دكتر حميدرضا جلاييپور عضو دفتر سياسي جبههي مشاركت ايران اسلامي در گفتوگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، با نگاهي جامعهشناسانه به بررسي فضاي كنوني كشور پيش از انتخابات و لزوم ساز و كارهاي انتخابات سالم پرداخته است.
گرچه او از خاتمي به علت عدم پافشاري و تأكيد بر لوايح دوگانه دلگير است ولي در جاي جاي اين مصاحبه چندين بار بر كاريزماي خاتمي و لزوم حضور پررنگ وي تأكيد كرده و به حمايت او از وزارت كشور جهت برگزاري انتخاباتي آزاد و سالم اميدوار است.
جلاييپور معدل كارنامهي طيف متبوع خود را خوب ميداند و در واكنش به اين كه آنها را اهل شعار ميخوانند نه عمل، ميگويد شعار خوب هم خوب است.
متن گفتوگوي ايسنا با وي را در ادامه ميخوانيد:
ايسنا: ويژگيهاي انتخابات خوب و موفق از نظر شما چيست؟
جلاييپور: انتخابات خوب قبل از آنكه مشروط به مشاركت گسترده باشد، بايد ملتزم به سازوكارهاي دموكراتيك باشد. پس از 6 سال حداقل انتظاري كه شهروندان ايراني دارند آن است كه انتخابات به سازوكارهاي دموكراتيك نزديكتر شود، به گونهاي كه منتقدين و مخالفين نيز امكان كانديداتوري داشته باشند، گروههاي مختلف با علايق خاص خود بتواند از كانديداهايشان حمايت كرده، آنها را در اجتماعات به مردم معرفي كنند و سخنانشان در مطبوعات منتشر شود. ولي متاسفانه اين سازوكارها هنوز تحقق نيافته است.
شعار "آزادي مخالف" خاتمي ـ كه موثرترين شخصيت در جريان اصلاحطلبي بوده و هست ـ را ميتوان در عرصهي انتخابات سنجيد، كه چهقدر محقق شده است. اينكه آيا كساني چون نيروهاي ملي مذهبي يا شخصيتهاي سياسي بيرون حاكميت كه وجههي ملي داشته و از محبوبيت عمومي برخوردارند، امكان كانديداتوري و رقابت دارند يا نه؟ اين در حاليست كه در شرايط حاضر حتي دوستان نزديك خاتمي يا پرونده دارد يا در زندان به سر ميبرند يا اينكه زير تيغ نظارت استصوابي هستند. آنانكه سهم موثري در انقلاب داشتهاند و از عناويني چون خط امامي برخوردار بودند، در چنين شرايطي هستند، حتي نزديكترين كس به امام حذف ميشود. با اين شرايط واي به حال كساني كه از چنين عناويني بيبهرهاند.
بنابراين ملاك، وجود سازوكارهاي انتخابات دموكراتيك است؛ فارغ از اينكه مشاركت مردم در چنين انتخاباتي زياد يا كم باشد. اگر اصل سازوكار دموكراسي رعايت شود به منزلهي آن است كه نظام جمهوري اسلامي دموكراتيك عمل كرده و عدم حضور مردم به منزلهي آن است كه آنان به وظيفهي مدني خود عمل نكردهاند. اين در حالي است كه اگر سازوكار انتخابات دموكراتيك رعايت نشود، حتي حضور 90 درصدي مردم باعث وجه دموكراتيك سياست در ايران نميشود. همچنانكه دموكراسي غربي طي 150 سال كه از چنين سازوكاري برخوردار بوده حتي با مشاركت 60-40 درصدي مردم هم با مشكلي رو به رو نشد، چون سازوكار دموكراسي رعايت شده.
ما در حال حاضر نه تنها با سازوكارهاي انتخابات دموكراتيك فاصله داريم، بلكه دغدغهي مشاركت مردم را هم داريم.
ايسنا: در انتخابات شوراها كه به نظر ميرسد سازوكارهاي مدنظر شما وجود داشت، چرا مردم مشاركت چنداني نداشتند؟
جلاييپور: شركت مردم در انتخابات شوراها به ميزان پاسخي بود كه در انتخاباتهاي پيشين دريافت كرده بودند. ظاهرا از آنجا كه پاسخي به آنها داده نشده بود، مردم نيز شركت دوبارهي خود در انتخابات را بيفايده ميدانستند؛ چرا كه نمايندگان اصلاحطلب منتخبشان توان تصويب قوانين و عبور از سد شوراي نگهبان را نداشتند. بنابراين با قهر كردن، دست به يك عمل سياسي زدند و يكي از پيامدهاي مثبت اين عمل مردم هم آن بود كه اصلاحطلبان خيلي متواضع شدند.انتخابات شوراها مشكل سازوكار نداشت و از همين حيث، افتخار اصلاحطلبان محسوب ميشود، بهويژه اصلاحطلبان حكومتي؛ چرا كه انتخاباتي آزاد برگزار كردند؛ هرچند كه در آن شكست خودرند.
اصلاحطلبان مكانيزمهاي برگزاري انتخابات شوراها را در دست داشتند ولي مثل نيروهاي سياسي انحصارطلب به نام اسلام، قانون، خدا و پيامبر، مردم را از كانديدا شدن محروم نكردند. با اين وجود مردم حاضر نشدند راي دهند. اين هم ايرادي ندارد؛ چون مردم حق دارند كه راي بدهند يا ندهند.
مهمترين عامل شكست اصلاحطلبان و پيروزي مخالفشان در انتخابات شوراها، عدم شركت مردم بود. از همينرو اگر بار ديگر مردم حاضر به شركت در انتخابات نشوند، همان نتيجه تكرار خواهد شد.
البته يك نكته را هم نبايد فراموش كرد و آن اينكه اصلاحطلبان پس از شكست در انتخابات شوراها كنار كشيدند و براي شهرداريها و شوراها توطئهچيني و مشكلتراشي نكردند ولي مخالفان اصلاحات پس از شكست در انتخابات سال 76 به بعد همواره به گونهاي عمل كردهاند تا دولت و مجلس فلج شود.
ايسنا: در انتخابات آتي چهطور ميتوان سازوكارهاي يك انتخابات دموكراتيك را فراهم كرد؟
جلاييپور: ساختار حكومت ايران حائز تعارضات است. حل اين تعارضات لزوما در گرو ويران كردن حكومت نيست، بلكه آنرا به تدريج بايد اصلاح كرد. اين همان راهي است كه اصلاحطلبان در پيش گرفتهاند. يعني در عين حال كه با حكومت كار ميكنند در حد توان خود سعي در اصلاح آن دارند. (همين امر وجه تمايز اصلاحات با انقلاب و اصقلاب است. برخي عامل خشونت را حد فاصل حركتهاي انقلابي و اصلاحي ميدانند ولي اينطور نيست؛ چون انقلابهايي نظير انقلاب اسلامي ايران ميتواند بدون خشونت به وقوع بپيوندد). برگزاري انتخاباتي كه در حين ترغيب مردم به شركت در آن به سازوكارهاي دموكراتيك نيز نزديك ميشود از جمله راههايي است كه براي دستيابي به اين منظور [كار با حكومت و اصلاح آن] ميتوان به كار برد. البته حضور پررنگ 80 درصدي مردم در انتخابات دوم خرداد تكرار نخواهد شد ولي سطح مشاركت مردم تا حد 12 درصدي انتخابات شوراها هم اõفت نخواهد كرد، به نظر ميرسد مشاركت مردم در انتخابات آتي
55-40 درصد خواهد بود.
با وجودي كه تمام مكانيزمهاي برگزاري انتخابات مجلس هفتم در اختيار اصلاحطلبان نيست ولي اصلاحطلبان بايد به 3 عامل اساسي براي ترغيب مردم به مشاركت گسترده، توجه كنند.
نخستين عامل، نقش شخص خاتمي است. نگاهي به سير حركت خاتمي پس از رياست جمهورياش در اين راستا الزامي است. مردم از خاتمياي كه 20 ميليون رايشان را پشتوانهي او كرده بودند، انتظار اقدامات جدي داشتند، از آنجا كه تصور ميكردند مجلس پنجم مانع اين اقدامات است، اميدوارانه در انتخابات مجلس ششم شركت كردند ولي پس از آن با ترور حجاريان، توقيف روزنامهها و برخورد شديد با دانشجويان مواجه شدند. با اين وجود بار ديگر به خاتمي راي دادند. خاتمي كف خواستههايش را در دو لايحه گنجاند كه برخلاف انتظار همگان حتي بر لوايح خودش نيز پافشاري نكرد؛. در صورتي كه به عنوان مجري قانون اساسي ميتوانست نسبت به عدم تصويب لوايحش كتبا و رسما اعتراض خود را اعلام كند.
اكنون نيز كار خاتمي به جايي رسيده كه به راحتي ميگويد ممكن است عدهاي را ردصلاحيت و حذف كنند!
اين در حالي است كه هاشمي پيش از انتخابات 76 گفت كه به هيچ وجه اجازهي تقلب در انتخابات را نميدهد. همين حرف هاشمي در گوش مردم ماند. به همين خاطر مردم توقع چنين حرفي از خاتمي را ندارند. خاتمي نبايد اجازه دهد كه حتي يك نفر هم حذف شود.
اگرچه نظرسنجيها حاكي از آنند كه خاتمي همچنان موثرترين نيرو ميان اصلاحطلبان است ولي من معتقدم كه كاريزماي خاتمي ميان نخبگان بهويژه دانشجويان افول كرده است. شاخص آن نيز 16 آذر امسال بود كه حتي دانشجويان نخواستند كه خاتمي در مراسم 16 آذر شركت كند؛ در حالي كه تا سال گذشته همه ساله بحثهاي بسياري در اين خصوص ميشد.
البته شايد بتوان گفت كه شخصيت كاريزماي خاتمي افول نكرده بلكه فريز شده و توان آن را دارد كه بار ديگر گرم شود و پتانسيل لازم ميان مردم، اصلاحطلبان و نخبگان را ايجاد كند؛ همچنانكه خاتمي نقش مهمي در مبحث پروتكل ايفا و حتي بهتر از وزارت خارجه عمل كرد. صحت و سقم چنين اعتقادي با انتخابات جاري مشخص خواهد شد. چنانچه خاتمي بر برگزاري انتخاباتي آزاد و آبرومندانه اصرار ورزد، ميتوان انتظار حضور 60-50 درصدي مردم را داشت. در غير اين صورت بايد پذيرفت كه شخصيت كاريزماي خاتمي دچار افول شده است.
عامل مهم ديگر براي ترغيب مشاركت مردم قاطعيت وزارت كشور بر برگزاري يك انتخابات آزاد است. همچنانكه در انتخابات اولين دور شوراها اين وزارتخانه چنين كرد و اين رويه را براي دومين دور انتخابات شوراها به ثبت رساندند و به اين ترتيب نقطهي عطفي را در تاريخ انتخابات ايران آفريدند. در حال حاضر نيز وزارت كشور بايد با قاطعيت در مقابل ردصلاحيتهاي غيرقانوني ايستادگي كند و سنت حسنهاي را عليرغم تمام فشارهاي حاكم مبني بر لزوم نظارت استصوابي باب كند.
به نظر ميرسد كه وزارت كشور عزمش را براي برگزاري انتخاباتي آزاد جزم كرده است. در اين راه خاتمي ـ اگر مماشات نكند ـ و نيروهاي سياسي اصلاحطلب از وزارت كشور دفاع و حمايت كنند، موثر خواهد بود.
عامل سوم در جلب مشاركت گستردهي مردم، پافشاري نيروهاي دوم خردادي بهويژه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و جبههي مشاركت بر برگزاري انتخاباتي آزاد است؛ به نحوي كه اگر چنين نشد، آنان از توان خود در مجلس استفاده كنند. مثلا تحصن كرده و از شركت تابلودار در انتخابات كنارهگيري كنند.
نكته مهم ديگر در انتخابات آتي، رشد نيروي فمينيستي است كه طي 6 سال گذشته با عنوان مدافعان حقوق زنان، گروههاي فمينيستي مسلمان، ايراني و اصلاحطلب را تشكيل ميدهد و خودشان معتقدند كه يك جنبش هستند.
اينها نيروي مهمي هستند و بايد رنگشان را به اين انتخابات بزنند و نيروهايشان را براي ثبتنام بسيج كرده، به عنوان كانديدا به مردم معرفي كنند، بر ليست احزاب تاثير بگذارند و حتي ليست مجزا بدهند
اگر آنان به نحوي عمل كنند كه دو، سوم رأي دهندگان را زنان تشكيل دهند و بعد هم 30 درصد مجلس را تسخير كنند، هنر بزرگي كرده، رنگ پررنگي بر انتخابات زدهاند و به اين ترتيب واقعا يك جنبش محسوب خواهند شد. همچنانكه در مجلس ششم شاهد جنبش جوانان بوديم و دهها هزار جوان با پخش كردن تراكتهاي انتخاباتي موفق شدند كه در تهران 30 كانديداي مورد نظر خود را به مجلس بفرستند.
ايسنا: چنانچه نهادي چون شوراي نگهبان نخواهد مكانيزمهاي انتخابات با تعريف شما را بپذيرد خاتمي به عنوان رييس دولت و اصلاحطلبان چه بايد بكنند؟
جلاييپور: خاتمي بايد كتبا و علنا اعتراض كند. اصلاحطلبان هرگاه بر مواضع خود ايستادگي كردهاند پاسخ گرفتهاند. همچنانكه وقتي كروبي مجلس را ترك كرد، لقمانيان را آزاد كردند.
اصلاحطلبان بايد از حداقل حقوق مردم يعني انتخابات آزاد دفاع كنند و به جناح مخالفان اصلاحات باج ندهند.
شرط حضور احزاب اصلاحطلب در انتخابات نيز بايد عدم حذف غيرقانوني كانديداها بهويژه چهرههايي كه احتمال راي آوردنشان زياد است، باشد؛ حال چه كانديداي مستقل باشند و چه از نيروهاي دوم خردادي، چه نهضت آزادي.
اصلاحطلبان بايد همچنانكه بحث پروتكل و ابعاد آن را در جامعه و مجلس مطرح كرده، از جنگي محتمل پيشگيري كردند، بايد اين بار نيز از مجلس به عنوان يك ابزار قوي استفاده كنند و در آن بر لزوم برگزاري انتخاباتي آزاد پافشاري كنند. اگر در نهايت باز هم كاري از پيش نبردند وعدهي كثيري از كانديداهاي احزابي چون جبههي مشاركت و سازمان مجاهدين ردصلاحيت شدند، با اسم و رسم و به شكل تابلودار در انتخابات شركت نكنند.
مخالفان اصلاحات بايد خودشان را در يك انتخابات آزاد محك بزنند نه اينكه با حذف عدهاي بخواهند جاي آنها بنشينند.پيش از انقلاب پاي منابر به نقل از حضرت علي (ع) ميگفتند كه حكومت كردن همچون آب بيني بز است ولي پس از انقلاب معلوم نشد كه عمل به اين آموزه ديني را به چه زماني موكول كردهاند. برخي آنچنان به حكومت چسبيدهاند كه فراموش كردهاند كه حكومت بايد با خواست مردم باشد و نه با حذف ديگران.
ايسنا: وزارت كشور چطور ميتواند بر سازوكارهاي يك انتخابات دموكراتيك پافشاري كند؟ اينكه برخي از احتمال انتشار ليستي مجزا از سوي وزارت كشور سخن ميگويند، ميتواند نوعي پافشاري محسوب شود؟ در اين صورت تكليف كساني از سوي مردم برگزيده ميشوند كه مورد تاييد وزارت كشور بودهاند ولي از سوي شوراي نگهبان صلاحيتشان تاييد نشده است، چه خواهد شد؟
جلاييپور: وزارت كشور توان تنظيم ليست مجزا را دارد و چنانچه مردم به كساني راي دهند كه در ليست شوراي نگهبان نبودهاند، مسالهاي ميشود كه بعدا بايد با گفتوگو و مذاكره حل كرد.
ايسنا: جبهه دوم خرداد و جريان مشهور به اصلاحطلبي طي ٦ سال گذشته چقدر براي توسعه رشد سازوكارهاي دموكراتيك تلاش كردند؟
جلاييپور: مهمترين كار اصلاحطلبان در عرصه سياست و قدرت اين بود كه تمام نيرو سرمايه خود را صرف حمايت از خاتمي كردند، اما در عرصه جامعه مدني، اصلاحطلبان اقدام به انتشار روزنامه كردند و در روزنامههايشان اجازه انتشار افكار و انديشه همگان را دادند و دست به تشكيل احزاب سياسي، مثل حزب مشاركت زدند.
اصلاحطلبان قوانيني را كه به مردم وعده داده بودند را در مجلس طرح كردند، در بحث پروتكل هم معقول عمل كردند. در انتخابات شوارها، هم انتخاباتي آزاد برگزار كردند.اينها همگي نشاندهنده تلاش اصلاحطلبان است.
ايسنا: با اين تفاسير پايگاه اجتماعي جبهه دوم خرداد را چطور ارزيابي ميكنيد؟ برخي معتقدند كه اين پايگاه نسبت به گذشته تنزل يافته است؟
جلاييپور: اگر اصلاحطلبان نيز مثل خاتمي عمل كنند و مدام به فكر جناح مقابل باشند، پايگاه اجتماعي خود را از دست خواهند داد ولي اگر روي حرفهاي خود بايستند - صرفنظر از اينكه نسبت به گذشته پايگاهشان كم شده است - همچنان موثرترين نيروي حامل دموكراسي در كشور خواهند بود.
اگر اصلاحطلبان در انتخابات آتي حامي مردم باشند و بر سازوكارهاي مردمسالاري پافشاري كنند، در عرصه باقي خواهند ماند. حتي اگر خواستها و تلاشهايشان در عرصه عمل، به سرعت به پيش نرود.
براي اين منظور آنها به هيچ عنوان نبايد زير بار انتخابات غيرآزاد بروند. همچنانكه نيروهاي ملي مذهبي و نهضت آزادي حتي در فضاي جنگي و انقلابي، بر مواضع آزادي پافشاري كردند و سبب شد تا آن صدا در كشور خفه نشود و بعدها در جنبش اصلاحي دوباره بروز يابد.
آنانكه مدعياند مردم از اصلاحات و اصلاحطلبان نااميد شدهاند و اصلاحات به بنبست رسيده است، راه بهتري را ارائه دهند. اگر نميتوانند چنين راهي را معرفي كنند، بايد فعلا قبول كنند كه بهترين راه، راه اصلاحات است.
همچنانكه به نظر من شعار انتخابات مجلس هفتم هم بايد اصلاحطلبي و دموكراسي باشد چرا كه هنوز انحصارطلبيها و حق ويژهطلبها، اصلاح نشدهاند.
ايسنا: آيا جبهه دوم خرداد توان اين كار را دارند؟
جلاييپور: اصلاحطلبان تا جايي كه ميتوانند بايد تلاش كنند. البته اين امر منوط به راي مردم هست.
ايسنا: فكر نميكنيد تمامي اين موارد شعار هستند؟ شما قبلا هم همين شعارها را سر داده بوديد، شعاري چون ايران براي همه ايرانيان؛ ولي در عالم عمل، چقدر از اين شعارها عملياتي شد؟
جلاييپور: شعار خوب هم، خوب است. اين شعارها در ايران عين عمل است، چرا كه احزاب ميتوانند به مردم پشت كنند، چنين شعارهايي هم ندهند و با امتيازگيري، افرادشان را به مجلس بفرستند.
ولي اين شعارها به منزله آن است كه ما هنوز بر حرفهايمان پافشاري ميكنيم. كشور ما هم نيازمند همين امر است تا فضايي فراهم شود كه مسائل اساسي آن در عرصه عمومي مورد بحث قرار گيرد.
كسانيكه جلوي تحقق اين شعارها را ميگيرند، فكر ميكنند هنر كردهاند كه در مقابل حركت اصلاحي ايستادگي كرده، اجازه تبديل آن به قانون را ندادهاند؛ در حاليكه كارنامه آنان نشان ميدهد كه سبب شدهاند ايران در ميان ٢٠٠ كشور، در كنار كره جنوبي و عراق از جمله كشورهاي محور شرارت محسوب شود و به عنوان ناقض حقوق بشر در دنيا شناخته شويم.
اين در حاليست كه ظهور خاتمي در ايران با شعارهاي اصلاحطلبانه و صلحجويانه آبرويي براي مسلمانان جهان شد، البته پس از ١١ سپتامبر آبروي مسلمانان به عنوان حاميان خشونت و ترور رفت ولي بار ديگر با پيروزي شيرين عبادي در صلح نوبل، ايرانيان و مسلمانان درخشيدند و نگاه ديگري را به ايران و اسلام جلب شد.
در آستانه انتخابات هم حذف كانديداها، نقض آشكار حقوق بشر است. حال آنكه در جهان فعلي، حكومتها نبايد ناقض حقوق بشر باشند چون عليهشان پرونده تشكيل ميشود. حكومت ايران هم پس از محكوم شدن مدعي ميشود كه اصلاحطلبان ابزار خارجيان هستند.
ايسنا: برخي از اصلاحطلبان در گفتههايشان آوردهاند كه مجلس هفتم در بهترين حالت مثل مجلس ششم از لحاظ تركيب خواهد بود و نتيجهگيري كردهاند بازهم كاري از پيش نخواهد برد، نظر شما چيست؟
جلاييپور: نميتوان چنين پيشبينياي كرد، چون جامعه ايران جامعهاي پويا است. عليرغم اينكه طي اين ٦ سال گذشته ايران ناقض حقوق بشر و محور شرارت خوانده شده، ولي اصلاحطلبان بسيار مقاومت كردهاند و چنانچه حضورشان تداوم يابد، شايد اينبار مخالفان اصلاحات، سر عقل بيايند و به ادامهي تصلب پايان بدهند.
ايسنا: به نظر شما تركيب مجلس هفتم بر انتخابات رياست جمهوري دور بعد موثر خواهد بود يا نه؟
جلاييپور: از هماكنون نميتوان در اين خصوص پيشبيني كرد. هنوز خيلي زود است.
ايسنا: به نظر شما نخبگان چه نقشي در زمينه ساري حضور گسترده مردم پاي صندوقهاي رأي ميتوانند داشته باشند؟
جلاييپور: دو عامل سبب حضور نخبگان در عرصه انتخابات ميشود. نخست آنكه نخبگان با بررسي عملكرد گذشته خود در مورد انتخابات شوراها به اين نتيجه برسند كه با عدم شركت در انتخابات كار خوبي نكردهاند و اين بار تصميم به شركت در انتخابات بگيرند. عامل دوم خاتمي، وزارت كشور و نيروهاي سياسي بايد آنها را در اين تصميم خود مصمم و حمايت كنند.
به نظر ميرسد كه اين روزها نخبگان از منظر ديگري به انتخابات مينگرند و از حالت قهر شوراها خارج شدهاند ولي اين به تنهايي كافي نيست و جلوگيري از توقف اين حركت نخبگان و ادامه رو به جلوي اين حركت در گرو حمايتهاي يادشده است.
ايسنا: ممكن است نيروهاي مشهور به جريان اصلاحطلب ائتلاف كنند يا نه؟
جلاييپور: امكان ائتلاف ميان نيروهاي اصلاحطلب بسته به آينده دارد هرچه وزارت كشور و خاتمي ايستادگي كنند، امكان ائتلاف بيشتر است. البته امكان ائتلاف و عدم ائتلاف هر دو با هم وجود دارد.
ايسنا: ائتلاف ميان چه گروههايي از احتمال بيشتري برخوردار است؟
جلاييپور: احزابي چون مجمع روحانيون مبارز و كارگزاران از يك سو، جبهه مشاركت و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي از سوي ديگر و نيروهاي ملي مذهبي و نهضت آزادي و شخصيتهاي مستقل.
ايسنا: به عنوان عضو دفتر سياسي جبهه مشاركت، روند حركت اين حزب را چگونه ارزيابي ميكنيد، به ويژه پايگاه اجتماعي آن در حال حاضر در چه وضعيتي نسبت به گذشته است؟ و احتمالا چه سهمي را در مجلس هفتم خواهد داشت؟
جلاييپور: پس از دوم خرداد تاسيس حزب جبهه مشاركت يك تجربه موفق حزبسازي بود و اين امكان را فراهم آورد كه نيروي سياسياي در قالب حزب ظهور يابد و چندين كنگره به شكل علني و شفاف برگزار كند. كارنامه جبهه مشاركت در اين زمينه، كارنامه موفقي بوده است.
اينكه جبهه مشاركت در مجلس آتي چه سهمي خواهد داشت بسته به ميزان مشاركت مردم و عدم حذف كانديداهايش است.
اگر جبهه مشاركت با حذف كانديداهايش، از اصول خود دفاع نكند دچار افول خواهد شد ولي با پافشاري بر اصول خود، ميتواند به راهش كه تا ديروز در مجلس بود از فردا در جامعه مدني ادامه دهد. حتي اگر از ميزان پايگاه اجتماعياش هم كاسته شده باشد.
البته بايد پايگاه اجتماعي را تعريف كرد. من معتقدم حاملان اصلاحات از ٤ قشرند.
نخست كساني كه ميدانند اصلاحات چيست و به دنبال اجرايي كردن مطالبات اصلاحي و دموكراسي در ايراناند. اينان هسته بسيجگر جنبش اصلاحي هستند. نيروهاي جبهه مشاركت از اين قشرند و اين حزب در ميان اين قشر از پايگاه خوبي برخوردارند.
قشر ديگر، هواداران دموكراسي و اصلاحات هستد كه دانشجويان و اقشار تحصيلكرده اين قشر را تشكيل ميدهند. اينان هم از جبهه مشاركت دلگير نيستند بلكه از عدم تحقق اصلاحات در جامعه ناراحتند.
قشر ديگر علاقمندان هستند كه همراه با هواداران به پاي صندوقهاي رأي ميآمدند و پس از انتخابات شوراها مشخص شد كه پايگاه اجتماعي اصلاحطلبان و جبهه مشاركت در اين قشر كاهش يافته است.
مردم بيطرف هم قشر ديگري را تشكيل ميدهد كه جنبش اصلاحي طي ٦ سال گذشته گاهي توانسته است اين توده را هم تحت تاثير قرار دهد. البته در اين زمينه خاتمي نقش تعيينكننده را داشت.
مهم اين است كه جبهه مشاركت در دو قشر اول حاملان اصلاحات همچنان از پايگاه خوبي برخوردار است ولي با ايستادگي بر مواضعش ميتواند اعتبار خود را در ردههاي ديگر بازسازي كند.
ايسنا: برخي معتقدند كه جبهه مشاركت همان نتيجهاي را در انتخابات مجلس هفتم كسب خواهد كرد كه كارگزاران در انتخابات مجلس ششم نصيبش شده بود، نظر شما چيست؟
جلاييپور: نه اين طور نيست. جبهه مشاركت بسيار متفاوت از كارگزاران است.
كارگزاران فقط ثبت حزبي كرده و گرنه اصلا حزب نيست چون كنگرهاي تشكيل نداده است.
ولي جبهه مشاركت با برگزاري كنگرههاي متعدد در انتخابات شوراي مركزي خود به جايي رسيده كه به اين شورا راه يافتند.
حزبي تاكنون با انتخابات اعضاء شوراي مركزي و دفتر سياسي خود را برنگزيده كه مشاركت چنين كاري كرده است. به عبارت ديگر اگر تجربه دموكراسي در ساختار حكومت خوب به پيش نميرود ولي در ساختار حزبي پيش رفته كه مقدمه خوبي است.
جبهه مشاركت به همين ميزان كه در تركيب تشكيلاتي خود قوي بوده است در حفظ پايگاه اجتماعي خود هم نسبت به ديگر احزاب قوي بوده است. اگرچه اين انتقاد به جبهه مشاركت وارد ميشود كه به شكل تودهاي عمل نكرده است و عضوگيري فراگير در ميان مردم نداشته است ولي در ايران نميتوان به شكل تودهاي عمل كرد همچنان كه سازمان مجاهدين انقلاب هم به علت ناامني فضاي جامعه، به شكل تودهاي عمل نميكند.
با اين وجود اگر كانديداهاي جبهه مشاركت حذف نشوند، حزبي موثر در انتخابات خواهد بود. به همين علت هم از پايگاه اجتماعي مشاركت ميترسند و قصد حذف كانديداهايشان را دارند.
ايسنا: جبهه مشاركت در چه سطحي قصد دارد در انتخابات شركت كند؟ خود شما كانديدا شدهايد؟
جلاييپور: شوراي مركزي و دفتر سياسي جبهه مشاركت همه را به ثبتنام تشويق كردند.
البته از آنجا كه من پارلمانتاريست نيستم، ثبت نام نكردهام ولي براي كانديداهاي اصلاحطلب تبليغ ميكنم.