تحصن اساتيد دانشگاه تهران آرام و در سكوت آغاز شد. حتي شايد برخي از دانشجوياني كه چند كلاس آنطرف تر از سالن شهيد رجب پور دانشكده فني در سر كلاس بودند يا حتي در كريدور مشغول گپ زدن با دوستان خود بودند از اين موضوع چندان اطلاعي نداشتند. نه تابلو و پارچه اي بر سر در سالن بود، نه در محوطه دانشكده و دانشگاه مي توانستي چيزي پيدا كني كه حدود 150 تن از اساتيد دانشگاه هاي تهران به روند غيرقانوني ردصلاحيت ها اعتراض دارند و مي خواهند با تحصن خود به دفاع از جمهوريت و انتخابات آزاد بپردازند.
به هر حال تحصن برگزار شد. آرام و بي هياهو. اين كه 150 استاد دانشگاه مي خواهند در دانشكده فني تحصن كنند قابل باور نبود يا سخت مي شد آن را باور كرد. اما ساعت 14 كه رسيد، آمدند. اندك اندك. تا ساعت 40/15 كه محسن رهامي اولين سخنران بود. سالن چندان پر نشده بود و برخي از دانشجويان نيز علاقه اي نشان نمي دادند البته بودند دانشجوياني كه انتقاد داشتند و اين كار را يك عمل سياسي در دفاع از برخي نمايندگان مي دانستند.
با اين حال متحصنين در دانشگاه، تا جايي كه مي توانستند سعي بر قانع كردن دانشجويان داشتند.
به هر حال سخنرانان كه آمدند و سخنراني ها كه آغاز شد هم جمعيت سالن تكميل تر شد و هم نظم جلسه نمود عيني تري گرفت. استاد و دانشجو با هم يا يك به يك به پشت تريبون مي آمدند. هركس هرچه مي دانست، مي گفت. اعتراض مي كرد، انتقاد مي كرد تشويق مي كرد، مأيوس مي كرد و بعد مي رفت.
محسن رهامي، مجتبي بديعي، صادق زيباكلام، حميدرضا جلايي پور، سعيد شيركوند و دكتر افتخاري از جمله اساتيد سخنران اين جلسه بودند.
نمايندگان مجلس هم آمدند. احمد شيرزاد، الهه كولايي، حسين انصاري راد، شمسالدين وهابي، كيانوش راد و ميثم سعيدي ازجمله نمايندگان روزه دار مجلس بودند كه ساده و بي آلايش، بدون هيچ هماهنگي قبلي آمدند به جمع اساتيد. و سخن ها آغاز شد. اين جمع البته ميهمانان ديگري نيز داشت. محسن كديور، از جمله آن ها بود و بسيار ديگر از اساتيد.
به هر حال، «محسن رهامي» از دانشگاه تهران در سخنان خود نظام را به پدري تشبيه كرد كه فرزندي دارد و حال نگران اين فرزند 25 ساله خود است. به بحث ردصلاحيت ها نيز دوباره اشاره كرد و افزود نهادهايي كه بايد اجماعي باشند روشي را در پيش گرفته اند كه آزادي انتخاب و انتخابات از آن گرفته شده است.
مجتبي بديعي از دانشگاه شهيد بهشتي در سخنان خود اين سؤال را مطرح كرد كه چگونه عده اي مي توانند با زور به مردم حكومت كنند و داعيه شرعي هم داشته باشند؟ عده اي مي خواستند حاكميت علماي ديني را داشته باشند اما علما بايد بدانند كه علمشان را بايد بسط دهند. عالمي كه چماق در دست بگيرد و زندان داير كند و انسان را از انديشيدن محروم كند كه عالم نيست. اينكه يك روش غيرديني است؟
اين عالم كه صلاحيت راهبري نخواهد داشت، همه بايد آماده واگذاري قدرت باشند. «ماهاتير محمد» نمونه خوبي است. اينكه بزرگان و مقامات عالي كشور سكوت مي كنند، نشانه خوبي نيست. خاموشي گزيدن يعني تن دادن به غلبه قوي بر ضعيف.
جلايي پور هم تحليل ديگري ارائه داد. او جامعه را يك جامعه سرزنده توصيف كرد كه اولاً فرديت در آن خيلي جدي شده است و پس از اينكه طبقه جديد در ايران پيدا شده است كه اين طبقه به يك چارچوب هايي نيز در مردم سالاري رسيده است. لذا در جامعه ما اسطوره انقلاب رخت برمي بندد. و اين طبقه دنبال تغيير و تحول نيست.
اين استاد جامعه شناس حادثه افتاده در مجلس را يك حادثه مهم مي داند و نشانه هاي آن جامعه را در اين تحصن مي جويد و مي گويد نگاه كنيد كه اين افراد متحصن ديگر به حرف هاي بزرگي كه ابتداي انقلاب عده اي مي زدند، نمي زنند. آنها ساده مي گويند كه انتخابات آزاد مي خواهند. شعارهايي كه دست نيافتني باشد نمي دهند. لذا اين جامعه به سوي دموكراسي حركت مي كند اما متأسفانه حكومت آن، به سوي دموكراسي حركت نمي كند.
جامعه جوان است و حكومت پير.
جلايي پور شيرين سخن مي گفت. حتي زماني كه عصبي تر مي شد، شيرين تر سخن مي گفت و واژه براي خود انتخاب مي كرد. ملاحظه نداشت كه وقتي مي گويد: «ما يك مرجع فابريك داشتيم كه اصلاً مرجع بود از اول هم بود» به كسي بربخورد. با همين واژه ها نيز به سناريوي جناح راست پرداخت. معتقد بود كه كار متحصنين چه نمايندگان و چه اساتيد دانشگاه يا منجر به انتخابات آزاد مي شود يا خير. در دو حالت نيز برنده اين ماجرا اصلاح طلبان خواهند بود چرا كه اگر مجلس را اصلاح طلبان بگيرند كه هيچ و اگر اصلاح طلبان حذف شوند و آن ها مجلس انتصابي خود را شكل دهند، آن كساني كه به مجلس مي آيند، در اولين قدم اين اقتدارگرايان تندرو را حذف مي كنند تا بتوانند كار كنند وگرنه نمي توانند. در ادامه جلايي پور تلاش جناح راست را نيز بيان كرد كه چرا به دو گروه تقسيم شده اند و چه مي خواهند بكنند.
سخنان او، دقيقاً برخلاف سخنان صادق زيباكلام بود. گرچه هنگام نطق زيباكلام، جلايي پور هنوز نيامده بود. زيباكلام در كلام خود سعي كرد به برجسته سازي جناح راست بپردازد. سعي كرد مجلس را بكوبد و سعي كرد كه نشان دهد مجلس به دنبال فرمايشات ملوكانه مي رود. در عوض گفت كه در جناح راست يك عده هستند كه عقل گرا هستند و خردورز و اگر اين ها حكومت كنند قطعاً روزني در كشور پيدا خواهد شد، مگر آن كه تندروهاي راست حكومت را در دست بگيرند. زيباكلام، كلامش آن قدر مطول شد كه چند تني از دانشجويان و اساتيد جلسه را ترك كردند و مجري برنامه ناچار شد به بهانه برپايي نماز، سخنان مطول زيباكلام را قطع نمايد.
البته در اين مراسم 2 ميزگرد هم برگزار شد. ميزگرد اول از آن خود اساتيد بود. سعيد شيركوند و دكتر افتخاري و حميدرضا جلايي پور، در يك جلسه پرسش و پاسخ شركت كردند كه به تحليل استراتژي جناح راست پرداختند.
سعيد شيركوند از بعد اقتصادي به اين موضوع پرداخت، و تأكيد كرد كه حل مسائل اقتصادي در گرو مشكلات سياسي است و اقتصاد رقابتي بيرون سياست رقابتي دست يافتني نيست. دكتر افتخاري به استراتژي جناح راست از بعد توسعه پايدار پرداخت و حميدرضا جلايي پور نيز تاكتيك ها را بيان كرد.
ميزگرد دوم اما سخنرانانش چند تن از نمايندگان مجلس بودند كه از خانه ملت به خانه علم آمده بودند تا هم بگويند به دوستانشان كه ايد با هم يكي باشند و يكي شوند. احمد شيرزاد، الهه كولايي و ميثم سعيدي از جمله نمايندگاني بودند كه در اين ميزگرد شركت كردند.
شيرزاد، هشدارانه سخن گفت. معتقد بود كه اگر آقايان مجلس هفتم را در دست بگيرند، اولين كار كه مي كنند، بناي حذف را پايه مي گذارند. زيرا آن ها بر پايه يك سيستم اطلاعاتي امنيتي اقدام به حذف و رد صلاحيت ها كرده اند. لذا پس از استقرار در مجلس، يك ليست براي خاتمي مي فرستند كه برخي افراد بايد از وزارتخانه ها بروند. اولين وزارتخانه ها هم كشور، اطلاعات، نفت و صنايع هستند. اولين ليست حذفي از وزارت كشور شروع مي شود، چون انتخابات رياست جمهور در پيش است و آن ها نتيجه انتخابات را براي خود مي خواهند. بعد «اطلاعات»را تصفيه مي كنند و نيروهاي اطلاعاتي و امنيتي كه با فشار خاتمي و اصلاح طلبان بعد از قتل هاي زنجيره اي آن جا را ترك كردند، دوباره برمي گردند. بعد نيز به سراغ وزارت نفت و صنايع مي روند، زيرا نمي توانند از منابع مالي چشم پوشي كنند. خاتمي نيز 2 راه پيشرو دارد. يا قبول نمي كند و استعفا مي دهد، يا تمكين مي كند كه در نهايت براي آن ها فرقي نمي كند.
او تأكيد كرد كه بايد خطر را فهميد و درك كرد. اين جا بحث حقوق ملت است و نمي توان نظاره كرد بر حقوقي كه دارد از دست مي رود.
جلسه ديروز، هنوز ادامه داشت. سخن ها گفته مي شد اما در ميان اساتيد، جاي دولتمرداني كه اين روزها به زعم همه خوب ظاهر شدند خالي بود. اساتيد به دفاع از حقي برخاستند كه پيشتر از آن خاتمي و دولتمردانش گوشزد كرده بودند. همه منتظر بودند كه اين جمع را كسي ياري كند. و البته گفته شد كه كاش خاتمي كه دانشگاهي است و به آن افتخار مي كند. به اين جمع مي آمد. اما تا حدود 9 شب كه پايان مراسم بود، رئيس جمهوري نيامد.