حزب كمونيست كولى گرى: ما هم به كميته نوبل و هم به خانم عبادى اعتراض داريم چون كميته صلح نوبل بدون توجه به استراتژى كميته مركزى حزب ما، با اسلام خط و مرز نكشيده و شيرين عبادى هم گفته است: مى شود هم مسلمان بود و هم موافق حقوق بشر.
آقاى خاتمى: خانم عبادى بايد با استفاده از جايزه بى اهميت خود منافع مهم جهان اسلام را در نظر بگيرد.
سلطنت طلبان: چون شيرين عبادى در زمان رژيم پيشين قاضى بوده پس سلطنت
وديعه اى است الهى كه ازطرف ملت به پادشاه واگذار مى شود.
جمهورى خواهان: خانم عبادى شايسته ترين كانديدا براى رياست جمهورى است كه همه جمهورى خواهان مى توانند گرد او جمع شوند. او همان است كه ما كم داشتيم.
حسين باقرزاده (هماهنگ كننده منشور81): جمهورى خواهان زيادى به خود وعده وعيد ندهند، خانم عبادى در صحبت هاى خود هيچ سخنى درباره جمهورى خواهى نگفت و فقط از دمكراسى و حقوق بشر صحبت كرد. اين اثبات درستى عمده نبودن شكل حكومت در مرحله كنونى است.
كارگزاران سازندگى: خانم عبادى پول خوبى برنده شده، اگر آن را به ما بدهد با آن سرمايه گذارى كرده و پولش را چند برابرمى كنيم. در عوض از او مى خواهيم كه هنگام دريافت جايزه در اسلو با در نظر گرفتن مصلحت شوراى تشخيص مصلحت نظام با نمايندگان شركت نروژى " استات اويل" صحبت كند.
مخالفان ديروز خاتمى (از زور ناراحتى): اين جايزه حق خاتمى بود.
انجمن فمينيست هاى هميشه ناراضى: خانم عبادى بايد بدون حجاب از پاريس به ايران مى رفت يا بطور سمبليك در فرودگاه مهرآباد حجاب خود را برمى داشت.
طرفداران روزه سياسى: اولين اقدام خانم عبادى بعد از ورود به ايران بايد حمايت از روزه سياسى ملى مذهبى ها و نمايندگان مجلس باشد.
كانون فرهنگيان خلق عرب: برنده شدن جايزه صلح نوبل از طرف زنى از مليت ترك اهل همدان نقش اصلى خلق هاى تحت ستم ايران را در افتخاراتى كه فارس هاى شونيست از آن خود مى نامند، نشان داد.
سوپر انقلابى هاى خارج ازكشور: فعاليت هاى خانم عبادى كافى نيست، او مى خواهد در چهار چوب قوانين ضد بشرى جمهورى اسلامى مبارزه كند و از همه بدتر گفته است كه دوره انقلاب ها به پايان رسيده است.
مجاهين خلق: ضمن تبريك به شيرين عبادى به او هشدار انقلابى مى دهيم كه اگر بخواهد به رقابت با مريم رجوى بپردازد، به چند نفر از اعضاى سازمان ماموريت مى دهيم كه از فرط ناراحتى خود را به آتش بكشند.
روزنامه جمهورى اسلامى: شيرين عبادى همسر سيامك پورزند باشد.
داريوش سجادى: بخاطر اينكه اعطاى اين جايزه باعث شد كه من بتوانم اقيانوس متلاطم ذهنم كه باعث سردرد مزمن من مى شد را از طريق كلمات به دنياى بيرون وصل كنم از كميته جايزه صلح نوبل متشكرم. هرچند كه پدر مادر اين كميته متهم است و بايد توضيح دهد كه چرا اين جايزه را قبلا به دكتر شريعتى نداد. اما اهداى اين جايزه به يك ايرانى نشان داد كه نارسيسيسم جامعه ايرانى به آناليز اپيستمولوژيك تبار شناسانه احتياج دارد.
اقای فرخنده
اما خود شما مسل همیشه پا در هوا بین ذمین اسمان گیر کرداید.
راجع به شيرين عبادي و جايزه صلح نوبلي كه گرفت و خودش هم انتظار گرفتن آن را نداشتم حرف هاي زيادي زده شده است يك نكته را خواستم بگويم و آن اينكه حتي اگر خيلي بد بينانه قضاوت كنيم و بگوييم كه اين جايزه با نيات سياسي و اعمال نفوذ قدرت ها به افراد داده مي شود باز حق اين بود كه آقاي خاتمي به عنوان رئيس جمهور منتخب مردم كه همه روي او حساب جداگانه اي باز كرده اند و او را شخصيت متفاوتي مدانستند عكس العمل منطقي تري بروز مي داد نه اينكه حرف هايي بزند كه حتي از سيماي لاريجاني هم قابل پخش نباشد متاسفانه ايشان هيچ كوششي هم براي ترميم اين گفته هاي خود نكرد و عكس العمل او در نهايت ضربه مهلكي به وجه سياسي و محبوبيت اش در بين مردم زده است من اين را از خلال گفتگوهايي كه با عامه مردم دارم كاملا درك كردم .
گاهي نسنجيده حرف زدن مي تواند عواقب بسيار زيان باري داشته باشد خاتمي آخرين اميد مردم در بين روحنيت بود ولي مثلاينكه اين گفته درست از آب در آمد كه همه انها سر و ته يك كرباسند!!
سلام آقاي فرخنده عزيز
از مطلب زيبايتان سپاسگذارم آري به راستي ح ك ك همان حزب كمونيست كولي گري است
آري سياه انديشان راهي نيافتهاند جز آن كه در روزنامه اي مدعي شوند شوهر برنده صلح نوبل «سيامك پورزند» است!!!. غافل از اين كه «شيرين عبادي»، «مهرانگيز كار» نيست!!!!! و تازه، انتساب به پيرمردي كه در زندان از او اعتراف گرفته شده، شبههاي بر اين افتخار وارد نميكند. راهي نيافتهاند جز آن كه برنده جايزه صلح نوبل را در شب نامه اي فرد مورد تشويق و حمايت پاول، بوش و بلر معرفي كنند، غافل از اين كه زن ايراني تحسين و شگفتي افكار عمومي جهان را برانگيخته و اگر سران آمريكا و انگليس تبريكي گفتهاند، در جهت همراه نشان دادن خود با افكار عمومي صلحطلبان جهان بوده است. آنها غريبه ماندهاند، چون در توهمات خودساخته خويش اسير شدهاند. غريبهاند چون دموكراسي و حقوق بشر را بر نميتابد و هر تفكر و جرياني كه اين دو را برنتابد، «صلحطلبي»اش نيز زير سؤال خواهد رفت.
داريوش سجادي هم افكار تابناكي!!!!!دارد كه به درد عمه اش مي خورد
شیرینی در همین اختلاف عقیدهاست چیزی که دیکتاتورها از آن بخاطر ضعف برخورد باعقاید دیگران وحشت دارند.درثانی مگر میدان سیاست دردنیای ازاد میدان مبارزهای بدون خشونت نیست؟این همان فضائی است که مردم ما نیازمند آنند.فضائی که هرکس بدون ترس انچه را که می خواهد در هر موردی بگوید.