نواب صفوي و گروه فدائيان اسلام، برای آن دسته از ایرانیان معاصر که دست کم با نگاهی گذرا، تاریخ معاصر ایران را ورق زده اند، نام هایی آشنا و تاثیر گذار هستند.
سيد مجتبي نواب صفوي در سال 1303 در تهران متولد شد. پدرش، سيد جواد، وكيل دادگستري بود و به علت برخورد تندش با يكي از مقامات مملكتي، مدت سه سال را در زندان قصر به سر برد. سید مجتبی دوره ی ابتدايي را در مدرسه ی حكيم نظامي قم طي كرد، براي ادامه تحصيل به مدرسه ی صنعتي رفت و در رشته ی سوهان كاري فارغ التحصيل شد. در خلال اين مدت به مدرسه مروي مي رفت و علوم ديني را فرا می گرفت . در سال 1318 به دليل آشوبگري و برهم زدن امنيت عمومي، گرفتار پی گرد پلیس شد و اجباراً به آبادان رفت تا در شركت نفت به عنوان سوهان كار مشغول به كار شود.
نواب در آبادان هم دست به تحصن و آشوبگري زد و به بهانه ی دفاع از حقوق يك كارگر ايراني با كارشناسان انگليسي درگير شد. اما پی گیری های پلیس آبادان او را باز هم ناچار به تغییر مکان کرد. پس به کمک دوستانش به نجف گریخت.
خواندن کتاب «شيعه گري» نوشته ی «احمد كسروي» در نجف، انگیزه ای شد برای بازگشت مجدد نواب تندرو و متعصب به ایران. نواب می خواست كسروي را به خاطر توهین به آنچه که او از آن با عنوان «اسلام ناب محمدي» متعصبانه دفاع می کرد، به قتل برساند. گروه فدائيان اسلام از همان موقع شكل گرفت.(نواب انتخاب نام «فدائیان اسلام» برای گروهش را به خوابی نسبت می داد که در آن، امام سوم شیعیان، بازوبندی با نام «فدائي اسلام» بر بازوی او بسته بود.)
در ايران، زمینه ی مقدس مآبانه ی ترور کسروی، با بدنام کردن او در میان مردم کوچه و بازار به عنوان یک مانع برای تحقق واقعی اسلام در جامعه، فراهم شد. سرانجام اولين سوءقصد به جان کسروی روز 8 ارديبهشت سال 1324 در چهارراه حشمت الدوله، با شليك دو تير و وارد کردن ضربات پياپي كارد به سر و صورت او، توسط خود نواب انجام شد. این ترور البته نافرجام ماند.
گروه نواب سرانجام کسروی را به قتل رساند. در جستجو برای یافتن انگیزه های اصلی این اتفاق، اسنادی به دست آمده که از ارتباط گروه نواب و اتباع خارجی ساکن در ایران، خبر می دهند. اما باز خوانی این حادثه، مجرد از حال و هوای سیاسی آن روزهای ایران، امکان پذیر نیست.
حدود ربع قرن قبل از ترور احمد کسروی، رضاشاه پهلوی با كودتاي 1299 هـ.ش به قدرت رسيد. حكومت او گرچه ظاهر پارلماني به ارث رسیده از دوران مشروطه را حفظ کرده بود، اما روش استبدادي آن چیزی كمتر از استبداد حاکم بر ایران در سالهای حکومت قاجارها نداشت. با این وجود، رضا شاه تجديد نظر و نوگرايي را كه خواست انقلاب مشروطيت بود در جامعه به پيش برد: از قدرت بي حد و مرز روحانيون كاست، مراكز آموزشي غير مذهبي، ارتش و نيروي پليس مدرن، دادگستري و ثبت اسناد را برپا ساخت، دانشجو به خارج فرستاد، نظم و امنيت را در كشور تأمين كرد، حجاب را برچيد، راه آهن و جاده ها ساخت، كارخانه ها به راه انداخت و خلاصه اینکه پايه ی ناسيوناليسم ايراني را تحكيم بخشید.
رضا شاه که قدم از مزرهای ايران بيرون گذاشت، روحانیون زخم خورده و در سوراخ خزيده، سر به بيرون آوردند و دوباره علمدار جامعه شدند و دولتيان، ميدان را براي جولان به گفته ی كسروي: «آخوند بچه ها و سيد بچه ها» و «زنده كردن سينه زني و زنجيرزني و چادر چاقچور» آماده كردند.
ناصر پاکدامن، نام آشنای فرهنگ معاصر ما، در کتاب خواندنی «قتل کسروی»، این دوره از تاریخ ایران را اینگونه توصیف می کند: «دولتيان رضاخان زدايي مي كردند تا با افراط و تفريط دوران بيست ساله، وداع كرده باشند و به اين طريق خاصه كدورت از خاطر و خشم از دل روحانيت شيعه بيرون آورند. جمله اي كه كسروي از محمد علي فروغي، نخستين نخست وزير پس از 20 شهريور نقل مي كند بسيار پر معني است. گويي كه در آن سال ها رهنمود اصلي سياست دولتيان همين جمله است كه فروغي در نخستين ديدارش با روزنامه نگاران به زبان آورده است: «به دين هم بايد حمايت كرد...» حاكمان به رضاخان زدايي مي پردازند و فعالانه به تحبيب قلوب روحانيت دست مي زنند تا با تقويت مذهب مبارزه با افكار آزادي خواهانه و ترقي خواهانه را تسهيل كنند. در اين ميان روحانيت نيز پايان دوران بيست ساله را تولدي ديگر مي داند و فعالانه به تنظيم و تمشيت امور خويش مي پردازد.»
کسروی اما سال ها پیش از انتشار کتاب «قتل کسروی»، دوران «رضاخان زدایی» را توصیف کرده بود: «در اين چهار سال كه دوره آزادي و دموكراسي ناميده مي شود ايران بطور محسوس و آشكار دچار ارتجاع گرديده است. سينه زني و قمه زني و اين قبيل اعمال وحشيانه ماه محرم دوباره آزاد گرديد. زن ها كه از چادر بيرون آمده بودند آزادي يافتند كه به آن بازگردند، گرمابه هاي نمره را بسته و خزينه هاي عمومي سراپا كثافت را كه بسته بود باز كردند... شاه بار ديگر در درگذشت بزرگان دين مراسم سوگواري برگزار مي كند و به مسجد مي رود و ختم آيتالله اصفهاني(مرجع تقليد شيعيان آن زمان) را مي چيند.»
آری. گناه كسروي، مبارزه ی بي امان او با خرافات بود. کسروی به نقد مذهب شيعه نشست و آنچه را كه با خرد سازش نداشت زير سؤال برد. کسروی هرگز به اسلام توهين نكرد و قرآن، كتاب مقدس مسلمانان را به شعله ی آتش نسپرد. آنچه مذهبيون به دروغ به او نسبت دادند.
كسروي با شهامت، شجاعت و خلاقيتی بي نظير در زماني كه تا قبل از آن كسي در برابر خرافات ناشي از حاكميت مطلق روحانيون شيعه قد علم نكرده بود، يك تنه در برابر آنان ايستاد. اما روحانيون مرتجع، ناسازگار با خرد و منطق، کمر به قتل او بستند و با فتواي روحانی نمایی به نام «شيخ عبدالحسين اميني»، با همكاري مستقيم و غير مستقيم حاكمان زمان و البته به ياري گروه نواب صفوي، او را در كاخ دادگستري، شعبه 7 دادسراي تهران، به وضع فجيعي در مقابل ميز بازپرسي به قتل رسانيدند.
این وسط، تاثیر گروه فدائیان اسلام از سازمان های جاسوسی بیگانه، غیر قابل چشم پوشی و فراموشی است. نشريه ميهن در شماره ی پنجاه و نهم خود، در مورد ارتباط گروه فدائيان اسلام با سازمان جاسوسی بريتانيا چنين مي نویسد: «پيشينه ارتباط فدائيان اسلام با سازمان اينتليجنس سرويس بريتانيا به دوره رضاشاه برمي گردد. علاوه بر آن كه در آن زمان سران فدائيان اسلام مستقيماً با سفارت انگليس در ايران ارتباط داشتند، يك شخصيت سياسي برجسته آن زمان كه جناب سيد ضياء معروف باشد نقش فعالي را در سازماندهي ارتباطات ميان فدائيان اسلام و سفارت انگليس ايفا مي كرد. حاج مهدي عراقي پيش از انقلاب تعريف مي كرد كه سيد ضياء كمك هاي مالي دولت انگليس را به سران فدائيان اسلام تحويل مي داد و پيام هاي ميان آن ها را رد وبدل مي كرد.
حاج مهدي عراقي براي ما تعريف مي كرد كه سيد ضياء شخصاً با نواب صفوي، خليل طهماسبي و عده ديگر از سران فدائيان اسلام در ارتباط بود. عمليات تروريستي فدائيان اسلام چه در دهه 20 شمسي كه رزم آرا را ترور كردند و چه پس از كودتاي 28مرداد همگي به ميل سفارت انگليس و در جهت پيشبرد اهداف خاص اين قدرت استعماري بود. انگليس همواره خواهان آن بود كه از تمايلات مراجع سنتي و احساسات ديني به سود منافع خود و عليه ملي گرايي و مليون كه آنان را خطري جدي براي منافع خود ارزيابي مي كرد بهره برداري كند و اساساً نفوذ در ميان روحانيت و شبكه هاي متعصب ديني را براي اثرگذاري بر تحولات داخلي ايران و تحريك آن ها عليه مليون و استقلال خواهان لازم داشت.
سازمان جاسوسي انگليس بر آن بود تا با نفوذ در نهادهاي سنتي ديني و ارتباط با فدائيان اسلام به موقع عليه جنبش هاي ملي ايران فشار وارد سازد و از قدرت گيري اين نيروها در ايران جلوگيري كند. انگليس همچنين در تضاد منافع خود با آمريكا از نفوذ خويش در فدائيان اسلام و روحانيت شيعه استفاده مي كرد. هيچ ترديدي نيست كه انگليس خواهان آن بود كه در صورت سقوط شاه، ملي گرايان به حاشيه رانده شوند و گروه هاي مذهبي دوست و وابسته به اين كشور به قدرت برسند و در اين زمينه انگليس قدرت اصلي خارجي طرفدار روحانيون بود.»
اما گروهی که در سال های نه چندان دور، با قتل شخصیت های برجسته ای مثل کسروی، خود را به عنوان بنیان گذاران خشونت سیاسی در ایران معرفی کرد، همچنان و این روزها با نام «جمعیت فدائیان اسلام» به فعالیت خود ادامه می دهد.
دبیر کل این روزهای جمعیت فدائیان اسلام، شخصی است با نام «محمد مهدي عبد خدايي». او که در زمان نواب نوجواني بيش نبوده، همان کسی ست که در دوران نخست وزيري مصدق، هنگامي كه نواب و چند تن از همراهانش در زندان بودند، ترور نافرجام دكتر فاطمي، وزير امور خارجه ی کابینه ی دکتر مصدق و مظهر جنبش ملي ايران را در مقابل دریافت مبلغي ناچيز، انجام داد.
دکتر عبد خدایی - که البته دکترای «افتخاری» اش را اخیرا و در سالهای حکومت جمهوری اسلامی دریافت کرده - اگر چه بعد از آن ترور نافرجام به زندان افتاد، ولی پس از کودتای بیست و هشت مرداد با «فرمان همایونی» محمدرضا پهلوی آزاد شد تا سر نوشتی متفاوت با دکتر فاطمی – که در همان روزها و به واسطه ی تمایلات وطن دوستانه اش به «اعدام» محکوم شد – داشته باشد.
بی دلیل نیست که بسیاری از تحلیل گران سیاسی معتقدند: «اگر روزي امكان بررسي آزادانه پرونده و سوابق اين گروه و چهره هاي شاخص آنان بوجود آيد و يك كالبد شكافي دقيق از آنها به عمل آيد معلوم خواهد شد كه ماهيت ضد ملي و ضد ايراني آنان و دشمني آن ها با نيروهاي ملي و ملي- مذهبي از كجا سرچشمه مي گيرد.»*
ذكر منابع:
* نشریه ی میهن، شماره پنجاه و نه
کتاب «قتل کسروی»، نوشته ی ناصر پاکدامن
http://www.kasravi.info
http://www.navabsafavi.com
فدائيان اسلام و رضاخان زدايي
گروه نواب سرانجام کسروی را به قتل رساند. در جستجو برای يافتن انگيزه های اصلی اين اتفاق، اسنادی به دست آمده که از ارتباط گروه نواب و اتباع خا�...
Siah Sepid Weblog
November 10, 2003 10:14 PM
تعصبات قومي
والا درمورد مقاله اي كه درباره "نواب صفوي و قتل كسروي" ماني تو گويا نوشته و ايضآ كامتهايي كه ملت بعدش گذاشتن بايد بگم كه درسته كه نواب صفوي ك�...
HamedYou
November 11, 2003 10:36 PM
تعصبات قومي
والا درمورد مقاله اي كه درباره "نواب صفوي و قتل كسروي" ماني تو گويا نوشته و ايضآ كامتهايي كه ملت بعدش گذاشتن بايد بگم كه درسته كه نواب صفوي ك�...
HamedYou
November 11, 2003 10:39 PM
معادن بزرگ سنگ دهبيد با ميلياردها تومان سود در اختيار امامی کاشانی است
به گزارش سايت امروز ، معادن بزرگ سنگ دهبيد در اختيار آقاي امامي كاشاني امام جمعه موقت تهران قرار دارد. طبق اين گزارش سالهاست كه اين اين معادن به وي واگذار شده است و سود حاصل از آن ميلياردها تومان است.
قبلا به مقاله ارزشمند آقاي اميني اشاره كردم. مطالعه آنرا ميتوانم به دوستان علاقمند توصيه كنم. در زير مقدمه آنرا مشاهده ميكنيد:
پيشگفتاری بر چالش دين ودولت در ايران معاصر
از نوری تا خمينی
انگيزه اين نوشتار، بازنگری به چالش ميان دين و دولت در سالهای گذشته از ديدگاهی نو و نقد به داوری رايج در ميان نيروهای سکولار ايران است . بنياد داوری من اين است که بر خلاف برداشتهای رايج، روحانيون شيعه و به ويژه مجتهدين بزرگ ايران از کمرکش انقلاب مشروطه تا آغاز جمهوری اسلامی، کم يا بيش به جدايی دين از سازمان اداره جامعه يا دولت تن درداده و اساسا به امور دينی پرداختهاند. به باور من، حتی در آستانه انقلاب 57 نيز بيشتر مجتهدين بزرگ شيعه به انديشه ولايت مطلقه فقيه به مفهوم سيادت علما بر سازمان دولت باور نداشتهاند. پس جنبشی که سرانجام به تشکيل جمهوری اسلامی و ولايت مطلقه فقيه انجاميد، نه تنها چالشی در برابر مدرنيته، ارزشهای غربی و فکر دموکراسی اجتماعی، بلکه در عين حال شورش ردههای پايين تر روحانيون و گروهی از روشنفکران افراطی شيعه در برابر روحانيون سنتی بود که جدايی دين و دولت را پذيرفته بودند و نقش روحانيون را اساسا تدريس علوم دينی و ارشاد مردم و زمامداران دولت میديدند.
روشنفکران چپ و مذهبی ايران به ويژه از سالهای پس از شهريور بيست و پيدايش دوره دوازده ساله دموکراسی ناقص به اين سو، به جای هواداری از فرايند کناره گيری روحانيون از سياست، به تشويق تند روترين عناصر مذهبی پرداخته و روحانيون را به مداخله در سياست تشويق کردند. تا پيش از آنکه جمهوری اسلامی و ولايت مطلقه فقيه، نتيجه آميزش دين و سياست و يا چيرگی دين را بر سازمان اداره جامعه به نمايش گذارَد، روشنفکران سياسی سکولار، روحانيون را به گروهبنديهايی مانند "مبارز"، "درباري" و"خانه نشين" تقسيم میکردند. از اين ديدگاه، کاشانی، خمينی و ياران امام به دليل مخالفتهايشان با سياستهای دولت و خـُرده گيریهايشان ازروحانيون بلندپايه به اين بهانه که آنها کناره جويی ايشان از سياست، روحانيون مبارز و نستوه خوانده شدند و شيخ عبدالکريم حائری يزدی و آقا حسين بروجردی که نزديک به چهل سال، روحانيون را دخالت در سياست برکنار داشتند، به مماشات و سازش با دربار و دولت متهم گرديدند. پس در آستانه انقلاب، شريعتمداری که بر ادامه رفتار کجدار و مريز روحانيون با دولت پافشاری میکرد، سازشکار و نوکر سرمايه داری شناخته شد و امام خمينی که از سرنگونی رژيم و بنای حکومت عدل اسلامی سخن میگفت، انقلابی و رهرو آزادی گرديد!
اصل مقاله را در آدرس زير ميابيد:
دوستانی گویا نمخواهند آفتاب روشن را در آسمان ببینند.چرا خود قرآن را نمی خوانید تا تعداد کلماتی را که دستور به کشت و کشتار می دهد بتوانید بشمارید.بله ما هم روزی مسلمان بودیم و از خرافاتی که به خوردمان میدادند بیخردانه دفاع میکردیم ولی بعدها که فکرمان بازتر شد اینها را با عقل سازگار ندیدیم تا ناشیانه دگر بار به دفاع ازآنها برخیزیم.دوست عزیز حرف ما اینست که انسانها از نظر حقوق اجتمائی(یعنی حق داشتن عقیده مذهب لباس و جنسیت و تمایلات جنسی زبان فرهنگ...)با هم برابرند و اسلام این مسئله را نمی تواند قبول کند.چرا چون من بی خدا در یک چامعه مذهبی (اسلامی)حقم طبق آیات بیشماری کشتن است.این عرفانی که شما آنرا باسلام ربط میدهید اولا تنها مربوط به مذهب نمیشود زیرا اینها در وجود انسانها نهفته است و دیگر آن زمانها گذشته که افراد رابخاطر اینکه به خدا معتقد نیستند بی احساس و بدون درک درست از مسائل روحی متهم کرد زیرا انسانهای بزرگی که از جان و دنیاشان گذشتند بدون اعتقاد به خدائی و چشمداشت پاداشتی و برعکسش را خودتان میبینید. در ثاتی این بحثها در تمام مذاهب هست و دلیلی ندارد که ما تنها به اسلام بچسبیم.نه دوست عزیز دیگر دوران استحمار بسر رسیده.مسلمان مسیحی یا کافر باید خودش برای عقیده اش نیروبگذارد و در یک جامعه آزاد و بدون تبعیص با دیگران رقابت کند نه بیت المال مردم را غارت کنند و بچه های مردم را زنده زنده بنام کافر و منافق دفن کنند.من با کشت و کشتار انسانها مخالفم بهمین جحت با کشتن این جانورها هم زیرا ما انسانیم و باید بهمنوعان خود با مدارا و جوانمردی و مروت برخورد کنیم.وحشیگری و کشت و کشتار نتایج خوبی تا بحال نداده و در آینده هم نحواهد داد.ما چون منطق داریم احتیاجی به زندان و بند و کشت و کشتار نداریم.
http://www.savagesonblondes.com/gusher/gusherrp.html
jahate ashenaie ba kasravi
be in adres kilik kinid
http://www.savagesonblondes.com/gusher/gusherrp.html
jahate ashenaie ba kasravi
be in adres kilik kinid
ma 1400 ast gereftare tazism hastim
ma 1400 ast gereftare tazism hastim
dar in syat kasravi moarefi shode
sar anjame aqaye Kasravi ra mitavanid inja bebini
http://www.savagesonblondes.com/gusher/gusherrp.html
Dooste aziz aghaye darvish f
Man ba estedlale shoma kamelan movafegham.amma ba tavajoh be inke akhoondha ziad jenayat kardehand fekr nemikonid ke barkhi az aksolamalha tabie ast??.Yunes
ba doroud, shoma ke az nashryh mihan nam mibarid midanid bonyangozar va maseoule an kist? ya na? in adam asmash hast Ali Mohammad Farkhondeh ke amrooz ba posheshe nam mostaare Ali Keshtgar be astelah faaliyat mikonad, midanid ou ki boodeh va che mikard? Ali mohammad Farkhondeh yeki az aazae boland payeh sazmane terroristi fedaeyan khalgh kesi ast ke be pasgah gandarmeri siyahkal dar ostane gilan shrkat kard va hame afrade gandarm ra losht va pasgah ra be atesh keshid,va amrooz uo ham shode mobarez
آقاي بهمني عزيز! ما نيازي به تكرار تجربه شكست خورده كشورهاي بلوك شرق در ارتباط با دين زدايي نداريم. حزب كمونيست شوروي طي هفتاد سال با ويران كردن كليساها و ممنوع كردن مراسم مذهبي دين زدايي كرد. اما پس از فرو ريختن حصارها موج بازگشت به مسيحيت و آنهم به عقب مانده ترين شاخه آن يعني ارتدكس روسيه را فرا گرفته است. امروز كليسا پس از دولت قويترين نهاد اجتماعي روسيه است!
دوست گرامي! مذهب قدمتي همپاي خود بشر دارد. شما كه ظاهرا سالهاست در ايران نيستيد شايد بدين واقعيت آگاه نباشيد كه درصد بزرگي از مردم ايران حساب مذهبشان را از حساب حاكميت ملاها جدا كرده اند.
البته اين شوق زدگي برخي از دوستان براي يكسره كردن تكليف مذهب و دين با استفاده از فرصت بدست آمده قابل فهم است. اما تجربه تاريخي چيز ديگري است. دين زدايي مقوله اي است تئوريك و قدمت آن هم دست كمي از تاريخ مذهب ندارد. اما براي اعلام كردن دين زدايي به عنوان يك هدف سياسي يا بايد در حد ملاهاي حزب كمونيست كارگري در عالم هپروت سر كرد و يا بكلي از قدرت تميز اهداف و برنامه سياسي با فعاليتهاي آكادميك روشنفكري محروم بود.
تجربه اروپا در جدايي دستگاه دين از دولت تجربه موفقي بوده است. جايگاه مذهب و نهادهاي مذهبي بعنوان يك نهاد مدني بايد به رسميت شناخته شود و طبيعتا حقوق همه معتقدين به مذهب براي برپايي مراسم مذهبي.
تا قبل از انقلاب اكثريت روحانيون ايران خواهان دخالت روحانيون در امور سياسي نبودند. بسياري از همين انديشمندان از آنها به عنوان سازشكار و ترسو نام ميبردند. اما تجربه نشان داد كه آنها بخوبي جايگاه خويش را شناخته بودند. همين امروز بسياري از روحانيون خواستار جدايي دستگاه دين از دولت هستند. در اين رابطه ميتوانم شما را به مقاله ارزشمند آقاي اميني تحت عنوان از نوري تا خميني ارجاع دهم.
قابل توجه تمام دوستان.جرم احمد باطبی این بود که در 18 تیر 78 تصادفا پیراهن خونین یکی از دانشجویان زخمی را بالای سرش گرفت و عکاسی از او عکسی گرفت که روی جلد نشریاتی در خارج از کشور به چاپ رسید.او از آن هنگام تاوان آن عکس را در زندان می دهد و بنا به آخرین اخبار پس از گفتگو با نماینده حقوق بشر ناپدید شده است.اینها نمونه هایی از رافت و اخلاق اسلامی حاکم بر جامعه است.
مقاله ای از سوسن شریعتی
احمد باطبي را دو بار ديده ام. يك بار به صورت عكس و همين ديروز به شكل زنده. براي چند لحظه، استوار اما تكيده و محزون به پشت تريبون آمد، تشكر كرد و رفت.و من، با وجود اينكه مي دانستم آدم زنده با عكسش خيلي فرق دارد از ديدن او و اين همه تفاوت به وحشت افتادم. درست است كه پنج سال از آن عكس كذايي گذشته و آدم، هر آدمي دستخوش تحول است و زمان پذير. اما بايد احمد باطبي را ببيني تا تفاوت اشكال متعددگذر زمان را بفهمي. زمان آدم آزاد و آدم زنداني يك جور نمي گذرد و تأثير آن بر تاروپود جان و روح يكي نيست.اين را نيز من مي دانستم. پدرم در سال 51 كه به زندان رفت، چهل ساله بود و مثل همه چهل ساله ها، سر حال و محكم و مشكين مو. يك سال و نيم بعد برگشت، با حال و روز يك مرد 60 ساله. همان اندك مويي كه داشت يك دست سفيد، باد كرده، عضلات صورت همه افتاده با حلقه اي سياه بر دور چشمان محزونش. جوري شبيه احمد باطبي در همين ديروز و من همانجا فهميدم كه آدم ها بر دو نوعند: قبل از حبس و پس از آن. راستي باطبي ها در زندان چه مي كنند؟ در اين سال ها كه بر جواني آنان گذشته است، چه كرده اند؟ درست است كه در زندان قرار نيست حلوا پخش كنند. آدم را براي خوش گذراني كه به حبس نمي فرستند. آدم را به زندان مي فرستند تا فكر كند و بفهمد كه دنيا دست كيست؟ بفهمد كه همه جا، همه چيز را نمي شود گفت. هر چيزي كه به دستش افتاد را نبايد علم كند. دانشجو كارش تحصيل علم است و فن، نه دخالت در كار بزرگ ترها.
اما اين حرف ها را باطبي ها نمي دانستند. اين نبايدها را كه نفهميده بودند. براي فهم اين حرف ها آدم بايد سن و سالي داشته باشد و چند دست پيراهن پاره كرده باشد. چه پيراهن خود را چه، مال ديگران را. آنها هم طرف جواني را گرفتند و مثل همه هم سن و سال هاي خود احساساتي و بي عقل. در آن محشر كبرا، از خود بي خود شدند و حالا دارند در خلوت حبس، تاوان جواني شان را مي پردازند. در اين سال ها كه در دارالتاديب معتكف شده اند، حتما آموخته اند كه گوش هاشان را بگيرند، براي فهم اين درس ها چهارده سال لازم نيست.باطبي ها را رها كنيد: آنها قول مي دهند كه منبعد هر جا كه شلوغ بود، راهشان را كج كنند و بروند. قول مي دهند كه ديگر گرد هيچ طيف و طايفه اي نگردند.
ت.
آنچه امروز اساسي ترين خواست مردم ايران است خواست جدايي دستگاه دين ازدولت است. خواست بازگشت ملاها به مساجد و حوزه ها است و قرار گرفتن دين در جايگاه واقعي خويش يعني عرصه عرفان و تلاش براي اعتلا و رشد اخلاق فردي و اجتماعي...جناب محمود درویش...به نظر می رسد شما از کیسه خلیفه خرج می کنید.این آقایان جامعه ای را بهتباهی کشیده اند.ممکن است بفرمایید شما از کدام عرفان و اخلاق فردی و اجتماعی صحبت می کنید که قرار است توسط ملایان ارتقاء یابد؟وظیفه عاجل تمام اندیشمندان ایرانی اسلام زدایی است.مبارزه با تحجری است که نه 25 سال بلکه 1400 سال است که جامعه را به تباهی و نیستی و ذلت کشیده است و حال که زمان جرم زدایی تاریخی فرا رسیده است آقایان با سلام و صلوات مصدر "ارتقاءاخلاق فردی و اجتماعی جامعه"را در دست بگیرند؟خود شما فکر کنید که این پیشنهاد شما تا چه اندازه غیر منطقی است.لطف کنید بفر مایید ماحصل 1400 سال ارتقاء اخلاق فردی و اجتماعی این سالوسان و جنایتکاران در این جامعه چه بوده است جز عقب ماندگی .ذلت.نکبت وتباهی؟برای ما چه مانده است تا در جهان امروز با هویت ایرانی به جهان عرضه کنیم؟دوست من به پیشنهاد خود قدری منطقی فکر کنید مطمئنم جواب خود را خواهید یافت.
به نظرم باید دست از این سوسول بازیهای روشنفکرانه برداشت.حرف و حدیث و مقاله بس است.تنها راه نجات خشونت است.باید عمامه ها را تبدیل به طناب دار کرد.این افه های سوسیال دموکراسی ما جوامعی است که آزادی را تجربه کرده اند.برای ما تا زمانیکه که حکومت مافیایی بر سر کارست صحبت از دموکراسی بی معناست و ما زمانی می توانیم آزادی را تجربه کنیم که جامعه از شر وجود آخوند ها پاک شده باشد.می دانم که به محض اینکه مردم مطمئن شوند که راه بدون برگشت است یک نفر از اینها را زنده نخواهند گذاشت و هر کسی هم که بخواهد از این جرم زدایی جلو گیری کند را در لهیب آتش 25 ساله خواهند سوزاند.ایرانیها را دست کم نگیرید آنها همان قدر که در قبول ذلت مقاوم هستند به موقع از بی رحم ترین ملت های عالمند.زمان آن که برسد خیابانها را از کشته این جانیان پر خواهند کرد حتی به سگ و حیوانات خانگی آنها نیز رحم نخواهند کرد.خشت های خانه شان را نیز بر باد خواهند داد.شاید خونین ترین تحول جهان در ایران صورت پذیرد.این مردمی که از سر تفنن در سال 57 به خیابان آمدند اینبار به خشم و کینه 25 سال ظلم و زور خواهند آمد .این نوشته های مرا به خاطر داشته باشید تا به شما ثابت شود.حرف آخر....آخوند را باید کشت.....هم با لگد هم با مشت.
نوشته هاي برخي از دوستان بسيار نااميد كننده است. ما متاسفانه مصاديق آشكار جماعتي هستيم كه ميگويند : نه به گو... بيافتند و نه به سرفه. يك روز چنان مسلمان دو آتشه اي ميشويم كه حاضريم دست هر آخوند بيسواد و بيشعوري را ببوسيم و در ماه عكس ببينيم. روز دگر كه تنگمان گرفت سياهتر از اسلام و مسلماني نيابيم. راه وسط نمي شناسيم يا به مانند مجتبي مرز جهالت و تعصب را تا جايي ميبريم كه هيتلر گونه هر غير خود را مستحق مرگ ميدانيم. و يا در ضديت كور تا آنجا ميرانيم كه هيچ نقطه روشني در اسلام و مسلماني نمي يابيم و تعداد هشت عدد كلمه قتلو در سراسر قرآن را به هزار ميرسانيم. و از آن صدها موردي كه قران به تعقل و انديشيدن دعوت ميكند حرفي نميزنيم.
دوستان و رفقا جنگ مردم ما اعم از مسلمان و غير مسلمان با حاكميتي است كه مشتي ملاي فرصت طلب و سنگدل و بيسواد و نادان را بنام خدا بر ما حاكم گردانيده است. جنگ مردم با اسلام نيست با حقه بازان و دروغگوياني است كه بنام دين به غارت و تجاوز و نابودي اقتصاد و فرهنگ و انديشه دست يازيده اند. و مگر نه كه هزاران تن از قربانيان اين لاشخورها جوانان مسلمان و معتقد بوده اند.
آنچه امروز اساسي ترين خواست مردم ايران است خواست جدايي دستگاه دين ازدولت است. خواست بازگشت ملاها به مساجد و حوزه ها است و قرار گرفتن دين در جايگاه واقعي خويش يعني عرصه عرفان و تلاش براي اعتلا و رشد اخلاق فردي و اجتماعي.
در همين جا بايد اشاره كنم كه كساني كه تلاش ميكنند اختلاف موجود در جامعه را ميان اسلام و اضداد اسلام نشان دهند خواه نا خواه آب به آسياب ملايان حكم و پاسدار-لمپن هايي نظير مجتبي ميريزند. در حاليكه اين رژيم در سركوب و كشتار و غارت ميان مسلمان و نامسلمان هيچ تبعيضي قائل نميشود.
البته نقد منصفانه هر مكتبي از حقوق طبيعي افراد است. اما فرق است ميان نقد كردن با لجن مال كردن و دامن زدن به جنگي انحرافي ميان مسلمانان و نامسلمانها و به عبارتي به عهده گرفتن ايفاي نقش مصباح يزدي در جناح مخالف.
نوشته هاي برخي از دوستان بسيار نااميد كننده است. ما متاسفانه مصاديق آشكار جماعتي هستيم كه ميگويند : نه به گو... بيافتند و نه به سرفه. يك روز چنان مسلمان دو آتشه اي ميشويم كه حاضريم دست هر آخوند بيسواد و بيشعوري را ببوسيم و در ماه عكس ببينيم. روز دگر كه تنگمان گرفت سياهتر از اسلام و مسلماني نيابيم. راه وسط نمي شناسيم يا به مانند مجتبي مرز جهالت و تعصب را تا جايي ميبريم كه هيتلر گونه هر غير خود را مستحق مرگ ميدانيم. و يا در ضديت كور تا آنجا ميرانيم كه هيچ نقطه روشني در اسلام و مسلماني نمي يابيم و تعداد هشت عدد كلمه قتلو در سراسر قرآن را به هزار ميرسانيم. و از آن صدها موردي كه قران به تعقل و انديشيدن دعوت ميكند حرفي نميزنيم. دوستان و رفقا جنگ مردم ما اعم از مسلمان و غير مسلمان با حاكميتي است كه مشتي ملاي فرصت طلب و سنگدل و بيسواد و نادان را بنام خدا بر ما حاكم گردانيده است. جنگ مردم با اسلام نيست با حقه بازان و دروغگوياني است كه بنام دين به غارت و تجاوز و نابودي اقتصاد و فرهنگ و انديشه دست يازيده اند. و مگر نه كه هزاران تن از قربانيان اين لاشخورها جوانان مسلمان و معتقد بوده اند. آنچه امروز اساسي ترين خواست مردم ايران است خواست جدايي دستگاه دين ازدولت است. خواست بازگشت ملاها به مساجد و حوزه ها است و قرار گرفتن دين در جايگاه واقعي خويش يعني عرصه عرفان و تلاش براي اعتلا و رشد اخلاق فردي و اجتماعي. در همين جا بايد اشاره كنم كه كساني كه تلاش ميكنند اختلاف موجود در جامعه را ميان اسلام و اضداد اسلام نشان دهند خواه نا خواه آب به آسياب ملايان حكم و پاسدار-لمپن هايي نظير مجتبي ميريزند.
در حاليكه اين رژيم در سركوب و كشتار و غارت ميان مسلمان و نامسلمان هيچ تبعيضي قائل نميشود. البته نقد منصفانه هر مكتبي از حقوق طبيعي افراد است. اما فرق است ميان نقد كردن با لجن مال كردن و دامن زدن به جنگي انحرافي ميان مسلمانان و نامسلمانها و به عبارتي به عهده گرفتن ايفاي نقش مصباح يزدي در جناح مخالف.
جناب مجتبي، شما درست ميفرماييد به مسيحيان مرتد نميگويند اما منظور بنده را (شايد به عمد) اشتباه فهميده ايد. من گفتم اگر کسي از دين اسلام برگردد و مسيحي شوددر دين اسلام مرتد خطاب ميشود و هنوز هم بر اين معني اصرار دارم!
Amaan az avaam ,doostane aziz
hame az kheradgeraei-Rasionalism fasele gerefte -iim lotfan mara roshan konid ke chegoone dar gharb masihiyat nofooze khod ra dar jameeh az dast dad va ghavaede bazi avaz shod
dar donya-ye eslam hanooz dar roye haman pashne migardad ke dar sadre eslam migasht
hanooz monazere va moshere asemani ast
ma bazi kardan bald nistim hatta roshanfekrane diini bazi balad nistand anha hambazi nistand karkardan va hamkari balad nistand
hamzisti va hamfekri dar donyaye anha bi maeni ast donyaye gharb kheyli kar karde ta be iin ja reside ma hanooz dar avale rah hastim
bayad be jaye Englis va digaran be khodeman fekr konim ke ba adrese avazi ellate-haye asli aghab mandegi ra faramoosh nakonim
bayad bache haye ma az bachegi be hambazihaye khod ehteram bogzarand ta ba darse solok va
hamzisti ra tamrin konanad bayad dase dostdashtan ra yad begirand aman az akhoond ha ke doshman zendegi hastand aman az esteemargaran ke az akhoond ha estefade mikonanad ta donya ra be kame khod namayand
Amaan az avaam ,doostane aziz
hame az kheradgeraei-Rasionalism fasele gerefte -iim lotfan mara roshan konid ke chegoone dar gharb masihiyat nofooze khod ra dar jameeh az dast dad va ghavaede bazi avaz shod
dar donya-ye eslam hanooz dar roye haman pashne migardad ke dar sadre eslam migasht
hanooz monazere va moaashe asemani ast
ma bazi kardan bald nistim hatta roshanfekrane diini bazi balad nistand anha hambazi nistand karkardan va hamkari balad nistand
hamzisti va hamfekri dar donyaye anha bi maeni ast donyaye gharb kheyli kar karde ta be iin ja reside ma hanooz dar avale rah hastim
bayad be jaye Englis va digaran be khodeman fekr konim ke ba adrese avazi ellate-haye asli aghab mandegi ra faramoosh nakonim
bayad bache haye ma az bachegi be hambazihaye khod ehteram bogzarand ta ba darse solok va
hamzisti ra tamrin konanad bayad dase dostdashtan ra yad begirand aman az akhoond ha ke doshman zendegi hastand aman az esteemargaran ke az akhoond ha estefade mikonanad ta donya ra be kame khod namayand
و یکی دیگر از مشكلاتي كه در دنياي امروز مطرح است این است که یک مقاله را بی ادبانه کلا به زیر سوال می برند بدون اینکه استدلالی منطقی کنند. از جمله این افراد می توان خمینی و خامنه ای و نوشین و مجتبی و ... را نام برد.
يكي از مشكلاتي كه در دنياي امروز مطرح است ،افراد بدون اينكه اطلاعي از موضوعي داشته باشند خود را صاحب نظر قلمداد نموده واقدام به طرح مطالبي كه كمترين اطلاعي در مورد آن داردمي نمايند.نويسنده اين مقاله هم از اين قماش افراد است كه حتي دوغ را از دوشاب تشخيص نمي دهد ودر باره مسائل مسلم تاريخي كه علاوه بر اسناد، شاهدان عيني نيز موجود هستنداينگونه داد سخن مي دهد.اينكه ايشان براي موجه جلوه دادن خود در كنار غلام حلقه بگوش نوري زاده ،براي خاطراينكه نوكري خود را به انگليسيها ثابت كند سعي در معرفي افراد موجه بعنوان وابسته انگليس داردواين حركت ديگر كهنه شده است. در زمان مشروطه نيز مرحوم شهيد شيخ فضل الله راانگليسي معرفي وبه اين بهانه دستور اعدام ايشان را صادر كردند در حاليكه امثال ميرزا ملكم خان كه خود جاسوس ودست نشانده انگليس واز كادرهاي فراماسونري بوده در پس پرده ماجرا قرار داشت.هدف بيان حقايق بوده نه پاسخگويي.
kasravi allameh bood nah amini...amini jallad bood va navvab sohankar bood va ma mellati khabzadeh hastim...va engilisiha ma ra mishenasand va ma anhara doost darim dar baten va...va anhara doost darim dar baten...vali zaheran...dar zaher cheh bayad kard???cu
برای اطلاع دوستمان.در قرآن کلمه قتلو(یکشید)بیش از 1000 یار آمده.بنابراین به مجتبی ها و نوابها باید حق داد.دومین سوره (البقره=گوسفند)بحث کردن را عدم اعتفاد میداند و اطاعت مطلق را خواستار میباشدو بی دلیل شاید نباشد که آنرا گوسفند نامیده است.یعنی بحث نکن حرف نزن و گوسفند وار هرچه را محمد گفته انجام دهید.بنابراین میبینید که انسانی که عقل و منطق دارد نمیتواند مذهبی(اینجا اسلامی) باشد وبی دلیل نیست که مولوی پای استدلالیان را چوبین و پای چوبین را بی تمکین میخواند.بنظرم یکی از مهمترین روش شناخت این جانوران درنده خواندن خود قران بدون هیچگونه تفسیری میباشد.
با سلام به همگي مبارزه با مذهب دست ساخته شيعه و همچنين مكتب پليد كمونيسم و مشتقات ان وظيفه همه ايرانيان براي رسيدن به جامعه اي ازاد مي باشد.اگر در باره اينها مطلب مي هواهيد به اين وبلاگ برويي:
iranliberal.persianblog.com
تصادفات جاده اى ايران در۱۰ روز گذشته ۸۶ کشته و۳۶ زخمي برجاى گذاشت
از اظهار نظر دوستان و همچنين از برخي فحاشي ها ممنون هستم.شايد اينها به روشن شدن حقيقت كمكي بكند.
البته كم سوادي و يا بيسوادي برخي از اين فحاشان هم در نوع خود جالب است . بقره را گوسفند خواندن و بي اطلاعي از بديهيات تاريخي نشانه خوبي براي ارزيابي اين اظهارات مي باشد.
در باره كلمه مرتد نيز برخي اشتباهات فاحشي داشته اند.مسيحيان , يهوديان و همجنين كفاري كه در حكومت اسلامي زندگي مي كنند با آزادي كامل به مذهب خود عمل كرده و امنيت آنها نيز از طرف نظام اسلامي تامين مي شود.به اين افراد مرتد نمي گويند.
خطاب به انوش....دوست من . به نظر مي رسد كه شما در وادي ذيگري زندگي مي كنيد و نمي دانيد بر جامعه سياه بخت ما با همان مكتبي كه شما معتقديد (اسلامی که 90% قوانین آنرا بحث اخوت,برادری, مهربانی,رحم و شفقت فراگرفته است)چه گذشته است؟شما از اين گفته هاي ما گله منديد؟انچه كه ما ميگوييم در مقايسه با آنچه آنها مي كنند هيچ است.درست است كه برخي از ما از سر خشم و آتش درون سخن مي گوييم ولي باور كنيد اگر تمام ناسزاهاي جهان را نيز نثار كنيم هنوز در تعريف ددمنشي جنايت پيشگي و....اين موميايي هاي متعفن تاريخ هيچ نگفته ايم.شما از كدام اخوت و برادري حرف مي زنيد؟مهرباني و رحم و شفقت ادايي شما كجاست؟بحث امروز و اين حكومت نيست.بحث 1400 سال سلطه نكبت بار است.شما كه ديگران را به كم سوادي و پر خاشگري و فحاشي غير اصولي متهم مي كنيد آيا نگاهي به تاريخ اسلام انداخته اي تا ببيني اين اخوت وبرادري ورحم و ...كه از سخن مي گويي در كجي اين تاريخ سراسر خون آلود نمود پيدا مي كند.اين آخوندها به حق فرزندان خلف همان تاريخند.اشتباه از ما ملت بخت برگشته بود كه دگرسان تصور نموديم و اكنون سالهاست و قرنهاست كه تاوان اين بي خردي و بي حافظگي تاريخ خود را با شيره جان پس مي دهيم.برادرم.آخر داشتن توهم تا كي؟آنچه ما مي دانيم و مي گوييم قطره اي از درياي عفونت و چركي است كه جامعه ما را در بر گرفته؟ما هنوز هيچ نمي دانيم.اسرار وحشتناك هنوز در صندوق خانه هاي مافيايي مد فون است تا آن روز سرنوشت ساز تاريخ كه خورشيد طلوع كند و ما ببينيم ........
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه علامه طباطبايي از محمدمهدي عبدخدايي از اعضا جمعيت فداييان اسلام وضارب دكتر حسين فاطمي براي حضور در مراسم بزرگداشت وي دعوت كرد اما وي اين دعوت را قبول نكرده و از ضرب دكتر فاطمي به عنوان بزرگترين افتخار زندگيش ياد كرد...
دوستان.توصيه مي كنم مقاله "رافت اسلامي" را در همين سايت گويا مطالعه فرماييد.مكمل مقاله حاضر است.
فتوکپی کتابی چند صد صفحه ای بدستم رسيده بنام «رگ تاک» نويسنده آن دلارام مشهوری ست. در پاريس چاپ شده و انتشارات آن خاوران است. بنظر من واجب است هر ايران دست کم يک بار آنرا بخواند... شايد اگر زمينه جهل و خرافات و آدمکشی را با دانش و فرهنگ و هنر برچينيم ديگر کسروی کش و فروهر کش و سلمان رشدی کش و مختاری کش و تفضلی کش و ... در کشورمان نخواهيم داشت. اسلام دين بکش بکش است. هيچ دينی بيشتر از اسلام با آيه و سوره حديث و روايت انسانها را بسوی کشتن و کشته شدن دعوت نمی کند. متاسفانه تا کنون کسی بر مقوله اساسی و جوهری و هستی شناسانه وجوب قتل و آدمکشی و حبس و شکنجه (وهمه زير نامهای فريبنده)در اسلام نپرداخته است. بر هر ايرانی واجب است بر اين مقوله بپردازد. ناصر از تهران
از اظهارات امثال مجتبي هم تعجب نکنيد. اينها هم تربيت يافته همان فرهنگ اسلامي هستند که جز خود را نميبيند و همه دگرانديشان را محکوم به فنا ميداند. مذهبي که حق انتخاب را برای انسان مجاز نميداند و ميگويد اگر کسي از اسلام برگشت و مثلا" مسيحي شد مرتد است و بايد هلاک شود. چنين ايده و مذهبي که شايسته دوران بربريت است . بقيه در وبلاگ fozool.blogspot.com
اينکه شخص نواب صفوی مامور انگليس بوده يا خير اهميت زيادی ندارد. مهم اين است که از آنجائيکه مذهب اسلام ميتواند موجبات تحميق و بردگي انسانها را فراهم کند بطور کلي بسط اسلام در خاورميانه هميشه با حمايت بيدريغ انگليس بوده واستعمارگران از آنها حمايت کرده اند. دعوای کسروی و نواب هرچه که بود اثبات مجدد آن مثل معروف است که ميگويد:آنجا که منطق به پايان ميرسد قدرت مشت آفاز ميگردد. کسروی سخناني ميگفت که همه علمای اسلام و آخوندها اگر جمع ميشدند و عقلشان را رويهم ميگذاشتند باز هم نميتوانستتد محکومش کنند.حقيقت را ميگفت و به همين گناه هم ترورش کردند.
آقا مجتبی سلام
این اسلام چه تحفه نطنزی به دنیا عرضا کرده؟
چرا هر جا مسلمون هست فقر و بد بختی و بیسوادی و عقب ماندگی هست؟ میگید به اسلام ربطی نداره ولی زمینه ساز خوبی که بوده. فکر بی فکر. اینست که هست یا قبول کن یا مهدورالدم. قبول که کردی یا به همین دین بمون یا مرتد. این دین الهی واقعا چه مشکلی راجز مشکل دکانداراش حل کرده؟ ببین جانم انقدر سوال هست که هی به بیراهه میریم.
کائنات . منظومه شمسی . کره زمین . ایران. شیعه . اونهم ققط از نوع عسکر اولادیش و مصباح و خزعلی و نوابش.) نواب صفوی که مثل کفر ابلیس معلوم الحاله برو از اقای بادام کوچولو یار غار اسداله جان تازه مشرف شده بپرس یا اونک فامیلش به دهکده کن ارتباط داره
اهان پیداش کردم . خدابگم چکارت کنه ام آی سه بعلاوه سه مای گریت تیچر
آقا مجتبی پرسیده ا ید اگه نواب عامل که چه عرض کنم بازی خورده عوامل انگلیس بود چرا مردوران انکلیس را ترور میکرد. این پیر مکار خوب بلده به نعل و به میخ بزنه.اونها برای ایز به گربه کم کردن باید عوامل خودشون رو هم فدا کنن استعمار انگلیس کسی رو که کار سازمانی بخواد انجام بده اول از بین میبره (دکتر فاطمی و بهشتی با تمام عیوبش و احتمالا یه شهید زنده که گلوله تو گردنش گیر کرده ) تو این مملکت کسی نباید کار سازمانی بکنه و مردم را سازمان بده وکرنه حسابش با حضرت ام آی چی چیز خواهد بود
چه بکیم . از کجا شروع کنیم . از خودمون . از دینمون. از مردم گول خورمون که توماه عکس پیدا میکنن؟ ار روحانیت کاسبکارمون که 1200 سال است یا داماد حاکم بوده یا حاکم دامادش ؟ (حالا هم هم حاکمه هم پدر داماد). از حکام ذاتا قلدرمون . فقط ایکاش زور می شنیدیم ولی دیکه گول نمیخوردیم
كسروي مرتد شده بود. نماز نميخواند. روزه نميگرفت. به حج نميرفت. به مشهد نميرفت. به روضه خواني نميرفت. به سينه نميزد. براي سيد الشهدا گريه و ناله نميكرد. مال هم داشت ولي خمس مالش را به سيدها نميداد. مرتد يعني كسي كه قبيله را رها كند و به قبيله ي دشمن بپيوندد. او با مرتد شدنش اساس زندگي قبيله اي را برهم زده بود در آن بيابان پهناور عربستان. لذا سزايش طبق سنتهاي قبيله اي عربستان مرگ بود. اين قانون است. هركس اسلام را رها كند بايد كشته شود زيرا كه به قبيله ي دشمن كمك ميرساند. اين قانون اسلام است. حالا اگر كسروي در ايران زندگي ميكرد گناه نواب صفوي چيست كه قانون قبيله را اجرا كرده است. گناه كسروي بوده كه در بيابان عربستان ودر قبيله نبوده است. نواب صفوي بر اساس زندگي قبيله اي پدران خودش عمل كرده است. گناه از نواب صفوي نبوده گناه از ايراني ها بوده كه اورا در كشور خودشان جا داده اند. او كار غلطي نكرده كه شما ميگوئيد مامور انگليسي ها بوده. او مامور نبوده. او عرب بوده و قانون بيابانهاي عربستان را اجرا كرده است. مامور بودن و اين چيزها حرف چرت است. شما به چه دليلي ميگوئيد كه او مامور انگليس ها بوده است؟ او عرب بوده با سنتهاي عربي. او سيد بوده. او سنتهاي نياكانش را اجرا كرده است. هركس هم مثل او باشد بايد مثل او رفتار كند. هركس عرب نباشد و ايراني باشد حسابش ديگر است. حساب دودوتا چارتا است. كسروي حرفهائي ميزد كه ايراني ها قبول ميكردند و براي عربهائي كه در ايران بودند خطر داشت و بايد كشته ميشد. نواب صفوي ميخواست از عرب در ايران دفاع كند. همين. نه جاسوس بود نه وابسته به انگليسي ها بود و نه هيچ چيز ديگري. او حكم داشت كه بكشد و كشت. او فدائي اسلام بود. فدائي اسلام يعني كسي كه براي اسلام كار ميكند يا بكشد يا كشته شود. اگر امثال نواب صفوي نباشند كي مردم ميروند به جماران و به امام رضا و به شاه چراغ و اينهمه خيرات ميكنند؟ دنبال نواب صفوي دروغ درست نكنيد. او مسلمان ناب محمدي بود. او مسلمان بود و سيد بود و از اولاد پيغمبر بود و از اولاد حضرت امير المومنين علي عليه السلام بود. شما به پيغمبر و امام تهمت ميزنيد كه فرزندش را جاسوس معرفي ميكنيد. كسروي ولي ميگفت كه ايراني بايد به اصالت ايراني برگردد. حرف او دشمني با اسلام بود. برگشتن به اصالت ايراني يعني بيرون آمدن از سلطه ي اسلام. به همين خاطر هم نواب صفوي اورا كشت. اسلام 13 قنر خون دل خورده تا در اين كشور بماند حالا كسروي آمده بود و ميخواست اورا بيرون كند. البته كه اورا ميكشند. در كشور اسلام كسي حق ندارد كه روشنفكر باشد. دركشور اسلام كسي حق ندارد كه به اصالت خودش برگردد. اصالت يعني چه؟؟؟ ايراني يعني چه؟؟. بگوئيد ايران اسلامي و ايراني مسلمان. مگر نخوانده ايد كتابهائي كه نوشته اند و مجاني پخش ميكنند و درآنها آمده كه ايراني ها قبل از اسلام جاهل بودند و كتاب و سواد نداشتند؟ مگر نخوانديد كه آن جناب محترم گفت در ايران قبل از اسلام تمدني نبوده و ما آمديم تمدن به ايران آورديم؟؟؟ پس كسروي با چه حقي ميخواست مردم مسلمان ايران اسلامي را به اصالت خودشان برگرداند؟؟؟ اگر نميدانيد برويد نوشته هاي جنابان را بخوانيد تا بدانيد كه ايراني قبل از آنكه اسلامي شود مسلمان نبود و جاهل و بيسواد بود و حاكمانش هم به جاي آنكه اميرالمومنين و امام باشند طاغوت بودند. مگر نميدانيد كه در كتابها نوشته شده كه ايران پيش از دوران اسلام در دوران طاغوتي بود؟ اگر نميدانيد برويد كتابهائي كه مجاني پخش ميشود را بگيريد و بخوانيد تا بدانيد. شما كه ميگوئيد فرهومند هستيد آيا نماز ميخوانيد؟ آيا روضه ميخوانيد؟ آيا به سينه ميزنيد براي سيد الشهدا؟؟؟ آيا در چاه جماران پول انداخته ايد؟؟
jenabe MOJTABA
beyne tamame peyghamnevisan ta inja neveshtehaye khodet az hame kamtar daraye mantegh va estedlak ast, dar vaghe in peyghame akhari ke neveshti sharhe hale khodete
باعث تاسف است كه بجاي پاسخگويي منطقي به اشكالات , با توهين و افترا و فحاشي تلاش مي نمايند طرف مقابل را از صحنه بيرون كنند.
pesra jan ghoure nashode maviz shodi o tarikh dan !? shoma ke marhoume allame AMINI sahebe asare arzeshmande ALGHADIR ro nemishnesai va ba onvane yek rohani nama moarefi mikoni, chetor be khod ejaze midahi tarikh farsaei koni? pesar jan sharte tarikhnevisi ettelaate daghigh ast o ensaf ke to nadari, rejale bozorgi chon allame AMINI ke ba bafte'haye jenabe'ali kouchek nemishavand, bad shorou karde'ei pesar jan, kami ta'ammol kon
جناب مجتبي ! از كي تا حالا هر كس كه حرفش به مذاق برخي از اهل دين خوش نيامد بايد اعدامش كرد ؟!
بايد عرض كنم خيلي از عقايد و منش هاي شيعيان با پيروان اهل سنت فرق مي كند آيا بايد آنها را اعدام كرد ؟ كسروي و سلمان رشدي و اصولا هر انسان ديگري آزاد است كه هر چه دلش ميخواهد بگويد و بنويسد . چرا شما فكر مي كنيد هر كس مثل شما فكر نكرد و ننوشت محكوم به مرگ است ؟
در ضمن به نظر من هر شخصي آزاده كه هر ديني داشته باشه به شرطي كه دينداري او حق حتي ناچيزي از افراد دور و برش و بطور كل جامعه رو پايمال نكنه .
چه ايرادي داره طرف مسلمون محكمي باشه , اما حق يه كافر رو هم رعايت كنه و نگه كه چون اون خلاف من فكر ميكنه , من بايد بكشمش و ...
به نظر من اونهايي كه ميگن اسلام مشكلي نداره با مردم سالاري , منظورشون همين نوعه اسلام اختياري و فرديه و نه اسلام حكومتي .
آقاي فرهومند.با سلام. آيا شما با زنده ياد ايرج فرهومند كه جان در راه آزادي نهاد نسبتي داريد؟اگر هم نداشته باشيد حرجي نيست زيرا كه از يك تباريد.هر دو در خيل جستجو گران نور در عمق ظلمت تاريخ.ايرج فرهومند مرد بزرگي بود.شاگرد اول دانشگاه تهران دارنده فوق دكترا از دانشگاه بركلي محقق شاخص و برجسته زلزله شناسي در اوايل انقلاب به ياري مردم جنوب تهران شتافت .....و سرانجام به جرم مردم دوستي و عدالت خواهي به جوخه اعدام سپرده شد....جامعه علمي شمال كاليفرنيا در سوگ او به ماتم نشستند.oakland tribune در رساي او مرثيه اي نوشت.يادش براي هميشه گرامي باد.
اين را براي آقاي مجتبي مي نويسم: در قاموس شما مخالفت با احكامي كه شما بدان معتقديد را بايد با گلوله و دشنه جواب داد،فرض بفرماييد ديگران نيز به اين گزاره معتقد باشند.يعني حالا كه احكام نوراني اسلام حكم قتل مخالفان را مثل آب خوردن صادر مي كند فرض بفرماييد كه مخالفان اسلام نيز معتقد به حذف مخالفان خود(اسلام گرايان)باشند.آنگاه خود شما اگر بيش از اين با اين موضوع مخالفت كنيد به حكم مخالفين اسلام(كه براي خودشان نوراني است)بايد بميريد!آقاي دانشمند آن اسلام خون آلودي كه شما از آن دغاع مي كنيد فقط براي شما و مشتي چاقو كش و جانياني امثال مصباح ،نوراني است.خدا را شكر كنيد كه مخالفين شما حكم قتل شما را صادر نمي كنند و گرنه اگر آنها هم به ره شما مي رفتند فكر نمي كنم خود شما تا به حال زنده مي مانديد!!!براي شعور ضعيفتان متاسفم.
نمونه شاخص نفوذ صهیونیستها در حکومت ملایان آقای عسگر اولادی است که در رابطه مستقیم با فدائیان اسلام نواب صفوی بوده و گروهی که هم اکنون نیز به تهدید ترور مخالفین حکومت می پردازد (که نمونه ای از آن را هفته پیش صدور حکم برای تعدادی از مخالفین دیدیم)هنوز هم ارتباط مستقیم با جریان مافیای حجره ای موتلفه دارد.صهیونیستها برخی از عناصر نفوذی خود را به ماموریت مادام العمر می گمارند که طبق آن عنصر نفوذی تمام عمر خود را در ماموریت تعیین شده سر می کند.آقای عسگر اولادی مسلمان که پیشینه یهودی و زندگی مرموزش قبل از انقلاب .نفوذش به درون جریانات تروریستی اسلامی.خط دهی به آنهاو......اکنون نر محقیقین و تاریخ پزوهان آشکار است بعنوان یکی از اصلی ترین کانونهای قدرت به تعیین سیاستهای سلطه مافیایی می پردازد.عجیب اینجاست که هر سیاستی قبل از اعلام رسمی رهبران مافیا بنوعی توسط ایشان یا عناصر وابسته به ایشان بطور غیر رسمی اعلام می شود و بسرعت تبدیل به سیاست رسمی حکومت سرکوبگر ملایان می شود.سازماندهي تامين مالي و برنامه ريزي عملياتي گروه هاي مافيايي حزب اله نيز در همان حجره هاي موتلفه توسط عسگر اولادي و زير دستان مافيايي اش انجام مي شود.اينها شبكه اي مرموز و پر قدرت تشكيل دادهاند كه مانند تار عنكبوت تمام ساختارهاي حكومتي را در دست دارند.عسگر اولادي در حال حاضر نقش ظاهرا نقش مهمي در دولت ندارد ولي شايد شاخص ترين سياست گذار رزيم باشد و احتمالا حتي مهم تر از رفسنجاني..........
آقاي ايرج عزيز.با سلام.ميل شما دريافت شد.از لطفتان سپاسگزارم.من نيز متقابلا برايتان جواب فرستادم..تعجب مي كنم كه چگونه دريافت نكرديد! در منطق باز نگري تاريخ اصل بر استنتاج است كه چراغ راهنماي آينده باشد والا تاريخ به خودي خود فاقد ارزش است مربوط به گذشته است و قابل بازيافت هم نيست.شخصيتهاي تاريخي هم اسطوره نيستند در درجه اول انسانند حال نيك يا بد.ددمنشي يا نيك سرشتي رهبران البته در مسير تاريخ اهميت بزرگي دارد.مصدق.رضا شاه.محمد رضا شاه و غيره نيز در همين قالب تاريخي قابل بررسي اند.
در شهر قم شايع شد که زنی قرآن را پاره کرده و سپس به دليل اين اهانت به کتاب آسمانی مسلمانان، نيمی از بدنش به شکل بدن ببر در آمده است.
تصوير ساختگی اين زن سپس در شهر منتشر شد و سپس شايع شد که اين زن به دست مأموران انتظامی دستگير شده و قرار است به دست مأموران نيروی انتظامی در ميدان نبوت واقع در محله نيروگاه شهر قم به دليل توهين به مقدسات مجازات شود.
در پی پخش اين شايعه، هزاران تن از مردم شهر برای تماشای اين زن در محل مزبور تجمع می کنند و توضيح مأموران انتظامی در مورد بی اساس بودن اين شايعه آنان را قانع به متفرق شدن نمی کند.
تلاش مأموران برای متفرق ساختن مردم منجر به درگيری عده ای از آنان با مأموران می انجامد که در نتيجه بخشی از شهر دچار تشنج می شود و تعدادی از مغازه ها و بانکها هدف حمله آشوبگران قرار می گيرد.
اين درگيری ساعتها ادامه می يابد و تعدادی از آشوبگران بازداشت می شوند که گفته می شود اغلب آنان کارگران غيربومی اند که برای کار به شهر قم آمده بوده اند.
the idiocy prevails........جهالت.حماقت. هر چه مي خواهي آن را بنامي مثل بختك بر روي تاريخ ما خيمه زده.فقط ....مايه شرمساري است.آيا ايراني بودن را با اين وجود افتخاري هست؟
Doustan be vije aghaye Ostean
byaeid efrat o tafrit ra kenar begzarim, badbakhtie bozorge iranian, shoma ke Allame Amini ra nemishnesai chera ezhare nazar mikoni azize man?
Kasravi adame daneshmandi boud, ghatle ou ham be khatere daneshash naboud, be khatere ezharate mokhalefe ba aghayede avam boud, ou hazine harfhayash ra pardakht, har nevisande'ei bayad jame'e shenasie sokhan dashte bashad !
Navab ham eghdami efrati kard chon ghatl pasokhe adame andishmand nist, navab tarafe hesabe Kasravi naboud bayad ahle matlab be kasravi mi pardakhtand na navab !
ham Kasravi daneshmand boud ham Allame Amini Allame, ba tohine jenbe'ali na kasravi khale'e danesh mishavad na Amini bi savad, azamat va bozorgie Amini be asare oust na tamjid o taghbihe bande o jenabe'ali
rouye sokhane man ba in nevisande javan ast, Navab be Najaf raft va khedmate maraje'e bozorge zaman resid az jomle Allame Amini, che kasi goft ke Amini hokme ghatle be in javane efrati dad ?
Amini ke khod mazhare tahghigh o elm pajouhi boud chegoune mitavanad baraye daneshmandi chon Kasrabvi hokme ghatl sader konad?
momken ast ba moze'e ou movafegh nabashad va ezharate ou ra taghbih konad vali aya in javaze ghatl ast ?
agar har efrati az gofte kasi bardashte efrati kard aya moghasser gouyande ast (taze in farz ast)
hamchon marhoume Shariati ke barkhi eshtebahate gorouhe Forghan ra be paye ou gozashtand !
ensaf ra dar davari faramoush nakonid va faramoush nakonid ke ma iraniha ghorbanie efrat o tafrite khod hastim
byaeid mota'adel bashim va hadde har kas ra mohtaram beshnasim khod niz hadde khod ra bedanim
in dastane arab o Fars ham dastan jahelane'eist ke bahse mofassal mitalabad, hei arab arab nakonid ma moftakharim ke Irani hastim va mosalman !
movafagh bashid
آقاي ماني! لااقل رعايت ظواهر را در پروژه تان رعايت مي كرديد!! بعد از انتشار آن ليست مضحك و احمقانه ترور! كه اسم خودتان را همرتراز با كله گنده ها! منتشر كرديد! اين جهاد با قلم از راه دور!! و مثلا تحليل گري ها واقعا مسخره است...
نقد هر گروه و دسته کار خوبی است اما هجو آن هرگز فدائیان اسلام روند ملی کردن نفت را تسهیل کردند
Dear Maani-
First, I apologize for writing in English, I do not have much choice.
Your article was good, but has missed many accuracies.
First, The person who issued Kassravie's death fatwa was Rohoullah Khomeini, not the Amini guy you have mentioned. See research paper by Reza Mazlumaan (he changed his name before his assassination in Paris by Rafsanjani and company a few years ago) in Faith Freedom.org site.
Second, remember that Mossadegh and his people, including Fatemi, were just different versions of the same demagogs, not much different than mullahs who govern Iran today.
Mr Farhoomand farmoodand
رضا شاه که قدم از مزرهای ايران بيرون گذاشت، روحانیون زخم خورده و در سوراخ خزيده، سر به بيرون آوردند و دوباره علمدار جامعه شدند و دولتيان، ميدان را براي جولان به گفته ی كسروي: «آخوند بچه ها و سيد بچه ها» و «زنده كردن سينه زني و زنجيرزني و چادر چاقچور» آماده كردند.
hame midanand ke Englis Mirpanj ra be ghodrat gozasht
vali Reza Shah ba Hitler hamkari kard va motafeghin vey ra bar kenar va tabeid kardand
kashfe hejab ham zooraki va sathi bood
be hamin dalil akhoondha dobare be avamfaribi edame dadand
aslan englis va amrika az har emkani baraye manafee khod estefade mikonad che Shah che Molla che seyed Ziia
asasan ghodratha az mardomsalari dar keshvarhayi mesle Iran vahshat darand
amoozesh,pishraft va edalat ma ra az akhoond va esteemar nejat midahad bayad saboor bood ayande az mast
سلام
بعضی نقد ها را خواندم, چه خوب بود این گفتمان تماما بر روی منطق و بدون توهین به شخص یا گروه یا دینی باشد.مطمئن باشید حتی اگر سخنی درست را بیان کنید ولی شیوه بیان آن درست نباشد در دنیای امروز آن سخن شنونده ندارد.آن هم در موردی که مطمئنا هیچ یک از ما اطلاع درستی نداریم چون گذشته و تاریخمان شفاف نیست. تعصب را در بسیاری از نوشته ها چه به طرفداری از دین و چه ضد آن میتوان دید.بسیاری از نوشتها مانند کیهان نویسان میباشد. سهراب میگوید چشمها را باید شست ولی گویا زبانها و قلمها را هم باید شست و جور دیگر باید سخن گفت و نوشت.
سلام
بعضی نقد ها را خواندم, چه خوب بود این گفتمان تماما بر روی منطق و بدون توهین به شخص یا گروه یا دینی باشد.مطمئن باشید حتی اگر سخنی درست را بیان کنید ولی شیوه بیان آن درست نباشد در دنیای امروز آن سخن شنونده ندارد. تعصب را در بسیاری از نوشته ها چه به طرفداری از دین و چه ضد آن میتوان دید.بسیاری از نوشتها مانند کیهان نویسان میباشد. سهراب میگوید چشمها را باید شست ولی گویا زبانها و قلمها را هم باید شست و جور دیگر باید سخن گفت و نوشت.
Baradar N. Sha. Allah agham emameh zaman tashrif me avarand va yek gharaaat jadid az eslam hamraheh edalat barayeh hameh donia marhemat me farmayand
فرهوهمند عزیز
اظهار نظر و ارائه نظرات چنانچه منطقی , منصفانه و بر اساس احساسات نباشد نه اینکه بسیار خوب بلکه به مثابه (هرآنچه که از دل برآید لاجرم بر دل می نشیند) بر دل خواهد نشت اگرچه در آن قصوری باشد.
زیرو رو کردن تاریخ یک ملت آنهم براساس ادعاهای بی سند و یا به مسخره گرفتن مقدسات بسیاری از مردم که سنگ آنها را به سینه می زنیم فکر می کنید آیا بر دل می نشیند. این مقدسات را چه ماآنرا بخواهیم وچه نخواهیم بسیاری قبول دارند و برای آن جانفشانی می کنند. همانطور که هندوها, مسیحیان,کلیمیان و... برای مقدسات خود سرمی نهند.
حال شما به پیامهائی که در رابطه با مقاله اتان فرستاده اند توجه کنید. ببینید مخاطبان این مقاله چه کسانی هستند اگر منطقیون هستند به گفتار خود ببالید واگر نه با عرض معذرت به بازنگری خود بپردازید. آیا کسانیکه با منطق فحاشی و جملاتی که از ادب یک ایرانی خارج است شمارا تائید می کنند مورد تائید شما هستند؟ افراد زیر مخاطبان شما بودند:
- کسانیکه حتی معنی کلماتی را که بکار می برند را
نمیدانندواز معنی غیر واقعی آن استادانه و روشنفکرانه مطلب خود را اثبات میکنند همانند همان دوستی که بقره را گوسفند معنی می کند.
-کسانیکه کوچکترین اطلاعی از قرآن مجید ندارندومانند هرکتاب دیگری که باآن مخالفند فقط به دنبال بهانه میگردند.
-کسانیکه در ادای مطلب بجز فحاشی و ناسزاگوئی چیز دیگری نمی دانند.
.
.
.
دوست من همین برخوردهای خصمانه و ستیزه جویانه و مطلق سفید و سیاه بودن متاسفانه فرهنگی است که به ما از سالهای دور تحمیل کرده اند وما هم پیروی می کنیم و نتیجه آن,علیرغم نظر دوستی که عقب ماندگی جهان سوم را در اسلام می دید , ناخواسته واپسگرائی درهمه اقشار شده است.
امروز اگر انسانهای بی منطق و خشنی با نام دیگران دست بهر نامردمی می زنند مارا چه شده که ناعلاجانه تاریخ پدران خودرا با چسب و ناچسب مخدوش می کنیم.
چرااسلامی که 90% قوانین آنرا بحث اخوت,برادری, مهربانی,رحم و شفقت فراگرفته است با عملکرد مستبدانه 4 نفر مدعی اسلامیت به مسلخ می کشانیم؟
دوست من حرف زیاد است اما دوست دارم ما ایرانیها هم بتوانیم روزی در گفتگوهایمان,هرچند مورد پسند یکدیگر نباشد,خشم ونفرت راکه مبنای بی منطقی است کنار بگذاریم.
همیشه موفق باشید.
آنوش
فرهوهمند عزیز
اظهار نظر و ارائه نظرات چنانچه منطقی , منصفانه و بر اساس احساسات نباشد نه اینکه بسیار خوب بلکه به مثابه (هرآنچه که از دل برآید لاجرم بر دل می نشیند) بر دل خواهد نشت اگرچه در آن قصوری باشد.
زیرو رو کردن تاریخ یک ملت آنهم براساس ادعاهای بی سند و یا به مسخره گرفتن مقدسات بسیاری از مردم که سنگ آنها را به سینه می زنیم فکر می کنید آیا بر دل می نشیند. این مقدسات را چه ماآنرا بخواهیم وچه نخواهیم بسیاری قبول دارند و برای آن جانفشانی می کنند. همانطور که هندوها, مسیحیان,کلیمیان و... برای مقدسات خود سرمی نهند.
حال شما به پیامهائی که در رابطه با مقاله اتان فرستاده اند توجه کنید. ببینید مخاطبان این مقاله چه کسانی هستند اگر منطقیون هستند به گفتار خود ببالید واگر نه با عرض معذرت به بازنگری خود بپردازید. آیا کسانیکه با منطق فحاشی و جملاتی که از ادب یک ایرانی خارج است شمارا تائید می کنند مورد تائید شما هستند؟ افراد زیر مخاطبان شما بودند:
- کسانیکه حتی معنی کلماتی را که بکار می برند را
نمیدانندواز معنی غیر واقعی آن استادانه و روشنفکرانه مطلب خود را اثبات میکنند همانند همان دوستی که بقره را گوسفند معنی می کند.
-کسانیکه کوچکترین اطلاعی از قرآن مجید ندارندومانند هرکتاب دیگری که باآن مخالفند فقط به دنبال بهانه میگردند.
-کسانیکه در ادای مطلب بجز فحاشی و ناسزاگوئی چیز دیگری نمی دانند.
.
.
.
دوست من همین برخوردهای خصمانه و ستیزه جویانه و مطلق سفید و سیاه بودن متاسفانه فرهنگی است که به ما از سالهای دور تحمیل کرده اند وما هم پیروی می کنیم و نتیجه آن,علیرغم نظر دوستی که عقب ماندگی جهان سوم را در اسلام می دید , ناخواسته واپسگرائی درهمه اقشار شده است.
امروز اگر انسانهای بی منطق و خشنی با نام دیگران دست بهر نامردمی می زنند مارا چه شده که ناعلاجانه تاریخ پدران خودرا با چسب و ناچسب مخدوش می کنیم.
چرااسلامی که 90% قوانین آنرا بحث اخوت,برادری, مهربانی,رحم و شفقت فراگرفته است با عملکرد مستبدانه 4 نفر مدعی اسلامیت به مسلخ می کشانیم؟
دوست من حرف زیاد است اما دوست دارم ما ایرانیها هم بتوانیم روزی در گفتگوهایمان,هرچند مورد پسند یکدیگر نباشد,خشم ونفرت راکه مبنای بی منطقی است کنار بگذاریم.
همیشه موفق باشید.
آنوش
test
جناب آريا بهمني
چندي پيش در قسمت نظرسنجي يكي ديگر از اخبار گويا نظري درباره مصدق دادم كه شما را خوش نيامد و پاسخ داديد.
از آنجا كه قسمت نظرسنجي آن خبر پس از مدتي تعطيل شد نتوانستم پاسخ شما را بدهم و گويا آدرس اي-ميل شما نيز آدرسي اشتباه است چرا كه ارسال پاسخ به ميل شما امكان پذير نشد. اگر مايليد به آدرس من بنويسيد تا پاسخ خود به ايرادات جنابعالي را به خدمتتان عرض نمايم.
Besyari az mardom aslan nemidanand ke in shahre Ghom ta zamane Reza shah,yek shahrake koochak va kam ahammiyati bish nabood.Reza shah bood ke poole faravan dad va ba hamkari ayatolah Haeri,chizi be esme Hozeh Elmitte Ghom ra dorost kard va Ghom shod shahri baraye khodash.Motasefaneh besyari hanooz fekr mekonand ke hozeh elmiyyeh Ghom gharnha va az ghadeem anja boodeh!Nakheyr janam,chand daheh bish nist!Va albateh inke chera va be tosiye che kasani Reza shah va Haeri in kar ra kardand khod dastani deraz ast.Amma khoob va vajeb ast bedanim ke in Ghom va hozeh be estelah elmiyyeh an cheghadr jadid mebashand
توصیه می کنم مقاله "رافت اسلامی" به قلم داروک را در همین سایت گویا مطالعه فرمایید.مکملی است بر مقاله حاضر .
Dear Mr. Farhoomand,
Thank you for your article. I think there are more information about Fedaiyan Eslam and their methodic terrorist ways that still need to be dug out. I do not know how accurate are the documents of their involvement with the British Intelligent Services. Nonetheless, they are a murderous bunch.
For me, the tragedy is that the self proclaimed "Intellectuals" in Iran closed their eyes to the horrible and violent inclinations of Khomeini who supported the Fedayian Eslam. I hope people like you continue digging into the past to shed light on the murderous past of the Islamists in Iran, whether Khomeini, Shariaatmadari, Motaheri, Taleghani (I encourage you to read the text of the "Pedar" Taleghani speech in the first anniversary of Mosadegh's death in the first year of the revolution in Ahmad Abaad.) Interestingly enough, the only person who through out the regime of Islamic Government has been for the separation of Masjed and politics has been the grandson of Reza Shah, Reza Pahlavi. Funny how the history tunes.
توصیه می کنم مقاله "رافت اسلامی" به قلم داروک را در همین سایت گویا مطالعه فرمایید.مکملی است بر مقاله حاضر .
توصیه می کنم مقاله "رافت اسلامی" به قلم داروک را در همین سایت گویا مطالعه فرمایید.مکملی است بر مقاله حاضر .
zemnan in estelah-e "reza shah zodayee" ham,ghadri gomrah konandeh mebashad.Har chand zamane oo barkhi karhaye mosbat anjam shodand,amma bayad an karha ra dar tasvire bozorgtar deed keh cheh ahdafi ra donbal mekardand.Faramoosh nakonim keh Reza khan ra Englis avard va Englis bord va ba'd pesrash ra avard va... va faramoosh nakonim ke oo nokare roosha bood vaghti ke roosha Iran ra dar eshghal dashtand va ba'd ham ke ba Seyyed Zia baraye Englis khosh-khedmati kardand.Reza yek lat o lompane bisavad va be-rahm o shaghi bood ke zemnan besyar besyar az Iran va Iranian dozdid va niz maraz-e zamin-khari dasht va....dar morede oo dar site aghaye Shahbazi bekhanid
avamele ajnabi ,avamele Englisi va Sahyonisti mesle Hossein Shariatmadari,chap o rast ,in o an ra beh amele ajnabi ya Sahyonisti boodan,mottaham kardeh,anha ra shekanjeh kardeh va mekoshand va gheyre.Albateh anha mihan-doostan va mardom-doostan vaghe'ee ra beh in sooratha tohmat zadeh va az beyn mebarand dar sooratike khodeshan hastand ke avamele ajnabi,anham az bad-tarin anva'e an mebashand.Estemar Englis daghighan *moddat-hast* ke az in avamel beh hamin soorat estefadeh kardeh ta niroohaye aseel-e melli,mazhabi,moteraghi mihani,roshanfekran-e bozorg va ta'seer-gozar va....ra az beyn bebarand va beh gharat-e ma edameh dahand va maghzha ra pareeshan o parakandeh konand va....Va in dastan mokhtass-e Iran nist,ke dar tamame keshvarhaye moslamane Jonoob(Jahan sevvom) hamin bazihaye kasif ra pish bordeh-and.Hatta dar keshvarhaye jonoobi gheyr-e moslaman ham,beh soorathaye digari az Shaban Bi-mokh-ha dorost hamin estefadeh-ha ra kardeh-and
Agar fekr konim va dorost bebinim,motevajjeh mishavim keh ba bazihayee keh az tarighe amsale Hossein Shari-atmadari ba ma mekonand,soodhaye besyar faravani mebarand,ke koshtare roshanfekran va mihan-doostan,faghat yeki az an soodha mebashad
Beh ekhtesar,ba in baziha va ba in *tahgheer-e systematik-e* va beh ghayat vahshiyaneh ma mardom,e'temad be nafs ra dar ma mekoshand,ma ra az khod va e'teghadate khod va har cheh khodi ast,bizar mekonand,chomagh-e "tavvahom-e tot-e'e" ra bozorgtar kardeh va tot-e'e-haye haghighi ra dar nazar-e besyari az mardom penhan ya be-e'tebar mekonand va.....Amma bedanim ke chon inha in baziha ra mekonand,in dalil nemishavad keh ma nabinim keh khode Hossein Shariatmadari,Vaez tabasi,Asgar oladi,Khamenei,Rafsanjani va amsalehem,baraye kee kar mekonand.Bayad inha ra deed va shenakht va ba ghodrat efsha kard
Englis Reza shah ra avard motafeghin biroonesh kardand va Mohamad Raza ra avardand amrika va englis va russia ba avamele khod tote-eh karakand va zemine ra baraye koodeta-ye 1332 faraham kardand
Akhoond ha ham khoob bazi kardand
be omid roozi ke mardom salari bedoone dekhalate Shah va Molla dar Iran hakem gardad
Englis Reza shah ra avard motafeghin biroonesh kardand va Mohamad Raza ra avardand amrika va englis va russia ba avamele khod tote-eh karakand va zemine ra baraye koodeta-ye 1332 faraham kardand
Akhoond ha ham khoob bazi kardand
be omid roozi ke mardom salari bedoone dekhalate Shah va Molla dar Iran hakem gardad
Englis Reza shah ra avard motafeghin biroonesh kardand va Mohamad Raza ra avardand amrika va englis va russia ba avamele khod tote-eh karakand va zemine ra baraye koodeta-ye 1332 faraham kardand
Akhoond ha ham khoob bazi kardand
be omid roozi ke mardom salari bedoone dekhalate Shah va Molla dar Iran hakem gardad
ba'ziha meporsand chetor mishavad yek nafar mesle Navab safavi,dar khedmate Englis boodeh ast.Javab an ast keh kheili sadeh!Afradi mesle Safavi momken ast keh khod agah nabashand keh chegooneh dar khedmate Englis gharar gerefte-and,albateh in Navab momken ast keh khodash mostaghiman amele Framasoni boodeh ast, ya'ni mesle amsale Seyyed Zia va Baghayee
Honare Framasonha ham hamin ast keh adamhaye ablah va bisavad va khar-mota'sebi mesle Safavi ra peyda va neshan mekonand va ba'd az tarigh-e avamel-e poshte pardeh khod,anha ra mesle yek aroosake kheyme-shab-bazi kontrol mekonand,hatta gah bedoone ankeh khode shakhs agah bashad keh khatt az koja ab mekhorad!Baraye roshan shodane chegoonegi chenin kontroli bayad raft poshte pardeh va deed masalan che kasani kontrole fekr va aghayed va a'male Safavi va amsale oo ra dar dast darand.agar linkhaye zir ra motalea befarmayeed ghesmati az in javabha moshakhas khahad shod.
Bozorgtarin panah va haamee Framasonha va shabakehaye vabasteh beh anha,penhan-kari va makhfi-kari shadid-e anhast,dar halikeh zahereomoor ro joore digari beh omoom namayan mekonand, va in be estelah honare asli anhast,ke ba pool va emkanate besyar ziyadi ke darand,metavanand chenin pardeh-hayee ra ejra konand
Kholaseh nabayad beh hich vajh tanha be zahere omoor va vaghaye ghan'e bood.Bayad tarikhcheh va tarze amale fergheh Framasonary va niz fergheh Sahyonisti,va ettehade tarkhi va amale moshtarake in dou ra ta jaye emkan be deghat fara gereft.Bedoone chenin daneshi (va talfeeghe an ba ettelate digar)tafghriban mahal ast keh dorost befahmim ke che bar ma gozashteh ast.Bedoone chenin daneshi faghat be zahere omoor va tarikh-e rasmi va ba'zan bi-arzesh razi khahim shod va dar sar dar gomi khahim mand
anhayee ham keh mekhahand in haghayegh ra ba chomagh-e "tavvahom-e tot-e'e" dar pardeh negah darand,ya jahel va sadeh-deland va ya khod bakhshi az tot-e'e mebashand.Dar donyaye siyasat va ghodrat,hatta az ahde bastan,tot-e'e vojood dashteh va darad.Bayad beh anhayee keh in amr-e badihi ra takzeeb mekonand,shakk-e faravan kard.Vojood tot-e'e-haye bozorg o koochak va rangarang dar donyaye siyasat va ghodrat va est'emar beh hich rooy khiyali ya gheyre tabee nist.Ancheh khiyali va gheyr-e tabee ast,harfe anhast ke aslan vojood har tot-e'e,makhsoosan tot-e'e haye estemari,ra kollan takzeeb mekonand.Gool-e chomaghe "tavvahom-e tot-e'e" ra nakhorim
albateh badihi ast keh nabayad dar kashf,efsha,va bayan-e in tot-e'eha dochare gholovv va kaj-bini va Daee jan Napelon shodan,shod.Bayad faghat beh donbale haghayegh-e in omoor bood va badeghat,dorost va ghalat-e anha ra peyda kard
In ra ham bayad danest,ke khod-e tot-e'e-chiyan,makhsoosan Framasonha va Sahyonistha,khodeshan,inja va anja,kolli teory tot-e'e ghollabi va maskhareh dorost kardeh va mekonand,ba'd in nazariyat ra avval khodeshan hesabi baad va gondeh mekonand,vali ba'd nadorosti an ra ba fezahate har cheh tamam-tar roo kardeh va an baad-konak ra ba sar o seda metterekanand.Beh in vasileh chomagh-e "tavvahom-e tot-e'e" ra sakhteh-and ta mardom-e besyar kamtari beh soraghe kashf va efshaye tot-e'e-haye haghighi anha beravand,va agar ham chizi efsha shod kasi bavar nakonad!Mota'sefaneh in salhaye akheer besyari Iraniha ra ham ba chomagh-e Tavvahome tot-e'e gool zadeh ya mar'oob kardeh-and
Tanha haghayegh va haghighat metavanand ma ra beh rasti rahayee bakhshand.Az kashf va efshaye haghayegh natarsim
az bozorgtarin maharathaye Framasonha an ast ke medanand chetor doshmanane zaheri dorost kardeh,va az khelale janghaye zaheri,zargari,va Heydar Ne'mati,maghasede khod ra beh pish bebarand.Masalan ben-ladan yek nemooneh ast.Saddam ham az 20 o andi salegi dar khedmate cia boodeh vali ba'dan didim ke chetor kolli kharj va tableegh kardand ke oo ra yek doshman-e bozorg o ghavi va Hitler gooneh neshan dahand va makhsoosan oo ra doshmane bozorge Israel jelveh dahand.Hagha ke Framasonha va shorakaye Sahyonist anha saheran va sho'badeh bazani chireh dastand.Amma har chand bazihaye anha besyar pichideh be nazar me-ayand,amma dar asl,bazihaye besyar sadeh va maskhareh va bacheh-ganei hastand keh agar efsha shavand,chon hobabi meterakand.Monteha anha ba pool va emkanate azeemi ke darand,va albateh niz beh zarb khoshoonat va fareeb va be-vojdani azimi ke darand,va niz ba asle mohemm-e penhan-kari,mardomane shargh o gharb ra tahmigh o heyran kardeh va ba anha bazi mekonand.Har kasi ham ke jeddan sare raheshan be-istad ra az sare rah beh vasayele goonagoon,barmidarand,ya nabood mekonand va farghi ham nemikonad ke an shakhs amrikaye,faransavi,Irani,ya har kas-e digari-hatta az khodeshan,bashad
http://www.shahbazi.org/mazzini.htm
http://www.peiknet.com/page0/tabes/shahrivar/p92mandela.html
http://www.shahbazi.org/majd2.html
http://www.shahbazi.org/saddam2.html
The Muslim Brotherhood:The globalists’s secret weapon(see middle of the page),see the link below
“Osama bin Laden is not, nor has he ever been, the leader of the international Islamist movement which is directed by the International Muslim Brotherhood..."
"..[he] has been used effectively as a figurehead for the Brotherhood's militant branch to take responsibility for its atrocities, but he is not the mastermind... By the same token, the Muslim Brotherhood is a tool by the British-based Globalists whose main objective is to overthrow the established world order and create a new one-world system of global governance."
Bin Laden,Bush serve the same master
There is a long historic alliance between the CIA and the Muslim Brotherhood
http://www.libertythink.com/200141792
http://www.deceptiondollar.com/
http://www.libertythink.com/2003_04_13_archives.html#200141792
http://www.peiknet.com/1382/page/12farv/p501pavaraghi.htm
http://www.truthout.org/docs_02/06.21A.pitt.watchtower.htm
نمونه شاخص نفوذ صهیونیستها در حکومت ملایان آقای عسگر اولادی است که در رابطه مستقیم با فدائیان اسلام نواب صفوی بوده و گروهی که هم اکنون نیز به تهدید ترور مخالفین حکومت می پردازد (که نمونه ای از آن را هفته پیش صدور حکم برای تعدادی از مخالفین دیدیم)هنوز هم ارتباط مستقیم با جریان مافیای حجره ای موتلفه دارد.صهیونیستها برخی از عناصر نفوذی خود را به ماموریت مادام العمر می گمارند که طبق آن عنصر نفوذی تمام عمر خود را در ماموریت تعیین شده سر می کند.آقای عسگر اولادی مسلمان که پیشینه یهودی و زندگی مرموزش قبل از انقلاب .نفوذش به درون جریانات تروریستی اسلامی.خط دهی به آنهاو......اکنون نر محقیقین و تاریخ پزوهان آشکار است بعنوان یکی از اصلی ترین کانونهای قدرت به تعیین سیاستهای سلطه مافیایی می پردازد.عجیب اینجاست که هر سیاستی قبل از اعلام رسمی رهبران مافیا بنوعی توسط ایشان یا عناصر وابسته به ایشان بطور غیر رسمی اعلام می شود و بسرعت تبدیل به سیاست رسمی حکومت سرکوبگر ملایان می شود.
http://www.freemasonrywatch.org/index.html
http://www.geocities.com/newworldorderthemovie/intro_freemasonry.html
http://www.geocities.com/newworldorder_themovie/
http://www.geocities.com/newworldorder_themovie/bushsignofsatan.gif
http://www.geocities.com/newworldorder_themovie/thecrypt.html
Bayad deghat kard keh hameh goroohaye islami chenin nistand va tanha mortaje-tarine anha az sooye Englis hemayat shodeh va mishavand.Aghaye Montazeri va aghaye Bani-sadr va besyari digar na tanha dar in zomreh nistand,balkeh ba in vabastegan va nokarane ajnabi,deliraneh mobareze kardeh-and,har chand khod dar zamanhayee gool-e in nokaran ra khordeh va fekr kardeh-and keh anha mostaghel hastand.Bazihaye Framasony ra bayad dar pase pardeh-ha beh deghat deed va efsha kard
mamnoon baraye in maghaleh,bayad kheili bish az inha efsha-gari kard.Na tanha Fadayiane islam,keh Ekhvanol-moslemin va besyari goroohaye masalan eslami digar,sar-e nakheshan beh englis va israel va ferghe Framasonary vasl boodeh ast.Hamin amr dar morede Motalefeh va Haghani sadegh ast.Bayad tarze kar va bazihaye Feramasonha va Sahyonistha ra khoob yad gereft.Ghablan (hodoode yek hafteh pish) payami mofassal dar hamin mored neveshteh boodam,ke motasefane Gooya nagozasht an ra inja bogzaram
شما را به خواندن كتابهاي:بيست وسه سال.عايشه.محمد پيامبري كه از نو بايد شناخت.شيعه گري و داوري از زنده ياد كسروي.زنان پرده نشين و مردان جوشن پوش توصيه مي كنم.خواندن اين كتب مي تواند در روشنگري ماهيت اسلام و ريشه هاي اين حكومت وحشت كه ما تجربه مي كنيم بسيار كمك كند.
من در باره کسروی تحقیقات تقریبا مفصلی داشته ام. در اینجا ضمن احترام به دوستانی که اظهار نظر کرده اند عرض میکنم که با بعضی از نظرات دوستان مخالفم و امید وارم بتوانم روزی چکیده ای از آن را در اینجا و تفصیل آن را به شکل کتاب چاپ کنم . حق نگهدار شما
من بارها در پانوشت مقاله ها گفته ام كه اين آقاي مجتبي عضو ستاد اينترنتي وزارت اطلاعات است كه آموزش ديده اند با سر زدن به سايتهاي ايران به مخدوش كردن مباحث بپر دازند.بعضي از دوستان به من در اين رابطه اعتراض كردند كه زود به قاضي رفته ام.تقاضاي من اينست كه به همه مقالات در همين سايت گويا سر بزنيد و اظهار نظرهاي منسوب به ايشان را مطالعه كنيد آنوقت روشن خواهد شد كه من پر بيراه نگفته ام و ايشان مامور است و معذور....ظاهرا براي لقمه ناني حقير بايد خيلي چيزها را در طبق آخوندها گذاشت .....راستي شيخ مجتبي .شرافت و صداقت درهم كيلويي چند؟
Nothing is new in this report. All ISlamists, fanatics, Erteja, backward Talibans , even Erteja Red are connected. The main goal is destroying civilization. In their small brian, people should live as they say. UK is always using these creatures for their benefit. What is wrong with that? A nation who gathered around a Mullah at the end of 20th century, has nothing to say and should not.
بادرود
جالب بود.
جاری باشید
اولا ما در روی زمین زندگی می کنیم و هیچ احتیاجی به چرت وپرتهائی که گویا از آسمان نازل شده نداریم.دوما ترور همیشه حتی در ابتدای اسلام جزء لاینفک این دین بوده و محمد نه تنها دستور قتل و عام مردانی را که مخالف او بودند صادر کرده بلکه با کمال بی رحمی زنان و کودکان را هم بی نصیب نگذاشته است. نواب خمینی طالبان و حزب الله در کشورهای مختلف مسلمانان واقعی بوده و همه راه محمد را رفته اند.حالا روشنفکرانی پیدا شده و ادعای رحیم بودن سران اسلامی میکنند بیشتر به جک گفتن میماند تا واقعیت.رهبران اصلی اسلام درحقیقت برای پیش بردن اهداف قدرت طلبانه شان از هیچ پستی وجنایتی فروگذار نبودند.شخص محمد خود دستور ترور شاعر عرب را که با فصاحت و بلاغت شعر می سروده و این ادعای محمدرا که: اگر میتوانید یک آیه مثل قرآن بیاورید را نه تنها مسخره میدانست بلکه محمد را ساحری چیره دست مینامید و ادعا داشت که اشعار ونوشتههایش از قرآن زیباترند صادر کرد ودر هنگامیکه در هدینه طایفه ای از یهودیان را به مرگ محکوم کرد ناجوانمردانه زنی را که برای عایشه کارمیکرد و باوجود شفاعت عایشه و دیگران به علی دستور قتل آن زن را داد و علی هم که همیشه ذولفقاری تیز دم دست داشت گردن آن سیه روز را زد.حتی به بچه های آنها رحم نکردند.خب حالا بیا محمد را با کورش کبیر مقایسه کنید.آیا یهود با ایرانیان دشمنی دارد یا با مسلمین؟ما ایرانی هستیم و با هیچ ملتی در دنیا مخالفت نداریم چون انسانیم و در روی زمین زندگی میکنیم.هرکس که خود را ایرانی میداند باید بداند که ما از جنایاتی که به اسم ایرانی میشود بیزاریم.ما ایرانیان باید با صدای بلند فریابزنیم که هر چه اسلامیان بنام ایران و ایرانی میکنند چیزی جز جنایات اسلامی نیست و ربطی به فرهنگ ماندارد.ما باید شب و روز در هرکجای دنیا که هستیم حساب خود را ازمشتی تروریست اسلامی جداکنیم.ما مردمانی خیرخواه انساندوست و دارای فرهنگی افتخارآفرین بوده و با این غاصبان و جنایتکاران حاکم بر جان و مال ما هیچ چیزی مشترک نداریم.ما بتمام مردم دنیا و قوانین بین المللی احترام گذاشته و با هیچ مردمی در هیچ جای دنیا نه تنها دشمنی نداریم بلکه خواهان همکاری صادقانه برای برقراری صلح و برادری و دوستی بین تمام مردم جهان بدون استثنا هستیم.بر ذهن ما منطق حاکم است نه وحشیگری.حکایت این تروریستهای ابله بی رحم حکایت جدال سعدییست با مدعی.که بقول سعدی:تا عاقبت الاامر دلیلش نماند ذلیلش کردم... و سنت جاهلان است که چون به دلیل از خصم فرومانند سلسله خصومت بجنبانند.بی رحمی وشقاوت این اسلامیان در تمام کشورهای اسلامی بر سر زبان است و این و حوش همه جا مورد نفرت میباشند.
بهت تبریک میگم مانی .
مقاله دقیق و جامعی ارائه دادی.
همین
با سلام
انگلیسی بودن تمام حکومتهای مذهبی خونریز مثل حکومت فعلی ایران بر کسی پوشیده نیست ولی آنچه که مهم است
آگاهی مردم از این قضایا و درس گرفتن از آن است.
باید همه آگاه باشند که عوامل انگلیس منجمله این اصلاحطلبان مفتضح در صدد اجرای کارناوال ذیگری در جهت فریب مردم ایران و کشاندن آنها به پای صنوقهای رای هستند.
هرکس در این رای گیری شرکت کند یا دیگران را به شرکت در آن تشویق کند(خواه شیرین عبادی باشد یا عسکاولادی کفتار تازه مسلمان) خائن به ایران و آرمان آزادی ایران است.
بیایید اینبار گول امثال خاتمی را نخوریم و خود را مضحکه این آخوندهای شپشو نکنیم.
به آقای افخمی هم که حرفهای گنده تر از دهنش زده می گم که مجلس شما عرضه یک استیضاح رو نداره.من اگر جای شما بودم اول خفه خون می گرفتم بعد هم می رفتم بی سر و صدا می مردم.
شيخ فضل الله ادمي با اطلاعات ضعيف بود و بهشتي و بقيه هم كه همه ميدونند كار رفسنجاني و شركا بوده. هي چشماتون رو ببنديد و دهانتو رو باز. هي سعي كنيد با اسمون ريسمون كردن اينها رو توجيه كنيد. اگر اينها راست ميگند چرا جرات ندارند با اقاجري مناظره كنند؟؟ما چراش رو ميدونيم , شماكي چشمها تو ن رو باز ميكنيد؟؟ يه بيست سي سال ديكه گندش در مياد كه بله رفسن (جاني) مهره انگليس ها بوده.
مرجان خانم لطفا جهت اطلاع از اینکه ترور در اسلام تجویز شده یا نه به مقاله ترورهای سیاسی در صدر اسلام واقع در سایت کافر دات کام مراجعه کنید.
از بقیه خوانندگان دعوت میکنم کتاب شیعه گری را در سایت فوق مطالعه کنند.
kaafar.com
شما مجتبی از ترور یک دانشمند ایرانی کسروی دفاع می کنید. من نوشته های
کسروی را در باره اسلام و یا حتی حافظ خواندم.وقتی
که فهمیدم از طرف جانیان مسلمان نما کشته شد . از همان زمان مبارزه با اسلام سیاسی را یکی از کارهای شرافتمندانه می دانم. در این رابطه باید گفت که خمینی همیشه با این فلاشیست ها هم صدا بوده.
سئوال این است آیا افرادی مثل منتظری طرف دار این نوع آدم کشی هاهستند یا نه؟
چون منتظری بقائی و آیت مسئله ولایت فقیه را پایه ریزی کردند و جالب بود بدانیم رایطه این ها با انگلیسی ها چه بوده. آیا یزدی بنی صدر و حبیبی که برای خمینی در پاریس دیکته می کردند چه جلوی دوربین ها بگوید . مثل این جمله " حتی مارکسیستها آزادند در ایران ...". تحقیقات در این رابطه هنوز شروع نشده.
انگلیسی ها که با کمک شیخ خضئل فئودال جنوب ایران
می خواستند جنوب ایران را جدا کنند وبا شکست مواجه شدند. انتقام خود را از طریق این مذدوران اسلام سیاسی
گرفتند.
من خوشحالم که آقای فرهومند این مقاله را نوشتند و ما باید تا زمانی که فاشیست های دینی فرزندان غیور
این آب و خاک را می کشند افشا گری نمائیم.
دوست غزیز من باشیوه رضا شاه که نوشتید "حجاب را بر چید " با زور مخالفم. شما هم امید وارم با این نظر من موافق باشید. ویا کشتن همکارش تیمور تاش تو زندان زمان رضا شاه کار احمقانه بود. چون آنجا هم انگلیسی ها
دست داشتند و توطئه بود. و یا گشتن میرزاده عشقی
شاعر ایران زمین.
شما در نوشته تان به نقطه حساسی اشاره می کنید.
انگلیسی ها در این قرن همیشه موی دماغمان بودند.
ایرج رشتی
To Mojtaba: those who justify murder are no better than actual murderers. What happened to Kasravi was an assasination, an assault on the freedom of expression, regardless of whether we agree with him or not.
تمامي اديان آسماني و تقريبا تمام قوانين بشري مجازات اعدام را تجويز كرده اند.بر اساس قوانين اسلامي مجازات كسروي مرگ بود.در صورت وجود حكومت اسلامي اجراي اين مجازات بر عهده حكومت است و در صورت نبود حكومت اسلامي مراجع مي توانند حكم مذكور را صادر كنند و اجراي اين حكم بر همه مسلمانان واجب است .شايد اين نوع اجراي حكم اعدام را بتوان ترور ناميد.
agha mojtaba , rohaniate shie dar gozashte pak bode , ama nemitavan got ke asire hilehaye engelis nabode ke hamishe dast afzari baraye an bode , man maghaleye fogh ra taiid nemikonam choon ta ba madareke mostadal robero nashavam harf zadan asan ast , ama bayad goft , emrooz rohaniat be ebtezali keshide shode ke hata heif az anke begoiim mozdor ya farib khordeye engelis bashand , nokte akhar inke bana be gofteye bozorgane din , rozi miresad ke rohanioon shieh dorogh go va donya parast mishavand , inak akharo zaman , omid inke vadeye zohore mahdi haghighat bashad , ke agar haghighat bashad besyar nazdik ast . man an vade ham ta nabinam bavar nemikonam .
در مورد اظهار نظرات آقاي مجتبي و ديگر دوستان بايد بگم كه حتي اگر هم واقعاً كسروي به نظر نواب بي دين و يا مرتد بود ،اجازه نداشت كه به اين شخص توهين كند چه برسد به اينكه اقدام به ترور شخصيت فرهيختهاي مثل او بكند. در كجاي اسلام آمده كه ترور حلال است. كسروي ايده و نظرش رانوشت چون ميتوانست فكر كند و بنويسد آيا نواب هم بهتر نبود كه راه بهتري را انتخاب كند .آدمكشي و ترور در همه جاي دنيا و در نزد همه ملتها و اديان عملي نابخشودني و زشت است. ما انسانيم و ميتوانيم بنويسيم و حرف بزنيم.
در مقاله آمده که کسروی هیچگاه به اسلام و قرآن توهین نکرده، این مطلب اشتباه است. کسروی در دو سه سالِ آخرِ عمر به معنییِ دقیقِ کلمه جوش آورده بود و خیلی کارهایِ تندروانه کرد.
از این کارهایِ افراطی، در زمینهیِ نظراتَش دربارهیِ زبان یکی بهکاربردنِ افراطییِ کلمههایِ پهلوی در نوشتههایَش است (که شاخصهیِ نوشتههایِ این سالهایِ او است) و یکی پیشنهادِ تغییرِ خطِ فارسی به لاتین، که پیشتر بهشدت و بارها با هردویِ اینها مخالفت کرده بود.
موردِ دیگرِ کارهایِ افراطییَش برگزاریِ مراسمِ کتابسوزان بود (که چندمرتبه به طورِ نمادین برگزار شد)، که در آنها قرآن، کتابهایِ اسلامی، دیوانهایِ شعر (حافظ و دیگران) و کتابهایِ دیگری که انحرافی میدانست را میسوزاند.
به طورِ کلی در مطالعهیِ آثارِ کسروی باید به زمانِ نوشتهشدنِ آنها دقت داشت، و نوشتههایِ سالهایِ آخر را چندان جدی نگرفت.
جهت استحضار آقايي كه در زير كامنت داده اند عرض كنم كه شهيد نواب صفوي چندين جلسه مباحثه با كسروي داشت .حتي در يكي از اين مباحثه ها كسروي ميگويد كه در در قرآن آمده است كه “مردگان خود را احترام كنيد” و نواب قرآن را از جيب خود در مي آورد و ميگويد آنرا به من نشان بده و كسروي در مي ماند.نواب بعد از آنكه عناد كور كسروي با اسلام مشخص شد او را ترور كرد.
اگر نواب صفوی مزدور انگلیس هم نباشد چندان فرقی در کل موضوع ندارد. آنها چون توان پاسخگویی به ادعاهای کسروی را نداشتن تنها راهی که جلوی خود می دیدند قتل او برای بستن دهانش بود. دقیقاً مانند کاری که امروز میراث دارانشان در جمهوری اسلامی انجام می دهند.
چطور مي شود كسي را انگليسي بخوانيم ,ولي او در مبارزات خود فقط مزدوران انگليس را ترور كرده باشد؟ شهيد نواب صفوي مبارز نستوه ضد اجنبي بود و تاريخ را نمي توان كتمان كرد.افتخار روحانيت شيعه اين است كه هميشه عليه استعمار,استثمار و استحمار قيام كرده است و به همين علت همواره مورد كينه دشمنان اسلام و ايران قرار داشته است. نواب , مدرس , شيخ فضل الله نوري ,... بهشتي و ... همگي توسط مزدوران انگليس آمريكا كشته شدند.
درود بر شماباد با این کار فوق العاده مفید به افشاگری این مزدوران بیگانگان و کهنه پرستان سیه دلی که شرف و افتخاری جز نوکرصفتی ندارند و وجودشان جز نفرت و تعفن در ذهن چیزی دیگرایجاد نمی نماید.البته اینها تنها گروهی نیستند که به خودفروشی به کفتار پیر استعمار مفتخرند بلکه تنها گروهای شناخته شده اند.بیدلیل نیست که در این 150-200 سال حداقل بین 10-12 امام زمان ظهور میکنند.مگر کسی در انگلیسی بودن همین دراکولای آخری شکی دارد؟یکی از مهمترین وظایف نیروهای مردمی یافتن این سر نخهاست.تنها ضربه موءثر ملت در برابر این ترفندها آزادی و آگاهی مردم است.افشاگری حتی اگر بدون مدارک مستحکم هم صورت گیرد خواه و ناخواه طرف مقابل را به واکنشی برای تائید ویا رد آن وادار خواهد کرد و در هر صورت به آگاهی مردم کمک میکند.بنابر این این کار شما بسیار با اهمیت میباشد.
شکی نیست که روحانیون خواسته یا نا خواسته در جهت منافع استعمار (یا استحمار!!) عمل کردند.
http://www.alefbe.com/AliDashti.htm
(پیشگفتار را بخوانید)