خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس فقه و حقوق
سايت شوراي نگهبان گزارشي منتشر كرد با عنوان «قسم لازم ندارد استاد، به مشروح مذاكرات مراجعه فرمائيد».
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، متن كامل اين گزارش به شرح زير است:
ــــــــــ «قسم لازم ندارد استاد، به مشروح مذاكرات مراجعه فرمائيد»
آقاي طاهري اصفهاني عضو مجلس خبرگان قانون اساسي كه در مجلس مذكور از اختيارات رهبري و شوراي نگهبان حمايت كردهاند در سخناني با سوگند به خدا گفتهاند:
«آن چه صحبتش نبود و به والله به ذهن احدي خلجان نمي كرد، نظارت فعلي بود»
استاد گرامي، اين نه سوگند لازم دارد نه شهادت احدي را مي طلبد، كافي است كه به مشروح مذاكرات، مراجعه فرمائيد.
در عصر مدرن كنوني، و با اينهمه مطالب مكتوب، اصولا براي اثبات بسياري از دعاوي نيازي به سوگند و يا شهادت نيست مشروح سخنان افراد به صورت اسناد رسمي ثبت و منتشر شده است، به جاي سوگند به خدا ، برويد و مشروح مذاكرات خبرگان را مطالعه فرمائيد.
از آنجا كه شايد حضرت عالي فرصت كافي براي مراجعه نداشته باشيد ما بخشهائي از سخنان نمايندگان خبرگان را مي آوريم تا روشن شود كه خبرگان چه گفتهاند، ما اين مطالب را از قول كساني مي آوريم كه امروز مورد ستايش جنابعالي هستند.
عناوين:
- آيت الله منتظري خواستار احراز صلاحيت كانديداها توسط شوراي نگهبان بود
- سيد محمد خاتمي خواستار حق وتوي قوانين براي شوراي نگهبان بود
- آيت الله طاهري در مجلس خبرگان خواستار قانوني شدن شكنجه بود
- آيت الله طاهري در گفت وگو با ايسنا: آن چه صحبتش نبود و به والله به ذهن احدي خلجان نمي كرد، نظارت فعلي بود
- قانون اساسي جمهوري و خطر جنگ داخلي، نوشته: سيد محمد خاتمي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«آيت الله منتظري خواستار احراز صلاحيت كانديداها توسط شوراي نگهبان بود»
در خصوص اصل ٩٩ قانون اساسي هيچگونه بحثي در رابطه با شيوه نظارت شوراي نگهبان در جلسه علني مجلس خبرگان صورت نگرفته است و تنها خود اصل در جلسه ٦٤ مورخه ١٣٥٨/٨/٢٠ قرائت و بدون گفتگو تصويب شده است .
٥ـ طرح و تصويب اصل ٨٢ (اصل نود و نهم)
رئيس ( منتظري ) - اصل ٨٢ قرائت ميشود.
اصل ٨٢ (اصل نود و نهم) ـ شوراي نگهبان نظارت بر انتخاب رئيس جمهور، انتخابات مجلس شوراي ملي و مراجعه به آراء عمومي و همه پرسي را به عهده دارد.
(اخذ رأي و شمارش آن به عمل آمد و نتيجه به شرح زير اعلام شد) رئيس ( منتظري ) - عده حاضر در جلسه هنگام اخذ رأي پنجاه و سه نفر، تعداد كل آراء پنجاه و چهار رأي، يك رأي خارج شد.
آراء موافق پنجاه رأي، مخالف يك رأي، ممتنع دو رأي بنابراين تصويب شد.
تكبير (حضار سه مرتبه تكبير گفتند).
علت آنكه اين اصل بدون هيچ بحث و گفتگويي به تصويب رسيده آن بوده است كه احراز صلاحيت داوطلبان توسط شوراي نگهبان آنچنان بديهي و در جلسات ديگر مجلس خبرگان مورد تاكيد بوده است ، كه خبرگان نيازي به بحث جديد نمي ديدند .
اتفاق روزگار آقاي منتظري [كه امروزه اسوه حضرتعالي در برخورد با همه اصول قانون اساسي است ] بيش ازهمه و پيش از همه به نقش شوراي نگهبان معتقد بوده وبراي شوراي نگهبان وظيفه احراز صلاحيت كانديداها را قائل بوده است
جناب آقاي منتظري در جلسه ديگري در خصوص شيوه كانديدا توري براي رياست جمهوري ، اين را از اختيارات رهبر دانسته و چنين گفته اند:
« حالا ممكن است فقيهي بيايد در پنج نفر و شش نفر و هفت نفر دقت بكند و بگويد كه مردم ، از اين چند نفر هر كدام را شما راي بدهيد من روي او صحه مي گذارم . اين چند نفر را معرفي مي كند مثل كاري كه حزب ها مي كنند ، حزب ها مي آمدند دونفر را معرفي مي كردند ولي رهبر ده نفر را معرفي ميكند و ده نفر شناخته شده را كانديدا مي كند و مي گويد يا ايهاالناس شما به هركدام از اين ده نفر راي بدهيد مورد تصويب من است ، ملت هم با كمال آزادي راي مي دهند ، آن كسي كه راي اكثريت آورد مورد تاييد فقيه هم است ، حكومتش هم حكومت شرعي و لازم الاجرا "(همان صفحه ١١٨٢).
ايشان سپس اظهار مي دارد كه اگر اين حرفها كه من زدم ، يعني نقش فقيه ناديده گرفته شود و اول احراز صلاحيت نشود اين حكومت شرعي نيست ، بخوانيد:
اگر اينكار را نكنيد حكومت حكومت اسلامي نيست ، جمهوري است ولي جمهوري اسلامي نيست و ٩٨/٢ مردم ايران به جمهوري اسلامي راي دادند و پنجاه هزار جوان ما هم براي جمهوري اسلامي شهيد شدند . بيائيد آنچه وظيفه اسلاميمان است عمل بكنيم ، اروپا چه ميگويد و حاكميت ملي چه ميگويند و دوتا بچه نفهم چه ميگويند اينها در واقع جزو ملت ايران نيستند ، همين جوانهاي دانشگاه اكثريت قاطعشان طرفدار حكومت اسلامي هستند و شعارهايشان را هم ما مي بينيم و طرفدار ولايت فقيه هم هستند . خلاصه اعتماد به نفس داشته باشيد و وحشت هم نداشته باشيد و اميدوارم كه وحشت هم نداريد .»(همان صفحه ١١٨٢)
البته در خصوص نمايندگان نيز همين نظريه وجود داشته و بر اساس سياق عبارت در اصل ٩٩ مي توان اين را فهميد
اينك مشروح سخنان ايشان را در مجلس خبرگان بخوانيد و در يابيد كه ادعاي امروزه دوستان در نقل تاريخ ، تا چه حد صادقانه است.
منتظري ـ
بسم الله الرحمن الرحيم
من با تأييد فرمايشاتي كه آقاي صافي داشتند و يك قسمت از فرمايشات آقاي رشيديان و آن اينكه خلاصه غرب زدگي منحصر نيست به اينكه انسان لباسش يا كلاهش و يا دكور منزلش مثل غرب باشد، يكي از غربزدگيهاي ما اين است كه اعتماد به نفسمان را از دست دادهايم، براي اينكه نگاه كرديم به قاروقور آن اروپا و آمريكا و مثل اينكه آنها انسان هستند و همه چيز را ميفهمند و ماهيچ چيز نميفهميم و همه اش بايد يك كاري بكنيم كه آنها خوششان بيايد و آنها نگويند كه چرا اينها اينطوري هستند.
ما مسلمان هستيم و اعتماد به نفس داريم و آنچه وظيفه اسلامي و ديني خودمان است تشخيص ميدهيم و عمل ميكنيم و با كمال اعتماد به نفس و آنها ميخواهد خوششان بيايد، ميخواهد خودششان نيايد.
و اين هم كه ميگويند در داخل كشور جوآنهاشما را مرتجع ميدانند همه اينها دروغ است، وقتي من به دانشگاه ميروم ميبينم تمام جوانها دارند شعار ميدهند براي ولايت فقيه منتها اين شعارها متأسفانه در راديو و تلويزيون گذاشته نميشود و آنوقت چهار نفر جغله با يك نفر ميروند و چيزي ميگويند بعد ميآيند ميگويند كه جوانها ميگويند اينها مرتجع هستند، خير اينطور نيست اكثريت قاطع ملت ايران حتي جوانهاي تحصيلكرده و روشنفكر هم طرفدار ولايت فقيه و حكومت اسلامي هستند و خون دادند براي حكومت اسلامي و حكومت اگر بخواهد حكومت اسلامي باشد بايد متكي باشد به رهبري كه از طرف خدا معين شده ولو بواسطه، اگر يك رئيس جمهور تمام ملت هم به او رأي بدهند ولي فقيه و مجتهد روي رياست جمهوري او صحه نگذارد اين براي بنده هيچ ضمانت اجرائي ندارد و از آن حكومتهاي جابرانهائي ميشود كه بر طبق آن عمل نخواهد كرد و آن تضادي كه هميشه بين حكومت ظلميه و حكومت شرعي بوده برقرار خواهد بود و ما بحمدالله نشسته ايم اينجا شايد اين تضاد را برطرف بكنيم حالا براي اينكه هم جمهوري باشد و هم اسلامي ما آن روزي كه مردم رأي ميدادند نگفتند جمهوري فقط، نگفتند جمهوري دموكراتيك، گفتند جمهوري اسلامي يعني در چهارچوب اسلام پس قوانين، قوانين اسلام است و مجري هم بايستي آن كسي كه در رأس مجري است و فرمان ميدهد كسي باشد كه عالم به ايدئولوژي اسلامي بر حسب آنچه كه خدا معين كرده است، در كلام حضرت سيدالشهدا هست كه «مجار الاموربيده العلماء باللøه الامناء علي حلاله و حرامه»حالا ممكن است فقيهي بيايد در پنج نفر و شش نفر و هفت نفر دقت بكند و بگويند كه مردم، از اين چند نفر هر كدام را شما رأي بدهيد من روي او صحه ميگذارم.
اين چند نفر را معرفي ميكند مثل كاري كه حزبها ميكنند، حزبها ميآمدند دو نفر را معرفي ميكردند ولي رهبر ده نفر را معرفي ميكند و ده نفر شناخته شده را كانديدا ميكند و ميگويد يا ايهاالناس شما به هر كدام از اين ده نفر رأي بدهيد مورد تصويب من است، ملت هم با كمال آزادي رأي ميدهند، آن كسي كه رأي اكثريت آورد مورد تأييد فقيه هم هست، حكومتش هم حكومت شرعي و لازم الاجراء، اگر اينكار را نكنيد حكومت، حكومت اسلامي نيست، جمهوري هست اما جمهوري اسلامي نيست و ٩٨/٢ مردم ايران به جمهوري اسلامي رأي دادند و پنجاه هزار جوان ما هم براي جمهوري اسلامي شهيد شدند.
بيائيد آنچه وظيفه اسلاميمان هست عمل بكنيم، اروپا چه ميگويد و حاكميت ملي چه ميگويند و دو تا بچه نفهم چه ميگويند اينها واقع جزو ملت ايران نيستند، همين جوانهاي دانشگاه اكثريت قاطعشان طرفدار حكومت اسلامي هستند و شعارهايشان را هم ما ميبينيم و طرفدار ولايت فقيه هم هستند.
خلاصه اعتماد به نفس داشته باشيد و وحشت هم نداشته باشيد و اميدوارم كه وحشت هم نداريد.
والسلام عليكم و رحمة اللøه و بركاته.
اما پس از آنكه فرمايشات ايشان به تصويب خبرگان نرسيد ايشان نظر ديگري را ارائه كردند كه احراز صلاحيت داوطلبان را بر عهده شوراي نگهبان ميدانستند .
« من يك جمله ميگويم و آن اين است كه امضاي حكم رياست جمهوري پس از انتخاب مردم و نوشتن صلاحيت ، اين جمله اي است بي تناسب . براي اينكه تناسبش محفوظ باشد اين جمله را بنويسيد " امضاي حكم رياست جمهوري منتخب مردم پس از احراز صلاحيت داوطلبان به تاييد شوراي نگهبان" ».(همان صفحه ١١٩١)
با اين ترتيب به نظر ايشان و خبرگاني مانند آúيه الله طاهري اصفهاني ، همه چيز بايد به تصويب شوراي نگهبان ميرسيده و همه افراد داوطلب پستهاي مختلف توسط اين شورا احراز صلاحيت ميشده اند.
حال اگر اين دوستان و بزرگواران ، نظر خود را پس گرفته اند ، حق طبيعي ايشان است . اما براي آنكه در صداقت تاريخي ايشان خدشه اي وارد نشود بهتر است اعلام كنند ، در زمان مجلس خبرگان نظرمان اصل بر اسلاميت نظام بود و حالا اصل جمهوريت را مهم مي دانيم آنهم بدان دليل كه فعلا شعار روز است ، و لذا تغيير جهت داده ايم .
سرور گرامي جنابعالي حضرت آيت الله منتظري در آن زمان تصور كرده بود كه ممكن است يك فرد الدنگ ، بعنوان رياست جمهوري معرفي شود و مردم به همان فرد راي دهند پس نبايد اجازه داد و بايد احراز صلاحيت كرد .
حال معتقد جنابعالي و ايشان شده ايد كه مردم صدها كانديدا را خود ميتوانند بشناسند و نيازي به شناسايي قبلي و احراز صلاحيت نيست .
بهتر است به جاي قسم و آيه و شهادت طلبيدن از اين و آن به صراحت بگوئيد كه ما در زمان مجلس خبرگان نظرمان چيز ديگري بود و حالا كه محروم شده ايم آنها را مخالفت مي كنيم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«سيد محمد خاتمي خواستار حق وتوي قوانين براي شوراي نگهبان بود»
ديگر آنكه در زمان انتشار پيش نويس قانون اساسي ، وقتي تعداد اعضاي شوراي نگهبان ١١ نفر مشخص شد و تعداد فقها پنج نفر بودند عده بسيار زيادي اين مطلب را خلاف مكتب دانسته و اعلام كردند بايد به فقها حق وتو داد از آن چمله آقاي سيد محمد خاتمي بود كه خواندن مشروح سخنان ايشان را توصيه مي نمائيم.
متاسفانه در پيش نويس اين قانون اساسي چيزي كه نيست اسلام است، و بهتر است به جاي اينكه نام آن قانون اساسي جمهوري اسلامي باشد، آنرا قانون اساسي « جمهوري » يا « جمهوري دمكراتيك » بناميم چون اين همان قانون اساسي است كه « بختيار » مي خواست آنرا عملي سازد ! يعني فقط به جاي پادشاهي ، رژيم جمهوري باشد . البته ، اگر بختيار هم حالا بود ، با ديدن اين موج عظيم اسلامي ، بيشك چند كلمه هم از اسلام توحيدي و فرهنگ و اخلاق اسلامي در اين قانون اساسي ميگنجانيد . چون براي آمريكا كه علناñ بارها به قول خبرگزاري آسوشيتدپرس ، اين روزها در جستجوي يك بختيار نيكاراگوئه اي براي جانشين « ساموزا » است ، فرقي ندارد كه رژيم ايران پادشاهي باشد ، جمهوري باشد ، جمهوري دمكراتيك باشد يا جمهوري اسلامي و يا كمونيستي ... بلكه مهم محتواي آن است و راه هائي كه براي حفظ منافع استعماري آن لازم است ...
به اعتقاد من اگر اين پيش نويس بدون تغييرات اساسي به تصويب برسد و قدرت اجرائي پيدا كند ، يك جنگ داخلي حساب شده به واسطه غرب همانند لبنان به ما تحميل خواهد شد كه در اينصورت در خارج از مرزهاي ما نيز تفرقه و تشنج در بين مسلمانها بيشتر ، و نا اميدي به اسلام قوت خواهد گرفت دلايل من براي اين بد بيني از اين قرار است :
- در اصل ١٤٤ مرجع تقليد اگر قانوني را بر خلاف شرع تشخيص داد ، از « شوراي نگهبان » درخواست رسيدگي ميكند و اگر شش نفر حقوقدان عضو شورا راي ممتنع يا مخالف دادند راي ٥ مجتهد عضو شورا بي اثر خواهد بود و در نتيجه شوراي نگهبان عملاñ بي اثر خواهد بود ، در حالي كه در قانون اساسي رژيم پادشاهي وضع اسلامي تر بود ، چون پنج نفر مجتهد حق وتو بر تمام قوانين داشتند ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«آيت الله طاهري در مجلس خبرگان خواستار قانوني شدن شكنجه بود»
ضمنا جنابعالي از مدافعان قانوني شدن شكنجه در مجلس خبرگان بوده ايد كه خوشبختانه تصويب نشد
منقول از:
صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران،
جلسه سي ام
سوم مهرماه ١٣٥٨ هجري شمسي
رئيس ( منتظري ) ـ آقاي يزدي بفرمائيد.
يزدي ـ بنده يك سؤالي دارم اينجا نوشته است «شكنجه به هر نحو»ظاهر شكنجه شكنجه جسمي است ولي عبارت «به نحو»همانطور كه آقايان فرمودند انواعش هست، اما شكنجه رواني و معنوي يعني ايجاد محيطي بكنند كه طرف شكنجه ببيند و ناراحت بشود اين عبارت منع اين كار را نميرساند.
رئيس ( منتظري ) ـ مصاديق به هر نحوي است.
يزدي ـ منظور از «به هر نحو»انواع شكنجه جسمي است و مثل اينكه منع شكنجه رواني از اين عبارت فهميده نميشود منظورم اين است كه تعبيري باشد كه آنرا هم بفهمند.
رئيس ( منتظري ) ـ يعني بنويسند شكنجه جسمي و رواني، بسيار خوب پيشنهادي است.
رباني شيرازي ـ بنويسند «هرگونه شكنجه» رئيس ( منتظري ) ـ آقاي طاهري اصفهاني شما مخالفيد؟ (طاهري اصفهاني ـ بلي) بفرمائيد.
طاهري اصفهاني ـ به عقيده من بهتر است كه اين اصل [ منع شكنجه ] نباشد، زيرا آن قسمتي كه مربوط به شهادت و اقرار و سوگند است مربوط به دعاوي است و در قانون جزائي ما هست حالا گذاشتن اين جمله در اينجا براي چيست؟ فردا شايد يك باندي درست شدند و يك كارهائي كردند و گفتند در قانون اساسي شكنجه ممنوع شده است [ !! ] و دست به انواع كثافت كاري بزنند [ پس لازم است شكنجه شوند ] اين قسمت اول را اصلا برداريد و قسمت دومش هم مربوط به باب جزا و مرافعات است.
البته آقاي طاهري اصفهاني با اعتراض نمايندگان مجلس روبرو شده بود و ميدانست كه افكار عمومي چنين سخناني را برنمي تابد بلافاصله چنين گفت :
رئيس ( منتظري ) ـ پس شما مخالف اين اصل هستيد آيا بيان ديگري نداريد؟ طاهري اصفهاني ـ منظورم اين است كه باب را باز ميكند نميگويم شكنجه حلال است همانطور كه فرمودند يك كار غير انساني است و بنده هم ميگويم نكنند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آيت الله طاهري در گفت وگو با ايسنا:
آن چه صحبتش نبود و به والله به ذهن احدي خلجان نمي كرد، نظارت فعلي بود
تاريخ :1382,١١,١٣ ساعت : ١٨:20:54 كد :8211-05408
خبرگزاري دانشجويان ايران - ايران - تهران -
آيت الله طاهري در گفت وگو با خبرنگار سياسي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) در بيان ديدگاههاي خبرگان تدوين كننده ي قانون اساسي درباره ي جايگاه نظارت شوراي نگهبان گفت: در مجلس خبرگان قانون اساسي، آن چه صحبتش نبود و به والله به ذهن احدي خلجان نمي كرد، نظارت فعلي بود.
وي در بيان ديدگاه امام (ره) درباره ي نظارتي كه اكنون شوراي نگهبان براي خود در نظر گرفته گفت: امام با اين نوع نظارت موافق نبوده، لذا آقايان صبر كردند و بعد از فوت امام (ره)، اين بدعت را در مجلس چهارم گذاشتند و چنين نظارتي در مجلس هاي اول، دوم و سوم وجود نداشت.
وي با اشاره به نظارت استصوابي گفت: اين بدعت در مجلس چهارم گذاشته شد و عده اي را گرفتار كرد.
امام جمعه ي سابق اصفهان هم چنين در بيان راهكاري كه مي تواند فضاي سياسي كشور را از حالت ايجاد شده خارج كند گفت: تنها راه حل اين معما اين است كه مقام معظم رهبري مثل حضرت امام (ره) دستور بدهند تا بازنگري در قانون اساسي انجام شود.
وي با يادآوري اقدام امام (ره) در صدور دستور بازنگري قانون اساسي به خبرنگار ايسنا گفت: آنها هرگز در بازنگري شان چنين مشكلي را متصور نبودند و الا اين مساله را حل كرده بودند،اما درحال حاضر كه اين مساله پديد آمده، مقام معظم رهبري آيت الله خامنه اي دستور دهند تا بازنگري در قانون اساسي انجام شود و عده اي اهل كه خودشان در مجلس خبرگان قانون اساسي حاضر بودند، دور هم بنشينند صحبت كنند تا مساله حل شود.
انتهاي پيام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزنامه اطلاعات
«قانون اساسي جمهوري و خطر جنگ داخلي»
نوشته: سيد محمد خاتمي
شماره نشريه: ١٥٩٠٢ تاريخ : ٢١/٠٤/١٣٥٨
«بختيار هم طالب چنين قانون اساسي بود ، يعني رژيم « جمهوري » به جاي سلطه پادشاهي !»
به اعتقاد بسياري از اسلام شناسان ، با تصويب قانون اساسي آينده تاريخ و سرنوشت جهان در ايران تعيين خواهد شد . همانگونه كه با ظهور اسلام تاريخ جهان عوض شد . استدلال اين گروه در چنين برداشت بلند پروازانه اي ، اينست كه اگر قانون اساسي اسلام حقيقي در ايران پياده شود ديگر كشورهاي اسلامي ، به ما اقتدا خواهند كرد و در نتيجه بلوك سومي مركب از كشورهاي متحد مسلمان جهان ايجاد خواهد شد كه ميتواند با هر دو بلوك به مبارزه بر خيزد ، حتي اگر بمب اتمي هم نداشته باشند همانگونه كه ملت ايران توانست به نيروي ايمان و با دست خالي يك قدرت اهريمني را از پاي در آورد . در زمان پيغمبر « ص » با گسترش اسلام ، پشت سر هم كشورها و امارات منطقه به او اقتدا كردند و اسلام از چنان قدرت و صلابتي بر خوردار شد كه مسلمانها توانستند ، دو ابرقدرت زمان ، امپراطوري رم و شاهنشاهي ساساني را سرنگون سازند به عبارت ديگر اگر سرنوشت جهان آن روز در شهر كوچك مدينه رقم زده شد ، امروز سرنوشت جهان در شهر كوچك قم مي تواند تغيير يابد ، به شرط اينكه ، پيش نويس قانون اساسي به شكل زير عوض شود و يك قانون اساسي با يك محتواي كاملاñ اسلامي به تصديق برسد .
متاسفانه در پيش نويس اين قانون اساسي چيزي كه نيست اسلام است ، و بهتر است به جاي اينكه نام آن قانون اساسي جمهوري اسلامي باشد ، آنرا قانون اساسي « جمهوري » يا « جمهوري دمكراتيك » بناميم چون اين همان قانون اساسي است كه « بختيار » مي خواست آنرا عملي سازد ! يعني فقط به جاي پادشاهي ، رژيم جمهوري باشد . البته ، اگر بختيار هم حالا بود ، با ديدن اين موج عظيم اسلامي ، بيشك چند كلمه هم از اسلام توحيدي و فرهنگ و اخلاق اسلامي در اين قانون اساسي ميگنجانيد . چون براي آمريكا كه علناñ بارها به قول خبرگزاري آسوشيتدپرس ، اين روزها در جستجوي يك بختيار نيكاراگوئه اي براي جانشين « ساموزا » است ، فرقي ندارد كه رژيم ايران پادشاهي باشد ، جمهوري باشد ، جمهوري دمكراتيك باشد يا جمهوري اسلامي و يا كمونيستي ... بلكه مهم محتواي آن است و راه هائي كه براي حفظ منافع استعماري آن لازم است ...
به اعتقاد من اگر اين پيش نويس بدون تغييرات اساسي به تصويب برسد و قدرت اجرائي پيدا كند ، يك جنگ داخلي حساب شده به واسطه غرب همانند لبنان به ما تحميل خواهد شد كه در اينصورت در خارج از مرزهاي ما نيز تفرقه و تشنج در بين مسلمانها بيشتر ، و نا اميدي به اسلام قوت خواهد گرفت دلايل من براي اين بد بيني از اين قرار است :
- در اصل ١٤٤ مرجع تقليد اگر قانوني را بر خلاف شرع تشخيص داد ، از « شوراي نگهبان » درخواست رسيدگي ميكند و اگر شش نفر حقوقدان عضو شورا راي ممتنع يا مخالف دادند راي ٥ مجتهد عضو شورا بي اثر خواهد بود و در نتيجه شوراي نگهبان عملاñ بي اثر خواهد بود ، در حالي كه در قانون اساسي رژيم پادشاهي وضع اسلامي تر بود ، چون پنج نفر مجتهد حق وتو بر تمام قوانين داشتند ...
- ديگر اينكه در اصل ١١٤ تا اصل ١٢٠ هيچ سخني در مورد خمس و ذكات و غيره به عنوان ماليات دولت گفته نشده است بلكه مي خواهند ماليات به همان شكل گذشته گرفته شود ، و خمس و زكات مردم به مراجع تقليد داده شود ، در نتيجه مراجع از دولت جدا باشند و هيچ نظارتي بر دولت نداشته باشند . اين دوگانگي بين روحانيت و دولت باعث خواهد شد تا مردم دور مراجع و روحانيت جمع شده و مخالفت ها و مبارزات عليه حكومت به شكلي ديگر شروع شود . در حقيقت كشور دچار خلاء سياسي گردد كه قدرت استعماري ، براي ايجاد اختلاف بين مردم و دستگاه رهبري مملكت سخت به آن نياز دارند .
ديگر اينكه مقدمات كار طوري چيده شده كه در آينده اي نه چندان دور پس از تصويب قانون اساسي ، زمينه
يك جنگ مذهبي فراهم آمد و دامنه آن به سربازخانه ها كشانده شود .....
درست به همان سان كه غرب چنين نقشه شومي را با دقت و مهارت در لبنان و تركيه پياده نمود ، آمريكا و انگلستان در تركيه دوحزب قدرتمند چپ و راست ايجاد كردند و هردو را به طور غير مستقيم مسلح نمودند ... در نتيجه هر روز دهها كشته در تركيه به جاي ميگذارد ... با توجه به دلايل فوق و با توجه به اين نكته كه در كشورما مقدار عظيمي سلاح در ميان مردم پخش شده ، كه با وجود سپاه پاسداران - كه جدا از دولت است - اگر اختلافي بين مراجع و دولت شدت پيدا كند كافي است با چند ترور و زد و خورد كوچك آتش به انبار باروت بيفتد در اينصورت كليه سازمانها و احزاب مذهبي و غير مذهبي نظامي و غير نظامي و چپ و راست اجباراñ وارد معركه خواهند شد و يك جنگ داخلي تمام عيار سراسر كشور را در كشتار و آشوب و نا امني فرو خواهد برد . و اين غايت آمال ابرقدرتها و قدرت هاي استعماري جهان است كه پس از انقلاب ايران منافع استعماري شان شديداñ به خطر افتاده و طبق برآورد اقتصاد دانان غرب ، پس از فسخ قراردادهاي تحميلي و استعماري ايران با غرب بيش از ٤٣ ميليارد دلار به اقتصاد جهان سرمايه داري و بيش از همه به آمريكا ( با ١٣ ميليارد دلار ) لطمه خورده است.
در چنين وضعي كشورهاي استعماري شرق و غرب كه هميشه در غارت كشورهاي ثروتمند توافق و همكاري دارند ، چون بختك بر منابع نفتي خوزستان و بلوچستان فرو خواهند آمد كه پي آمد اجتناب ناپذير آن تجزيه ايران خواهد بود ، لذا براي پيشگيري از چنين فاجعه اي ، با يد مراجع تقليد با اكثريت آراء بر دولت نظارت داشته باشند و تمام قوانين اسلام به طور كامل پياده شود و كنترل ارتش و بودجه كشور دردست مراجع تقليد و بااكثريت آراء باشد .
- ديگر اينكه در اصل « شوراي نگهبان » تجديد نظر شود ، و تعداد مجتهدين به ٨ نفر افزايش يابد تا در برابر شش نفر حقوقدان در اقليت قرار نگيرند ، گذشته از اين بايد ماده اي هم اضافه شود كه اگر اين « شورا » عملاñ موثر نبود ، و يا سازش كرد ، و يا بر خلاف اسلام عمل نمود ، توسط مراجع تقليد منحل شود .
ذكر اين نكته ضروري است كه اصولاñ در دنيا سه نوع راي داديم كه بايستي در اين قانون اساسي مورد توجه قرار گيرند :
١- راي شرعي : كه حكم شرعي است فقط قوت دليل در آن برتري دارد ، و بايستي به كتاب و سنت مراجعه شود .
٢- راي منفي : فقط به صحيح بودن يا غلط بودن آن توجه مي شود . و معمولا به متخصصين مراجعه ميشود .
٣- راي اكثريت آنست كه اين راي منجر به انجام يك كاري از كارها ميشود ، مثل انتخاب يك رئيس .
حال اگر نمي خواهند بنويسند كه رئيس جمهور بايد مجتهد جامع الشرايط باشد ، بايد ذكر شود كه اين « رئيس » هيچ
كار مهمي بدون موافقط و تصويب مراجع تقليد نمي تواند انجام دهد ، يا اينكه يك «شوراي رياست جمهوري» متشكل از ٨ عضو ، مجتهد و سياستمدار و اقتصاد دان تشكيل شود ، و بر كار رياست جمهور نظارت داشته باشد .
حتي اگر رئيس جمهور مجتهد هم باشد ، ضروري است كه يك چنين شورائي از مجتهدين و متخصصين براي رياست جمهوري وجود داشته باشد تا بر اساس آيه « وشاور هم في الامر » كارها به خوبي پيش رود و استبداد در راي و قدرت نباشد . بايد هشدار داد كه اگر چنين شرايط و قيودي در قانون اساسي ذكر نشود ، بعد از تصويب آن ممكن است يك رئيس جمهور مسلمان ، ولي غير معتقد و متعهد روي كار آيد و با اينهمه اختيارات قانوني كه به وي داده شده ، به راحتي قادر خواهد بود با يك مانور دست به كودتا بزند و به عنوان « نجات كشور » اساس و بنياد جمهوري اسلامي را دگرگون كند . و سپس وقتي كه مخالفت ها و مبارزات دوباره از طرف ملت و روحانيت شروع شد ، يك ژنرال ضياء الحق پيدا مي شود و به عنوان نجات كشور و اسلام كودتا خواهد كرد و يك اسلام ظاهري مثل حد زدن دزد و شلاق زدن زنا كار و وعده انتخابات و ... كشور را قبضه خواهد كرد و تمام رشته ها ، پنبه خواهد شد . به اعتقاد من ، با توجه به همه اين خطرات و اعتقاد راسخ اقشار ملت به حفظ دستاوردهاي انقلاب و منافع ملي ايجاب مي كند كه در دوره اول رياست جمهوري ، حتماñ امام خميني وظيفه سنگين رياست جمهوري را بر عهده بگيرند . چه در شرايط فعلي انقلاب و موقعيت خاص اجتماعي ما هيچكس به جز شخص « امام » حائز كليه شرايط لازم براي احراز اين مقام و حفظ وحدت و يكپارچگي جامعه نيست .
سايت شوراي نگهبان، در گزارشي با عنوان «سخنان آقاي رشيديان در مجلس خبرگان؛ احتمالا فراموش كردهايد»، به سخنان اخير وي پاسخ داد.
به گزارش خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، متن كامل اين گزارش به شرح زير است:
برادر عزيز و گرامي ما جناب آقاي محمد رشيديان در جلسه علني يكشنبه ١٢/١١/١٣٨٢ مجلس شوراي اسلامي مطالبي را در خصوص مجلس خبرگان شهادت دادند كه با سخنان ٢٥ سال قبل خود ايشان در مجلس مغايرت دارد
اصولا در زمان مدرن كنوني كه اسناد رسمي منتشر شده وجود دارد ، براي اثبات سخني از تاريخ نيازي به شهادت اين و آن نيست
فقط كافي است به مشروح مذاكرات مراجعه نمائيم.
+++ فرازهائي از سخنان آقاي رشيديان در مجلس خبرگان ٢١/٠٧/١٣٥٨
معرفي كانديداهاي رياست جمهور يا نصب او [ از اختيارات رهبري ] حذف شده چرا حذف شده؟ رئيس جمهوري كه فقط ايراني باشد و مسلمان باشد او بايد به وسيله فقيه معرفي بشود.
بله ما نگرانيم كه اگر اصل ولايت فقيه با تمام مشخصاتش [ كه در همه امور ازجمله معرفي كانديداهاي رياست جمهوري به مردم ] كه در حديث و قرآن و سيره پيامبر و ائمه آمده است پياده نشود ملت به آن رأي نميدهد، شما با چه كساني تماس داريد يك عده روشنفكران لوكس آنها هميشه ناراضي هستند آنهائي كه در كافه ترياها مينشينند و به خيال خودشان گپ مردم را ميزنند، حرف مردم را ميزنند، اما خون مردم را مينوشند شما با توده با همان پابرهنه ها، آن سيگارفروشها، بليط فروشها، آب حوضيها، اين كشاورزها، كارگران تماس بگيريد ببينيد آنها عاشقانه گرد اسلام و گرد مكتب ميچرخند يا نه، اين چه مكتبي است كه شما رويتان نميشود پياده اش كنيد؟ مكتب اگر قايل پياده شدن هست از سر تا ته همه قابل پياده شدن است ريشه دارد، ساقه دارد، شاخ و برگ دارد، ثمر دارد، همه اينها با هم است برنامه اسلام بايد مجموعاð پياده شود بدون كم و زياد اگر هم قابل پياده شدن نيست خيلي خوب خداحافظ تا ما هم برويم يك مكتب ماترياليستي بگيريم و يك مكتبي را براي خودمان ابداع بكنيم.
بگذار حرفم را بزنم چرا نميگذاريد صحبت كنم ما در مقابل رئيس سازمان امنيت نميترسيديم شما پدر مردم را در آورديد در اينجا معني ندارد الان ميگويند كميته ها، پاسداران، پاسدارها را بدنام كرده اند، كميته ها را به دست دوست مارك زده اند و اينها كساني بودند كه انقلاب را پيش بردند دولت ميبايست بعد از انقلاب، انقلابي عمل ميكرد، نكرد اما آنكه در خط امام بود انقلابي عمل كرد اين شكاف [ شكاف دولت ملت ] و اين ترك مال آنجا است نه مال امام هست نه مال كميته هست نه مال پاسداري است كه در خاك و خون خودش عاشقانه ميغلطد.
جلسه سي و سوم
پنجم مهرماه ١٣٥٨ هجري شمسي
رشيديان ـ اگر جنابعالي تذكر بفرمائيد كه همة مصوبات مجلس از شوراي نگهبان كه غالبا فقها هستند ميگذرند، ديگر اين بحثها را ما اينجا نخواهيم داشت.
نايب رئيس ( بهشتي ) ـ بسيار خوب، اجازه بفرمائيد پس براي اخذ رأي با ورقه ميخوانم: اصل ٦٤ ـ بناها و اموال دولتي كه از نفائس ملي باشد قابل انتقال به غير نيست مگر با تصويب دوسوم نمايندگان مجلس شوراي ملي به شرط آنكه از نفائس منحصر به فرد نباشد.
لطفا گلدانها را براي رأي گرفتن ببريد.
(آقايان دكتر روحاني و عضدي در محل نطق حاضر شدند و پس از شمارش آراء نتيجه بقرار زير اعلام گرديد.)
نايب رئيس ( بهشتي ) ـ نتيجه رأي را اعلام ميكنم عدة حاضر در جلسه پنجاه و سه نفر، شمارة آراء پنجاه و سه رأي، موافق چهل و شش نفر، مخالف يك نفر، ممتنع شش نفر، بنابراين اين اصل با چهل و شش رأي به تصويب نرسيد و براي بررسي بيشتر به گروه فرستاده ميشود.
پرورش ـ وقتيكه تعداد حاضر در جلسه زياد نيستند و عده اي هم احتياطا رأي ممتنع ميدهند معمولا همينطور ميشود.
طاهري اصفهاني ـ اجازه بدهيد عرض كنم.
من رأي مثبت هم دادهام ولي بعضي از دوستان ميگويند اين ذيل اصل را حذف كنيد و رأي جديد بگيريد خلاف آئين نامه هم نيست اين تجربهاي هست ضرر هم ندارد.
٣ـ طرح اصل ٦٥ نايب رئيس ( بهشتي ) ـ من فكر نميكنم آن ذيل خيلي اثر داشت به هر حال اجازه بفرمائيد اصل ٦٥ را ميخوانم: اصل ٦٥ ـ عهدنامه ها و مقاوله نامه هاي بين الملي و قراردادهاي ديگر از اين قبيل بايد به تصويب مجلس شوراي ملي برسد.
نايب رئيس ( بهشتي ) ـ در اين زمينه نظري هست؟ آقاي رباني بفرمائيد.
رباني شيرازي ـ «از اين قبيل»يعني چه؟ بگوئيد «عهدنامه ها و مقاوله نامه ها و قراردادهاي بين المللي ديگر بايد به تصويب مجلس شوراي ملي برسد».
نايب رئيس ( بهشتي ) ـ منظور ايشان اين است كه بنويسند: «عهدنامه ها و مقاوله نامه ها و قراردادهاي بين المللي»كه عبارت سر راستتر باشد البته ممكن است بعضي از اينها بين المللي نباشد ببينيد مثلا «عهدنامه»ممكن است با يك كشور و يك گروه باشد «مقاولهنامههاي بين المللي»اصطلاحاð براي تمام كشورها است «قراردادهاي ديگر از اين قبيل»كه عهدنامه نيست و مقاوله نامه هم نيست ولي شبيه اينها است.
آقاي رشيديان بفرمائيد.
رشيديان ـ يك مطلبي هست كه به نظر من بايد به تمام اين اصول افزوده بشود و در آنها گنجانده بشود و آن اين است كه اين عهدنامه ها و قراردادها و مقاوله نامه هاي بينالمللي راه نفوذ استعمار را در گذشته باز ميكرده و خطر اين را دارد كه اقتصاد مملكت، سياست مملكت، فرهنگ مملكت در دست بيگانه قبضه بشود، بنابراين شرط احتياط آن است كه ما اين قدرت و نفوذ رئوس اين قراردادها را در اشخاص و مراجع مختلف پخش كنيم بهتر آن است كه علاوه بر مجلس شوراي ملي، مقامات و مراجع ديگري كه در نظر است در اين قانون اساسي گنجانده شوند، ذيل اين قراردادها را امضاء كنند مثل شوراي رهبري و مقام رهبري و يا تصريح شود كل شوراي نگهبان و مراجع ديگر كه اين موضوع يك مقدار تحكيم شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
به نقل از صورت مشروح مذاكرات مجلس بررسي نهايي قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران
جلسه چهل و سوم
بيست و يكم مهرماه ١٣٥٨ هجري شمسي
صافي ـ سلام عليكم،
بسم الله الرحمن الرحيم
.
عرض كنم آن چيزي كه براي افرادي كه ميخواهند مكتبي را عرضه كنند لازم است، اول ايمان است و دوم شجاعت اينكه مكتب خودشان را عرضه بكنند.
يكي از اسرار موفقيتهاي مسلمانان درصدر اسلام اين بود كه مكتب خودشان را به دنيا عرضه كردند و تحت تأثير مكتبهاي ديگر قرار نگرفتند و مثل اينكه يك استضعاف فكري به نظر من ميرسدكه باز در جو اين مجلس كه ان شاء الله نيست ولي اينطور است كه ما آنطور كه بايد، مكتب خودمان را عرضه نميكنيم يك الفاظي را در اين قانون وارد كردي كه اين الفاظ در غرب يك مفاهيم خاصي دارد كه با مفاهيمي كه در مكتب ما است اينها مخالف است حالا ميخواهيم با آنها، اينها را تطبيق بدهيم با آن سابقه ذهني كه هست به اشكال بر ميخوريم حالا در اين اصل چون وقت نيست كه عرايضم را كاملا بگويم خلاصه ميكنم.
در اين اصل وقتي كه انسان ملاحظه ميكند ميبيند آن چيزي كه نظام شرعي را برقرار ميكند آن مسأله اصل حكومت است كه آن در اين اصل نيست در وظايف و اختيارات رهبري هيچ معلوم نيست كه نقش رهبر در تعيين رئيس جمهور چه نقشي است و اگر رهبر در اينجا نقشي نداشته باشد، اصلا اين نظام شرعي نيست هر چه شما از اين اختيارات براي رهبر تعيين بكنيد درست نيست.
ما اصلا اصل مطلب را فراموش كرده ايم ولايت فقيه اساسش آنجا هست اگر همينطوري كه آقاي دستغيب فرمودند كه ما ميخواهيم حكومت ظلمه نباشد و آن حكومتها پايان پيدا كرده باشد، بايد اينجا را درست كنيم و اول بايد اين مطلب معلوم بشود كه نقش فقيه و ولايت فقيه در تعيين رياست جمهوري چه نقشي است.
روح مطلب اينجا است و اينطور كه متأسفانه تنظيم شده است اصلا مفهومش اينست كه فقيه در اينجا هيچ نقشي ندارد حالا بگوئيم بعدها معين ميكنيم يا چطور ميشود، يا در فصلهاي بعد ميآيد بايد بگويم كه جايش همين جا است وقتي كه ميگويند وظايف و اختيارات رهبري، بايد اول معلوم بشود و اگر غير از اين هم باشد اصلا حكومت، حكومت شرعي نيست خوب اينجا در مجلس فقها هستند اگر اين را ما بخواهيم كه فقط به عزل اكتفا بكنيم فايدهاي ندارد بايد نصب معلوم بشود كه فقيه بايد در اينجا چه كارهائي را بكند اصل بر اين است كه نصب بتواند بكند حالا اگر خيلي ما بخواهيم دقت كنيم بايد در اينجا اينطور قرار بدهيم كه نامزدهاي رياست جمهوري را منحصراð بايد فقيه صلاحيت آنها را در شورا بررسي كند و به مردم معرفي كند، اين مطلب در اينجا ذكر نشده حالا ما آمدهايم يك فروعي را آوردهايم مثلا تعيين فقهاي شوراي نگهبان ، اصل مطلب را رها كرده ايم به اينجا رسيدهايم.
مطلب بنده همين است كه اگر بخواهيم نظام، نظام شرعي باشد حتماð بايد در نصب، نقش فقيه معلوم بشود و فقيه در نظر بگيريم، باز همان نظام است و نميتوانيم به اين نظام، نظام شرعي اطلاق بكنيم حالا حاكميت ملي ميگويند و حاكميت ملي را با معاني و مفاهيم غربي در نظر ميگيرند و ميبينند با اين جور در نميآيد.
ما بايد ان شاء الله شجاعت اين را داشته باشيم كه آقايان حتماð دارند ما اصلا براي اين آمدهايم كه مكتب اسلام را در اينجا عرضه كنيم و بفهمانيم كه اسلام هم خودش يك نظام مستقلي است و يك نظامي است غير از نظامهاي ديگر، نه حكومت مردم بر مردم است به آن معنائي كه عرض كردم، نه اينكه مردم در حكومت وارد نيستند و نميتوانند دخالت كنند و ما به آن معني حكومت مردم بر مردم كه ان الحكم الالله نباشد اين نميشود، در اسلام حكومت خدا بر مردم است حكومت احكام شرع بر مردم است و از جمله همين مسأله ولايت فقيه است لذا بنده با اين اصل تا آن مطلب رياست جمهوري و نقش فقيه در اينجا كاملا معلوم نباشد، مخالفت دارم.
سپس چند تن از نمايندگان مجلس خبرگان در موافقت و مخالفت صحبت كردند و آنگاه جناب آقاي محمد رشيديان سخنني در تاييد آيت الله صافي بيان كرد و چنين گفت:
نايب رئيس ( بهشتي ) ـ آقاي رشيديان بفرمائيد.
رشيديان ـ همانطوري كه جناب صافي فرمودند و قبلا هم در جلسات مشترك بحث كافي شده، فرماندهي كل قوا را قبلا آن پيشنويس قانون اساسي به دست رئيس جمهور داده بود و در اينجا چه اشكالي داشت با اينكه رئيس جمهور يك فرد مجهول الهويهاي يا اصلا فاقد صفاتي بود كه ما براي فقيه قيد كرديم از عدالت، تقوا و پرهيزگاري چه دليلي است كه اين فرماندهي كل قوا را به ايشان نداديم و در اينجا تجزيهاش كرده ايم و هر آن كه اين اصل را مرتباð واريز كرده ايم و دو مرتبه نوشتيم ميبينيم كه بعضي از مسائل از آن حذف شده اول اعلام جهاد و بسيج عمومي به دست رهبر بود بدون قيد و شرط و در آنجا عرض كردم كه اگر اعلام جنگ و جهاد و بسيج عمومي به دست رهبر بود بدون قيد و شرط و در آنجا عرض كردم كه اگر اعلام جنگ و جهاد و بسيج عمومي به دست رهبري باشد يعني تمام توده و ملت ايران به فرمان رهبر به حركت در ميآيند آنوقت فرماندهي كل قوا يا قسمتي از آن به دست جناب رئيس جمهور يا رئيس ستاد ارتش باشد منهاي رهبر يك تضادي ايجاد ميشود او ميگويد من صلاح نميبينم جنگ و جهاد بشود و يك تضاد ايجاد خواهد شد آمدهاند اين را هم مشروط كرده اند به جنگ و جهاد بشود و يك تضاد ايجاد خواهد شد آمدهاند اين را هم مشروط كرده اند به جنگ وجهاد، و بسيج عمومي را هم مشروط كرده اند به پيشنهاد شورايعالي دفاع بعد، انحراف.
(سبحاني ـ اصل دوم كه مطرح نيست.)
اين دو اصل با هم هستند ما كه بچه نيستيم يكي هستند و يك روح مشتركي دارند يعني اصل اول با دوم دو تا است؟ ميگويد فرماندهي عالي كل نيروهاي مسلح به ترتيبي كه در فصل مربوط به دفاع ملي خواهد آمد و بلافاصله اصل دوم را آورده اند اين دو اصل مربوط به هم هستند.
معرفي كانديداهاي رياست جمهور يا نصب او حذف شده چرا حذف شده؟ رئيس جمهوري كه فقط ايراني باشد و مسلمان باشد او بايد به وسيله فقيه معرفي بشود آقايان ميگويند كه فقيه مصداق ندارد.
مفهومش را با آن بحثهائي كه قبلا كرديم قبول داريم.
اين آيا محكوم كردن مذهب نيست؟ آيا اين فرد مسلمان خودش با دست خودش و با دليل خودش مكتبش را محكوم نميكند؟ اين سخن ماركسيست لنينيستها و كمونيستها نيست كه همه مكاتب را رد ميكنند و ميگويند كه جنبه ذهني دارد و جنبه ارتجاعي و ايدهآليستي دارد؟ به علاوه حالا من يك سؤال ميكنم آقايان الان مصداق رياست جمهوري را تعريف ميكنند چه كسي هست؟ ما مصداق ولايت فقيه را الان داريم چون آيت الله الان هستند مثل شير هم زنده اند و ان شاء الله و به ياري حق و به كوري چشم دشمنان زنده خواهد بود، اما شما مفهوم رياست جمهوري را ميگوئيد ما هم قبول داريم اما مصداق ندارد مصداق رياست جمهوري كيست؟ آن آقائي است كه ميگويد اميد ملت ايران، آقاي دكتر شيباني شما نمونه اعلا را به دولت داديد بگذاريد ما در حضور ملت ايران اين حرفها را نزنيم آن اميدي كه ما داشتيم البته امام اجازه نداد و من از هيچكس هم جز خدا نميترسم.
معرفي كانديداها بايد به دست رهبر باشد بعد تعيين فرماندهان عالي نيروهاي سه گانه به پيشنهاد شورايعالي.
بازهم با پيشنهاد او حتي نه با مشورت او تشكيل سازمان امر به معروف و نهي از منكر كه ميتواند يك نيروي تنظيم كنندهاي باشد در دست رهبر اين هم حذف شده باز در اصل قبلي هم اين مسائل بود و يكي پس از ديگري حذف شده است.
بعضيها ميگويند كه آقا ما نگراني داريم از مردم و من عكس آن نگراني را دارم كه اگر ما بيائيم قدرت امام خميني را كه فرماندهي عالي كل قوا را اعمال كرده چه در پاريس كه به ارتش گفت فرار كنيد و همه ديديم كه فرار كردند و ارتش پانصد هزار نفري به اضافه البته مستشاران آمريكائي يك باره فروريخت و وقتي به ايران تشريف آوردند آن فرماندهي قوا را اعمال كردند ما حالا بيائيم اين فرماندهي كل قوا را كه طبيعتاð از انقلاب به دست آورده و به صورت طبيعي در قدرت امام خميني هست اين را محدود بكنيم و قيد بزنيم آيا مردم دنيا به ما نميخندند كه شما داريد رهبري را كه دارد جلو ميرود و انقلاب را سريع به پيش ميبرد قدرتش را محدود ميكنيد و شيري را آوردهايد و در قفس كرده ايد اين چه رياست جمهوري است كه در آينده بوجود ميآيد كه اينقدر ما به او ايمان داريم و اطمينان داريم و اين چه غولي است كه از فقيه ساخته اند كه ما نمونه اعلايش را در بين فقهاي خودمان ميبينيم، آنها امتحانشان را داده اند الان باز همين جا تكرار ميكنم ملت ايران شايد روي هيچ فردي مثل دولت بازرگان انگشت نميگذاشت از مؤمن و متعهد و مخلص و هيچ قدرتي هم به قول شما در آينده مثل آيت الله خميني بوجود نميآيد ببينيد الان اين تركهائي كه بوجود آمده ميگويند از كندي دولت است.
(موسوي قهدريجاني ـ آقاي رشيديان اين مربوط به اينجا نيست.)
مربوط به همين جا است آقاي موسوي، بگذار حرفم را بزنم چرا نميگذاريد صحبت كنم ما در مقابل رئيس سازمان امنيت نميترسيديم شما پدر مردم را در آورديد در اينجا معني ندارد الان ميگويند كميته ها، پاسداران، پاسدارها را بدنام كرده اند، كميته ها را به دست دوست مارك زدهاند و اينها كساني بودند كه انقلاب را پيش بردند دولت ميبايست بعد از انقلاب، انقلابي عمل ميكرد، نكرد اما آنكه در خط امام بود انقلابي عمل كرد اين شكاف و اين ترك مال آنجا است نه مال امام هست نه مال كميته هست نه مال پاسداري است كه در خاك و خون خودش عاشقانه ميغلطد.
پاسداران ما در كردستان نان خشك هم گيرشان نميآيد روي زمين و در سرما ميخوابند آنوقت آيا جنايت نيست كه ما بيائيم اينجا پشت اين ميزها بنشينيم و بگوئيم پاسدار و كميته و نمايندگا امام، هر ساعت آنها را بكوبند اصلا قدرت مال توده و مال امام هست و بقيه هر چه هست طفيلي هستند بنابراين اگر ميگويند اين ترك هست به واسطه اين است كه امام و كساني كه در خط امام هستند اينها انقلابي عمل ميكنند و ديگران فقط وعده سرخرمن ميدهند و سوره الرحمن تفسير ميكنند اين يك مسأله و مسأله ديگري كه گفتند درباره كودكي كه اگر غذاي مقوي به او بدهند او تحمل نميتواند بكند بر عكس من ميگويم انقلاب ما به قول آن پاسدار رشيد ما در آبادان كه وقتي شهيد شد از جيبش اين كاغذ در آمد خطاب به پاسداران «برادران عزيزم، انقلاب ما چهارماهه است اين كودك چهار ماهه را از آفتهاي زميني و زماني هوا، سرما، گرما محفوظ نگهداريد.
»ما اين انقلاب هشت ماههمان را از دست رهبر از دست اين پدر دلسوز بگيريم و به دست چه عنصري بسپاريم و چه اطميناني داريم كه اين بچه سينه پهلو نكند؟ بنابراين فرماندهي كل قوا رويش بحث شده است بعضيها ميگويند مردم نگرانند، بله ما نگرانيم كه اگر اصل ولايت فقيه با تمام مشخصاتش كه در حديث و قرآن و سيره پيامبر و ائمه آمده است پياده نشود ملت به آن رأي نميدهد، شما با چه كساني تماس داريد يك عده روشنفكران لوكس آنها هميشه ناراضي هستند آنهائي كه در كافه ترياها مينشينند و به خيال خودشان گپ مردم را ميزنند، حرف مردم را ميزنند، اما خون مردم را مينوشند شما با توده با همان پابرهنه ها، آن سيگارفروشها، بليط فروشها، آب حوضيها، اين كشاورزها، كارگران تماس بگيريد ببينيد آنها عاشقانه گرد اسلام و گرد مكتب ميچرخند يا نه، اين چه مكتبي است كه شما رويتان نميشود پيادهاش كنيد؟ مكتب اگر قايل پياده شدن هست از سر تا ته همه قابل پياده شدن است ريشه دارد، ساقه دارد، شاخ و برگ دارد، ثمر دارد، همه اينها با هم است برنامه اسلام بايد مجموعاð پياده شود بدون كم و زياد اگر هم قابل پياده شدن نيست خيلي خوب خداحافظ تا ما هم برويم يك مكتب ماترياليستي بگيريم و يك مكتبي را براي خودمان ابداع بكنيم.
اين مكتب قابل پياده شدن است مصداقش هم امام خميني است خداوند براي بوجود آوردن امام خميني براي رهبري است اگر ملت بيدار وروشن باشد در رحمت خدا باز است و «قالت اليهود يداللøه مغلوله»گفتند كه دست خدا براي فرستادن پيغمبر بسته است «قل غلت ايديهم»(نايب رئيس ـ قل ندارد، غلت ايديهم).
احسنت خيلي متشكرم.
بگو دستهاي خودتان بسته است شما نميفهميد و دريچه چشمتان تنگ است اگر اين مكتب، مكتب وحي است مال خداست پس قابل پياده شدن است و خدا ميفهمد كه قابل پياده شد هست نه جنابعالي يا آن آقائي كه يك ديد تنگي دارد و فقط امروز را ميبيند و عقل گردي دارد نعوذبالله خدا به اندازه اين عقل گرد او نميفهمد؟