پنجشنبه 18 دي 1382

مديران اقتصادي، قهرمان از دست دادن فرصتهاي طلايي هستند! (از مجموعه مقالات طنز در طنز) س. باستان

رييس هيات مديره توسعه ‌حمل و نقل ريلي در گفت‌وگو باخبرگزاري فارس.

اصغر ابراهيمي اصل در گفت‌وگو با خبرنگار اقتصادي خبرگزاري فارس افزود: عدم استفاده بهينه از منابع و امكانات و بهره‌وري بسيار پايين، از عوامل توسعه نيافتگي اقتصاد ايران است. وي اظهار داشت: در حالي كه ضريب بهره‌وري سرمايه در اروپا 53/1 آمريكا 5/2 و كانادا 75/2 در صدد است در ايران اين ضريب تنها 4 دهم درصد مي‌باشد. مديرعامل سابق مترو ميزان ارزش افزوده يكساعت كار در اروپا را 35 و آمريكا را 70 دلار عنوان كرد و گفت: اين در حالي است كه ارزش افزوده يك ساعت كار درايران تنها 2 دلار مي‌باشد. وي اصلي‌ترين محرك توسعه اقتصادي كشورها را نيروي انساني عنوان كرد و اظهار داشت: متاسفانه در كشور ما كمترين بها و ارزش به نيروي انساني( به عنوان مهمترين عامل توسعه اقتصادي) داده مي‌شود. ابراهيمي اصل گفت: به دليل بي‌اعتنايي و بي‌مهري 48 هزار نفر از بهترين متخصصين و مغزهاي كشور مهاجرت كرده‌اند. وي دولت را معتاد به درآمدهاي نفتي دانست و اظهار داشت: اين وابستگي شديد دولت از آينده نگري و دور انديشي محروم كرده است. رييس هيات مديره شركت توسعه صنايع حمل و نقل ريلي گسترش ايران با اشاره به منابع و امكانات كشور گفت: در حالي كه با توجه به منابع غني موجود كشور بايد از نظر اقتصادي و ثروت جزو 10 تا 20 كشور برتر جهان باشيم ، در رده بندي جهاني از نظر اقتصادي حائز رتبه 99 شويم. وي افزود: از نظر جذب توريسم باوجود جاذبه‌هاي فراوان و خارق العاده در رده 160 جهاني هستيم.

**********

مديران قهرمان اقتصادي كشور ما متاسفانه نه تنها مدال طلائي را نصيب خويش نكردند بلكه به علت از دست دادن فرصت هاي طلائي و اسراف منابع و ثروت ملي ، گل خرزهره يا گل خيارچنبر هم در باغچه اقتصاد كشور نكاشتند! اگر اين آمار و ارقام از طرف منتقدين دولت و حكومت صادر ميشد! بدان وقعي گذاشته نمي شد چون آنان ( ناخودي) مادرزاد ضد انقلاب بدنيا آمده اند وهر آنچه گويند دروغ و افترا است! اما هرآنچه كه از خودي مادرزاد انقلابي برآيد. درست است و كارساز و كارانداز!

طبق گفته ايشان با تاكيد به منابع غني موجود در كشور. ما بايد از نظر اقتصادي و ثروت جزو ده تا بيست كشور جهان باشيم اما در رده بندي مقام نودونهم(99) هستيم! خوب جاي شكرش باقي است كه نشديم صدمين ! در مورد جذب توريسم در رده صدو شصتمين(160) ! تصور مي كنم در مورد جذب و حمايت از صنعت تروريسم رتبه اول را داريم! فعلا كه آماري در اين مورد نيست! در هر حال اين آمار و ارقام ، البته اگر كارشناسان داخلي آن را تائيد كنند، نشان از ندانم كاري و بي لياقتي مديران اقصادي ما است كه از تخصص و آينده نگري و دور انديشي ؛ بدور ماندند! شايد هم دليلش ديرآمدن اتوبوس بوده است!

البته از طرف ديگر اين مديران بي لياقت و كارنادان تقصيري هم ندارند! شما تصور بفرمائيد يك لبو فروش مثل اينجانب با خوردن دري به تخته ؛ ميشود مدير صنايع ! تخصص پخت لبو كجا و صنايع كجا ! البته در اينجا قصد توهين به شغل شريف لبوفروشي نيست. اين لبو فروش حتما با گذاشتن ته ريش و گرفتن تسبيح و شركت در نماز جمعه ( يا نسبت فاميلي با بزرگان مملكت )، مدرك تخصصي (دكتراي آهن و چدن و مفرغ ) را دانشگاه به وي اهدا كرده اند! جاي شكي نيست! اما تجربه كار كجاست!؟ ايشان ( لبو فروش ) اگرپست مديريتي را هم در آشپزي و يا كشاورزي مي گرفت ، مشكل تخصص و تجربه و مهارت خفت را رها نمي كرد!

همانطور كه ملت غيور ايران بخوبي ميداند و بدان خوي گرفته اند! داستان فاميلي و پارتي بازي در كشور عزيز ما ، گويا سابقه دوهزاروپانصد ساله دارد! كافي است خاله و عمو و يا برادر زاده اي از كسان آدم ، شغل مهمي گيرش بيآيد! از فردا است كه فاميل و كس و كار ، پشت در اطاق طرف سبز ميشوند و با يك دنيا توقع! خوب بالاخره آدميزاد فاميل دارد براي چي ؟! براي همين روز ها و موقعيت ها است كه بايد دست عمه زاده و... را گرفت و گذاشت سركار! تخصص و مهارت لازم نيست! همين كه ازجماعت خودي باشد ؛ كافي است ! مگر داستان خودي و ناخودي از كجا مي آيد : از همينجاست!

ما در مملكت شهيد پرور خودمان ، هزاران ‏آقازاده و خانم زاده داريم كه بوسيله پدران و... انقلابي سوار بر مسند اقتصاد كشورند و تازيانه بر گرده اقتصاد درمانده ميزنند و مي برنند و ميخورند و خارج مي كنند! اگر توجه بفرمائيد در اين بيست و اندي سال همگي فارغ التحصيل ( دكتراي در يك رشته دانشگاهي ) شده اند و بزبان ديگر متخصص و ماهر از آب درآمده اند! خوب با داشتن پارتي و نسبت فاميلي با بزرگان منزه ما ، مديريت كشور مي افتد دست ، همان لبو فروشي كه شرح آن رفت! لذا قرار است با مديريت مدبر ايشان ، توليدات آهن و فولاد فزوني يابد ، سنگ پاي قزوين و سفيداب در بازار زياد ميشود! توليد محصولات كشاورزي قرار است رشد كند، توليد نشئجات فزوني مي يابد!

توقع زيادي هم نبايد داشت! وقتي كار دست كاردان نيست و مديريت ها از بالا تا پائين در اختيار آقايان و آقازادگان و نظركرده هاي اين مملكت است؛ نتيجه بهتري را نبايد متوقع بود! خدا رحمي به ملت ايران كرده و آن نفت را گذاشته تو دامان ما كه از گرسنگي نميريم! غير از اين كشور افغانستان براي ما سوئيس بود و كابل ؛ نيويورك! دلمان خوش است هرازگاهي از دهان مديران مدبر ما در ميرود و از اقتصاد بدون نفت ، صحبت مي كنند! خدا خودش شفا بدهد!

آقاي ابراهيمي اصل از فرار مغزها و متخصصين كشور كه مورد بي اعتنائي و بر مهري قرار ميگيرند ، صحبت مي كنند! ايشان شايد نمي خواهند باور كنند كه در هر گوشه اي از جهان كه روابط جاي ضوابط را بگيرد ـ اين مسئله در تمام كشور هاي عقب افتاده ، ايدئولوژي زده و استبدادي به وضوح روشن است ـ وضع همين است كه بر كشور ما رفته است! جاي سئوال است كه اين متخصصين و مغزها ، قرار است در كشورما چكار بكنند!؟ تا پسر حاج آقا مارمولكي و يا برادر زاده شيخك الاسلام كم اشتها وعمه زاده ثقه الاسلام خالي بند ، وجود دارند! طبيعي است كه متخصصين جوان كشور راهي غربت شوند!

در كشور ما نيروي جوان انساني وجود دارد. از لحاظ منابع زير زميني ثروتمند و غني است! از نظر اسراف منابع و چپاول ثروت ملي هم داراي مقام شامخي هستيم! از نظر سياسي و مردم سالاري هم.... بعدا بحث آن را مي كنيم! زمانيكه دولت معتاد به نفت است . نبايد توقع داشت كه ملت به چيز ديگري معتاد نباشند! با تشكر از حوصله شما

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/3063

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'مديران اقتصادي، قهرمان از دست دادن فرصتهاي طلايي هستند! (از مجموعه مقالات طنز در طنز) س. باستان' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016