مدت کوتاهي است که باز مجلس در رأس امور قرار گرفته و ميزان رأي ملّت است! در بوق و کرنا کرده اند که انتخابات مجلس، نمايندگان مردم و قوانين مصوب آنها اهميت دارد و چنين و چنان! اين فريب وقيحانه براي دريافت دوباره آراء بر يک پايه استوار است و آن کم هوش و بي حافظه دانستن مردم است. آنانکه حضور نمايشي مردم را مي خواهند، آنانکه تنها نمايشِ حضور مردم را مي خواهند، به رقابت تصنعي ميان گروه ها و طوايف و قبايل بويژه در شهرهاي کوچک و روستاها اميد بسته اند و فکر مي کنند که مردم تسليم هيجانات دروغين تلويزيوني مي شوند تا آنان افزايش شمار آرا را گواه مقبوليت خود کنند. در يکم اسفند ماه، همه خواهيم ديد که مردم ما، هوشمندتر از تصور اينان اند. سرگذشت مجلس ششم و نمايندگان آن نه تنها از خاطره مردم نرفته که پيش روي آنهاست: حضوري پرشور در انتخابات 78 به اميد تشکيل مجلس اصلاحات و تغيير وضع کشور با روشي آرام و قانونمند. نتيجه چه شد؟ گلوي مجلس را با شوراي نگهبان فشردند، چند پيرمرد روحاني نشستند و بر مترقي ترين طرحها و لوايحي که در تاريخ اين کشور به تصويب رسيده خط بطلان کشيدند: طرح منع شکنجه، رفع تبعيض از زنان، اصلاح قانون انتخابات (حذف نظارت استصوابي)، تبيين اختيارات رييس جمهور، اصلاح قانون مطبوعات، اصلاح ساختار وزارت علوم و ... دهها طرح و لايحه ديگر. قوانين مصوب مجلس را چنان خوار شمردند که حتي لايحه بودجه و طرح کاهش خدمت سربازي را مغاير شرع و قانون اساسي دانستند و برخي قوانين را تنها به خاطر مغايرت احتمالي با نظر مقام رهبري، مجمع تشخيص مصلحت يا شوراي (غير قانوني) انقلاب فرهنگي ردکردند.
بيش از 135 نماينده مجلس در کمتر از يکسال پيش، هنگامي که مصوباتشان در رفت و آمد بين نهادهاي انتصابي مجمع تشخيص و شوراي نگهبان لوث و فرسوده مي شد نامه اي انتقادي به رهبر نوشتند که متأسفانه جز تهديد نمايندگان و بر هم زدن سخنراني ايشان و در نهايت رد صلاحيت گسترده آنان حاصلي در بر نداشت و کار به جايي کشيد که نمايندگان ملّت در اقدامي تاريخي 26 شبـانه روز را در مجلس بست نشستند و هنگامی که باز راه به جايي نبردند بيش از 130 نماينده مجلس در اعتراض به وضع موجود از سمت نمايندگی استعفا کردند.
آنهايي که اينک در آستانه انتخابات باز از اهميت رأي مردم و جايگاه مجلس سخن مي گويند پاسخ دهند که چرا پيش از اين بارها و بارها رأي مردم و مصوبات مجلس و نمايندگان ملّت را خوار شمرده اند. آناني که اينک براي مردم تکليف تعيين مي کنند که شرکت در انتخابات واجب است، پاسخ دهند که خود کدام تکليف واجبشان را در برابر ملّت به جا آورده اند؟ آيا رعايت حقوق مردم و محترم داشتن آراي پيشين ملّت، تکليف آنان نبوده است؟ آيا تهمت زدن به صدها داوطلب مطابق شرع است؟ آيا شرکت در انتخاباتی که عادلانه نيست شرعی است؟ اگر قرار است نمايندگان مردم به مجلس راه يابند پس چرا انتخابات آزاد برگزار نمي شود؟ چرا شوراي نگهبان ابتدا داوطلبان را به گونه ای غيرقانونی و با معيارهاي نامريي خود گزينش مي کند؟ اگر اينان، نمايندگان منتخب شوراي نگهبان هستند (که هستند) ديگر چه نيازي به رأي مردم هست؟ کساني که مشروعيت خود را از جانب خداوند می دانند و مخالفت با خود را شرک و کفر مي پندارند ديگر چه اصراري دارند بر ساختاري رنگ مشروعيت مردمي بزنند که خواست و اراده مردم را محقق نمي کند و در هر صورت در اين ساختار تصميم عده ای معدود به نتيجه مي رسد؟! آيا همين کارشکنی ها و خودخواهی ها موجب از دست رفتن سرمايه های فکری و مادی کشور ما نشده است؟ آيا اين فقر و بيکاری و بدنامی در عرصه بين الملل و گرفتاريهای ديگر شايسته ملت ماست؟
بيش از 130 نماينده مردم با تحصن و استعفاي خويش، استانداران سراسر کشور در نامه هاي مکرر خود و رياست جمهوري در اظهارات متعدد بيان داشته اند که انتخابات يکم اسفند ماه آزاد و عادلانه نيست و دولت نيز تنها به سبب حکم حکومتي مقام رهبري انتخابات را در اين تاريخ برگزار مي کند. اين انتخابات آشکارا فرمايشي است. برگزاري و مشارکت در اين انتخابات، ايفاي نقش در نمايشي است که ملّت بزرگ ايران در آن عميقاً تحقير مي شود. البته حربة تحقير ملّت براي شکستن غرور و اعتماد به نفس آنان مدتهاست که به کار گرفته مي شود. فراموش نکنيد که فرزندان دانشجوي شما را بارها کتک زده اند و تعدادي از آنها هم اينک در زندان اند. از ياد نبريد که يک استاد دانشگاه (دکتر آقاجري) را تنها به دليل انتقاد از نهاد روحانيت به شلاق و اعدام محکوم کرده اند و اين فرزند دانشگاهي ملّت هنوز در سايه هولناک چوبة دار شب را به صبح می برد. سالهاست که طعم تحقير ملّت و نخبگانش را مي شناسيم و تحمل مي کنيم.
ما در انتظار اول اسفنديم تا با دريغ داشتن رأي خود از کساني که با دانشجو و دانشگاه، مجلس ، جمهور مردم و ميهن عزيز ما "ايران" چنين جفا کرده اند، يادآوري کنيم که ما همچنان هستيم. نفس مي کشيم، مي تپيم، اگر چه زير خاکستر!
ما در انتخابات فرمايشی يکم اسفند شرکت نمي کنيم تا رفراندمي بسازيم عليه تحقير کنندگان ملّت.
انجمنهای اسلامی دانشجويان دانشگاههای فارس (دفتر تحکيم وحدت)