هيئت نظارت دانشگاه علوم پزشكي بوشهر، با درخواست انجمن اسلامي دانشجويان اين دانشگاه براي برگزاري مراسم بزرگداشت زنده ياد دكتر مصدّق با سخنراني احمد عبدالحسينيان قائم مقام و سخنگوي حزب آينده سازان ايران مخالفت كرد.
احمد عبدالحسينيان در نشست محدودي كه در دفتر انجمن اسلامي با حضور جمعي از دانشجويان برگزار گرديد، سخن گفته و به پرسشهاي حضّار پاسخ داد. (شايان ذكر است پيش از اين كميته انضباطي اين دانشگاه، در پي برگزاري نشستي با حضور دكتر پرويز ورجاوند سخنگوي جبهه ملي به اعضاي انجمن اسلامي كتباً اخطار داده بود.) چكيده متن سخنان عبدالحسينيان در نشست مزبور از قرار زير است:
چرا ملت بزرگ ايران بايد در گرداب تباهي غوطه ور گردد، در حالي كه از پتانسيلهاي گوناگوني براي رشد و پيشرفت برخوردار مي باشد؟ پاسخ بسيار روشن است: «فقدان دموكراسي در ايران.»
به دليل نبود دموكراسي در ايران، جامعه ما به گونه هاي فراوان تباهي و فساد آلوده گشته كه بسيار دهشتزا و غم انگيز است. آري ملت ما تا امروز از فقدان دموكراسي رنجها و دردهاي زيادي را متحمل گشته، و اكنون زمان آن رسيده كه به همه اين مصيبتها و تاريكي ها كه سرزمين ما را فراگرفته است، براي هميشه پايان دهيم.
من در اين فرصت تنها به چند نكته مهم اشاره ميكنم:
1. با كمال تأسف امروز شاهد يأس، نااميدي، سرخوردگي و انفعال نسل جوان ايران و بويژه جنبش دانشجويي هستيم. قطعا داشتن اين روحيه ما را از رسيدن به حاكميت ملي و ساماني مردمسالار باز ميدارد.
اما چگونه اين روحيه بر جامعه جوان ايران حاكم شد؟ به باور من، مهمترين دليل آن نداشتن آگاهي كافي از تاريخ معاصر و عدم شناخت گروهها و افرادي كه در پهنه مبارزات سياسي حضور دارند، و نيز سادگي و دلبستن زودهنگام بوده است. البته تحليلهاي تك بعدي و درك نادرست نسبت به تحولات جهاني را نيز بايد بدان افزود.
ما در اينجا به مناسبت سي و هفتمين سالروز درگذشت شادروان دكتر مصدق گرد هم آمده ايم تا يادش را گرامي بداريم. براستي چند تن از مبارزان جواني كه در طول 6، 7 سال گذشته پا به عرصه فعاليتهاي سياسي گذارده اند، اطلاع و آگاهي درستي از چگونگي سرنگوني دولت ملي دكتر مصدق و حوادث پس از آن تا رويدادهاي دهه 60 دارد؟ آيا چيزي از اسناد خانه سدان و نقش گروههاي وابسته به بيگانگان در تعيين سرنوشت كشور مي دانند؟ آيا مي دانند كه همان گروهها و حتي همان افراد پس از گذشت دهه ها، باز دست اندركار توطئه بر عليه ملت ايران بوده اند؟ من در مراسمي كه به منظور نكوداشت استاد محمد مهرداد در اهواز برگزار شد، نقاب از چهره برخي از اين گروهها و افراد برداشتم.
52 سال پيش جهت بسترسازي براي از ميان بردن دولت ملي دكتر مصدق و در هم شكستن جنبش رهايي بخش ملت ايران، روزنامه نگاران برجسته و سرشناس نهضت ملي را به فاصله 9 روز ترور مي كنند. و در سال 79 نيز نخستين گام آنها براي فروريختن خيزش دگرباره ملت ايران، يورش به مطبوعات و روزنامه نگاران مستقل و مردمي است...
اگر نسل جوان ما خصوصاً دانشجويان عزيزي كه به فعاليتهاي سياسي در دوره به اصطلاح «اصلاحات» مي پرداختند، نسبت به اين مسائل آگاهي كافي داشت، هرگز دلبسته برخي گروهها و چهره ها نمي شدند كه سرانجام امروز دچار ياس و انفعال باشند.
2. مسئله دوم كه مي خواهم خدمت شما عرض كنم اين است كه: ما تا تربيت دموكراتيك پيدا نكنيم، به دموكراسي نخواهيم رسيد. يا حداقل نمي توانيم حافظ آن باشيم. شادروان دكتر سنجابي رهبر فقيد جبهه ملي ايران معتقد بودند كه تنها حركتهاي دموكراتيك است كه مي تواند به دموكراسي ختم شود. بله اولاً بايد به احزاب بعنوان «مدارس دموكراسي» بهاي بيشتري دهيم. ثانياً احزاب و سازمانهاي سياسي بايد مشي دموكراتيك و سياست سالم و نفي كامل خشونت را در پيش بگيرند. نكته ديگر كه در اين شرايط از اهميت فراواني برخوردار مي باشد، اينست كه چون در جوامعي كه به استبداد و خوي خودكامگي گرفتارند، امكان رشد احزاب و شكل گيري يك حزب بزرگ مستقل كه تأثيرگذار باشد وجود ندارد، بنابراين بايد به اتحاد و همبستگي تمامي گروهها و سازمانهايي كه به سياست سالم و مشي دموكراتيك كاملاً باورمند و متعهّد مي باشند، انديشه كرد. به روشني بايد بگويم كه امروز ما تنها با كار جبهه اي است كه مي توانيم موفق باشيم.
و به گفته بزرگ پيشواي ما شادروان دكتر مصدق، جبهه ملي خانه تمامي احزاب و سازمانهايي است كه هدفي جز حفظ استقلال ميهن و آزادي ملت ايران ندارند.
3. در راه «دموكراسي خواهي» دكتر مصدق يك الگوي كامل براي ماست. «بها دادن به احزاب»، «مشي دموكراتيك و سياست سالم»، «كار جبهه اي» و مهمتر از همه ايمان و تعهّد به دموكراسي و آزادي كه روحيه گذشت و فداكاري ميخواهد.
در روز 12 ارديبهشت ماه 1330 دكتر مصدق در پيامي به رئيس شهرباني نوشت كه «در جرايد ايران آنچه راجع به شخص اينجانب منتشر ميشود، هرچه نوشته باشند و هر كه نوشته باشد، به هيچ وجه نبايد مورد اعتراض و تعرض قرار گيرد.» حتي پس از افشاي اسناد خانه سدان و محرز شدن وابستگي تعداد زيادي از مطبوعات (نشريات حزب توده: مردم، به سوي آينده، نيستان و حجاز، نشريات وابسته به دربار مانند جانسپاران ميهن، و يا نشريات متعلق به فداييان اسلام مانند نبرد ملت و...) كه صفحات آنها «مملو از فحش عِرض و ناموس و شرف» بود، به قول آقاي مهندس زعيم، «دكتر مصدق هرگز از دستور خود عدول نكرد.»
به گمان من مصدقي واقعي كسي است كه اينگونه فكر و اينطور عمل كند.
5. ما «حزب آينده سازان ايران» را برپايه آرمانها و انديشه هاي شادروان دكتر مصدق بنا نموديم.
الف. حزب تشكيل داديم چون مانند دكتر مصدق باور داشتيم كه احزاب مدارس دموكراسي هستند كه افراد ميتوانند در آن تربيت دموكراتيك پيدا كنند يعني اصول گفتمان و همكاري جمعي، تحمل نظر مخالف و تسليم شدن در مقابل راي اكثريت و عدم خودرأيي و خودمحوري را بياموزند و در راه رسيدن به اهداف مشترك با هم تشريك مساعي نمايند.
ب. به «جبهه ملي» پيوستيم چرا كه همانند دكتر مصدق ميدانستيم كه در ايران بدليل استبداد ديرپا حزب بزرگ شكل نميگيرد و هر يك از احزاب موجود نيز به تنهايي موفق نمي شوند.
ج. «مشي دموكراتيك و مدني» در پيش گرفتيم چون ميدانيم محصول انقلابات سياسي فرانسه، روسيه، اسپانيا و چين، پايه گذاري ديكتاتوريهاي ناپلئون، استالين، فرانكو و مائوتسه تونگ بوده (نتايج انقلاب سال 57 كشور خود را نيز ديده و احساس كرده ايم.) ميدانيم كه كودتاهاي پياپي در عراق نيز جز رژيمهاي استبدادي عبدالكريم قاسم، احمد حسن البكر و پس از او صدام حسين، و يا در كوبا باتيستا و پس از وي فيدل كاسترو ثمره اي در بر نداشته است.
آري هر حركت غيرمدني و غيردموكراتيكي منجر به بازتوليد استبداد در قالب جديد ميشود.
د. و به «سوسيال دموكراسي» باور داريم، چون آزادي و حقوق بشر، برابري و عدالت و در يك كلام، حاكميت ملي را تنها در آن تحقق يافته مي بينيم. استبداد «آشكار» و «پنهان» در اين سيستم شكل نميگيرد و بي عدالتي و فقر در آن روز به روز كاهش مي يابد. دكتر مصدق نيز از ليبرال دموكراسي به سوسيال دموكراسي رسيد.
آژانس خبررساني آينده سازان (آسنا)
http://asna82.persianblog.com