تهران- خبرگزاري كار ايران
دكتر عبدالكريم سروش معتقد است كه سخن گفتن راجعبه تحريم و مشاركت در انتخابات هنوز زود است و بايد منتظر عملكرد شوراي نگهبان ماند تا ديد در رد صلاحيتها ظالمانه عمل ميكند يا عادلانه و آنگاه تصميم گرفت.
دكتر سروش در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري كار ايران، ايلنا، با تأكيد بر اين راهبرد، تصريح كرد: بايد نسبت به فرايند دموكراسي حساس باشيم و سعي كنيم كه طبق قواعد دموكراتيك عمل نماييم.
وي با بيان اين كه البته تحريم هم نوعي حساسيت نسبت به روند دموكراسي است، گفت: نوعي عكسالعمل است كه تمام احزاب دموكراتيك جهان از موضوع دموكراتيك خود، گاه به آن ميپردازند؛ يعني يا چيزي را تحريم ميكنند و يا تبليغ.
دكتر سروش مسأله مهم در موضعگيريهاي سياسي را روشن بودن دلايل براي مردم دانست و گفت: حقيقت اين است كه دموكراسي در رأي دادن و رأي گرفتن خلاصه نميشود. دموكراسي مقولات زيادي را در بر ميگيرد؛ اگر چه بسياري از مسئولين ما رأي بالايي را ميطلبند؛ اما حتي اگر رأي بالايي نيز اخذ شود و مشاركت زياد باشد، اين نشانه رسيدن به دموكراسي نيست.
وي تفكيك قوا و قوهقضائيه نيرومند و سالم را از مهمترين اركان دموكراسي برشمرد و اظهار داشت: اگر اين اركان در يك نظام دموكراتيك وجود نداشته باشد و تنها مجلس فرمايشي فيلتر شده وجود داشته باشد كه نشانه دموكراسي نيست.
دكتر سروش درباره مشاركت فعال مردم در انتخابات تصريح كرد: پيام من به كساني كه طالب رأي بسيار بالا مردم و مشاركت فعال آنها هستند، اين است كه پيش از هر چيز طالب دموكراسي باشند، دموكراسياي كه اجراء مهمتري از رأي بالا به دست آوردن دارد.
اين استاد فلسفه و نظريهپرداز، اصلاحطلبي را دچار بحران دانست و خاطر نشان كرد: بحران اصلاحطلبي به اين دليل است كه به لحاظ نظري انديشههاي تازه و پويايي در اين عرصه به ظهور نرسيد و به لحاظ عملي نيز مشكلاتي براي اصلاح طلبي پديد آمده است.
وي عدم موضعگيريهاي مشخص رئيس جمهور در پارهاي از امور را عاملي مشكلزا براي اصلاح طلبي دانست و تأكيد كرد: از آقاي خاتمي انتظار ميرفت، در اولين قدمها تكليف خود را با گروههاي فشار مشخص كند. گروههاي فشار در جامعه ما پديدهاي بسيار زشت است كه شاخههاي بسياري زيادي دارد. اگر ريشههاي آن كنده ميشد، ريشه بسياري از پديدههاي زشت ديگر نيز كنده ميشد.
دكتر سروش در ادامه افزود: آقاي خاتمي در اين باره به هيچ وجه برخورد مناسب و لازم را نداشت. به همين دليل بود كه ما با فروكوفتن دانشگاهها و محدود كردن اصلاحطلبان مواجه شديم.
وي درباره موانعي كه باعث عدم موضعگيريهاي شفاف خاتمي شده است، تصريح كرد: مهمترين دليلي كه باعث شد آقاي خاتمي فعاليت و عمل مناسب را در قبال مسائل و مشكلات لحاظ نكند، اين بود كه وي به درستي محاسبه نكرده بود در چه مجموعهاي به قدرت ميرسد و سخن خود را با مردم نيز در ميان نگذاشت.
دكتر سروش عمده مشكل اصلاحطلبان را اشتراك فكري آنان با نظام حاكمي دانست كه مجلس و قوه قضائيه و گروههاي فشار را به شكل خاصي در دست دارند و گفت: اصلاحطلبان با نظام حاكم، اشتراكات فكري بسيار داشتند و لذا نقد فكري كارآمد و قوي نيز نسبت به آن نداشتند و اساساً نميتوانستند چنين نقدي داشته باشند.
وي در اين باره افزود: به ميزاني كه اين اشتراكات بالا بود، نقد فكري نيز وجود نداشت و به همين دليل اصلاحطلبي دچار بحران عملي و نظري شد.
مؤلف" سياست- نامه" گفت: من نميدانم رئيس جمهور آينده چه كسي است؛ اما به نظر ميرسد اولين كاري كه بايد در دستور كار رئيس جمهور آينده قرار بگيرد اين است كه تكليف خود را با مسائل و مشكلات موجود مشخص سازد؛ زيرا بدون اين كار، چيزي پيش نميرود.
دكتر سروش با اشاره به عميقتر شدن مطالبات مردم خاطر نشان كرد: امروز عده زيادي طالب همهپرسي و تغيير در قانون اساسي هستند. به نظر ميرسد نظام حاكم بايد اين مطالبات را جدي بگيرد و فكري به حال آنها داشته باشد.
وي افزود: به هر حال همهپرسي يا رفراندوم از راههايي است كه خود قانون اساسي آن را پيشبيني كرده است. ما كه سر جنگ و دعوا نداريم؛ بنابراين بايد راهي مسالمتآميز را پيش روي خود انتخاب كنيم. به نظر ميرسد كه همهپرسي، يكي از مناسبتترين آنهاست.
دكتر سروش گفت: وقتي وفاق كلي از ميان رفته كه نبايد با جنگ و دعوا به آن دامنزد؛ بلكه بايد با شيوهاي وفاقآميز اين وفاق را بازگرداند. به نظر ميرسد كه همهپرسي شيوهاي وفاقآميز براي حل اختلافات موجود باشد.
وي در بخش ديگري از گفتوگوي خود با ايلنا با اشاره دستگيري صدام در عراق به سرنوشت نظامهاي ديكتاتوري اشارهكرد و گفت: همهديكتاتورهاي تاريخ دچار عاقبتسوء نشدهاند، برخي به مخاطره افتادهاند و البته برخي ديگر چنين نشدهاند. ضمن اينكه عدهاي از قدرتمندان غير ديكتاتور نيز دچار عاقبت سوء شدهاند و به سرنوشت بدي دچار آمدهاند.
دكتر سروش دكتر مصدق را از سياستمداران غير ديكتاتوري برشمرد كه دچار سرنوشت غمبار شده است و خاطر نشان كرد: به زعم ياران و مشتاقان مصدق، وي سر بلند بود و هست و خواهد ماند؛ اما وقتي به چهره بيروني قضايا نگاه كنيم، ميبينيم كه مصدق ناكام ماند و به آن سرنوشت سوء دچار شد.
وي معتقد است كه هيتلر، محمدرضا پهلوي، رضا شاه و صدام، سياستمداران ديكتاتوري بودهاند كه دچار تحقير تاريخي بسيار شومي شدهاند؛ ولي ديكتاتورهاي بزرگي نيز در تاريخ بودهاند كه دچار اين بلايا نشدهاند؛مثلاً چنگيز كه بد عاقبت نشد و معيارهاي بيروني نيز دلالتي بر سوء عاقبت وي نداشتند.
مؤلف"سياست- نامه" با تأكيد بر شعري از سعدي كه ميگويد،" هيچ ظالمي نيست كه روزي به ظالمتر از خود مبتلا نشود"، اظهار داشت: اين قاعده كه ظالمان همواره با ظالمتر از خود مواجه ميشوند به هيچ رو كليت ندارد؛ اگر به پادشاهان قاجار نگاه كنيد، مصداق اين حرف را درمييابيد. مگر آنها ظالم و ديكتاتور نبودند، مگر فرمان آنها حكم قانون را نداشت و زور نميگفتند؟
دكتر سروش با اشاره به اين امر گفت: فتحلعليشاه، آقامحمدخان، شاه عباس و .... ديكتاتورهايي بودند كه حداقل در دنيا به عاقبت بدي دچار نشدند؛ بنابراين نميتوان قاعدهاي كلي وضع كرد كه هر ظالمي به ظالمتر از خود دچار ميشود و يا اينكه همه ديكتاتورها عاقبت دنيوي بسيار تلخي خواهند داشت.
وي تصريح كرد: البته دل سوخته ستمديدگان خوشنود ميشود كه ببينند ظالمي از تخت خود پايين كشيده شده و دچار مذلت ميشود؛ ولي فرض گنيم كه يك ظالم ديكتاتور تحقير شد و حتي به اعدام محكوم شد، اين كه جزاي آن ظلمها و نارواييهاي او نيست.
سروش خاطر نشان كرد: كشتن هزاران نفر و به خاك و خون كشيدن و تباه كردن زندگي آنها كه سزايش تباه كردن زندگي يك نفر نيست؛ اصلاً اين دو قابل قياس نيستند.
اين استاد فلسفه و نظريهپرداز با تأكيد بر اينكه عاقبت ديكتاتورهايي چون صدام و هيتلر بايد براي افراد ديگري از آن صنف و سنخ درس عبرت باشد، گفت: بيش از اين مسائل و هر چيز ديگر بايد به دنبال زمينههاي ديكتاتور پرور باشيم و درصدد رفع آن برآييم.
دكتر سروش افزود: بايد ببينيم چرا در سرزمين ما استبداد قبح اخلاقي كمي دارد. ما اگر قائل به اين باشيم كه در سطح عمل و نظر تعادل و نسبتي بين بخشهاي مختلف جامعه وجود دارد، آن وقت بايد ببينيم، چگونه است كه از دل يك قوم و ملت، ديكتاتور و ديكتاتور مأبي برميخيزد و به عمر خود ادامه ميدهد و بقا مييابد و حتي وقتي فرو ميافتاد، ديكتاتور ديگري به جاي ديكتاتور پيشين مينشيدند.
دكتر سروش در پايان گفت: بخت بد صدام اين بود كه به ظالمتر از خودش دچار شد. اينجا قاعده سعدي كارگر افتاد و صدام، ديكتاتور ظالم به يكي بدتر از خود گرفتار آمد؛ البته، فارغ از نيت آمريكا، در نهايت بر انداختن صدام ميمون و مبارك بود؛ اما نبايد فراموش كرد كه اهداف، وسايل را مباح نميكنند.