دوشنبه 27 بهمن 1382

مصاحبه روزنامه يوميورى ژاپن با آيت‏اللّه منتظرى

بسمه تعالى

در تاريخ 3/11/1382

در آستانه سالگرد پيروزى انقلاب هستيم اگر به عقب برگرديم و فرض را بر اين بگذاريم كه اول انقلاب بوديم چه مى‏كرديد؟ چه چيزى را بايد اصلاح كنيم؟
اعوذبالله من الشيطان الرجيم، بسم‏اللّه الرحمن الرحيم
علت اصلى به ستوه آمدن مردم از رژيم گذشته مشكلات اقتصادى نبود، بلكه علت اصلى انقلاب مردم ايران، نبودن استقلال و دخالتهاى اجانب و عدم آزادى بود، كشورهاى خارجى در كشور ما دخالت مى‏كردند انتخابات آزادانه برگزار نمى‏شد و كشور به صورت پادشاهى اداره مى‏شد، و نمايندگانى هم كه به مجلس آن زمان مى‏رفتند معمولاً با دخالت دستگاههاى حكومت انتخاب مى‏شدند و مردم مى‏ديدند كسانى را به عنوان نمايندگانشان معرفى مى‏كنند حال آنكه مردم از آنها شناختى نداشتند.
آزادى بيان در رژيم سابق نبود اگر كسى مخالفتى از خود نشان مى‏داد محكوميت و زندان را درپى داشت. نبودن آزادى مخصوص يك قشر خاص نبود بلكه تمام اقشار اعم از دانشگاهى، روحانى، بازارى و غيره آزاد نبودند. در يك كلام استبداد شاهى حاكم على‏الاطلاق بود. انقلاب شد تا استبداد برود، و استقلال و آزادى و جمهورى اسلامى به دست آيد، آزادى آنقدر مورد خواست مردم و آيت‏اللّه خمينى بود كه ايشان در پاريس مى‏گفتند: حتى كمونيست‏ها آزادند نظر خويش را در حكومت مورد نظر ما بگويند. حكومت مردمى بر اساس موازين اسلامى از ايده‏هاى مردم بود. مردم ما انقلاب نكردند كه يك گروه بروند و گروه ديگر بيايند و بر مسند قدرت قرار گيرند با همان روش‏ها. قرار نبود فقط يك - به اصطلاح - كلاهى برود و يك عمامه به سر بيايد و همان كارهاى گذشته تكرار شود مثلاً دستور دهند طى مدت كوتاهى حدود صد روزنامه و نشريه تعطيل شوند و افراد از اقشار مختلف احضار، پرونده‏سازى و محاكمه و بازداشت و زندانى شوند. حتى برخى از آنها را در زندانها مورد شكنجه قرار دهند. گذشته در انتخابات آزادى نبود حالا هم نيست و چند نفر انگشت‏شمار خود را قيّم مردم مى‏پندارند و كسانى را كه دلسوز، محترم و حتى مجتهد و داراى سوابق شاخص هستند رد صلاحيت مى‏كنند به جرم اين كه از حقوق اساسى ملت دفاع كرده‏اند. من به طور مكرر گفته‏ام در مجلس خبرگان قانون اساسى اصل 99 تصويب شد تا افرادى نخواهند كانديداهاى مورد پسند خود را به مردم تحميل نمايند. ولى متأسفانه همين عمل توسط شوراى نگهبان در حال حاضر در حال انجام است. و آنچه از آن گريزان بوديم توسط همين شوراى نگهبان در حال انجام است. مردم نيازى به معرفى و حركات قيم‏مآبانه آقايان ندارند مردم هر شهرى خودشان بهتر افراد را مى‏شناسند. مردمى كه متدين‏اند هيچ‏گاه، بى‏دين‏ها و افراد فاسد را براى نمايندگى انتخاب نخواهند كرد. صَرف بودجه‏هاى هنگفت توسط دفاتر نظارت در بيش از 300 شهر كه با هدف پرونده‏سازى صورت گرفته، نوعى زورگويى بوده و بر خلاف آزادى است كه مورد خواست مردم است.
خلاصه اين كه نه‏تنها اهداف انقلاب محقق نشده بلكه چون كارهاى خلاف به نام اسلام انجام مى‏شود مى‏توان گفت از قبل هم بدتر شده است. روشهاى گذشته به اسم اسلام نبود، ولى در حال حاضر به نام اسلام اعمال خشونت‏بارى انجام مى‏گيرد كه در نتيجه اسلام كه دين رحمت است، خشن و بى منطق جلوه مى‏كند و با اين وضعيت چگونه مى‏توانيم بگوييم وعده‏هاى داده شده صورت پذيرفته و بهتر از گذشته شده است؟!

اشكالاتى كه شما ذكر كرديد و اين كه به صراحت سخن از بدتر شدن اوضاع يا استبداد مطرح مى‏فرماييد عده‏اى را بر اين باور واداشته كه بگويند اين مشكلات ناشى از ساختار نظام مى‏باشد كه همان "ولايت‏فقيه" است. شما خود از صاحب‏نظران اين تئورى محسوب مى‏شويد آيا با اين باور موافق هستيد؟
در اصل 110 كه پس از بازنگرى به طور گسترده اختيارات بسيارى را به يك فرد يعنى رهبرى دادند در حالى كه پاسخگو نيست علت اصلى آن چيزهايى است كه به عنوان مشكل مى‏تواند طرح شود بنابر اين اصل كه در بازنگرى گسترش يافت اهرم‏هاى قدرت همگى دست رهبرى است ولى رئيس‏جمهور كه مستقيماً منتخب ملت است و بايد پاسخگو هم باشد عملاً خلع سلاح شده است. ولايت‏فقيه كه با قيد "مطلقه" در بازنگرى مطرح شد چيزى بود كه من به آن رأى ندادم. در كتابى هم كه اخيراً با نام "از آغاز تا انجام" چاپ شده كه دست نوشته‏هاى بنده در زندان اوين است و در دوران حصر غيرقانونى آن را تكميل كرده‏ام و به مباحث اصول عقايد مى‏پردازد، در يك پاورقى آن من به صراحت آورده‏ام: ولايت مطلقه‏فقيه نه دليل شرعى دارد و نه دليل عقلى. اين كتاب به همين دليل دو ماه در وزارت ارشاد براى صدور مجوز ماند تا اين كه مجبور شدم اين جمله را حذف كنم. البته حاكميت چون اسلامى است لازم است كه يك كارشناس اسلامى بر آن ناظر باشد ولى نه به صورت مطلقه و فراقانونى كه حتى نهادهاى زيرنظر او هم پاسخگو نباشند. ولايت فقيهى كه ما مى‏گفتيم به اين معنى نيست كه يك نفر غيرمعصوم براى مردم ارزش قائل نباشد و با يك دستور خواست ملت را زيرپا بگذارد و پاسخگو هم نباشد.
ساختار كنونى كاملاً مخالف وعده‏هاى داده شده است، فقيه از آن جهت كه فقيه است به مناسبت حكم و موضوع بايد به كار فقهيش بپردازد او بايد ناظر باشد تا مجريان مطابق شرع حركت كنند و قوانين خلاف شرع تصويب و اجرا نشود. اما ديگر حوزه‏ها مثل اقتصاد، سياست داخلى و خارجى و...در تخصص فقيه نيست و نبايد در آنها دخالت نمايد.

به نظر جنابعالى بزرگ‏ترين اشتباهى كه پس از 25 سال گذشت از انقلاب مى‏توان به صراحت گفت چيست؟
تضادّ در ساختار نظام به اين معنى كه يك نفر بدون پاسخگويى و مادام‏العمر واجد تمام اهرم‏هاى قدرت و ديگرى كه رئيس‏جمهور منتخب ملت است مسئول و پاسخگو ولى فاقد اهرم‏هاى قدرت باشد. براى تفصيل مى‏توانيد به فصل چهارم از جزوه "حكومت مردمى و قانون اساسى" كه در كتاب ديدگاهها ثبت است مراجعه فرمائيد.

چنين وضعيتى پس از بازنگرى قانون اساسى صورت گرفت يا قبل آن وجود داشت؟
حتى زمان آيت‏اللّه خمينى هم عملاً وجود داشت. و پس از آيت‏اللّه خمينى وضعيت حادتر شد، به عنوان نمونه دادگاه انقلاب و ويژه روحانيت كه موقتى بودند و در يك شرايط ويژه تاسيس شدند، با اختيارات وسيع‏ترى ادامه كار دادند. و محاكمات بى‏رويّه انجام مى‏شود.

اگر اكثريت مردم حكومت اسلامى نخواهند و به يك حكومت دمكراتيك غيردينى رأى دهند چه بايد كرد؟
با توجه به اين كه اكثريت مردم ما مسلمان‏اند چنين فرضى درست نيست آنها خواهان پياده شدن اسلام واقعى‏اند نه اين اسلامى كه آقايان مطرح مى‏كنند و با نام آن به اسلام ضربه مى‏زنند.

يعنى ممكن نيست كه دين از سياست جدا باشد؟
اسلام دينى منحصر به فرد است كه علاوه بر مسايل عبادى در سياست، احكام اقتصادى، جزايى و...نظردارد، نمى‏توان با وجود اين برنامه‏ها و دستورات گفت دين اسلام از سياست جداست ولى كارهايى كه برخى به نام اسلام انجام مى‏دهند و خود را فوق انتقاد قلمداد مى‏كنند با اسلام واقعى تفاوت دارد. امام على (ع) با اين كه طبق عقيده ما معصوم از خطا هستند مى‏فرمايند: اين‏گونه نيست كه من فوق خطا باشم مگر اين كه خداوند مرا كفايت كند. ولى آقايان خود را بالاتر مى‏دانند و اگر نمايندگان مجلس به آنها نامه نوشته و انتقاد كنند ناراحت مى‏شوند.

تصور شما از ولايت‏فقيه چيست كه با دموكراسى سازگار باشد؟
در مقابل نظريه انتصاب اعتقاد من اين است كه اوّلاً مردم بايد ولى‏فقيه را انتخاب نمايند و ثانياً: مادام‏العمر نبوده و به طور موقت مثلاً چهار ساله باشد. و ثالثاً: بايد پاسخگوى مردم باشد و خودش را فوق قانون نداند. من قبلاً در جزوه ولايت‏فقيه و قانون اساسى به طور مفصل به اين موضوع پرداخته‏ام و آنجا آمده است كه قهراً محدوده اختيارات رهبرى و هدف آن تابع نحوه انتخاب است. به نظر مى‏رسد به تناسب حكم و موضوع و تناسب مسؤليت و قدرت بايد در آينده با تحقق شرائط بازنگرى در قانون اساسى يا اين كه خود ولى‏فقيه به عنوان رئيس جمهور و رياست قوه مجريه از طرف ملت انتخاب شود، و همه مسؤليت‏ها را بر عهده گيرد و در برابر ملت و مجلس پاسخگو باشد، و يا اين كه نيروها و اهرمهاى قدرت در اختيار رئيس جمهورى گذاشته شود و او در برابر ملت پاسخگو باشد و احزاب مردمى او را راهنمايى نمايند و او با افراد متخصص و كارشناس مشورت نمايد. و ولىّ‏فقيه به لحاظ تخصص در فقه و مسايل اسلامى و مقبوليت نزد عامه مردم، اشراف كامل بر قانون‏گزارى و اجرا و روند اداره كشور از جهت مطابقت با موازين اسلامى داشته باشد و در كارهايى كه در تخصص او نيست دخالت نكند.

بنابر فرض اول كه رهبرى با رياست جمهورى يكى شود يعنى امتياز خاصى براى روحانيت قايل شويم؟
لزومى ندارد حتماً روحانى باشد بلكه اگر كسى به احكام اسلامى آگاهى كامل دارد كافى است و لباس شرط نيست.

در حال حاضر امواج اعتراضات و تحصن نمايندگان به رد صلاحيت‏ها را مشاهده مى‏كنيم. حضرت عالى چه نظرى داريد؟
تحصن حق نمايندگان معترض است، البته به قول عرب‏ها يك ضرب‏المثل دارند كه مى‏گويند: "فى السيف ضيّعت اللبن" يعنى در بهار شير را ضايع كردى! در گذشته برخى فرصت‏هاى بهترى وجود داشت كه از آن فرصت‏ها استفاده مناسب نشد.
در سخنرانى 13 رجب گفته من همين بود كه آقاى رئيس‏جمهور برود نزد مقام رهبرى و بگويد مردم از من انتظارات دارند و من بايد اختيار داشته باشم نه اين كه در كارها توسط رهبرى و نهادى انتصابى دخالت شود. نمايندگان هم همين‏طور؛ آنها هم بايد از آزادى كامل برخوردار باشند ولى ديديد كه با اظهارنظر من چه برخوردى صورت گرفت. الآن هم كار به جايى مى‏رسد كه افراد را به دلايل واهى رد صلاحيت مى‏كنند. مگر مى‏شود به انسان ظلم بشود و انسان آخ هم نگويد. اعتراض حداقل كار عاقلانه‏اى است كه بايد در مقابل ظلم‏ها انجام پذيرد. در قرآن مى‏فرمايد: (لا تَظلمون و لا تُظلمون) نه ظلم كنيد و نه زير بار ظلم برويد. به نظر من اگر خواسته‏هاى متحصنين برآورده نشد ماندن آنها در مجلس صلاح نيست.

در مورد فعاليت‏هاى هسته‏اى ايران؛ آژانس بين‏المللى انرژى اتمى گفته است ايران از 18 سال پيش فعاليت‏هاى هسته‏اى و اتمى داشته است آيا در دوران مسؤليت شما به جنابعالى اطلاعاتى در اين زمينه داده مى‏شد؟
من مسؤليت آنچنانى نداشتم تا اطلاعات از اين قبيل را به من بدهند و من هيچ اطلاعى از اين نوع فعاليت‏ها نداشتم. من در اين رابطه بارها گفته‏ام: چرا جامعه جهانى بايد زير بار تبعيض برود به گونه‏اى كه كشورهاى بزرگ چون آمريكا، روسيه و...داراى اين سلاح‏ها باشند حتى پاكستان هم، ولى ايران نداشته باشد. اگر دليل مقابله با اين سلاح‏ها اين است كه مثلاً كشورهايى مثل ايران ممكن است با آن‏ها دست به كشتار جمعى بزنند اين امر نسبت به آمريكا هم صدق مى‏كند مگر همين آمريكايى‏ها نبودند كه هيروشيما و ناكازاكى ژاپن را مورد حملات اتمى قرار دادند؟

جنابعالى ارتباط با شبكه‏هاى جهانى چون اينترنت را خيلى وقت است كه شروع كرده‏ايد. مى‏خواستم سوال كنم با توجه به مطرح شدن ايده جهانى‏شدن و رشد تكنولوژى و تبديل جهان به يك دهكده جهانى فكر نمى‏كنيد اين ايده براى جامعه دينى ضرر داشته باشد؟
جهانى شدن و رابطه فراگير با جامعه جهانى و ديگر كشورها كارى پسنديده است. اگر استقلال كشور حفظ شود و دخالت بيگانگان در كشور نباشد بهترين راه اين است كه كشورها با يكديگر در تعامل باشند. من يادم هست در قم خدمت آيت‏اللّه خمينى رسيدم عرض كردم آقا: انقلاب كه شد برخى‏ها فكر مى‏كنند ما مى‏خواهيم در تعارض با منافع آنها قدم برداريم - اتفاقاً صدام هم در فكر حمله به ايران بود - بهتر است هيئت‏هاى حسن‏نيت به كشورهاى همجوار گسيل داريم و پيام انقلاب را خودمان به آنها بگوييم تا بدانند با كسى سرجنگ نداريم.
ارتباط با تمام كشورهاى دنيا با هر وسيله‏اى باشد اشكالى ندارد حتى با آمريكا كه يك روزى موقتاً طبق شرايط خاصِ زمانى قطع رابطه شد - كه به نظر من در اشغال سفارت آمريكا احساس بر عقل غلبه كرده بود - چه اشكالى دارد رابطه مجدداً برقرار شود به شرط اين كه روابط حسنه باشد بدون اين كه كشورى بخواهد به استقلال كشور ديگر اخلال وارد كند.
من به يك خبرنگار ژاپنى كه مدتى قبل اين‏جا آمده بود گفتم: اين بسيار عاقلانه بود كه ژاپنى‏ها با اين كه از آمريكا ضربه شديدى خوردند اما براى حفظ منافع و مصالح ملت خود روابط حسنه با آمريكايى‏ها برقرار كردند.

شما فكر نمى‏كنيد اين ارتباطات به فرهنگ و دين كشور خدشه وارد كند؟
ما بايد اسلام را به گونه‏اى تبيين كنيم كه هيچ چيزى نتواند به آن خدشه وارد كند. به عنوان مثال در اسلام حتى اقليت‏ها قابل احترام و آزادند. حدود اسلامى نبايد در كشورهاى غيراسلامى اجرا شود چون موجب زدگى مى‏شود، حتى داخل كشور خودمان نيز اگر - فرضاً - اجراى برخى احكام موجب خواهد شد مردم به اصل دين بدبين شوند نبايد اجرا شوند. اين جا ملاكِ اهم بر مهم مقدم مى‏شود. و براى حفظ اسلام كه اهم است حكم مهم اجرا نخواهد شد.

سوالى داشتم در رابطه با عراق اگر بخواهيم در رابطه با عراق و حكومت آينده آن صحبت كنيم از ميان سه گزينه 1 - جمهورى اسلامى بدون ولايت‏فقيه 2 - حكومت مطلقه‏فقيه 3 - جمهورى غير دينى، كداميك را پيش‏بينى مى‏كنيد؟
اين‏جا خود عراقى‏ها بايد نظر دهند ولى چون اكثريت مردم عراق مسلمانند طبعاً خواهان آن هستند كه احكام اسلام در قانون اساسى آنها لحاظ شود. و حكومت با يك انتخابات آزاد تشكيل شود اين را آيت‏اللّه سيستانى هم گفته‏اند و موضع تمام علما و عقلا نيز همين است. اگر حكومت مردمى در آنجا شكل گرفت مراجع تقليد هم نظارت خواهند كرد كه موازين اسلامى اجرا شود.
به نفع آمريكايى‏ها هم هست كه نگذارند بيش از اين در آن كشور تلفات دهند و موجب ناراحتى ملت خود شوند. پس از انجام يك انتخابات آزاد با نظارت سازمان ملل، آمريكايى‏ها لازم است آن كشور را ترك كنند. بالاخره حكومت جمهورى اسلامى خواهد بود ولى آيا ولايت‏فقيه باشد يا نه آن مسئله ديگرى است كه خود ملت عراق بايد انتخاب كنند.

يك سوال شخصى و به عنوان آخرين پرسش مطرح مى‏كنم. هنگامى كه شما از قدرت كنار رفتيد، آيا تأثيرى بر شما گذاشت چه احساسى داشتيد؟
پدر من هنگامى كه خبر كنارزدن مرا شنيده بودند سجده شكر به جا آوردند كه من ديگر مسؤليت ندارم. من مقام‏هاى دنيوى را عَرَضى مى‏دانم و براى آن ارزشى قايل نيستم. امام على (ع) روزى كفش خودشان را وصله مى‏زدند وقتى با اعتراض ابن‏عباس مواجه شدند فرمودند: اين لنگه كفش از امارت بر شما برايم محبوب‏تر است، مگر اين كه حقى را به پاى دارم يا جلوى ظلمى را بگیرم.
من زمان حصر و زندان خانگى، كارهايم را به خوبى انجام مى‏دادم و مسؤليتى هم نداشتم. الآن هم عصرها به تدريس نهج‏البلاغه مشغولم. اميدوارم خداوند عاقبت همه را ختم به خير كند.
والسلام عليكم و رحمةاللّه و بركاته
27/11/1382

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/4717

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'مصاحبه روزنامه يوميورى ژاپن با آيت‏اللّه منتظرى' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016