advertisement@gooya.com |
|
انتخابات مجلس هفتم يكي از چندين انتخاباتي است كه در طول حيات جمهوري اسلامي برگزار شده است و با وجود اينكه بلحاظ ماهوي همچون كليه ي انتخاباتهاي نمايشي برگزار شده در طول حيات حكومت اسلامي ، كاملا غيردمكراتيك است ، در برهه اي از زمان صورت مي گيرد كه شركت يا عدم شركت در آن مي تواند نقشي كليدي در سرنوشت ايران و ايرانيان ايفا كند. مي دانيم كه در نظام ولايت مطلقه ي فقيه و حاكميت اسلام سياسي و با وجود قوانين برگرفته از احكام شرعي و متناقض با حقوق بشر، نه امكان قانوني تنوع و تكثر انديشه وجود دارد و نه امكان انتخاب كردن يا انتخاب شدن. آنچه صورت مي گيرد، در حقيقت راي گيري است ميان نيروهايي كه خود بخشي از سازندگان و حفاظت كنندگان قانون ولي فقيه هستند و هر يك در درگيريهاي جناحي از مردم بعنوان ابزاري براي ابراز قدرت به جناح مخالف بهره مي جويد.
در حكومت اسلامي، هدف نه تامين خواسته هاي مردم ، بلكه تامين اهداف الهي- فقهي- مافيايي نيروها و جناحهاي درون حاكميت با استفاده از “مردم“ است. در اين تعريف مردم، امت است و داراي وظيفه در برابر خدا و دين و نمايندگان زميني ايندو و آنجا كه پاي حقوق مردم در ميان است ، “امت هميشه در صحنه“ در مقابل ملت خواستار حقوق فردي ، اجتماعي و سياسي قد علم مي كند.
از آنجا كه در نوشته اي جداگانه به تعريف و مقايسه ي ساختارهاي دمكراتيك و ساختار سياسي تام گراي اسلامي و به تضاد آشتي ناپذير ايندو به تفضيل پرداخته ام، در اين نوشته قصد دارم كه بطور مشخص در مورد “انتخابات“ مجلس هفتم كه در پيش است و علل اهميت تحريم آن سخن بگويم .
اصلاح طلبان حكومتي و هواداران “سكولار“ و غير سكولار آنها كه خواهان مشاركت فعال مردم در “انتخابات“ آينده هستند، بر چند نكته تاكيد دارند.
اول اينكه بر طبق تحليل آنها بن بست اصلاح طلبي حكومتي ، نه يك شكست، بلكه دوران ركود ديده مي شود كه در نتيجه ي مقاومت “اقتدارگرايان“ در برابر اصلاحات و نا اميدي مردم ايجاد شده است. از نظر آنها شركت فعالانه ي مردم در انتخابات آتي ، حتي اگر براي جلوگيري از “بد“ تر شدن وضعيت فعلي انجام پذيرد، بهتر از شركت نكردن است. در بهترين حالت نيز اميد آنها اين است كه از اين امامزاده باز بركتي برسد و در “اصلا حگري“ حكومتي، نفسي تازه دميده شود!
دوم اينكه بر ضرورت شكل گيري نهادهاي دمكراتيك بعنوان پيش شرط برقراي دمكراسي تاكيد مي كنند و معتقدند كه نهادهاي دمكراتيك در همين چارچوب موجود مي تواند شكل بگيرد و بر اين باورند كه حضور اصلاح طلبان در دولت به پيشبرد اين نهادها و اصلاحات گام به گام ياري مي رساند. استدلال آنها نيز باز شدن نسبي فضا از زمان دو خرداد است.
سوم اينكه اينگونه تحليل مي كنند كه عدم شركت در انتخابات بمعناي انفعال و عقب نشيني مردم است و راهي از پيش نخواهد برد.
به باور من هر سه استدلال بالا داراي ضعفهاي بينشي و تحليلي جدي و بخشا آميخته به عوام فريبي است كه با معكوس كردن جاي علت و معلول ( در شرايط فعلي) نوك تيز حمله را نه متوجه ساختارهاي قانوني ، قضايي ، آموزشي موجود، بلكه متوجه مردمي كه در يك چارچوب تحميلي مي زيند ( به بهانه ي آماده نبودن آنها براي پذيرش دمكراسي!) كرده است و رشد سطح آگاهي و خواسته هاي مردم را به قصد ناديده مي گيرد.
استدلال اول در نظر نمي گيرد يا به عمد مسكوت مي گذارد كه طرح از پيش شكست خورده ي حكومتي اصلاح طلبان ، تحت عنوان “مردمسالاري ديني“پيش از هر چيز، خود مانع خويش بوده است. اين طرح توسط كساني ساخته شد كه از يكسو از حكومت اسلامي كه يك قرن در تلاش ايجادش بوده اند، نمي خواستند دل ببرند و از سوي ديگر متوجه اين نكته شده بودند كه مردم روز بروز بيشتر متوجه جاي خالي اراده ي خود در حاكميت الهي مي شوند. تز مردمسالاري ديني هر چه پيشتر رفت ، مردم را متوجه تضادهاي آشتي ناپذير ميان “مردمسالاري“ و “ دين سالاري“ تبعيض آميز و متناقض با حقوق بشر كرد و بخشهايي از ميان خود اصلاح طلبان يا هواداران اصلاحات اساسي را كه دلبستگي بيشتر به دمكراسي داشتند ، متوجه اين تضادها. قطع اميد و جدا شدن جنبش دانشجويي از اصلاح طلبان حكومتي ، چند دستگي در ميان خود اصلاح طلبان و تاكيد بخشي از آنها بر ضرورت خروج از حاكميت تنها بخشهايي از اين واقعيت تحقق يافته هستند. “دين سالاري“ و دمكراسي ، جمع ناپذيرند و با رشد فزاينده ي جنبش دمكراسي خواهي در ايران ، تجزيه ي ناگزير جبهه ي دو خرداد بهمراه آمد و ضرورت خط كشي جنبش دمكراسي خواهي با قدرت طلبان چه “مشروعه“ خواهان (اقتدارگرايان) و چه طرفداران “مشروطه ي مشروعه“ (اصلاح طلبان حكومتي) روز افزون شد. در حقيقت در يك مقايسه ي تاريخي ، همان دو جناحي كه يكبار آزمون تاريخي خود را در انقلاب مشروطه پس داده بودند ، باز همان بازي را تكرار كردند و باز آن را باختند. منتها در كمبود متفكرين و روشنگران آگاه و نيروهاي دمكراسي خواه و سكولار كه از عرصه ي حيات سياسي در ايران سالهاست كه يا حذف شده اند و يا ناچار به سكوت و يا دنباله روي از اصلاح طلبان حكومتي را سهل تر از حفظ استقلال از آن و جستجوي راههاي نوين پنداشتند، “مشروطه مشروعه“خواهان (اصلاح طلبان حكومتي) خود را “مشروطه خواه“ تعريف كردند و بخش عظيمي از “روشنفكران“ پوپوليست نيز بر اين تعريف صحه گذاشتند كه اين خود مقوله ي ديگريست و مي بايست در جاي ديگر بدان پرداخته شود.
نكته ي دوم ، تاكيد گروههايي از اصلاح طلبان يا پيروان آنها بر ضرورت شكل گيري نهادهاي مدني است كه به خودي خود امري درست است. اما نتيجه گيري اين دوستان كه پس زمان لازم است تا اين نهادها تشكيل و مردم ايران دمكرات شوند و اينكه پس بايد در انتخابات شركت كرد و به اصلاح طلبان راي داد ، اشكال اين معادله است.
در كشوري با نظامي چنين تام گرا و سركوبگر و با وجود بدل سازان حرفه اي حكومتي از هر دو جناح كه در نهادسازي بنام مردم خبره اند و كار آموخته و با توجه به اينكه نهادهاي واقعا مستقل از حكومت هنوز شكل نگرفته به اشكال گوناگون حذف و سركوب مي شود، در حاليكه بمحض اينكه چند نفر دور هم جمع مي شوند ، تحت عناوين گوناگون از تجمع آنها جلوگيري مي شود، در شرايطي كه اگر هم نهادي تشكيل شود ، با انواع حربه ها نيروهاي كار آموخته ي نظام توتاليتر چه بصورت مشاركت ، چه بصورت عامل بازدارنده ، چه بصورت بدل سازي ... از گسترش و انعكاس صداي آن جلوگيري مي شود، چنين آرزويي عملي نمي شود. فراموش نكنيم كه در چنين نظامي هيچ چيز از نظر حكومتگر پنهان نيست و از دست او در نمي رود ، بلكه حتي گشايش فضاهاي خاص به قصد بستن فضاهاي ديگري انجام مي شود كه براي تداوم حيات حكومت (مصلحت نظام) مهمتر است. درست است كه مردم از هر فرصتي براي نفس كشيدن استفاده مي كنند كه حق طبيعي آنهاست ، اما ايجاد اين توهم كه ساختار سياسي در حال دمكراتيزه شدن است، خطر بسيار جدي و گمراه كننده براي جنبش دمكراسي خواهي ايران است. بايد در نظر گرفت كه با توجه به فشار بين المللي بر حكومتهايي نظير حكومت اسلامي و با در نظر گرفتن روند جهاني شدن، وادادن ها و عقب نشيني ها هزينه هايي است كه حكومتهاي ديكتاتوري براي حفظ حيات خود بناچار مي پردازند، اما اين بهيچوجه نشانه ي دمكراتيزه شدن آنها در روابط درون كشوري نيست ، بلكه تنها “ شبه دمكراسي“ توام با سركوب و حذف و توهم زايي بدون تغيير واقعي و بنيادين بسوي دمكراسي است.
در حال حاضر و به توجه به فشاري كه از همه سو بر حكومت اسلامي وارد مي شود، حتي در صورتي كه جناح راست (اقتدارگرا) در مجلس اكثريت بيابد، فضا بسته تر از اين كه هست نمي تواند بشود. نقشه هاي اين جناح مبني بر طرح راهكارهايي براي گشايش اقتصادي و غلبه بر بحران اقتصادي، بدون نظر بازيگران بين المللي ممكن نيست. همانگونه كه عقب نشيني اين جناح در برابر فشارهاي خارجي و امضاي پروتكل الحاقي ، تحويل اعضاي القاعده ... نشان داد ، جناح اقتدارگرا نيز خواهان بدتر شدن اوضاع نيست ، بلكه عقب نشيني كرده است و در صدد ارائه ي يك چهره ي جديد از خود است. تاكيد اخير امثال لاريجاني ، شيباني و طيفهاي راست كه اينبار نه با اسلام گرايي محض، بلكه با آكادميك نمايي به صحنه وارد شده اند بر برنامه هاي گسترده ي اقتصادي و “كارشناسانه“ ، نخبه سازي و “مدرن“ نمايي اقتصادي ، تكيه بر تئوريسين هاي آكادميك ، اما در خدمت ساختار تام گرا ، نظارت مستقيم تر بر مراكز تحقيقي و علمي ، در عين حال استفاده ي يك ادبيات جديد كه در آن كمتر از الفاظي چون “اسلامي“ و بيشتر از واژه هايي نظير “ايراني“ ( توجه شود به تشكيل جبهه وفاق اسلامي در چند روز گذشته)، بعبارت ديگر تغيير چهره ي نظام از توتاليتر به اتوريتر ، از برنامه هاي آينده ي جناح اقتدارگرا است. آن بخش از اصلاح طلبان كه مي خواهد به هر قيمتي شده در قدرت بماند و “مدال“ گشايش فضاي سياسي را براي چهره آرايي به خود اختصاص داده است، ظرفيتش تكميل است و چون با جناح اقتدارگرا منافع مشترك دارد (حفظ حكومت اسلامي) ، حتي اگر در مجلس بماند ، در اين بازي جديد شريك اقتدارگرايان خواهد بود .
در انتخابات مجلس هفتم ، مصلحت نظام (هر دو جناح ) در برابر افكار بين المللي ايجاب مي كنند كه با استفاده از شركت گسترده ي مردم در انتخابات بر “مشروعيت“ خود مهر تاييد بزنند. نتيجه مهم نيست، شركت مهم است . در نتيجه آنها كه پيشنهاد مي كنند ، مردم شركت كنند ولي كاغذ سفيد به صندوقهاي راي بيندازند، از آنجا كه تضميني براي اعلام دقيق تعداد راي هاي سفيد وجود ندارد و ممكن است اين راي ها بين دو جناح تقسيم گردد (!) ، پيشنهاد عاقلانه اي نكرده اند.
تاكيد بر ضرورت مبارزه ي مسالمت آميز ، بخودي خود مثبت است . كدام ملت است كه در جهان امروز نخواهد گذار به دمكراسي بدون خونريزي و كشتار انجام شود. اما اين مردم نيستند كه خشونت اعمال مي كنند، بلكه حكامي هستند كه خواسته هاي بر حق مردم را تاب نمي آورند و از روش حذف فيزيكي يا فكري براي حذف صداهاي مخالف سود مي جويند. اعتراض، تظاهرات ، تجمع ، اعتصاب و طرح خواست رفراندوم ، دمكراتيك ترين روش هاي مبارزاتي مردمي هستند كه خواهان پايان دادن به استبداد و برقراري دمكراسي هستند. آنها كه به بهانه ي مبارزه ي مسالمت آميز ، حق يك ملت را در “ نه“ گفتن به استبداد حاكم بزير سوال مي برند و حق دمكراتيك اعتراض علني به حكومتهاي استبدادي را در كل نقض مي كنند، به مسالمت آميز پيش رفتن روند كمكي نمي كنند، بلكه جامعه را بسوي يك انفجار غير قابل كنترل سوق مي دهند. مبارزه ي مسالمت آميز يك انتخاب است و ملت ايران آن را برگزيده تا بر تكرار روند خشونت در حيات سياسي ايران مهر بطلان بزند، اما نمي گذارد به بهانه ي اين تصميم ، به سكوت و انفعال واداشته شود.
عدم شركت در انتخابات ، از يكسو باعث مي شود آن بخش از اصلاح طلبان كه خواستهاي دمكراتيك دارند از مدار حكومت كنده و به جنبش مردم نزديكتر شوند و از سوي ديگر يك “ نه“ به مشروعيت حكومت اسلامي در كليت آن است. قدم بعدي حركت بسوي يك جبهه ي وسيع دمكراسي خواهي و طرح شعار رفراندوم براي تغيير حكومت و تشكيل مجلس موسسان براي تغيير قانون اساسي است . تبديل اين شعار به يك پروژه ي ملي ، بستگي به اراده و يكپارچگي تمام نيروهاي دمكراسي خواه دارد . در اين مسير راه حل براي نيروهاي سكولار خارج ، نه بديل سازي (آلترناتيو حكومتي ) آنهم به شكل قبيله اي ولشگر كشي هاي سنتي - سازماني و انتظار فرصت براي ورود به بازي قدرت در چارچوب كنوني يا از طريق تقويت جناحهاي قدرت طلب حكومتي ، بلكه تقويت نيروهاي سكولار و مستقل از حاكميت در داخل و كمك به جبهه ي فراگير دمكراسي خواهي مردم است كه مطمئنا نه از درون جناحهاي موجود حكومتي، بلكه در همدلي، همياري و تقويت صداي مستقلين سكولار است كه آواي رفراندوم را از زمزمه هاي آنان مي توان شنيد، اگر درست گوش بدهيم و اگر بجز برقراري دمكراسي در ايران، هدف ديگري نداشته باشيم.
اگر خواهان آن هستيم كه ملت ايران خود سرنوشت خويش را در دست بگيرد و تعيين كند ، بايد بر اهميت آنچه در پيش است ، تاكيد ورزيم و همچنين از دامها كه يكي پس از ديگري براي ملت ايران مي گسترانند، بر حذر داريم . جايز نيست كه اين جنبش به عقب بازگردد. حركتي كه آغاز كرده ، تنها مي تواند و مي بايست رو به جلو باشد . بايد اين راه را رفت ، تا دير نشده و تا هنوز فرصتي هست . شرايط براي جنبش دمكراسي خواهي ايران ، از اين مهيا تر نخواهد شد ...
يازده ژانويه 2004
www.nbeyzaie.com
- اين مطلب در “تلاش“ شماره 17 نيز چاپ مي شود.
جناب سرهنگ حسين ! از پيام هشدار دهنده جنابعالي كه در اين لحظات سرنوشت ساز مردم " مردد" و "تنبل" را به عزم و جزم دعوت كرده تا دست از "ساده انديشي "
بر دارند تا دو باره گول آخوندها را نخورند و ضمنا مردم را تشويق فرموده كه بهوش باشند تا اين آخرين فرصت بزير كشيدن آخوندها را از دست ندهند بسيار سپاس دارم !
من يكي .دخوي هالو و ساده لوح اين مردم هميشه گول قالتاق ها را خوردم .ديگه رمقي هم ندارم كه خرج عزم و جزم كنم تا آخونها را بكشم پائين كه كي سوار بشه جناب سرهنگ ؟
والله جوانها كه خدا حفظشان كنه كلكه اين آخوندها را ميكنند و سرشون كلاه هم نميره ! بار ديگر از الطاف صميمانه شما كه در حق مردم مبذول ميفرمائيد متشكرم-دخو
ﺑﺎ ﺩﺭﻭﺩ ﻭ ﺳﻼﻡ ﻭ ﺑﺎ ﻋﺮﺽ ﺗﺸﮑﺮ ﺍﺯ ﺧﺎﻧﻢ ﺑﻳﻀﺎﻳﻲ ﮐﻪ ﺍﻳﻦ ﺍﻣﻜﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮﺍﻯ ﺩﺭﺝ ﻧﻈﺮﺍﺕ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪ ﮔﺎﻥ ﺧﻮﺩ ﻣﻬﻳـَﺎ ﻧﻤﻮﺩ ﻧﺪ.
ﻣﺘﺎﺳﻔﺎﻧﻪ ﮔﺎﻫﮕﺎﻳﻲ ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻧﮕﺎﺭﻧﺪﻩ ﺑﻳﻠﻄﻔﻲ ﮐﺮﺩﻩ ﻭ ﻣﻌﺘﻘﺪ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﻃﻨﺎﻥ ﺍﻳﺮﺍﻧﻲ ﺳﺎﮐﻦ ﺩﺭ ﺧﺎﺭﺝ ﺍﺯ ﮐﺸﻮﺭ
ﺣﻖ ﺍﻇﻬﺎﺭ ﻧﻈﺮﻯ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺸﻮﺭﺷﺎﻧﺮﺍ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ ﭼﻮﻥ ﺑﺎ ﺩ ﻳﺪﻩ ﻫﺎﻯ ﻏﺮﺑﻲ ﻣﺴﺎﻳﻞ ﺍﻳﺮﺍﻥ ﺭﺍ ﺩﻳﺪﻩ ﻭ ﻳﺎ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﻣﻳﮑﻨﺪ، ﺍﺯ
ﻓﺮﺻﺖ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﻣﻳﮑﻨﻢ ﻭ ﺑﺎﻳﻦ ﺩﻭﺳﺘﺎﻥ ﻋﺮﺽ ﻣﻳﮑﻨﻢ ﮐﻪ ﮐﺎﻣﻠﻦ ﴿ﻛﺎﻣﻼ﴾ ﻏﻳﺮ ﻋﺎﺩﻻﻧﻪ ﺻﺤﺒﺖ ﻣﻳﻔﺮﻣﺎﻳﺪ. ﺑﻨﻈﺮ ﻣﻦ ﻭ ﺑﻄﻮﺭ
ﺧﻼﺻﻪ ﻭ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﭼﻮﻥ ﺗﻌﺪﺍﺩﻯ ﺍﺯ ﻧﻤﺎﻳﻨﺪﮔﺎﻥ ﺗﻘﺮﻳﺒﻦ ﭘﺮ ﺳﺎﺑﻘﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﻘﻮﻝ ﺭﮊﻳﻢ ﺍﺳﻼ ﻣﻲ “ﺍﻟﻚ„ ﺷﺪﻧﺪ، ﺑﺮﮔﺰﺍﺭﻯ ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ
،ﺧﻳﻤﻪ ﺷﺏ ﺑﺎﺯﻯ ﺑﻳﺶ ﻧﻳﺴﺖ، ﺣﺘﻲ ﺍﻧﺪﺍﺧﺘﻦ ﮐﺎﻏﺬ ﺳﻔﻳﺪ ﻭ ﻳﺎ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻧﺎﻡ ﺧﻮﺍﻧﻨﺪﻩ ﻭ ﻳﺎ ﻫﻨﺮﭘﻳﺸﻪ ﻣﻮﺭﺩ ﻋﻼﻗﻪ ﻭ ﻧﻮﺷﺘﻦ ﻓﺤﺶ
ﺑﺮﺭﻭﻯ ﺑﺮﮔﻪ، ﺩﺭ ﺻﻨﺪﻭﻕ ﮐﻪ ﺍﺯ ﻃﺮﻑ ﺑﻌﻀﻲ ﺍﺯ ﺁﻗﺎﻳﺎﻥ ﺫ ﻳﺮﮎ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﺷﺪﻩ، ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﻟﺤﺎﻅ ﻧﻳﺎﺯ ﻗﺸﻮﻥ ﻭ ﺳﻳﺎﻩ ﻭﻟﺸﮑﺮ
ﻣﺮﺩﻣﻲ، ﺑﺮﺍﻯ ﺿﺒﻂ ﻭ ﻧﻤﺎﻳﺶ ﺁﻥ ﺍﺯ ﻃﺮﻳﻖ ﺗﻠﻮﻳﺰﻳﻮﻥ ﻭ ﺩﻳﮕﺮ ﺭﺳﺎﻧﻪ ﻫﺎﻯ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﺍﺳﻼﻣﻲ ﺑﻪ ﺧﻮﺩ ﻣﺮﺩﻡ ﻭ ﺩﻫﻦ ﮐﺠﻲ ﺑﻪ
ﮐﺸﻮﺭ ﻫﺎﻯ ﻏﺮﺑﻲ ﺷﺮﻳﮏ ﻣﻌﺎﻣﻠﻪ ﺑﺎ ﺁﻧﻬﺎﺍﺳﺖ !! ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺳﺘﺎﻧﻬﺎﻯ ﺁﻗﺎﻳﺎﻥ ﺍﺻﻼﺡ ﻃﻠﺏ ﮐﻪ ﺷﺒﺎﻫﺖ ﺯﻳﺎﺩﻯ ﺑﻪ ﺭﻓﺮﺍﻧﺪ ﻣﻬﺎﻯ
ﺯﻣﺎﻥ ﺁﺭﻳﺎﻣﻬﺮﻳﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﺎ ﺷﻌﺎﺭ ﺷﺮﮐﺖ ﻫﺮ ﭼﻪ ﺑﻳﺸﺘﺮ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﻣﮑﺮﺍﺕ ﻃﻠﺏ، ﭘﺎﻳﻪ ﻫﺎﻯ ﺑﻨﺎ ﺷﺪﻩ ﺩﻣﮑﺮﺍﺳﻲ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ
ﺗﻮﺍﻧﺎﻯ) ﺷﺎﻩ﴾ ﺭﻳﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﻭ ﺩﺍﺭ ﻭ ﺩﺳﺘﻪ ﺍﻭ،ﺣﮑﺎﻳﺘﻲ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﻫﻢ ﺑﺎﻭﺭﻯ ﺑﻪ ﺁﻥ ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.ﺍﮔﺮ ﺭﺍﺳﺖ ﻣﻳﮕﻮﻳﻨﺪ، ﻧﻔﻮﺫ
ـ ﻗﺪﺭﺕ ﻭﻻﻳﺖ ﻓﻘﻳﻪ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻌﺮﺽ ﺁﺯﻣﻮﻥ ﻭ ﺭﺍﻯ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﻧﺪ ﻭ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩ ﻳﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻧﺰﻣﺎﻥ ﺍﺣﺘﻳﺎﺝ ﺑﻳﺸﺘﺮﻯ ﺑﻪ ﺣﻮﺯﻩ
ﻫﺎﻯ ﺭﺍﻯ ﮔﻳﺮﻯ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺩﺍﺷﺖ ﺍﻣﺎ ﻧﻪ ﺍﻻﻥ !! ﺑﻪ ﺍﻣﻳﺪ ﺭﻓﺮﺍﻧﺪ ﻣﻲ ﺁﺯﺍﺩ ﺩﺭ ﺍﻳﺮﺍﻥ
mellate azize Iran wa mahboose 25 saleh hameh hasti ma mellate ba farhang wa ba ezzat ra in mollaha bbe bad dadand digar bas ast wa behoosho bidar bashid ke in tahassone majlesiha tasmime bazigarane hokoomat wa dar herame an ezzattollah khameneei mibashad zira danestand ke in bar mellat goole amsale eslah talaban wa akhoond khatami ra nakhahand khord wa azme khod ra jazm kardeand ke dar in entekhabate farmayeshi sherkat nakonand wa taklif regim ra ba refrandom yeksareh namayand amma inha in bazi ra berah andakhteand ke mazloom namaei konand wa pas az moddati khameneei hameh be estelah eslah talaban ra taeeid namayad wa dobareh mellat goole anha ra bokhorand wa dar entekhabat sherkat konand wa anha bish az in mamlekat ra be naboodi bekheshanand mardom behoosh bashid wa in akharin forsat ast ke mitawanid mllaha ra bezir bekheshid wa homat demokrasi padid awarid pirooz wa payandeh bashid 14 jan 2004
bashe javad joon
vozoo migiram va ghosl mikonam, vali bezar aval beshasham
بخت به ما رو اورده است. وضو بگیرید. غسل کنید. تمام علایم میگوید اقا امام زمان در حال تشریف فرمایی هستند. نمی بینید نمایندگان خدا نشناس را که در مقابل علمای دین جبهه گرفته اند. نجات در تعجیل ظهور است. دست به دعا بر داریم. عجله بفرما. منتظران را جان به لب امد.
من با گزينه تحريم موافقم و با نهضت نجات ملي ايران همراهي مي کنم و از بيانيه تحريم نهضت حمايت مي کنم
نهضت نجات ملى ايران
1375
nehzatnejat@hotmail.com
nejatmeli@hotmail.com
nehzat2002@yahoo.com
nejatmeli@yahoo.com
بیانیه سوم سال هشتم ؛ بیست و سوم آذر ماه سال 1382
برای مقابله با ترفند دوگانگی حاکميت و پايان دادن به بازی نفاق آميز جناحی درون حاکميت آخوندی؛ انتخابات فرمايشی رژيم را تحريم کنيم
ملت شريف ايران
نهضت نجات ملی ايران با توجه به خواست عمومی شما ملت هوشيار و آگاه مبنی بر تحريم انتخابات نمايشی مجلس هفتم _ که نه برای احترام به خواستهای بر حق مردم ايران برگزار می گردد ؛ بلکه در جهت مشروعيت بخشيدن بر حاکميت استکباری آخوندی هست _ نهضت ضمن عدم شرکت در انتخابات برای تحريم اين مضحکه آخوندی فراخوان عمومی می دهد .
نهضت نجات ملی ايران بر اين باور است _ برای مقابله با ترفند دوگانگی حاکميت و پايان دادن به بازی نفاق آميز جناحی درون حاکميت آخوندی که فريبی بيش برای بقای هر چه بيشتر ستم رژيم نيست ؛ بايد گامهای محکم برداشت و با تحريم مضحکه انتخابات ؛ چهره پليد ؛ زشت و جنايت آلود رژيم آخوندی را بيش از پيش به مردم جهان آشکار و شفاف ساخت .
نهضت نجات ملی ايران امروز بها دادن به خيمه شب بازی انتخابات رژيم را يک خيانت بزرگ به کشور و ملت ايران باور داشته و از کسانی که دغدغه ملی دارند صريحا می خواهد از ثبت نام برای نمايندگی در مجلس فرومايگی که توان مقابله با استبداد و ديکتاتوری را ندارد خود داری نمايند و در صف ملت ايران اين انتخابات غير دمکراتيک را تحريم سازند . امروز مشروعيت بخشيدن به مجلس فرمايشی و دست چين شده آخوندی برزگترين تهديد برای امنيت ملی کشور ما ايران است و عدم مشارکت در بازی فريبکارانه رژيم بنوع خود يک حضور ديگر در صحنه سياسی کشور محسوب شده و اعتراضی مسالمت آميز به رفتارهای استبدادی رژيم آخوندی می باشد و با چنين جنبش اعتراضی می توان بسوی استقرار حاکميت ملی و مردمی شتافت و گواه ايرانی آزاد و آباد گشت .
پاينده و جاويد ايرانی آزاد و آباد
دبيرخانه مرکزی نهضت نجات ملی ايران
من یک سوال از خانم بیضایی دارم
شما چه راهکار موثری برای بعد از تحریم انتخابات دارید که بر اساس اون راهکار حکومت به برگزاری رفراندوم مجبور شود؟
من تا اینجایی که مقالات و نظریه هایی که انتخابات را تحریم کردن خوندم هیچ راهکار موثری ارایه داده نشده و تحلیلها بیشتر بر اساس احساس گرایی و درک نادرست از شرایط جامعه ی ایران داده شده است.
1-آقای" محمد پور" شما از امروز نماینده من نیستید. شما نماینده ملت ایران بمانید؟ کی وکجا شما را سخنگوی ملت ایران انتخاب شدید که می گوئید "ملت ایران" از ایکس و ایپسیلون" بیزار است."ملت خودش می داند" .
2- شما چرا مسئله را جغرافیائی مطرح می کنید؟ نوشتید:
"نيازي به نسخه هاي فرامرزي ندارد،همچنانكه آقابالاسرنمي خواهد!"
اولن(اولا):اشتباه است که مسائل را جغرافیائی مطرح کنیم .داخل و خارج یعنی چی؟ مگر ایران فقط مال پدر من و شما بوده؟
دومن(دوما): علم وفکر و اندیشه داخل و خارج و مرز نمی شناسد. فقط یک جمله خوب شما را می پسندم."استبداد دینی". ولی همین "استبداد دینی" حتمن(حتما) با شورای نگهبان و نهاد ولایت فقیه محو خواهد شد. آقای محمد پور با همه شعر هایت باید روی شما کارهای فرهنگی شود که توهین به شخصیت دیگران نکنید.
من نوشته های خانم بیضائی را خیلی خوب می دانم ولی فکر نکنم روزا لوکزمبورگ ایران بشند.
رفراندم " جمهوری اسلامی را می خواهید یا نه."
به موازات تیلیغ "مجلس موسسان" برای قانون اساسی نوین. برای جدائی دین و دولت. رد حکومت موروثی و دینی .
چرا مردم دنبال این اعتراضات مجلسیان نمی شتایند؟ چون بار ها سر مردم را با دین سالاری شیره مالیدند.فکر کنم شانس جمهوری خواهان بیشتر خواهد شد.
ma jendehaye shahre no be khanome FAHESHEYE HASHEMIE RAFSANJANI ray midahim
خوشبختانه حضور خانم بیضایی در خارج کشور سبب برج عاج نشینی اش و دوری از مسائل مردم ایران نشده و به زیبانرین بیان مسائل مردم را بیان کرده است.
فروغ آزادی - ایران تحت حاکمیت رژیم قرون وسطایی آخوندی
jenabe MOHAMMADPOOR
behtare ke manzooretoono az sazo karhaye eslahtalabane bayan konid
age manzoor hamin ravande pas az dovome khordad hast ke khoda rahmatet kone, kheyli az ghafele aghabi
خطاب به آقای محمد پور......دوست من ..تا زمانی که شم و بقیه جامعه به اعتقاد و عمل کامل از جدایی دین و سیاست نرسند رسیدن به آزادی و عدالت خوابی بیش نخواهد بود.معنی گفته شما اینست که دین و آزادی را مقابل هم می دانید...وبر همین مبنا ادامه شرایط موجود همچنان که در این 25 سال گذشته نشان داده نه جامعه را به آزادی خواهد رساند و نه چهره انسانی از دین بر جای خواهد ماند.دین تبدیل به عامل سرکوب آزادیها و اعمال پلید ترین جنایات خواهد شد همچنان که بارها شده است.در مورد نسخه پیچی فرامرزی نیز ..آنها که نظراتشان را منتشر می کنند اگر هم می خواستند امکان وادار کردن کسی را به تبعیت از نظراتشان ندارند و درخواست طلبی هم برای عنوان کردن ایده هایشان نکرده اند.اصل بر آزادی بیان است....توصیه من به شما اینست که نسخه پیچیده مورد نظر خود را عرضه کنید تا ما هم مشتری شویم.بکار بردن لفظ "آقا بالا سر"نیز نشان دهنده روحیه مرد سالار و زن ستیز در شما است....با عرض پوزش.
حملات سخیفانه ای که به خانم بیضایی در پانوشتها صورت می گیرد بخشی از ماهیت "زن ستیز"و مردسالاری است که آگاهانه یا ناآگاهانه در خدمت حکومت مافیایی-عشیره ای آخوند ها قرار می گیرد.نقد اصولی نظرات خانم بیضایی امر پسندیده و طبیعتا خواست خود ایشان نیز هست.اما تهمت ها و نسبت های ناروای لمپن مآبانه را جایز نمی دانم.من نسبت یا عدم نسبت خانم بیضایی را با آنچه حزب کمونیست کارگری و جریان برلین نمیدانم و در جایی نیز خوانده ام که ایشان خود را از هر گونه دخالتی در آن مسئله(صرفنظر از مثبت یا منفی بودن آن اقدام)مبرا دانسته اند ولی خواندن مقالات مستدل و اصولی ایشان در باب شرایط و راهکارهای موجود در ایران برای برخی تحسین بر انگیز و احیانا برای برخی نیز موجب رشک باشد.در زمانه ای که رزیم حاکم بر ایران زنان را از حدافل حقوق اساسی شان محروم کرده وجود و بروز صداهای رسای حق طلبی از دهان زنان روشن اندیشی چون نیلوفر بیضایی موجب خرسندی و امیدواری است.زدودن زنگار تاریخی و میراث شوم سلطه فرهنگ زن ستیز عرب عصر جاهلیت وظیفه تمام نیروهای آزاداندیش و آزادیخواه است......بیایید این زنگار را از وجودمان پاک کنیم.
سعديا ! شيراز داري نان مفت
بايدت هم اينچنين اشعار گفت
گر بيايي يزد و شعربافي كني (بافتحه=پارچه بافي)
مهره ازپشتت بيافتدجفت جفت
خدمت دايه دلسوزترازمادر،ووطن پرست ترازايرانيان
دروطن مانده،سركارخانم سوپرروشنفكرواولتراانقلابي
نيلوفربيضايي!
ملّت بزرگ ايران،همانقدركه ازتحجّرواستبدادديني و...
بيزاراست،ازشعارهاي مشمئزكننده شكمسيرهاي بي خبراز
آرمان يك ملّت صلحجووحقيقت طلب نيزمتنفّراست.
ملّت خودش ميداند(ومي يابدراه راكه)چگونه ازمرداب
استبداد،به درياي آزادي راه گشايد.
بارهارفته وطعم آزادي راچشيده،بازهم خواهدرفت
وباسازوكارهاي دروني وعقلاني(واصلاح طلبانه)راه را
پيداخواهدكرد.
نيازي به نسخه هاي فرامرزي ندارد،همچنانكه آقابالاسرنمي خواهد!
زيرانه حاضراست دين رافداي آزادي كندونه اجازه
ميدهدكه آزادي به مسلخ استبدادديني برود.
صبح نزديك است
بالا گرفتن تعارضات دو جناح حکومتی در ایران دعوا بر سر تقسیم مجدد حوزه های مافیایی است و ربطی به احقاق حقوق مردم نارد.نگاهی به سخنان نمایندگان رد شده متحصن در مجلس نشان از دغدغه های شخصی و جناحی دارد و آنگاه که نیز حرفی از مردم به میان می آید با اندکی دقت می توان دریافت که منظورشان تداوم مردم سواری به شیوه 2 خردادی است.این شیوه های شالوسانه و مردم فریبانه بار ها توسط زرادخانه تبلیغی سلطه مافیایی بکار گرفته شده و متاسفانه در بسیاری از موارد با وارد کردن شوک های تبلیغی به مردم به اهداف شوم خود دست یافته اند.تحصن مجلس نیز از باب همین شگرد ها و شعبده بازیهاست.جناحی که تئوری راهنمای "فشار از پایین.چانه زنی در بالا"را به کار گرفت و نقش مردم را به لشگر بی هویت و فرمانبری تقلیل داد و هزینه گزاف رسیدن به قدرت خود را بی شرمانه و سالوسانه تمام و کمال بر گرده مردم نهاد و آنگاه که زمان پاسخگویی به مطالبات حداقلی مردم رسید با اتخاذ تز "آرامش فعال" به جناح مافیایی مقابل فرصت داد که به انتقام جویی دهشتناکی از مردم ودانشجویان دست بزنند و خود با تکیه بر کرسی های حکومتی عملا نظاره گر شدند.اکنون که زمان تقسیم مجدد حوزه های نفوذ مافیایی شده به یکباره روحیه مبارزه طلبی شان گل کرده و هوس رفتن روی میدان مین"بهزادنبوی"کرده اند و با تحصن در مجلس به دفاع از حق و حقوق اجدادی خود پرداخته اند.نتیجه نهایی این خیمه شب بازی هر چه باشد (که شخصا معتقدم چندان ثمری برایشان نخواهد داشت)از انقلاب مخملین به سبک و سیاق گرجی آن خبری نخواهد بود.این نظام مافیایی بارها و بارها ثابت کرده که اصلاح درونی به معنی ناقوس مرگ برای آن است و به هیچ وضه اصلاح پذیر نیست و پیش شرط رسیدن به آزادی بر اندازی این رزیم و جایگزینی آن با بدیلی است که متضمن حقوق اساسی ملت و آزادیهای مدنی باشد.بنابر این هر کسی با هر توجیحی به تجویز مشارکت مردم در این انتخابات بپردازد خواسته یا ناخواسته در تثبیت مشروعیت این پست ترین نظام حکومتی عصر حاضر مشارکت خواهد کرد.شرمساری ما در پاسخگویی به نسل آینده بیش از حد بر دوشمان سنگینی می کند.....بیایید سنگین بارترش نکنیم.
این جنبش مردم که شما نماینده آن هستید کیلویی چند است؟ شما از کی سخنگوی نیروهای سکولار ایران شده اید؟ وای به آن جنبشی که تو نماینده آن باشی و وای به نیروهای سکولاری که تو از آنان صحبت می کنی.
خوشبختانه با همایش جمهوری خواهان نشان داد در خارج از کشور هم آدم حسابی هست و شما جایگاهی حتا در نیروهای سکولار خارج از کشور نداری!
دفعه ی پیش گفتم که شما از چماقداران گروه فشار کنفرانس برلین بودی و نوشتید که اسم و رسم ندارید و تهمت می زنید. اگر اجازه بدهید من خودم را معرفی کنیم من ابراهیم تنها 28 ساله از تهران هستم اگر لازم است بگویید کپی شناسنامه و بقیه مدارک را هم بفرستم تا به عنوان یک آدم به رسیمت شناخته بشوم.
در ضمن هنوز مطلب شما در دفاع از خانم پروانه حمیدی بازیگر پورنو در آرشیو ایران امروز هست. مردم ایران چه رای بدهند و چه ندهند قبلا تکلیفشان را با چماقداران روشن کرده اند. از این انتخابات چیزی به شما نمی ماسد.
خواهر مکرمه! چرا عکس بی حجاب انداخته ای. ایا به دنیای دیگر. به بهشت و جهنم اعتقاد نداری. جرا کفر می نویسی. از خشم خدا نمی ترسی. چرا نگران پیشرفت اسلام هستی؟ چرا؟ چرا؟
امروز يكشنبه 21 دي روز يست كه تجلي ببار نشستن تلاش بي وقفه فرزندان ايران زمين را در گزارش قشنگ مسعود يهنود از همايش برلين در "گويا" خواندم -در برلين چه گذشت :
حضور و بروز نسل ديگری از اهل انديشه و سياست که به علوم امروز جهان مجهزند و احترام به نظر ديگران را مايه اصلی کار می دانند نويد بخش آن است که از دل گفتگوهای ما ايران ديگری سر بر می آورد. ايرانی آزاد که ديوارهای ذهنی قدرتمدارانش ريخته باشد.
كمي بعد خبر تحصن نمايندگان مجلس در اعتراض به رد صلاحيت فله اي داوطلبان نمايندگي در مجلس هفتم توسط شوراي نگهبان.
امروز بار ديگر در تجربه آموختم كه بايد نبض خود را با طپش قلب مردم ايران هماهنگ كنم و اگر از دستم بر ميايد آنطور كه مسعود بهنود تشريح كرده بدون بايد ها و نبايدها و ديوارهاي ذهني به همدلي و همكاري بپردازيم.در اين چند هفته تعداد زيادي از آزاديخواهان خارج از كشور اصرار داشتند كه براي شركت يا تحريم انتخابات هفتم نبايد ما خارج از كشوريها تعجيل كنيم چون اين موضوع به آن سادگي نيست كه شوراي نگهبان خيال مي كند. عده اي ديگر از آزاديخواهان هم در داخل وهم در خارج گلوله هاي خود را به سمت هدفهاي متفاوت پرتاب نمودند : شركت-تحريم- رفرندام و.. و
امروز صداي رساي نماينده ي اروميه در تحصن از تو و من و تمام كساني كه حقوق حقه آنها تضييع شده دفاع مي كند چرا ؟ شهربانو اماني يكي از رد صلاحيت شدگان گفت: اعتراض ما نمايندگان به دليل استيفاي تمامي حقوق كساني محسوب مي شود كه تريبوني در خانه ملت ندارند و رد صلاحيت آن ها حيثيت شان را نيز زير سوال برده است.
در اين شرايط كه مردم به بايد و نبايد نه ميگويند و بايد ديوارهاي ذهني را كنار گذاشت متاسفانه شما هنوز با واژه هاي قبل از فروريختن ديوار بر لين استفاده مي كنيد: تضاد هاي آشتي ناپذير - عوام فريبي - دنباله روي - روشنفكران پو پو ليست و نظائر آن كه نثار من نوعي مينمائيد كه مثل شما فكر نميكنم
در قسمتي از مطلبتان مرقوم فرموده ايد:اصلاح طلبان حكومتي و هواداران “سكولار“ و غير سكولار آنها كه خواهان مشاركت فعال مردم در “انتخابات“ آينده هستند، بر چند نكته تاكيد دارند.
دوست ارجمند ! اين ديواركشي چه معنائي جز اين دارد كه شما حتي اصلاح طلبان غير حكومتي را دو بخش كرديد : سكو لار در گيومه! "سكولار" كه مبادا به حريم كبريائي سكولارهاي راستين كه شما هم نمونه اي از آنها هستيد بر بخورد.
روزي ميرسد كه نهاد انتخاباتي ايران آنقدر مردمي شده كه براي هر واجد شرائط برگه راي بدون استثنا صادر ميشد و مردم در هر كجاي آيران آزادانه به نمايندگان مورد اعتماد و احزاب مورد علاقه خود راي خواهند داد
نيروهاي اسلا مي اقتدارگرا مثل تمام نيروهاي اقتدارگرا غير حكومتي از نهادينه شدن انتخابات آزاد وحشت دارند .
مردم ايران با شيوه هاي ابداعي خويش عرصه را بر اقتدارگرايان تنگ نموده اند ما يا سهم خود ميتوانيم حمايت مردم ودولتهاي كشورهاي ميزبان خود را جلب كنيم . به قول خانم دكتر شيرين عبادي در مصاحبه با CNN اصلاح طلبي نمرده ! آن در سراسر ايران است در قلب ماست ودر مغز ماست !
جنگ زرگري بين دو جناح حكومتي شروع شد نه به دليل حفوق مردمي ودفاع از حقوق مردم بلكه براي دفاع
ز حقوق شحصي و منافع آقايان واحزاب خودشان
در اين چند سال و در پي اتفاقات و وقايع مختلف نشان داده شد كه فرق بين منافع فردي و خصوصي ومنافع جمعي ومردمي در كجاست اينقدر بازي سياسي در اين مدت خورديم و آلت دست كشاكشها و بازيهاي نهان وآشكار وپشت وپرده ونيرنگها وسرسپردگي ها شديم كه بفولي ديگر واتر پروفيم و فهميده ايم كه نشان از چه مي جويي
بلي مردم مظلوم وستم كشيده ..جوانان بيكار جوانان سرگردان نردبانان سياسي شانه هايتان را آماده نكنيد و ببينيد تفاوت آشكار دفاع از خودشان و
دفاع هاي افايان زمردم و خلق در سالهايي كه گذشت هنوز در روزهاي ديگر وآينده پرده ها ونمايشهايي و سريالهايي و فيلم هاي جالبتر و ديدني تر وهيجان انگيز تري را خواهيد ديد وبهتر است ومقداري نيز تخمه وفندق وآجيل اماده كنيدو در هنگام خوردن اجيل بر حقوق از دست رفته خود خنده اي تلخ كنيد وببينيد تفاوت بين ماه گردون و ماه آقايان و تماشاي اين سريال كه به اصطلاح در جهت منافع مردمي است و شامل نيرنگهاو سرسپر دگيها پنهان وآشكارا را به تمام جوانان ونردبانها والت دستان توصيه مي كنم
من با نظر شما کاملا موافقم . عمر اصلاحطلبی و ژستهای دموکراتیک این نظام ضدبشری به پایان رسیده است . اکنون نوبت ماست که با برخاستن خود به آنان نشان دهیم که آزادی را از جان دوست تر می داریم .
زنده باد آزادی / زنده باد ایران