخورد کنم و بعد آن مقاله مفصل را منتشر نمایم. عجالتا بگویم که آنچه در آن کنفرانس نسبت به مهندس میرحسین موسوی از جانب برخی از شرکت کنندگان مستقیم و غیرمستقیم مطرح شد، مطلقا به دور از انصاف، مضر به حال جنبش آزادیخواهانه ایران و به شدت تفرقه برانگیز بود، همین جا یادآور می شوم که میرحسین موسوی و زهرا رهنورد در دو دهه گذشته همواره در کنار مردم و علیه حکومت ولایت فقیه مبارزه کرده اند و رنج این مبارزه را به جان خریده اند و امروز نیز با آن بیانیه شجاعانه با تمام وجود و تمام قد در کنار مردم ایستاده اند. و اگر قرار باشد به امثال آنان بی حرمتی شود، نه خدمت به ائتلاف که آنهم البته رهبرانش از درون ایران از میان صدها مبارز سیاسی سالهای اخیر خواهند بود، بلکه دشمنی با آن است. انتقادات دیگر هم نسبت به آنچه در کنفرانس و در در خارج از آن اما مربوط به آن در جریان است وجود دارد که هیچ آزادیخواهی نمی تواند به افشاء و طرد آن کمر نبندد. مثلا شعارهای برخی از طرفداران دو آتشه دیکتاتوری سلطنتی و نه مشروطه از این قبیل: "رهبر ما پهلویه هرکه نگه اجنبیه" و یا "مرگ بر سه فاسد ملا، چپی، مجاهد" که مطلقا ره به فاشیسم و بدترین نوع دیکتاتوری سرکوبگر می برد و طبعا آزادیخواهان دست به قلم در نقد این حرکات زشت ضد آزادی خواهند نوشت و...
خامنه‌ای از مردم خواست نق نزنند
