تهران-خبرگزاري كار ايران
امروز نمايندگان با بدعت جديدي در نظام جمهوري اسلامي مواجه شدند و آن ردگسترده و غيرقانوني نامزدهاي انتخابات مجلس در حوزههاي مختلف است كه توسط هيات نظارت صورت گرفته و اين احساس را به وجود آورده كه متاسفانه انتخابات به انتصابات تبديل مي شود.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري كار ايران، ايلنا، مصطفي تاجزاده، عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت ايران اسلامي، در جمع فعالان كارگري افزود: در دوره قبل كمتر از 10 درصد نامزدها رد صلاحيت شدند, اما در اين دوره در تهران حدود 50 درصد ردصلاحيت شدهاند, يعني ردصلاحيتها از نظر كمي 500 درصد رشد داشته است. از لحاظ روش كار هم براي اولين بار اعلام كردند كه درصد عظيمي از نامزدها احراز صلاحيت نشدهاند و معنايش اين است كه همين كه شما نمي شناسيم، ردتان ميكنيم.
وي با طرح اين سوال كه مگر عده قليل شوراي نگهبان هر قدر هم آدم هاي باتقوا و باهوشي باشند, از 8000 نفر چند نفر را ميتوانند بشناسند؟ گفت: نتيجه اين امر آن شد كه عده زيادي از افراد خوشنام ردصلاحيت شدند و اين در جمهوري اسلامي بي سابقه است.
تاجزاده با بيان اين عقيده كه تقريبا تمام منتقدين و مخالفين را رد صلاحيت كردهاند، گفت: در برخي حوزهها امكان انتخاب براي مردم وجود ندارد چون فقط نامزدهاي يك جناح در عرصه رقابت ماندهاند.
تاجزاده با اشاره به اين كه تصميم جبهه مشاركت از ابتدا, شركت فعال در انتخابات بوده است, تصريح كرد: ما شركت در انتخابات آزاد و عادلانه را ميگفتيم اما وقتي انتخابات به سمت انتصابات مي رود, طبيعتا نمي توانيم مشاركت فعال داشته باشيم و حتي ممكن است جنبه ي سلبي اش هم به تدريج پررنگ تر شود.
وي افزود: طبق قانون افراد يا رد صلاحيت مي شوند يا تاييد صلاحيت, جايي نيامده كه افراد احراز صلاحيت شوند شوراي نگهبان هم قرار بوده تضمين سلامت انتخابات را بر عهده بگيرد. مثل تمام كشورهاي داراي دموكراسي كه ناظران مواظبت مي كنند تا مجريان از موقعيت شان سوءاستفاده نكنند. مرجع نظارتي نبايد معمولا در انتخابات ذينفع باشند تا تك تك شهروندان بتوانند به آن شكايت كنند و اين امكان فراهم شود تا در انتخابات شركت كنند.
عضو شوراي مركزي جبهه مشاركت تصريح كرد: امروزه حقوقدانان , سهيم شدن در مديريت سياسي كشور را حقوق سياسي مي گويند و اين مسئله يكي از 3 حقوق جدي است كه براي بشر قائلند. هر كشوري هم كه به ميثاق حقوق بشر پيوسته, حقوق مدني يعني آزادي بيان و عقيده و آزادي تشكيل حزب و سنديكا و انجمن و تظاهرات و اعتصاب و ... را پذيرفته است. ديگر حقوق اجتماعي مثل حق اشتغال , مسكن , پوشش , پوشاك و غيره است و حقوق سياسي كه عرض كردم. جمهوري اسلامي هم اين ميثاق را پذيرفته است. در قانون اساسي هم آمده, هر وقتي هم اين حقوق را از ما بگيرند, در واقع به حقوق ما تجاوز كردهاند.
وي اضافه كرد: اگر كسي در جمهوري اسلامي از حق انتخاب افراد و حق كانديد شدن و تشكيل تشكل هاي مختلف دفاع كند، لطفي نميكند.
وي با گسترده و غيرقانوني خواندن اقدام هياتهاي نظارت افزود: نمايندگان ميخواهند به طريق قانوني در مقابل اين اقدام هياتهاي نظارت فرياد خود را به گوش ملت برسانند.
وي افزود: پس از مشروطه تقريبا تمام جاهايي كه پناهگاه مردم بوده كه در آنجا بست مي نشستند و به شكايات آنها رسيدگي مي كردند, از بين رفته و تنها خانه ملت باقي مانده و به همين دليل نمايندگان درآنجا تحصن كردند تا به شكاياتشان رسيدگي شود و مرجع نظارتي هم تناقض هاي رفتاري اش مشخص شود.
تاج زاده در پاسخ پرسش يكي از حضار در رابطه با اين كه تا چه زماني شوراي نگهبان به اين گونه عملكردهاي خود ادامه خواهد داد؟ گفت: هر وقت ملت در صحنه بوده و افكارش عليه انحصار طلبي شكل گرفته و منسجم شده, يقين بدانيد كه آنها كوتاه آمدهاند, به هر ميزان هم كه مردم منفعل شوند، آنها به پيش ميتازند، بنابراين اگر افكار عمومي حمايت كنند جريان هاي مختلف دفاع كنند, يقين دارم كه در اين داستان هم شوراي نگهبان مجبور خواهد شد حقوق بخش عظيمي از رد صلاحيت شده ها را استيفا كند.
وي افزود: تا هر وقت به دلايلي نهادهاي مدني نداشته باشيم كه افكار عمومي را منسجم كنند و هر شهروندي بتواند با پيوستن به آنها امنيت لازم را داشته باشد, حكومت هر لحظه براي گرفتن حقوق ملت پيشروي مي كند, هر وقت هم ملت مقاومت كند, عقب نشيني مي كنند. كشورهاي موفق هم با اتحاديهها, بنگاه هاي اقتصادي و مطبوعات مستقل 100 ساله توانستهاند دموكراسي را نهادينه كنند اما در كشور ما بسياري نمي خواهند مردم ما متشكل شوند, همه چيز را دولتي مي خواهند اين مشكل امروز هم نيست.
تاجزاده با اشاره به اين كه در رژيم گذشته حتي حزب مردم و حزب ايران نوين هم كه هر دو احزاب دولتي و فرمايشي بودند, تحمل نشدند و گفتند فقط يك حزب باشد، گفت: همواره يك عده در جامعه نميخواسته اند تشكلي وجود داشته باشد.
وي در خصوص دلايل اين افراد توضيح داد: اينان مي گويند اين تشكل تبديل به كانون قدرتي مي شود كه مي تواند از حقوق عده اي در مقابل حكومت دفاع كند. آنها حتي ميخواهند مرجعيت را دولتي كنند .
تاج زاده در آسيب شناسي حركت هاي جمعي و تشكل زا در ايران گفت: بايد مانند كشورهاي بزرگ دنيا ياد بگيريم كه چگونه كارهاي جمعي انجام دهيم. مرحوم طالقاني مي گفت اگر اسلام اصرار دارد كه نماز به جماعت خوانده شود, به اين علت است كه وقتي افراد دور هم جمع مي شوند, جمع شدن افراد تصاعد حسابي است اما افزايش قدرت آنها تصاعد هندسي است يعني اما اگر 3 نفر باشند قدرتشان 3 برابر نيست, 4 برابر است و به همين ترتيب ادامه مي يابد. خوشبختانه الان هم آگاهي و جسارت عمومي در مردم ما بالاست . كمتر كشوري هم در منطقه در اين مقوله قابل مقايسه با ماست, فقط قدرت سازماندهي ما كم است.
وي پيشنهاد كرد: هر كسي را كه مي بينيم دعوت كنيم، حزب تاسيس كند. NGO , سنديكا, انجمن و .. راه بيندازند. منتها مشكل ما در اين زمينه اين است كه نخبگان ما كمتر از توده ي مردم كار جمعي ميكنند .
متاسفانه بسياري از ما, دوست داريم يا ليدر شويم يا مستقل باشيم, به خصوص اگر چيزي از تحصيلات و فهم و دانش و پرستيژ اجتماعي پيدا كرده باشيم. آن وقت ديگر نمي توانيم نفر دوم و سوم تشكل باشيم. آن وقت تا دعوت به همكاري مي كني, مي گويد استقلالم را از دست مي دهم . 500 سال است غرب ياد گرفته كار جمعي بكند, آن وقت چطور ما ياد گرفتيم اگر دور هم جمع شويم استقلالمان را از دست مي دهيم.
وي با بيان اين كه البته معلوم است كه كسي نمي تواند در كار جمعي تمام عقايدش را پياده كند، گفت: هر قدر آگاهي بالا برود, اعتراض هم بالا مي رود. به همين دليل هم آنقدر كه تودهها شبيه هم هستند, نخبگان نيستند اما اگر بپذيريم كار جمعي يك ضرورت است هم براي بقاء ما و هم براي كسب منافع ما پيشرفت را خواهيم ديد.
وي با اشاره به سابقه طولاني استبداد در ايران گفت: بسياري از جمع هاي ما به دليل اين سابقه طولاني استبداد بلافاصله تبديل به جمع هاي بسته اي مي شوند. اين معضل در تمام تشكل هاي ما چه سياسي و چه هنري و ادبي و اقتصادي و... هست. البته در اين 25 سال اخير ما يك آزادي نسبي داشتيم كه بزرگترين دستاورد آن "اطلاع از وضعيت" ماست. اين اطلاع هم بخشي مثبت و بخشي منفي دارد ولي خروج از اين وضعيت هم جز با اطلاع از وضعيت ممكن نيست. ما جامعه اي داريم كه انواع بيماري ها را دارد. بايد اين شجاعت را داشته باشيم كه با آنها آشنا شويم. قبلا چون خيلي آگاهي ها را نداشتيم, خيالمان راحت بوده است.
تاج زاده انتخابات در ايران را ميراث مشروطه خواند و گفت: انتخابات امكان نفس كشيدن را براي ما فراهم مي كند . اگر اين انتخابات نبود بسياري از فسادها در جامعه ما گسترش پيدا مي كرد, آنچنان كه جز با يك انقلاب و شورش ديگر درست نمي شد و اين يعني همه چيز را از صفر آغاز كردن يعني دوباره تاريخ 100 ساله را تكرار كردن.
وي افزود: ما مي توانيم به خود بباليم كه مردمي هستيم كه 4 بار در 100 سال گذشته انقلاب و نهضت داشتيم . 2 انقلاب بزرگ و 2 جنبش اجتماعي بزرگ. انقلاب هاي مشروطه و اسلامي و جنبش ملي شدن صنعت نفت و دوم خرداد . اما همين 4 نهضت نشان مي دهد كه ملت ما خوب شروع كرده, اما خوب ادامه نداده است. خسته شده, ناراحت شده و يك مرتبه رها كرده و اين موقعيت براي كساني كه همواره منتظر هستند، فراهم شده تا از اين فرصت استفاده كنند. دائما هم تست مي كنند كه ملت چه زماني خسته شده . چون ملت ما به دليل روحيه جمعي كه دارد، وقتي كه خسته مي شود, يك مرتبه كنار مي رود. بارها گفته ام روز 28 مرداد 1332 اكثر مردم ما مصدق را دوست داشتند, اما يك كودتاي 500 نفره, اراده ي ملت را شكست, چون مردم خسته شده بودند . مشكلات , مصائب, اختلافات , نارضايتي ها باعث شد كه جلوي چشمشان يك مشت اراذل و اوباش هر كاري خواستند بكنند و اينها هم فقط نگاه كردند. البته در درون خودشان مصدق را بزرگ نگه داشتند, هنوز هم به نيكي از او ياد مي كنند, اما به هر حال آن روز كوتاهي كردند. بنابراين تمام اميد ما اين است كه ملت ما اين بار به دليل تجربيات گذشته و اين كه ديده هر جنبشي مدتي شوري ايجاد مي كند اما پس از مدتي اين شور به دلايل مختلف مي خوابد و نتايج آن را ديده, به سمتي برود كه نوعي تداوم باشد. در اين تداوم هاست كه ما مي توانيم انباشت تجربيات را داشته باشيم و مشكلات را مرتفع كنيم.
تاج زاده در پاسخ به پرسش يكي ديگر از حضار كه پرسيد تا كي جريان طلب خواسته ها از سوي ملت و عدم اجابت آن از سوي جرياني از حكومت ادامه خواهد يافت؟ گفت: تصور من اين است كه آن جرياني كه با ملت ايران سرآشتي ندارد, اتفاقا همين را مي خواهد يعني ملت به جايي برسد كه ديگر كاري نكند, كنار بكشد و منفعل شود. در اين وضعيت يك اقليت به راحتي مي تواند جريان كشور را در دست بگيرد.
بسياري از جامعه شناسان غربي رشد فاشيسم دركشورهايشان را در اين نكته مي دانند . در جامعهي توده اي افراد ذره ذره كوچك مي شوند و امكان مقاومت و پشتوانه اي ندارند كه از حقوقشان دفاع كنند. جناح مقابل اين كارها را مي كند كه ما خسته شويم. اما ملت با خسته شدنش بداند كه نيكان را تنها مي گذارد, نه عناصر فرصت طلب و جاه پرست را كه منتظر بند و بست هستند . چون آنها كه دنبال اين هدف هستند از داخل هم كه نشود با خارج مي بندند، يعني عدم حضور ملت در صحنه باعث مي شود فقط كساني منزوي شوند كه بعد از خدا تكيه شان به ملت است. كسان ديگر كه سرمايه هاي ديگر دارند, چه به سرمايه بند شوند, چه به قدرت خارجي بند شوند و چه به قدرت, كارخودشان را ادامه خواهند داد. هر وقت ملت ما سرد شده, بهترين چهره هاي زمان خودشان حذف شدند, نه چهره هاي فرصت طلب و به ميزان حضور مردم آنها احساس تنگي نفس خواهد كرد.
وي افزود: امروز بشر گريزي از سياست ندارد. انتخاب نكني برايت انتخاب مي كنند. يك زماني دولت ها نه تنها در ايران بلكه در تمام جهان مقداري زور به مردم مي گفتند. ماليات ميگرفتند و ديگر كاري به مردم نداشتند, امنيت داخلي و خارجي يي هم اجمالا برايشان فراهم مي كردند. به همين دليل هم استبداد در كشور ما 2500 سال طول كشيد. اما امروز با هر انتخابي كه كنيم در تربيت فرزندانمان, در زندگي شخصي و عمومي و ... انتخاب مي كنيم. بنابراين دلسردي ما يعني اينكه حق انتخاب را به كسي مي دهيم كه او دنبال دلسرد كردن ماست.
وي در خاتمه تاكيد كرد: در دوره ي جديد نمي توانيم بگوييم از سياست و تلاش براي دموكراسي خسته شدهام.
اين درست مثل اين است كه كسي بگويد از فرزندم خسته شدم . بايد با آن كنار بيايد و مدارا كند. سياست در دوره جديد اين نيست كه بگوييم راي داديم ديگر كاري نداريم . بايد دائم در صحنه باشيم . در اين صورت يقين بدانيد كه موانع يكي پس از ديگري از بين مي رود.