هدف اصلی و اساسی محمد رضا شاه پهلوی پادشاه فقید ایران ایجاد رفاه و امنیت برای ملت و قدرتمند کردن کشور از جوانب گوناگون در عرصه جهانی بود و آرزو داشت که کشور و ملت ایران را به یک جایگاه محترم در جهان که شایسته ملت ایران بود برساند و در این مسیر و هدف و آرزو نیز گامهای مهم و موثری برداشته بود بطوریکه افق تبدیل شدن ایران به یک کشور قدرتمند اقتصادی و صنعتی و نظامی در جهان و در آینده ای نه چندان دور قابل رویت بود و یک امر بدیهی و آشکار به شمار میرفت. پادشاه فقید ایران با وجود اینکه متحد نزدیک آمریکا و متحدان اروپایی در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس به شمار میرفت اما حاضر به پذیرش اینکه کشورش نقش گاو شیرده برای دوشیده شدن توسط غربیها و آمریکا را داشته باشد نبود و خواهان برقراری مناسبات اقتصادی و عقد قراردادهایی عادلانه با این کشورها بود که با منافع ملی ایران منافاتی نداشته و سود و منافع هر دو طرف قرارداد را در بر داشته باشد.

اما سیاستهای ملی گرایانه ای که شاه در مقابل آمریکا و غرب اتخاذ و پیشه کرده بود و از طرفی پیشرفتهای سریع کشوردر عرصه های اقتصادی و صنعتی و نظامی باعث خشم و نگرانی پنهان کشورهای قلدر جهانی شده بود. فروپاشی نظام پادشاهی ایران در سال پنجاه و هفت برای جلوگیری از تبدیل شدن کشورایران به رقیبی در آینده برای کشورهای قدرتمند اروپایی و آمریکا و با هدف به قهقرا سوق دادن کشور ایران صورت گرفت که سناریوی آن توسط آمریکا و شرکای اروپایی نوشته و در نشستی در گوادلوپ توسط آنها تایید و دستور اجرایی شدن آن صادر شد.

فرایند فروپاشی نظام پادشاهی ایران تحت حمایت کامل این دولتها توسط پلیدترین و عقب افتاده ترین قشر جامعه یعنی آخوند و ملا رهبری و با شراکت سازمانهای چپ و مارکسیستی اسلامی فرصت طلب و تشنه قدرت و چهره های فرهنگی و هنری هپروتی با گرایشهای چپگرایانه و الدنگهای ملی مذهبی و بخش کوچکی از مردم فریب خورده ایران شروع شورشها و اعتراضات کلید خورد و در نهایت با زدن تیر خلاص به پیکر نیمه جان نظام پادشاهی توسط تعدادی از فرمانده هان خائن ارتش که با اعلام بی طرفی ارتش راه پیروزی شورشیان را بسیار راحت وهموارتر کردند و از طرفی بی ارادگی و بی خاصیتی آخرین نخست وزیر اجحاف شده به شاه (شاپور بختیار) که او هم در عالم هپروت سیر میکرد و نهایتا پا به فرار گذاشت و با فروپاشی نظام پادشاهی و استقرار حکومت آخوندی به رهبری خمینی آمریکا و غرب به خواسته شوم و پلید خود که حذف شاه و فروپاشی نظام پادشاهی و به قدرت رساندن آخوندی با تفکرات قرون وسطایی که در تخریب و به قهقرا کشاندن ایران و ایرانی سنگ تمام خواهد گذاشت به خواسته پلید و استعماری خود در ایران دست یافتند.

آمریکا و اروپا که دارای کارنامه های سیاهی در استثمار و استعمار ملتها و کشورهای دیگر جهان هستند و از طرفی داعیه دمکراسی و حمایت از حقوق بشر را نیزدارند اما آنها مسبب اصلی فلاکت مردم ایران و جنگ و کشتار و نابسامانی و ویرانی و در به دری مردم چندین کشور منطقه میباشند. توطئه کثیف این دولتها برای فروپاشی نظام پادشاهی ایران که ثبات منطقه را نیز به هم ریخت باعث و بانی نکبت و فلاکتی است که ملت ایران و مردمان چندین کشور منطقه کماکان با آن دست به گریبان هستند و روزگار سخت و طاقت فرسایی را تجربه میکنند.

میگویند جیب آخوندها آنقدر گشاد است که هر چقدر میدزدند و در جیب خود میریزند پر نمیشود اما واقعیت این است که جیب آمریکا و شرکای اروپایی و خاصه چین و روسیه از جیب آخوندها گشادتر است و تا زمانیکه حکومت ملایان و مافیای حکومتی در ایران برقرار باشد سیه روزی و فقر و فلاکت مردم ایران بیشترشده و تداوم خواهد یافت و ثروت ملی کشور همچنان به جیب آخوندها و آقا زاده ها و اربابان غربی و شرقی حکومت ملایان سرازیر خواهد شد.

ملت ایران که هر چه نکبت و فلاکت و زجر و حقارتی که بتوان بر شمرد را در این چند دهه حکومت ملایان با پوست و گوشت خود لمس کرده اند اما شوربختانه و در کمال تعجب باعث نشده که یک حرکت و همبستگی بزرگ ملی برای مقابله با این حکومت ضد ایران و ایرانی شکل واقعی پیدا کند.

رژیم ملایان چیزی جز ویرانی کشورو به فقر و فلاکت کشاندن مردم ایران و به گند کشیدن هویت ایرانی و غارت اموال ملت و کشور ثمر دیگری نداشته است. سکوت و بی تفاوتی اکثریت مردم ایران مقابل فجایع این حکومت ضد ایرانی قابل فهم و بخشش نیست و توهین به جوانان و مردم آزادیخواهی است که برای آزادی و نجات کشور از چنگال این اوباشان دست نشانده و ایرانفروش ضد ایرانی خون پاک آنان توسط دژخیمان حکومت به زمین ریخته شد و یا به اسارت مزدوران حکومت درآمده و درسیاهچال های رژیم تحت وحشیانه ترین شکنجه ها قرار گرفتند که بسیاری نیز به نقص عضو دچار شده و تعداد زیادی نیز دراثر شکنجه جان خود را از دست داده و در بی خبری خانواده هایشان درمکانی دفن شده اند.

حکومت ملایان هنوذ هم تحت حمایت آمریکا و اروپا قرار دارد و از سرنگونی آن تا حد امکان جلوگیری خواهند کرد. تحریمهای اقتصادی و تحریم افراد وابسته به حکومت تمامأ سرکاری و نمایشی است زیرا این حجم از تحریمهای گسترده که علیه رژیم صادر کرده اند هیچگونه تاثیری بر رفتارها و به خطر افتادن موجودیت حکومت نداشته است بلکه تنها سران حکومت و آقا زاده ها و باندهای مافیایی حکومت و شرکتها و کمپانیهای اروپایی و آمریکایی را به بهانه دور زدن تحریمها ثروتمند تر کرده است و تنها تاثیر آن بر ملت ایران بوده که فقرو فلاکتشان بیشترشده است.

جنگ زرگری نمایشی هم که میان آمریکا و اسراییل و حکومت ملایان برقرار است حالت مسخره و تهوع آوری به خود گرفته است. حمله موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به پایگاه آمریکایی در عراق به بهانه کشته شدن قاسم سلیمانی ساعتها پیش از انجام آن به اطلاع آمریکایی ها رسانده شده بود که احتمالأ از کشته و زخمی شدن نیروهای مستقر در آن پایگاه جلوگیری شود.

اولین حمله موشکی از خاک ایران به سوی خاک اسراییل نیز از قبل و پیش از حمله موشکی به اطلاع آمریکا و کشورهای منطقه و طبیعتأ به کشوراسراییل رسانده شده بود واین بازی موشکی رژیم خسارت جانی و مالی برای اسراییل در بر نداشت و تنها فرد کشته شده یک دختر بچه عرب بود. دومین حمله موشکی رژیم به اسراییل نیز که خسارت جانی برای اسراییلی ها در بر نداشت و تنها باعث وارد شدن خسارات جزیی به مناطقی در این کشور شد احتمالأ پیش از حمله به اسراییل و آمریکا اطلاع داده شده بود و اینبار نیز تنها کشته این حمله یک جوان کارگر فلسطینی بود.

از طرفی مسئله غنی سازی اورانیوم در ایران همواره بهانه ای برای اسراییل جهت دوشیدن آمریکا برای دریافت پول و سلاح های پیشرفته بوده است. زمانیکه رژیم درجه غنی سازی اورانیوم را به بیست درصد رساند اسراییل چنان هیاهویی در جهان به پا کرد که همه تصور میکردند تا ساعتها و یا روزهای آینده اسراییل به مراکز غنی سازی رژیم حمله خواهد کرد اما پس از دریافت چیزهایی که از آمریکا طلب کرده بود این هیجان ایجاد شده فروکش کرد و به باد فراموشی سپرده شد. اکنون که رژیم ملایان در آستانه تولید سلاح اتمی قرار گرفته اسراییل با دریافت مطالباتش از آمریکا از صدمه زدن به تاسیسات اتمی رژیم که از طرفی با مخالفت شدید آمریکا نیز همراه است حذر کرده و تنها به تهدید و رجز خوانی بسنده کرده است.

اسراییل به تهدیدات زیادی پیش از حمله خود به جمهوری اسلامی از جمله زدن سر مار در ایران و یا عملیات کوبنده و درد آور برای رژیم دست زده بود اما پس از انجام حمله نه از زدن سر مار خبری شد و نه عملیات کوبنده و درد آور برای حکومت ملایان چرا که به خواست آمریکا و اروپا انجام این عملیات نباید به صورتی انجام میگرفت که موجودیت نظام با خطر روبرو شود. ملت ایران باید به این حقیقت رسیده باشد که نه آمریکا و نه اروپا و حتا اسراییل و کشورهای منطقه خواهان نابودی رژیم ملایان نیستند چر که که وجودش سود آور و مایه تولید ثروت برای این کشورهاست.

مردم ایران اگر خواهان رسیدن به آزادی و رها شدن از شر حکومت ملایان حاکم بر کشورهستند باید ازامید بستن به کمک خارجی دوری کنند و تنها به قدرت جمعی خود متکی باشند.

همبستگی گسترده ملی و شروع اعتراضات علیه رژیم با حضور میلیونی مردم در خیابانها و میادین شهرهای سراسر کشور بساط این رژیم منحوس را بسادگی جمع خواهد کرد. مردم ایران با اطمینان و بدون نگرانی در کنار شاهزاده رضا پهلوی که رهبری دوران گذار را پذیرفته است می توانند با موفقیت تا رسیدن به پای صندوق رای و انتخابات آزاد برای تعیین نوع حکومت دوره گذار را پشت سر بگذارند و یک ( بیلاخ ) بزرگ حواله سازندگان و حامیان رژیم ضد ایرانی و ضد بشری ملایان کنند.

جمشید عنبرستانی