كارگران و انتخابات در گفتوگو با دكتر « حبيب الله پيمان»
تهران- خبرگزاري كار ايران
دولت اصلاحات نبايد باهدف به نتيجه رسيدن اهداف توسعه سياسي، از امكاناتي كه براي انجام برخي حركات به نفع كارگران و اقشار كم درآمد جامعه در ساختار اجتماعي و اقتصادي دارد، استفاده نكند.
دكتر « حبيب الله پيمان»، در گفتوگويي با خبرنگار سرويس كارگري خبرگزاري كار ايران، ضمن بيان مطالب فوق به بررسي انگيزههاي كارگران براي عدم شركت در انتخابات آينده پرداخت.
وي گفت: انگيزه كارگران براي شركت در انتخابات، به اين عامل بستگي دارد كه آنها تا چه اندازه تامين مصالح و منافع خود را در اين عمل سياسي ببينند؛ بديهي است كه براي طبقه كارگر حل مشكلات مادي و معيشتي و ايجاد يك امنيت شغلي براي كسب درآمد كافي يكي از اولويت هاي زندگي است؛ بنا براين در رويكرد هر عمل اجتماعي و سياسي كه جنبه عمومي داشته باشد، خواه نا خواه اين دغدغه مورد توجه است.
دكتر پيمان با يادآوري حضور وسيع كارگران در چند دوره انتخابات گذشته افزود: زماني كه كارگران در سطح وسيعي همراه با ساير اقشار اجتماع در انتخابات شركت كردند، انتظارشان اين بود كه با حمايت از اصلاح طلبان در انتخابات رياست جمهوري و مجلس، شرايطي در كشور پديد بيايد كه آنها امنيت را به لحاظ مسائل شغلي و اجتماعي احساس كنند و از فشارهاي تحميل شده مادي و اقتصادي بر آنها كاسته شود؛ اما در عمل كارگران تغيير محسوسي را در اين خصوص مشاهده نكردند و حتي توسعه سياسي كه اولويت اول اصلاح طلبان بود، پيشرفت كافي نداشت و نتوانست در ساير بخشها به لحاظ توسعه اقتصادي و اجتماعي تاثير گذار باشد.
پيمان در ادامه اين گفتوگو با ذكر برخي تفاوتها ميان قشر كارگر و ساير اقشار افزود: ممكن است در يك طبقه متوسط و روشنفكر شهري، دغدغه هاي سياسي اهميت بالايي داشته باشد كه اين به دليل ارتباط مستقيم اين موضوع به ادامه حيات فكري آنها است و اينكه آنها ارتباط توسعه سياسي را با ساير وجوه توسعه به خوبي مي شناسند؛ اما براي طبقه كارگر اين ارتباط كاملا آشكار و مستقيم نيست، اگرچه توسعه اجتماعي و اقتصادي براي اين طبقه اهميت فوري دارد؛ از اين بابت اگر رهبران اصلاح طلب در كوشش براي رسيدن به اهداف سياسي خود از اين امر مهم غفلت كنند، قطعا حمايت جدي طبقات محروم جامعه را از دست خواهند داد.
پيمان گفت: كارگران در حال حاضر، چون در انتخابات گذشته به نتيجهاي كه به دنبال آن بودند نرسيدند، دوباره حاضر نيستند اين عمل را تكرار كنند. علاوه بر كارگران، بسياري از اقشار اجتماعي نيز اينچنين هستند؛ حتي آنهايي كه انتظار رسيدن به اهداف توسعه سياسي را داشتند، وقتي ديدند رئيس جمهوري و مجلس به موانع جدي در اين راه برخوردند، نتيجه گرفتند كه عملكرد چنين مجلسي كه نمي تواند كارش را انجام دهد، بينتيجه است و چرا ما بايد دوباره اين عمل را تكرار كنيم و مجلس را باز از اصلاح طلبان پر كنيم؟
وي در پاسخ به اين سوال كه آيا كارگران ميتوانند، در مقابل چنين مسالهاي يك موضع واحد اتخاذ كنند، گفت: كارگران با تجربه تلخ زندگي و احساس عدم امنيت شغلي و اينكه پي در پي، تصويب برخي قوانين به زيان آنها تمام مي شود، از فرداي خودشان اطمينان ندارند، و در كنار اين موضوع به لحاظ درآمدي نيز زير فشار هستند بهطوري كه درآمد آنان هيچ تناسبي با تورم ندارد و از جهت ديگر نيز به دليل آنكه كارگران، امكاني براي گفت وگو و تعامل ميان خودشان ندارند تا با يك عقلانيت جمعي به پيشبرد اهداف طبقه خود كمك كنند، همه اينها مانع از اين مي شود كه كارگران با همبستگي يك تصميم جمعي اتخاذ كنند .
پيمان، در ادامه اين گفتوگو به بررسي وضعيت طبقه كارگر ايران در دوران مختلف پرداخت.
وي گفت: با سقوط رضا شاه، طبقه كارگر از ميان جامعه شهري آغاز به باليدن كرد، چرا كه وقتي صنايع ايران شكل گرفت، همچنان روستائيان در روستاهايشان وابسته به زمين زندگي مي كردند؛ اما كارگران شهري در سطح بسيار وسيعي از آگاهيهاي سياسي قرار گرفتند و به همين جهت طبقهاي كه شكل گرفت، يك شعور نسبتا بالاي سياسي هم داشت؛ از دهه 20 تا دهه 40 ، كارگران ايران نقش زيادي را در جنبش ملي ايران ايفا كردند؛ اما از دهه 40 به بعد و در جريانات تغييرات اجتماعي - سياسي كه به عنوان« انقلاب سفيد» معرفي شد، دور جديدي از صنعتيشدن آغاز شد كه با اصلاحات ارضي نيز همراه بود.
دكتر پيمان در تشريح اين دوره زماني گفت : اصلاحات ارضي، موج بزرگ مهاجرت را از روستاها به شهرها باعث شد و اين مهاجرين روستايي همان كساني بودند كه جذب صنايع جديد ميشدند؛ بنابراين طبقه كارگرجديدي كه شكل گرفت، پيشينه روستايي داشت و با همان فرهنگ و سوابق روستايي فعاليت ميكرد.
وي گفت: اين طبقه جديد را نمي شود با طبقه كارگر پيش از خود مقايسه كرد؛ چراكه اينها از لحاظ آگاهي بسيار پايينتر بودند و فرهنگ روستايي، همچنان بر آنها غالب بود.
پيمان در ادامه گفت: بعد از اين دوره و آغاز ديكتاتوري سخت زمان شاه، عملا فرصتي براي ساماندهي آگاهي هاي طبقاتي ميان كارگران وجود نداشت و در دوره بعد، با وقوع انقلاب فرصت چنداني نبود تا اين طبقه بتواند در منازعات اجتماعي و سياسي، به لحاظ درك حقوق خود، به رشد مطلوب برسد.
دكتر پيمان در خاتمه گفت: مجموعه اين عوامل در عدم آگاهيهاي كارگران به حقوق خود موثر است؛ آنچه ما و كارگران به آن نياز داريم، يك فضاي امن است كه همه اقشار جامعه، بهخصوص طبقه كارگر بتواند بدون ترس و هراس و بدون مداخله قدرت به آگاهيهاي طبقاتي برسد؛ بايد توجه هرچه شرايط بسته و محدود بماند، اين طبقه نميتواند، از لاك دفاعي خود خارج بشود.