[email protected]
"قیام بهمن 1357: بازشناسی تاریخ "، عنوان مجموعه ای ست شامل مصاحبه با افرادی که در جریان انقلاب و قیام بهمن ماه سال 1357 نقش داشته اند.
در این جا خلاصه ای از اولین مصاحبه این مجموعه با مهدی سامع عضو سازمان چریکهای فدایی خلق ایران که در روز قیام مسئول برگزاری تظاهرات سازمان درتهران بود را ارئه کرده ام.
مهدی سامع ، متولد 1324 در اصفهان و فارغ التحصیل دانشکده پلی تکنیک است . وی از سال 1345 به عضويت بخش دانشجويي گروه جزني-ظريفي و سپس سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در می آید و پس از چند بار دستگیری و زندان، در سال 1349 در ارتباط با گروه فلسطین دستگیر و در دادگاه نظامی به پانزده سال زندان محکوم می شود. وی در آذرماه سال 1357 از زندان آزاد شد و بلافاصله از طرف سازمان چ.ف.خ.ا مسئول ايجاد بخش علني سازمان شد. او مسئول صحنه گردهمايي 19 بهمن و تظاهرات 21 بهمن سال 1357 بود. پس از قیام و پس از اختلاف نظر با کمیته مرکزی وقت پس از انشعاب به اقلیت پیوست و عضو تحریریه هفته نامه کار و مسئول کمیته کردستان این سازمان شد. به دنبال بروز اختلاف با کمیته مرکزی اقلیت وی با اعلام برنامه هویت ، سازمان چریکهای فدایی خلق ایران ( پیرو برنامه هویت ) را سازمان داد.در حال حاضر وي سخنگوي سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران و نماينده اين سازمان در شوراي ملي مقاومت ايران است ، او همچنين يكي از اعضاي فوروم اجتماعي ايران- گروه تدارك است.
بخش هایی از
مصاحبه با مهدی سامع از اعضای سازمان چریکهای فدایی خلق ایران در سال 57.
- امید حبیبی نیا : ارزیابی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران از شرایط و نیروهای نقش آفرین در نيمه دوم سال 1357 از قیام چه بود؟
¤ مهدی سامع :از چند ماه قبل از بهمن یعنی هنگامی که ما هنوز در زندان بودیم این ارزیابی وجود داشت که موقعيت انقلابي وجود دارد. تعریفی هم که ارائه می شد به این شکل بود که این موقعیت به گونه ای ست که بالاییها یعنی حکومت نمی تواند به صورت گذشته حکومت کند و پایینی ها یعنی مردم هم نمی خواهند تن به شرایط پیشین بدهند. یک بحث دیگری که آن زمان باید بیشتر به آن توجه می شد تحلیلی بود که زنده ياد رفيق بیژن جزنی در باره نقش خمینی مطرح کرده بود. او گفته بود که اگر در شرایط انقلابی نیروهای مترقی ضعیف باشند، خمینی به علل مختلف می تواند از این موقعیت استفاده کند و در راس جنبش قرار گیرد که درواقع این پیش بینی مدبرانه در زمانی که آن شرایط عینی رخ داد ، مورد توجه ما و دیگران قرار نگرفت .
-ارزیابی سازمان چریکهای فدایی خلق ایران از نیروهای خودش و نیروهای انقلابی چگونه بود و آیا تصور می کرد که قدرت سرنگون سازی رژیم را دارند؟
¤ سازمان در آن زمان ضربه های بسیاری خورده بود. رهبران سازمان در سالهای 54 و 55 به طور كامل يا در درگیری با نيروهاي ساواك شاه و یا در زندان کشته شده بودند. در نتیجه ما چنین ارزیابی نداشتیم.
در واقع یک خط مشی تدوین شده برای مداخله در قیام وجود نداشت . البته در آستانه قيام( فكر كنم آذرماه 1357) سازمان طي یک اطلاعیه مهم به مساله شرايط انقلابي تاكيد كرد و اعلام نمود كه «قیام را باور کنیم ». اما به نظرم نه سازمان ما و نه ديگر نيروهاي انقلابي براي مداخله كلان در قيام آماده نبودند.
به طور کلی با توجه به آن که نیروهای سازمان مجاهدین خلق نیز طي تغيراتي كه در اين سازمان در سال 1354 به وجود آمد، تقریبا از هم پاشیده شده بودند می توان گفت که نیروهای انقلابی مسلح هیچ برنامه و آمادگی برای قیام نداشتند.
تا جايي كه به سازمان چريكهاي فدايي خلق ايران مي گردد، يك پوسته چريكي، كه در ابتداي بنيانگذاري سازمان ضرورت داشت، مانع آن مي شد كه سازمان بتواند در ابعاد كلان در قيام مداخله كند. به نظر من هنوز هم در سازمانهاي چپ و كمونيستي، نگرش درست براي كار توده اي وجود ندارد و همه ي پراتيكها به گرد نيروهاي وپژه سازمانها جريان دارد.
به هر حال در آن شرايط سازمان در حال سازماندهي نسبي نیروهاي عظيمي بود كه از آن حمايت مي كردند.
در روز 19 بهمن که تظاهرات براي حمايت از دولت موقت مهندس بازرگان كه به وسيله خميني گمارده شده بود، جريان داشت. سازمان يك میتینگ بزرگ به مناسبت سالگرد حماسه سياهكل در دانشگاه تهران برگزار كرد. اين اولین گردهمايي علنی سازمان بود كه به شكل غير قابل پيش بيني مورد استقبال قرارگرفت.
دو روز بعد يعني روز 21 بهمن هم سازمان يك راهپيمايي بزرگ را سازمان داد و در حال راهپیمایی بود که اخبار قیام پخش شد و در نيمه راهپيمايي ما اعلام كرديم كه راهپيمايي در همين جا پايان مي يابد و نيروهاي سازمان به قيام مردم مي پيوندند.
- یک عکسی وجود دارد از آموزش اسلحه به نیروهای تازه سازمان چریکهای فدایی خلق که همگی با نقاب در یک خانه جمع شده اند و به نظر می رسد در همان روز های قبل از قیام گرفته شده است. اگر آمادگی برای قیام وجود نداشت ، پس این عکس گویای چیست؟
¤ من نمي گويم كه اصلا براي شركت در قيام آمادگي وجود نداشت. حرف من اين است كه ما براي مداخله در يك قيام توده اي در ابعاد كلان نه آمادگي داشتيم و نه برنامه. اما مسلما نيروهاي سازمان و هواداران و جانبداران آن بيش از ديگران از قيام استقبال و در آن شركت كردند. البته باید دید که اين عکس متعلق به چه زمانی ست. به هر حال سازمان هميشه در رابطه با نيروهاي تشكيلاتي اش به آموزش كار با سلاح اقدام مي كرد.
- با توجه به شرایط انقلابی و تضعیف ارتش ، پلیس و ساواک آیا سازمان(چ.ف.خ.ا) در آن مقطع به عملیات مسلحانه خودش شدت بخشیده بود تا برای قیام آمادگی بیشتری کسب کند ؟
¤ در تئوري سازمان مساله قیام مسلحانه و آمادگي براي آن را مطرح كرده بود و در نيمه دوم سال 1357 هم سازمان عملياتهای مسلحانه اي انجام داد. اما نگرش مسلط دید محدود بود به عملیات چريكي و نه عمليات در ابعاد توده اي. در حقيقت دید دقیقی نسبت به قیام وجود نداشت تا بتواند سازماندهی آن را از پیش آغاز کند. با این حال سازمان در قیام نقش برجسته و قابل توجهي داشت و برخی از اعضای آن از جمله رفيق قاسم سیادتی، عضوکمیته مرکزی سازمان در جریان آزادسازی مرکز رادیو به شهادت رسیدند. اما همانطور كه در پيش هم گفتم نگرشی چریکی در برخورد با مسائل سیاسی بر سازمان حاکم بود. اين نگرش كه براي شرايط سركوب و خفقان لازم بود در آن شرایط انقلابي و با وجود جنبش توده اي نه فقط همخوانی نداشت، بلكه حتي بمثابه يك مانع عمل مي كرد. اين نگرش حتی بعد از سرنگونی رژیم شاه نیز تاثير خود را داشت. در اولین مصاحبه تلویزیونی كه با سخنگوي سازمان در آن زمان(فرخ نگهدار) انجام شد ، وي پشت به دوربين صحبت مي كرد و این خود نشانگر استمرار روحیه مخفی کاری بود که با شرایط جدید تطبیق نداشت.
- آیا هیچ گاه سازمان(چ.ف.خ.ا)ارتباط رسمی با اطرافیان روح الله خمینی برقرار کرد؟
- ما با برخی ازنزدیکان خمینی از طریق برخی از افراد در ارتباط بودیم و در جریان نظرات وی قرار می گرفتیم. از جمله يك شب به طور اتفاقی در منزل آقاي شانه چی(پدر فدايي شهيد محسن شانه چي و دو فدايي شهيد ديگر) كه نزديك مدرسه علوي بود و بسياري از نزديكان خميني آنجا مي آمدند، من و محسن صحبتهای برخی از افرادی را که به خمینی نزدیک بودند و از ملاقات با او برگشته بودند شنیدیم. آنها مي گفتند که آقا به شدت با رادیکال شدن جنبش مخالف است و معتقد است که قدرت باید به سرعت انتقال یابد تا هیچ گونه امکانی برای نیروهای دیگر به وجود نیاید که از این فضا استفاده کنند این واقعه مربوط به فاصله دوازده تا نوزده بهمن است.
اما اطرافیان نزديك خمینی هیچ گاه رسما با سازمان ارتباط برقرار نکردند. با این حال ارتباطات رسمی با دولت موقت ، با صادق طبا طبایی و با آقاي صدر حاج سيد جوادي، وزیر کشور وجود داشت. با وجود آن که خمینی گاه پیغامهایی برای سازمان می فرستاد اما به نزدیکانش تاکید می کرد که نگویند که این پیامها از جانب خمینی ست. از جمله در جریان رفراندم تعیین نظام سیاسی كه روز 12 فروردین برگزار شد و سازمان آن را تحريم كرده بود، خمینی از طریق احمد آقا به سازمان پیغام داد که شما هم در رفراندام شرکت کنید و راي سفيد بدهيد. اما سازمان تصمیم به تحریم آن گرفته بود و اعلام کرده بود که اين رفراندوم را به علت آن كه محتوي جمهوري اسلامي روشن نيست، تحريم مي كند.
اما نیروهای طرفدار خمینی بسیار هوشیار بودند و تحرکات ما را زیر نظر داشتند و مراقب بودند تا هر چقدر بیشتر ما را محدود کنند و از همان زمان هم نیروهای حزب الهی و کمیته ها را علیه ما سازماندهی کرده بودند.
- اکنون اطلاعاتی موجود است که برخلاف توافقنامه گوادلپ، سران ارتش در فکر کودتا و استفاده از نیروی هوایی برای بمباران شهر بودند ، چه عواملی سبب شد تا این کودتا شکست بخورد؟
¤ توافقنامه كنفرانس 7 كشور بزرگ در گوادكوپ بر اساس تغير رژيم در ايران بود و پس از آن ژنرال هویزر برای انتقال قدرت و نيز براي انتقال بعضي از سلاحهايي كه تكنولوژي خاص داشت به ایران می آید و با بهشتی و بازرگان و سران ارتش و بختیار ملاقات می کند تا شرایط را برای واگذاری قدرت و انتقال برخی از تسلیحات استراتژیک آمریکا فراهم کند. آمريكائيها چون به حکومت بعدی اطمینانی نداشتند با توجه به شرايط آن زمان و جهان دوقطبي ، می خواستند این سلاح ها را از ایران خارج کنند.
به درخواست و يا اگر بخواهيم دقيق بگوئيم به دستور هویزر ارتش اعلام بی طرف کرد. سران ارتش هم با اسم اعلامیه دادند که ارتش بی طرف است. در نتیجه عملا بدنه و فرماندهان ارتش در اختیار کسانی که قصد شورش داشتند نبود. بخشي از گفتگوهاي فرماندهان ارتش در کتاب" چون برف آب خواهیم شد" چاپ شده است. البته اين گفتگوها قبل از كنفرانس گودالپوپ است. ولي روحيه ضعيف فرماندهان ارتش در خلال اين گفتگوها به خوبي مشخص است. ارتش شاه عملا میدان را باخته بود. آن چه از جانب بعضي از سران ارتش رخ نمود، يك شورش نه چندان گسترده عليه تصميم به بي طرفي ارتش بود.
- روح الله خمینی و اطرافیانش هیچگاه مردم را برای قیام فرانخواندند. در واقع در عمل قيام به آنان تحميل شد. پس چه شد که نیروهای قیام کننده ابتکار عمل را از دست دادند؟
¤ نیروهای قیام کننده در واقع توسط هیاتهای مساجد و کمیته ها و نیروهایی که بهشتی و چمران و دیگران سازمان داده بودند مهار شدند. اطرافيان خميني مرتب مي گفتند كه «امام فرمان جهاد » نداده و البته خميني در روز 21 بهمن چند ساعت سکوت کرد. بعد از ظهر روز بیست ویکم بهمن هادی غفاری در میدان فوزیه بالای يك اتوبوس رفته بود(عكس اين صحنه وجود دارد) و با بلندگو مردم را دعوت به آرامش می کرد و می گفت که خمینی دستور جهاد نداده است.
در واقع برنامه آن ها این بود که از روز بیست ویکم بهمن شروع کنند به آرامی وزارتخانه ها را تصرف کنند و اعضای دولت موقت را به جای وزیران قبلی بنشانند.
- قیام مسلحانه چگونه شکل گرفت و شما در آن چه نقشی داشتید؟
¤ با حمله نيروهاي گارد ويژه كه عليه اعلاميه بي طرفي ارتش شورش كرده بودند به همافران نیروی هوایی جرقه قیام زده می شود. البته در عمل پس از اعلام بي طرفي ارتش ديگر حكومت نظامي وجود نداشت. اين رويداد برنامه ریزی های انجام شده برای انتقال آرام قدرت را به هم ريخت. در همان ساعات اولیه ای که در گیری بین همافران وگارد جاویدان شاهنشاهی شروع شده بود تظاهرات سازمان از دانشگاه تهران شروع شده بود و شعارها به نفع همافران بود. مسير راهپیمایی از دانشگاه تهران به سمت میدان فردوسی بود که سازمان تصميم گرفت تظاهرات را خاتمه داده و به قيام بپيوندد. سازماندهنگان تظاهرات مسلح نبودند زیرا ما فقط نگران درگیری با حزب الهی ها بودیم و جمعیتی انبوهي هم در اين تظاهرات شركت كرده بود. در میتینگ نوزده بهمن بر آورد ما از جمعیت صد و پنجاه هزار نفر بود به گونه ای که تمام محوطه دانشگاه و خیابانهای اطرافش پر از جمعیت شده بود ، بهر حال در روز بیست و یکم بهمن جمعیت بیشتری آمده بودند که در میدان فردوسی راهپیمایی را متوقف کردیم و نیروها را برای کمک به قیام فرستادیم و چون تعداد نیروها خیلی زیاد بود و امکان سازماندهی عملی آنها وجود نداشت بیشتر آنها با ابتکار فردی خود به مراکز اصلی قدرت حمله کردند و یا حتی دست خالی با خلع سلاح پادگانها و کلانتریها خود را مسلح کردند . پس از اين بود كه ستاد سازمان در دانشكده فني دانشگاه تهران تشکیل و اعلام شد.
- آیا طرح و برنامه ای برای حمله به مراکز اصلی و حساس رژیم وجود داشت و براساس این طرح عمل می شد؟
¤ نخیر هیچ طرح از پیش تعیین شده ای وجود نداشت و بر اساس ابتکارات تیمها ، کادر ها ،اعضا و هواداران سازمان که هر کدام در یک منطقه به تصرف مراکز نظامي و انتظامي مي پرداختند، عمل شد.
- یعنی سازمان(چ.ف.خ.ا) در آن مقطع اطلاعیه داده بود که برای قیام آماده شویم ولی عملا خودش برای قیام آماده نبود و حتی شناسایی دقیق و اولویت و طرح عملیاتی منسجمی از اهداف اولیه قیام نداشت؟
¤ بله همین طور است. برای نیروهای انبوهی که به سازمان پیوسته بودند نیز سازماندهی خاصی وجود نداشت. به نظر می رسد که خود سازمان هم به قیام باور نداشت و عملا طرح و نقشه ای برای آن تا روز قیام نداشت زیرا افرادی که آن زمان پس از جان باختن رهبران اصلی سازمان در سال 54 و 55 به مرکزیت سازمان راه یافته بودند در واقع کادرهای درجه سه سازمان بودند که از نظر تجربه ، بینش و تئوری چندان برجسته و كارآمد نبودند. يك اصل اساسي براي رهبران سياسي در چنين لحظاتي، قدرت تصميم گيري و ريسک پذيري است كه متاسفانه ما چنين نبوديم و فاقد رهبران اين چناني هم بوديم.
- تصوری وجود دارد که اگر انقلاب یا حتی قیام بیشتر طول می کشید نیروهای انقلابی موفق می شدند پایگاه اجتماعی خودشان را وسعت دهند و به افزایش آگاهی مردم کمک کنند و مانع از آن شوند تا حکومت روح الله خمینی به آسانی جایگزین شود ،آیا شما با این تصور موافقید؟
¤ بله ، اگر زمان بیشتری طول می کشید نیروهای چپ و انقلابی می توانستند توده های بیشتری را جذب کنند. اما خمینی و اطرافیانش نیز بسیسار هوشیار بودند. از طرفی مانع از آن می شدند تا کمونیستها صف آرایی مستقلی داشته باشند و از طرف دیگر دست به مانورهای مختلفی می زنند از جمله آن که خمینی به آمریکاییها گفته بود که بعد از سپردن قدرت به دست دولت موقت می رود به قم و در کار دولت دخالت نمی کند. اما قبل از اعلام دولت موقت، شورای انقلاب را تشکیل داده بود كه كسي از نام و تعداد آنان خبر نداشت. آنها به همین دلیل می خواستند تا با سرعت قدرت را در دست گیرند و مانع از آن شوند که نیروهای دیگر بتوانند نقش موثرتری ایفا کنند. البته اين را هم اضافه كنم كه از روزي كه شاه در تلويزيون به مردم اعلام كرد كه «صداي انقلاب» شما را شنيدم، ديگر ما بايد مي دانستيم كه روند حوادث به سرعت طي خواهد شد.
- در آن موقع احساس و برداشت شما از قیام چگونه بود؟
¤ با وجودي كه بیست و پنج سال از قيام گذشته، اكنون که دارم در باره آن روزها صحبت می کنم، التهاب آن روزها را حس مي كنم. انگار در همان شرایط هستم. من هم مانند اغلب رفقایمان در یک جو احساسی بودیم که دیکتاتوری در حال نابودی ست و بهار آزادی در راه است. روزي كه شاه از ايران رفت، شبي كه آخرين گروه زندانيان سياسي آزاد شدند و بالاخره روزهاي 20 تا 23 بهمن . خوب به ياد دارم كه من دو سه روز نخوابیدم تا صبح روز بیست وسوم بهمن ماه که در یک گوشه ستاد در واقع از حال رفتم. بسیاری از نیروهای سازمان نیز چنین شور و هیجانی داشتند.
اما از همان ابتدا نیز دو نگرش اصلی در رابطه با حاکمیت وجود داشت یکی این که باید وجه ضد امپریالیستی حکومت را تقویت کرد که این نگرش بعدها با حزب توده همسانی یافت و سبب انشعاب در سازمان شد و دیگری آن که برای مقابله با انحصار طلبی خمینی باید براي دفاع از دمكراسي و دستاوردهاي دمكراتيك قيام از نیروهای لیبرال و دمکرات حمايت كرد.
ما هیچ گاه خودمان به تصرف قدرت و یا دستیابی به قدرت فکر نکرده بودیم و در شرایطی هم نبودیم که این کار را بکنیم اما روز به روز با تهاجمهایی که به ما و نیروهای انقلابی و مردم صورت گرفت بیشتر خود را رو در روی حاکمیت جدید یافتیم.
- ارزیابی شما از قیام آتی چیست و چه چشم اندازی براي آن مي شود تصور كرد؟
¤ ما اکنون نیز شاهد قیامهای كوچك و يا شبه قيامها و شورشها در گوشه و کنار هستیم. نظیر خیزشهای شبانه خرداد ماه گذشته و یا خیزش كارگران در شهر بابک. به دلیل خصلت انفجاری جامعه ایران ارزیابی دقیق شکل آن مشکل است. امکان یک تغییر و تحول سریع نیز وجود دارد. به نظر من شرایط فعلی برای قیام از شرایط سال 57 از بسياري جهات براي نيروهاي ترقيخواه مناسب تر است و من به اين شرايط خوش بین تر هستم. با وجود آن که ما شاهد وجود تشکیلات منسجمی از نیروهای انقلابی و کمونیست در داخل به صورت محسوس نیستيم، اما در یک شرایط انقلابی همانند مقطعی که ما در روزهاي 19 تا 22 بهمن سال 1357 بوديم و توانستيم ستاد علنی ایجاد کنیم ، امکان ظهور علنی نیروهای انقلابی و عمل کردن آنها وجود دارد و اگر تغییراتی چون مداخله نظامي خارجی در ایران رخ ندهد و اگر رژيم تن به عقب نشيني واقعي ندهد، می توان گفت که شرایط روز به روز بیشتر برای قیام مسلحانه و براندازی جمهوری اسلامی آماده می شود.
23 بهمن 1382