هم ميهنان ، آزاديخواهان،
گفته اند حقوق بشر خدشه ناپذير است ، اما در كشور ما سالهاست كه حقوق بشر پايمال مي شود.
گفته اند آزادي بيان ، حق همگان است ، اما ما سالهاست كه در كشورمان شاهد حذف صداها و افكار هستيم.
گفته اند انسان آزاد بدنيا مي آيد و آزاد از دنيا مي رود ، پس آزادي بيان نظر و عقيده ، حق مسلم انسانهاست . اما در كشور ما انسان ايراني، در بند بدنيا مي آيد، محروم از حق انتخاب رشد مي كند و در بند از دنيا مي رود.
گفته اند فرهنگ و مدنيت حاصل برخورد و تنوع انديشه هاست ، اما ما در كشورمان شاهد حذف انديشه هستيم . آنجا كه انديشه حذف شود، امكان رشد و شناخت از مردم گرفته مي شود. آنجا كه يك انديشه (انديشه حاكم) براي سرنوشت هفتاد ميليون انسان تصميم بگيرد ، حق حضور ، حيات ، رشد و تصميم گيري ملتي نفي شده است .
فرزندان يك ملت ، سرمايه ي ملي و سازندگان آينده هستند . جوينده اند ، از ستروني و ايستايي بيزارند ، نه به تب راضي اند و نه به مرگ كه عاشقان بي دريغ زندگي اند . مي خواهند بسازند ، بيابند و آنجا كه امكان جستن و يافتن از آنها دريغ مي شود ، در مقابل زور مي ايستند.
احمد باطبي يكي از عزيزترين فرزندان ايران است . مظهر غرور و پاكي و عشق به زندگي است .
تصوير پيراهن خونين يكي از ياران در دستهاي برافراشته ي باطبي يكي از غرورانگيزترين برگهاي تاريخ اين دوران سياه بيست و پنج ساله خواهد بود و در حافظه ي تاريخي ملت ايران و جهانيان ثبت شده است .
تصوير باطبي يعني كه مردم ايران زور و اجحاف و سركوب را نپذيرفته اند و در برابر زورگويان تمكين نكرده اند . همين و دقيقا همين نشانه است كه جان جوانش را در دست شكنجه گران اينچنين آسيب پذير كرده است.
احمد باطبي عليرغم شكنجه هايي كه در اين سالها متحمل شد ، در ديدار با نماينده ي سازمان ملل ، حقايق را گفت و آنچه را كه بر دربندان حكومت اسلامي مي رود ، بازگو كرد.
او با وجود اينكه در مرخصي بسر مي برد، پس از اين ديدار ناپديد شد و پس از چند روز خبر رسيد كه دوباره در بند شكنجه گران است .
احمد باطبي و تمام دانشجويان در بند به هيچيك از جناحهاي حكومتي وابسته نيستند و بهمين دليل نيز پشتيبانان كمتري دارند. آندسته از رسانه هاي داخل و خارج كه هر خبري را در مورد جناحهاي حكومتي بطور وسيع انعكاس مي دهند، در حمايت و انعكاس صداي دانشجويان زنداني كوتاهي مي كنند .
هموطنان، آزاديخواهان،
بر تك تك ماست كه با حمايت از باطبي و دانشجويان دربند ، با اعتراض و انعكاس صداي آنها ، خطر نسل كشي دوم را خنثي كنيم .
فرزندان ايران ، به جرم دفاع از حقوق انساني ماست كه در بندند . حمايت خود را از آنها دريغ نكنيم و نگذاريم كه صدايشان در ميان هياهوي حكومتيان و حاميانشان گم شود.
امضا كنندگان :
نعمت آزرم ( شاعر)، عسگر آهنين ( شاعر) ، علي آينه (شاعر)، نيکی اخوان ( روزنامه نگار وفعال دانشجويي)، جواد اسديان (شاعر)، مهشيد امير شاهي ( نويسنده)، بهمن امينی ( ناشر)، رضا ايرانی ( نويسنده)، بهروز به نژاد (اهل تئاتر)، نيلوفر بيضايي ( نمايشنامه نويس ، کارگردان تئاتر و محقق) ، ناصر پاكدامن (نويسنده و پژوهشگر )، فرزانه تاييدي ( بازيگر تئاتر) ، ايرج جنتي عطايي ( ترانه سرا، نمايشنامه نويس و كارگردان تئاتر)، اميد حبيبی نيا ( روزنامه نگار و پژوهشگر ارتباطات )، پروانه حميدي ( بازيگر تئاتر)، هاله حيدری( عکاس) ، نسيم خاكسار ( نويسنده)، اسماعيل خويي (شاعر)، علی دماوندي( روزنامه نگار)، حسين درياني (بازيگر تئاتر)، منوچهر رادين ( بازيگر و كارگردان تئاتر) ، ناصر رحماني نژاد (كارگردان تئاتر)، شيرين رضويان ( شاعر)، حسن زرهي ( نويسنده و روزنامه نگار)، جلال سرفراز (شاعر)، فربد سروندی( روزنامه نگار)، اسد سيف ( نويسنده) ، رويا صبوری ( انيميشن ساز)، باربد طاهري (سينماگر)، فرحناز عارف (شاعر)، محمد عارف (شاعر)، هومن عزيزی ( شاعر)، کسرا عنقائی ( شاعر)، آذر فخر (بازيگر تئاتر)، مانی فرهومند ( روزنامه نگار)، رامين كامران ( محقق و پژوهشگر)، ستاره كامراني ( بازيگر تئاتر)، علي كامراني ( بازيگر تئاتر و ترانه سرا)، زيبا كرباسي ( شاعر)، فرهنگ كسرايي ( نويسنده و بازيگر تئاتر)، شيما کلباسی ( شاعر)، درنا کوزه گر( روزنامه نگار و فعال حقوق بشر)، ستار لقايي ( نويسنده و روزنامه نگار)، فرهاد مجدآبادي (نمايشنامه نويس و كارگران تئاتر)، ژيلا مساعد ( شاعر)، سيروس ملكوتي (آهنگساز)، اسفنديار منفردزاده (آهنگساز) شكوه ميرزادگي (نويسنده)، سياوش ميرزاده (شاعر)، بصير نصيبی ( سينماگر)، اسماعيل نوري علاء (شاعر و محقق)، پرتو نوری علاء ( شاعر)، كامران نوزاد (بازيگر تئاتر)، احمد نيك آذر( سينماگر و كارگردان تئاتر)، مريم هوله ( شاعر)
نويسندگان ، روزنامه نگاران و هنرمنداني كه مايلند به امضا كنندگان بپيوندند، مي توانند تا تاريخ هفتم آذر ماه(۲۸ نوامبر) با اين آدرس تماس بگيرند:
[email protected] (کمیته پیگیری وضعیت احمد باطبی)