خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس سياسي خارجي
روزنامهي استاندارد نوشت: رييس جمهور ايران در مصاحبهاي اختصاصي با سردبير روزنامهي استاندارد بر خواستش براي برگزاري انتخاباتي آزاد تاكيد كرد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، اين روزنامهي آلمانيزبان در ابتداي اين مصاحبه نوشته است كه جنگ قدرت در ايران باعث شد ديدار توماس كلستيل، رييس جمهور اتريش از ايران در حاشيه قرار بگيرد. خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، پيش از اين متن تنظيم شدهي اين مصاحبه را ارسال كرد و آنچه در پي ميآيد متن كامل اين مصاحبه است كه بهصورت پرسش و پاسخ تنظيم شده است.
سوال:
آقاي رييس جمهور در حال حاضر كه جنگ قدرت ميان شوراي نگهبان و اصلاح طلبان جريان دارد، ميتوان اينگونه پيشبيني كرد كه در انتخابات جاري مجلس ايران جناح راست موفق شود. آيا شما به عنوان رييس جمهور ميتوانيد يك پارلمان محافظهكار را تحمل كنيد؟
پاسخ:
موضوع مهم براي من آن است كه انتخابات و رقابتي آزاد داشته باشيم و تمام تلاشم را ميكنم تا اين گونه شود. من از اين لحاظ با رهبر انقلاب هم عقيدهام، مهم نيست كه مجلس در اختيار كدام گروه باشد، مهم آن است كه مردم براساس اختيار انتخاب كنند و بتوانند آزادانه راي بدهند. حال نتيجه هرچه كه باشد شرط دموكراسي است كه ما آن را پذيرفتهايم. اگر انتخابات آزاد باشد و اكثر رايدهندگان شركت كنند، من نگراني ندارم كه همفكران و همعقيدههايمان كارشان را به پيش ببرند.
ما پيش از برگزاري انتخابات حساسيتهايي را داريم كه شايد جاهاي ديگر هم به گونههاي ديگر اين (حساسيتها) وجود داشته باشند. منظورم اين است كه ما با انديشه و روش خودمان مشكلات را حل خواهيم كرد.
سوال:
پيشبيني شما از آينده چيست؟
پاسخ:
اميدوارم تا جمعه راهحلي پيدا شـود.
سوال:
حضور در انتخابات براي آن كه انتخاباتي قانوني و دموكراتيك داشته باشيد، چه ميزان بايد باشد؟
پاسخ:
ما نميتوانيم كسي را مجبور كنيم در انتخابات شركت كند، اما كانديداتوري آزاد و حضور با تعداد بالا مهم است، اگر شرايط فعلي حل شود، ممكن است انتخاباتي با حضور 60 درصدي رايدهندگان را داشته باشيم كه اينها اعدادي تخميني است.
سوال:
شما زياد راجع به گفتوگوي فرهنگها صحبت ميكنيد. اين امر چگونه در قالب گفتوگوي داخلي در ايران گنجانده ميشـود؟
پاسخ:
گفتوگو در داخل به همان سختي گفتوگو در سطح بينالمللي است و حتي در كشورهاي ما كه سنت دموكراسي ندارند و آن را نياموختهايم گفتوگو كردن سختتر است. ما جامعهاي هستيم كه يك قرن از تحت فشار بودن رنج برده است. براي گفتوگو بايد تربيت شد و اين امر در سيستمهاي ديكتاتوري قابل تحقق نيست، اما هرچه در زمينهي دموكراسي پيشرفت كنيم، هرچه نهادها و سازمانهاي بيشتري - مانند احزاب- به وجود بيايند كه بتوانند يكديگر را تحمل كنند، بهتر خواهد شد. گفتوگو را همان طور كه (زبان)آلماني ميآموزند بايد آموخت.
يك ديكتاتور هميشه به متفكران پشت ميكند، اما در ايران دولتي داريم كه از افكار آزاد دفاع ميكند. ما تلاش ميكنيم كه به ديگران اجازه دهيم از ما انتقاد كنند. ما با هر كسي كه بخواهد آزادي را محدود كنند، مبارزه ميكنيم. شما هيچ پروندهاي را نخواهيد يافت كه در آن كسي از رييس جمهور انتقاد كرده باشد، يا حتي به او ناسزا گفته باشد و براين اساس مجازات شده باشد.
سوال:
در اجلاس داووس گفتيد براي گفتوگوهاي ميان فرهنگها، گفتوگوي ميان انديشمندان بايد پيش از گفتوگو ميان سياستمداران باشد. شما چنين امري را كجا شاهد بودهايد؟
پاسخ:
وظيفهي من اين است كه به سوالاتي كه از من پرسيده ميشود فكر كنم و برايشان پاسخي بيابم. البته جهان علما براي من دوست داشتنيتر از جهان سياستمداران است. با اين حال بر اين باورم كه تفكر و منطق بيشتري در سياست آورده شود.
ما قرن بد 20 ميلادي را با دو جنگ جهاني، ظلم، اشغال، فقر، تبعيض، اضطرار و ظهور و سقوط استعمارگريها يكي پس از ديگر پشت سر گذاشتيم. تروريسم هميشه وجود داشته است؛ اما در نيمهي دوم قرن 20 اين پديده گسترش يافت. من در خصوص دلايلش فكر كردهام. مدلي بر جهان ما حاكم است كه انسانها ديگران را قبول نميكنند، بلكه ميخواهند ديگران را به انجام كارهايي مجبور كنند. من در تضاد با اين مدل جهان و اعمال قدرت، طرح گفتوگو را مطرح كردم.
ما از استعمارگري به عنوان اثري از غرب رنج بردهايم، اما بايد تصديق كنيم كه غرب يك تمدن بزرگ است و به بشريت چيزهايي زيادي آموخته است. از مناقشهي ميان فرهنگها نبايد اجتناب كرد تا بتوان به صفحات خوب رسيد. غرب هم ميتواند از فرهنگهاي شرقي، مانند فرهنگ اسلامي، چيني يا هندي چيزي بياموزد.
با اين حال مطمئن هستم كه اين گفتوگو ميتواند سياستمداران را نيز تحت تاثير قرار دهد؛ ولي در حال حاضر چنين سياستمداراني وجود ندارند. در حال حاضر هر كس كه قدرت بيشتري دارد، فكرش را به ديگران ديكته ميكند. اين مونولوگ است نه ديالوگ. متاسفانه در سال 2001 ميلادي كساني كه آرزوي قدرت را در سرشان ميپروراندند، از طريق تروريسم و نظاميگري تفوق يافتند.
سوال:
براي چه چيز غرب بيش از همه احترام قايل هستيد؟
پاسخ:
دموكراسي در غرب به صورت جدي به كار بسته شده است. قدرت، موضوعي بشري است و بايد در دستان انسانها باشد، يعني انسانها خودشان بايد كنترل را در اختيار داشته باشند. يك ملت بايد مطمئن باشد كه اگر دولتي را نخواهد آن دولت قابل تعويض است. اين موضوع در حقوق بشر غرب مهم به نظر ميرسد كه انسان ميتواند نوع تعريفهايش با ديگران متفاوت باشد؛ چرا كه تمام انسانها آزاد و از حقوق برابر برخوردار ميباشند. اين امر در فرهنگ ما نيز ريشه دارد.
نقطه ضعف غرب آن است كه آزادي فردي و قدرت سياسي از ديگر ارزشهاي انساني جدا شده است. اما من هم ترس غرب را از اين كه مذهب با زندگي روزمرهاش آميخته شود، درك ميكنم.
غرب هنوز تجربهي قرون وسطايياش را در خاطر دارد كه مذهب ضدآزادي و تفكر بود و از اين رو غرب ميترسد كه با بازگشت مذهب، آزادي محدود شود و مذهب فشار بياورد.
با اين حال فراموش شده است كه بدون مذهب آن چه ميماند يك زندگي خشك نظامي است. اگر بتوانيم ارزشهاي اخلاقي و معنوي را به هم نزديك كنيم، آزادي زيباتر خواهد بود و برعكس اگر آزادي در دين موثر باشد، دين از صفحات ارتجاعياش آزاد ميشود و خود را به روز ميكند. من نميدانم اين امر چه قدر ايدهآليستي و غيرواقعي باشد، اما بايد آن را امتحان كرد.
سوال:
دين ميتواند تا چه اندازه شكيبا باشد؟
پاسخ:
شكيبايي اگر خالي از ارزش نباشد، مثبت است. شكيبايي پايهي ليبراليسم است. همان طور كه من آرزو ميكنم ديگران ارزشهاي مرا بپذيرند، ارزشهاي آنها را ميپذيرم. من به عنوان يك روحاني به شما ميگويم ما هيچ اصلي در تعاليم دينيمان نداريم كه "زنان مسيحي" را مجبور كند روسري بر سر كند. ما چنين اجازهاي نداريم. چيزي كه اينجا ميبينيد يك سنت اجتماعي در ايران است كه به اسلام ربطي ندارد و ما اصلا حق نداريم آنها در زندگي خصوصيشان راه و روشي به خصوص را برگزينند. با اين حال مطمئن هستم كه زمان، بسياري از اين مشكلات را حل خواهد كرد.
يادآور مي شود در فراز پاياني مصاحبه عبارت"زنان مسلمان" آمده بود كه پس از سئوال از دفتر رييس جمهور محترم عبارت "زنان مسيحي" تاييد شد.