تهران-خبرگزاري كار ايران
دكترعبدالكريم سروش در دانشگاه اميركبير مخاطب 2 سوال ويژه از سوي يكي از نمايندگان مجلس شوراي اسلامي قرارگرفت.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري كار ايران، ايلنا، در پايان سخنراني دكتر سروش با عنوان "حكمت يوناني و حكمت ايماني" در اين دانشگاه و هنگام جلسهي پرسش و پاسخ, علي اكبر موسويخوئيني دبيركل سازمان دانش آموختگان ايران( ادوار تحكيم وحدت) به دعوت مجري جلسه براي طرح پرسش شفاهي خود به پشت تريبون آمده و سوالات خود را مطرح كرد.
وي با اشاره به طرح مفهوم جامعه مدني توسط دكتر سروش و نيز استفادهي توأمان سيدمحمد خاتمي از اين مفهوم و اين كه ديگر خاتمي از اين مفهوم و واژه كمتر بهره مي برد و دكتر سروش نيز پس از سفري كه به آمريكا داشته واژه "جامعه اخلاقي" را جايگزيني آن كرده, از سروش پرسيد كه؛ آيا اين مطلب ناشي از ضعف خاتمي در تحقق شعار جامعه مدني بوده و يا ناشي از معناي واژه ي "جامعه مدني" به "مدنيه النبي" است كه آقاي خاتمي صورت داد؟
دكتر سروش در پاسخ به اين پرسش گفت: درست است من اگر جاي خاتمي بودم, شعار جامعه اخلاقي را مي دادم. دلايلش راهم گفتهام. اين مفهوم چون زود طلوع گرديد, به همان زودي هم بيرون رفت و كمابيش مغفول شد و ديگر ايشان روي آن تاكيدي ندارند.
وي با تاكيد بر نامفهوم بودن اين واژه براي مردم, گفت: در غرب, هم دردو سه دههي اخير اين واژه طرح شد. البته خود آقاي خاتمي هم آن را مشوشتر كرد كه من تا امروز هم نتوانستم آن را درك كنم و آقاي خاتمي هم كه خودش به ميان مردم اين شعار را برد, آن را لغو كرد.
سروش افزود: اگريك نگاه هم به جامعه بيندازيم, مي بينيم كه جامعهي ما از اخلاق سالم دور شده, علل عملي مثل مسايل اقتصادي و غيره هم دارد. من فضايل عاليه اخلاقي را نميگويم, دروغ گويي, بدگوييكردن, رعايت قانون را كه ميدانيم در ميان ما ضعيف شده است را عرض ميكنم. با معلم اخلاق داشتن و از طريق راديو و تلويزيون، نصيحتكردن هم درست نمي شود. داوري من هم راجع به يك جامعه ي خوب, جامعه اخلاقي است. وقتي كه اينها نيست، پس جاي بدي است. به لحاظ استدلالي هم چون جامعه مدني اخلاقيتر است, آن را طرح ميكنيم، براي همين هم آن را بهتر ميپذيريم.
دكتر سروش ادامه داد: ما اخلاق را بهتر درك ميكنيم، مفاهيم اخلاقي، آن نزاعها را كه در بحث جامعه مدني بود برنميانگيزد. در اين موضوع, مفاهيمي كه خويشاوند و قابل دركتر براي جامعه هستند, مطرح مي شود.
پرسش ديگر علي اكبر موسوي خوئيني به نقد مفهوم استقلال و خودكفايي مرتبط بود كه به اعتقاد وي در اوايل سالهاي انقلاب به شدت برآن تاكيد ميشد و آن را در كنار "آزادي و جمهوري اسلامي" نشاند. نماينده مجلس شوراي اسلامي با اشاره به اين كه شخص دكتر سروش هم در برخي نهادها كه در خدمت اين مفهوم بودهاند, حضور داشته, نظر وي را پيرامون مفهوم استقلال و خودكفايي در زماني كه به اعتقاد وي نگاه به بيرون در بين بسياري از جوانان و دانشجويان با توجه به وقايع اخير دنيا مثل سقوط صدام و دستگيري او توسط آمريكا, جدي شده جويا شد.
دكتر سروش در پاسخ اظهار داشت: من از اول هم مفهوم خودكفايي را درك نميكردم. آقاي احمد آرام ميگفتند؛ اين مفهوم به لحاظ لغوي غلط است، خودبسندگي مفهوم بهتري است، لفظاٌ كه اين قدر خراب است, در معنا خراب تر است.
وي افزود: خودكفا بودن و به خود تكيهكردن و همه چيز را داشتن و توليدكردن فكر خامي است، داد و ستد, مبادلهي فكري, تبادل توليدات و... شرط بقا هستند. ذهنيت را بايد با اين هم ساز كرد.
اين جهان كه مشكلترين بخش آن در قصه معرفت و افكار است, آيا ما در توليد فكر خودكفاييم؟ اگر نه, چقدر دروازهها را بازكنيم؟ معيار و ميزانمان چقدر است؟
وي با اشاره به شعار گفتگوي تمدنهاي آقاي خاتمي گفت: اين شعار هم بايد از همين موضوع تغذيه كند.
دكر سروش با اشاره به نقدهايي كه اشخاصي چون مرتضي مرديها به مفهوم استقلال دارند و موسوي خوئيني هم به آنها در پرسش خود اشاره كرد, گفت: بيگانه ستيزي كه در گذشته وجود داشت, منجر به آن شد كه افراط كرديم و به عنوان مثال تجهيزات پيشرفته نظامي را بر ميگردانديم. اين شعار بايد جاي خودش را به شعار"مبادله" و"داعيه كمترداشتن" بدهد، شعاري كه در صورتش "مبادلات فرهنگي" است.
وي افزود: تا جايي كه بگوييم؛ گل سرسبد عالم هستيم و برخي علما نظر بدهند كه سالي يك بار با تمام دنيا به جهاد برويم, تا اين راه هست, راه مبادله باز نمي شود. معلول خودپسندي بي معنايي است كه در برخي پيدا شده است.