خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس مجلس شوراي اسلامي
محسن آرمين نمايندهي مردم تهران و نايب رييس كميسيون امنيت ملي و سياست خارجي در مجلس شوراي اسلامي در گفتوگو با خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، ديدگاهها و نظرات خود را در خصوص انتخابات آتي، عملكرد اصلاحطلبان و شرايط توفيق انتخابات تشريح كرد، كه متن اين مصاحبه در پي ميآيد:
ايسنا: در ابتدا ارزيابي كلي شما از وضعيت جامعه با توجه به انتخابات آتي مجلس شوراي اسلامي چيست؟
آرمين: تجربهي مردم از حوادث شش سال گذشته و تنشها و بحرانهايي بر كشور و جامعه تحميل شد و موانع بسيار سخت و نفوذناپذيري كه بر سر راه جريان اصلاحي قرار گرفت، مثبت نبود و مقاومتها و لجاجتها و عنادها در برابر حركت اصلاحطلبي، و تحقق خواستها و مطالبات جامعه باعث گسترش نوعي روحيهي يأس و نااميدي و ايجاد اين تصور شد كه راي و انتخاب مردم در تعيين سرنوشت و تغيير اوضاع اثري ندارد، اين تصور و نااميدي ناشي از آن در انتخابات شوراي شهر و روستا در شهرهاي بزرگ به روشني خود را نشان داد.
اما از نيمهي سال جديد و به طور مشخص از مهرماه به اين سو، شاهد نوعي تغيير رويكرد در جامعه نسبت به مقولهي انتخابات هستيم و احساس ميشود كه مردم در انتخابات مجلس شوراي اسلامي با رفتاري متفاوت با انتخابات شوراها به خصوص در شهرهاي بزرگ خواهند داشت.
علت اين امر، احساس نگراني جامعه از نتيجهي عدم مشاركت در انتخابات و سرنوشت انتخابات مجلس هفتم است. جامعه احساس ميكند كه بايد بين عدم مشاركت به عنوان اعتراض و يا پافشاري بر مطالبات و خواستهها و شركت در انتخابات انتخاب كند.
نتايج انتخابات شوراهاي شهر و روستا در شهرهاي بزرگ اين نگراني را ايجاد كرد كه در صورت عدم مشاركت در انتخابات مجلس، مجلس و دولت در اختيار جرياني قرار گيرد كه تاكنون مخالفت و بيتفاوتي و لجاجت صريح خود را با خواستههاي مردم به اثبات رسانده است، اين نگراني باعث شده كه هر چه به انتخابات نزديك ميشويم گرايش مردم به مشاركت در انتخابات افزايش مييابد.
البته اصلاحطلبان در ايجاد اين گرايش نقش مهمي داشتهاند و چنين وضعيتي نشانهي موفقيت اصلاحطلبان در آگاه سازي جامعه و كمك به انتخاب آنهاست. چرا كه توانستهاند مردم را به اين نتيجهي منطقي برسانند كه انزوا و عدم حضور و عدم مشاركت به هيچ وجه نميتواند مشكلات كشور را حل كند بلكه بر مشكلات مردم و جامعه خواهد افزود و راهي جز اصلاحات و تأكيد بر خواستهها و مطالبات مشروع و قانوني وجود ندارد.
ايسنا: اين گرايش مثبت كه در سخنانتان از آن گفتيد در نخبگان جامعه نيز مشاهده ميشود؟
آرمين: بله، برداشتها و مشاهدات حكايت ميكند كه مخصوصا در بخش نخبه و در سطوح روشنفكري كه بيشترين ترديد را براي شركت در انتخابات داشت شاهد اين گرايش مثبت به سمت شركت در انتخابات هستيم، و نظرسنجيها اين واقعيت را تأييد ميكند.
البته با توجه به وضع كنوني ما نميتوانيم انتخابات پرشوري مثل دوم خرداد و مجلس ششم داشته باشيم، بلكه درصدي از واجدان شرايط همچنان بر عدم شركت در انتخابات تأكيد ميكنند، به هر حال ميتوان پيشبيني كرد كه به صورت نسبي مشاركت در انتخابات قابل قبول خواهد بود.
ايسنا: برخي با اين استدلال كه مجلس ششم نتوانست كاري كند، مي گويند مردم نبايد در انتخابات شركت كنند. با توجه به موضع شما مبني بر مشاركت حداكثري مردم، ديدگاهتان درخصوص نقد اين نظر چيست؟
آرمين: اين نوع نگاه به مسأله نميتواند ما را به يك تصميمگيري درست رهنمون كند. بايد از منظري ديگر به قضيه نگاه كرد و آن اين كه در ميان انتخابهاي محتمل و متصور كدام احتمال هزينههاي كمتر و امكان موفقيت بيشتر دارد.
طبيعي است كه ممكن است بگوييم هيچ كدام از راهها و گزينههاي محتمل و ممكن ايدهآل نيست، اما ما در شرايطي قرار نداريم كه بين راه حل ايدهآل و راه حل نامطلوب انتخاب كنيم، چنين انتخابي ساده است.
سختي كار در آن است كه ما ناگزير شويم تحت شرايط خاص به صورت نسبي دست به انتخاب بزنيم. بين
راهحلهايي كه ممكن است بر اساس تجارب گذشتهمان هيچ كدام مطلوب و ايدهآل نباشند اما برخي بر برخي ديگر مزيت و برتري نسبي داشته باشند، دست به انتخاب بزنيم. ما سه گزينه بيشتر فراروي جامعه نداريم.
1- تأكيد بر ادامهي مسيري كه از دوم خرداد آغاز شده و پافشاري بر مطالبات و خواستهها به اميد راهگشاييهاي آينده و باز شدن برخي مسيرهاي مسدود.
2- انزوا و كنارهگيري و سپردن عرصه و ميدان به دست مخالفان اصلاحات كه در موارد مختلف عدم پايبندي خود را به خواستههاي مردم و حقوق اساسي ملت نشان دادهاند.
3- انتخاب راهكارهاي خشونتآميز و افراطي و راديكال.
تصور ميكنم كه گزينهي سوم نه مفيد است و نه ممكن. راهكار دوم ممكن است، اما مفيد نيست؛ و نتيجهي آن اعلام تسليم و واگذاري همه چيز به جرياني است كه هيچ التزامي به حقوق اساسي جامعه ندارد و راهكار اول يعني ادامهي اصلاحات و ادامهي شيوههاي مسالمتجويانه و قانوني راهكاري است كه بنا به تجربهي گذشته هم ممكن است و هم مفيد. هر چند كه ميزان فايدهي آن متناسب و برابر با ايدهالهاي ما نباشد.
معمولا آنهايي كه عدم شركت در انتخابات را پيشنهاد ميكنند نظرشان اين است كه اصلاحطلبان در مجلس ششم نتوانستند كاري كنند و مطالبات مردم برآورده نشد. بنابراين شركت در انتخابات مجلس هفتم فايدهاي ندارد چرا كه مصوبات مجلس آينده نيز مثل مجلس ششم با مانع مواجه ميشود و شوراي نگهبان جلوي آن را ميگيرد و يا در مجمع تشخيص مصلحت بايگاني ميشود، در اين استدلال يك مغالطهي ظريف وجود دارد.
ناكامي مجلس در تصويب برخي از لوايح ناظر بر حقوق و آزاديهاي سياسي و اجتماعي به معناي اين نيست كه هيچ كاري صورت نگرفته، بلكه اصلاحطلبان موفقيتهاي مهم و قابل توجه زيادي داشتند، در عين حال ميپذيريم كه فاصلهي دستاوردهاي ما با آنچه كه مردم ميخواهند خيلي زياد است. موفقيتهاي اصلاحطلبان - كه به نظرم كم نيست - ناشي از حضور پيگير مردم و پافشاري آنها بر خواستههايشان و تلاش در جهت تحقق خواستهها بوده است.
برخي دوستان در ابتداي اصلاحات شعارهايي مطرح كردند كه در اين شش سال به آن نرسيديم و البته اين شعارها چيزي نبودند كه بشود در 6 سال به آنها رسيد و روشن است كه اين وعدهها خطا بود.
بايد پذيرفت كه مردمسالاري در ايران پروژهاي سخت و زمانبر و حصول آن تدريجي است پس نميتوان انتظار تحقق ناگهاني و دفعي آن را داشته باشيم.
ايسنا: تا چه حد موفقيت در انتخابات آتي را براي خود و همفكرانتان متصوريد؟
آرمين: موفقيت اصلاحطلبان در اين انتخابات امري مشروط است.
بر اساس اطلاعات موثق، در محافل مخالف اصلاحطلبان بيش از يكسال است كه تصميمگيري شده است كه تا برگزاري انتخابات، هيچ نقطهي مثبتي در كارنامهي اصلاحطلبان ثبت نشود تا مردم احساس كنند كه اصلاحات كاري از پيش نميبرد و حاوي هيچ پيام مثبتي نيست.
اين ممانعتها فقط در عرصهي قانونگذاري نبوده بلكه در كليهي عرصهها براي جلوگيري از توفيق اصلاحطلبان تلاشهاي زيادي صورت گرفته است تا اين فضا ايجاد شود كه مردم از تأثيرگذاري در سرنوشت خود به وسيلهي انتخابات مأيوس شوند و در نهايت مشاركت مردم در انتخاباتها كاهش يابد و اصلاحطلبان نيز براي شركت در انتخابات آتي دچار ترديد شوند و يا بخشهايي از آنان در انتخابات شركت نكنند.
بدين ترتيب اصلاحطلبان حضوري محدود و كمرنگ در انتخابات داشته باشند و با مشاركت حداقلي مردم، پيروزي جريان مخالف اصلاحات تضمين شود.
اين خط از سوي جريان مخالف اصلاحات با حمايت برخي محافل قدرت دنبال شد، البته اصلاحطلبان هم بيكار ننشستند و تا جايي كه توانستند براي رسيدن به اهداف خود تلاش كردند.
حال با توجه به گرايش مثبتي كه در جامعه براي شركت در انتخابات ايجاد شده، اصلاحطلبان هم بر اساس اين گرايش مثبت و هم به دليل تحليل واقعبينانهاي كه از اوضاع كشور و منطقه دارند به اين نتيجه رسيدهاند كه بايد در انتخابات شركت كنند.
گرايش مثبت مردم و عزم اصلاحطلبان براي شركت در انتخابات، جناح مخالف اصلاحات را با يك واقعيت جديد و ناخواستهاي روبهرو كرده است و نسبت به انتخابات احساس نگراني ميكنند.
چرا كه تا ماههاي گذشته پيروزي خود را در انتخابات با توجه به نااميدي در مردم و ترديد اصلاحطلبان براي شركت در انتخابات تضمين شده ميديدند، اما الان دچار نگراني شده و ممكن است كه به اين هدف نرسند و هر چه كه به انتخابات نزديك ميشويم نگراني آنها بيشتر ميشود.
آنچه امروز در دستور كار مخالفان اصلاحات است جلوگيري از هر گونه ائتلاف در ميان اصلاحطلبان و پراكندن آراي آنهاست.
خطي كه آنها دنبال ميكنند تلاش براي ردصلاحيت چهرههاي شاخص اصلاحطلبان با پروندهسازي قضايي و توسط مراجع نظارتي است. تا بخشهايي مثل جبههي مشاركت ايران اسلامي و سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران با ردصلاحيت اكثر نيروهايشان، نتوانند وارد ائتلاف دوم خرداد شوند و يا اعلام عدم مشاركت در انتخابات كنند.
موفقيت جناح مخالف اصلاحات در اين زمينه به مفهوم شركت دادن بخش محدود و طبعا ضعيف اصلاحطلبان در انتخاباتي نابرابر و تضمين موفقيت جناح مخالف اصلاحطلب است.
در اين صورت معلوم نيست كه روند مشاركت مردم نسبت به شركت در انتخابات مثبت باقي بماند، گرايش مثبتي كه از آن گفتم يك تحول برگشتپذير است و ممكن است مثلا در آستانهي انتخابات بر عكس شود.
مشاركت حداقلي و بر عكس شدن گرايش مثبت مردم نسبت به انتخابات از نظر جريان مخالف اصلاحات مطلوب است. اين در حالي است كه همگان از جمله جبههي مخالف اصلاحات البته در حد حرف معتقدند در شرايط سخت كنوني كه ايران تحت فشارهاي بينالمللي است و در شرايط حساس منطقهاي، تنها عاملي كه ميتواند اين فشارها را كاهش دهد برگزاري يك انتخابات پرشور با حضور گستردهي مردمي است، اين امري است كه همه روي آن اتفاق نظر دارند. بايد دانست كه تحقق اين هدف اقتضائاتي دارد، نميتوان يك انتخابات ناسالم و بدون رقابت و با حذف يك طرف برگزار كرد و انتظار داشت كه افكار عمومي بينالمللي احساس كنند كه در ايران حقوق بشر، دموكراسي و حقوق مردم رعايت ميشود . چنين چيزي امكانپذير نيست. آقايان كه از يك سو پيروزي خود را در انتخابات با مشاركت حداقلي مردم تضمينشده ميخواهند و از سوي ديگر آثار ناگوار داخلي و خارجي كاهش مشاركت مردم در انتخابات را خوب ميفهمند، ميكوشند با تبليغات و صحنهسازي افكار عمومي را منحرف سازند.
طبق اطلاعات بهدست آمده چارهانديشي كرده و به صورت سازمان يافته تعداد زيادي از افراد عادي طرفدار خود را ملزم به ثبت نام در انتخابات كردهاند، مثلا در شهر تهران كه در گذشته حدود 800 كانديدا ثبت نام كردند، تعداد كانديداها به حدود 1700 نفر رسيده است. در برخي شهرستانها نيز همين اتفاق افتاده تا بعد تبليغ كنند بگويند برخلاف نظر و تحليلهاي اصلاحطلبان مانعتراشيها و مخالفتهايي كه در برابر جريان اصلاحي و تحقق خواستههاي مردم صورت گرفته نه تنها موجب كاهش مشاركت مردم نشده بلكه باعث افزايش شده است. اينها اگر خواهان حضور گستردهي مردم در انتخابات بودند با رفع موانع تصنعي حداقل همراهي ميكردند تا يكي دو اقدام مثبت مانند اصلاح قانون انتخابات انجام ميشد يا مشكل طرح جرم سياسي و طرح هيات منصفه حل ميشد تا مردم احساس كنند راي و حضورشان در انتخابات مجلس موثر است و تشويق به شركت در انتخابات شوند.
ايسنا: فكر ميكنيد كه چقدر جبههي دوم خرداد در برابر اتفاقاتي از قبيل رد صلاحيت احتمالي برخي از كانديداهايش موضع واحد و منسجم اتخاذ كنند؟
آرمين: اختلاف نظر در جريان دوم خرداد طبيعي است و از ابتدا هم بوده است.
همهي بخشهاي اصلاحطلب به حساسيت و اهميت مسألهي ائتلاف و وحدت نسبي در انتخابات كاملا واقفند، از طرفي احساس ميكنم كه اصلاحطلبان در مجلس و بيرون از آن، ظرفيتهاي زيادي براي مقابله با ردصلاحيت و نظارتهاي فراقانوني دارند.
بر اين نكته تأكيد ميكنم كه اين سناريوي جريان ضداصلاحات كه ميخواهد با حذف چهرههاي شاخص بخشي از جريان اصلاحي انتخابات را فرمايشي كند، هدفي است كه اصلاحطلبان بايد مانع تحقق آن شوند و اصلاحطلبان اين ظرفيت را دارند و ميتوانند جلوي اين روند را بگيرند، البته در اين حركت انسجام دوم خرداديها مهم است، در صورت هماهنگي و انسجام، مطمئنا اصلاحطلبان توان و قدرت لازم را براي جلوگيري از نظارتهاي فراقانوني خواهند داشت.
ايسنا: در بيانيهي اخيرسازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، ادامهي اصلاحات منوط به پيروزي اصلاحطلبان در انتخابات آتي دانسته شده است، در اينباره كمي بيشتر توضيح ميدهيد؟
آرمين: در صورت عدم مشاركت مردم كه طبعا شكست جريان اصلاحي را به دنبال دارد بايد بپذيريم كه پروژهي اصلاحاتي كه از سال 76 آغاز شده بود، به پايان رسيده و جامعهي ما وارد مرحلهي جديدي ميشود و بايد در انديشهي راهها و طرحهاي بديل و جانشين بود. به همين دليل انتخابات مجلس هفتم حساس و سرنوشتساز است و نشان خواهد داد كه آيا مردم همچنان به روشهاي اصلاحي از نوع آنچه كه در شش سال گذشته وجود داشته براي تحقق مطالبات خود اعتقاد دارند يا نه.
اگر اين انتخابات با عدم حضور مردم برگزار شود و مجلس هفتم در اختيار جريان مخالف اصلاحات قرار بگيرد يعني مردم به هر دليل به اين نتيجه ميرسند كه اين روش و مشي اصلاحطلبي مشكل آنها را حل نميكند اين واقعيتي است كه نتايج اين انتخابات نشان خواهد داد.
ايسنا: گاهي گفته ميشود كه پايگاه شما و همفكرانتان در اقشار پايين جامعه تضعيف شده است. فكر ميكنيد اين تحليل تا چه حد درست است؟
آرمين: بر اساس نظرسنجيها درصد بالايي از كساني كه در انتخابات شركت ميكنند اعلام كردهاند كه به اصلاح طلبان رأي خواهند داد. ما ريزش نيرو داشتهايم، اما فاصلهي خود را با جريان مخالف اصلاحات حفظ كردهايم آن ريزش به نفع جناح مخالف اصلاحات نبوده است. لذا حداقل يك نكته را بايد پذيرفت كه پايگاه ميان اصلاحطلبان و بدنهي جامعه در طول چند سال گذشته ضربه جدي خورده است؛ مطبوعات اصلاحطلب با محدوديتهاي سختي مواجه شدهاند و حتي اجتماعات و مراسم سخنراني اصلاحطلبان مورد تعرض قرار گرفته و ارتباط اصلاحطلبان با بدنهي جامعه كم شده است و اين ممكن است ترديدهايي را در ميان بخشهايي از جامعه ايجاد كرده باشد. اما هنوز گرايش اكثر مردم به اصلاحطلبان است.
بايد به اين نكته هم توجه كرد كه اصلاحطلبان ديگر نبايد مثل گذشته عمل كنند. بلكه قطعا بايد در شيوهها و شعارها و برنامههاي خود تجديدنظر اساسي كنند، انتخابات مجلس هفتم با پيروزي اصلاحطلبان يك نقطهي عطف در اصلاحات به شمار ميآيد، و با عدم مشاركت مردم، پروژهي اصلاحات تمام خواهد شد. در صورت پيروزي بعد از انتخابات مجلس هفتم، مرحلهاي است كه بايد دست به بازبيني بزنيم و برنامهها و شعارها را تبيين و روشنتر كنيم و برخي غفلتها، قصورها و بيتوجهيها بايد بازبيني شود.
ايسنا: كمتوجهي به برخي اقشار جامعه نيز جزو آنهايي است كه بايد تجديدنظر شود؟
آرمين: بله اين نيز يكي از آن موارد است.
ببينيد ما در بحثهاي انتقادي درون جبههاي بسياري از اين موارد را مطرح كردهايم و فكر ميكنم كه ما پس از انتخابات در صورت پيروزي، ناگزير به تجديدنظر جدي هستيم و خيلي از قصورها، تقصيرها و غفلتها ناشي از كم تجربگي بوده است، البته بخشي هم از نبود برنامه و قسمتي هم ناشي از اتخاذ روشهاي كم فايده و نامطلوب بوده كه بايد همه مورد بازنگري قرارگيرد.
ايسنا: نقطهي اتكاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران به كدام طبقه از جامعه است؟
آرمين: براي جواب اين سؤال يك نگاه جامعهشناسانه به جامعهي ايران بايد داشت. احزاب و گروههاي سياسي بيشترين تأثير را بر قشر متوسط جامعه دارند و اين طبيعي است. ما در جامعه احزابي نداريم كه مثلا اقشاري را كه از سطح سواد كمتري برخوردارند نمايندگي كند. برخي احزاب به اسم طبقات ديگر هستند اما در نمايندگيشان ترديد وجود دارد، سازمان هم يكي از احزاب مطرح در جامعه است كه طبعا مخاطبان خود را از اقشار متوسط جامعه ميداند و اين البته به معناي عدم توجه به اقشار ديگر نيست، بلكه به اين معنا است كه قشر متوسط جامعه از قابليت تأثيرگذاري زيادي بر جامعه برخوردار است، وسيعترين اقشار جامعه را هم تشكيل ميدهد.
ايسنا: برخي بر اين عقيدهاند كه كنارهگيري از قدرت براي ترميم و بازسازي ضروريست، نظر شما چيست؟
آرمين: شرايط داخلي، منطقهاي و بينالمللي به ما چنين فرصت و زماني را نميدهد، ما به لحاظ داخلي و منطقهاي و بينالمللي در شرايط بسيار حساس و نگرانكنندهاي به سر ميبريم و فرصت زيادي براي تجربه و خطا نداريم كه بگوييم مدتي بايد به كناري برويم. مگر آن كه اجازهي حضور به ما ندهند، به هر حال كنار رفتن اختياري ممكن است منطقي باشد، اما واقعبينانه نيست.