نوروز خجسته باد!
بهار در راه است. سال نو فرا میرسد. سردی زمستان جای خود را به گرمای خورشيد میبخشد. نوبت ديدار آغاز میشود. اين نوروز است كه بهاران را به پيشواز میآيد. خجسته عيد ملی ماست كه پا به عرصه ميگذارد. میآيد تا عروس فلات را به لاله و ارغوان بيآرايد.تا ايران عزيز را با رايحه سنبل و ياس سرمست گرداند.
نوروز ملی ما از اعماق تاريخ میآيد. از بيكران گذشتههای سرزمينی كه سرشت نخستين آئين حقوق انسانی در آن به شكوفه نشست. نوروز میآيد تا غبار كهنگی را از خانههای ما و زنگار غم را از دلهای ما بروبد. از كوچه باغهای افسانهها و آرزوها میآيد. ره توشه اش لبريزازشادی و عشق و اميداست. قاصد روزهای آفتابی ست. نويد میدهد كه زمستان میگذرد و جای دشمنیها، صلح و دوستی و صفا مینشيند.
نوروز باستانی ما عهد اميد است. كردهها و ناكردهها را به پستو مینشاند تا رمز رويش را تصوير كند. نجوای ديدها و بازديدها، تكرار خاطرههای زيبای زندگی ست. طليعه بهاران حكايت آينده است. عيد ما همواره مظهر آرزوها و آرمانهائی بوده كه در دستور كار ملی قرار گرفته است. چه آن زمان كه میبايست با طبيعت سخت پنجه بيافكند و چه امروز كه بايد خشت سرد استبدادی كهن را با تشريفاتی در خور به موزه تاريخ بازگرداند. اين رسم طبيعت است و از آن گريزی نيست. داستان جابجائی دو فصل شوق نوروز را ميطلبد. چرا كه ميانه دو فصل همواره با غرور میگذرد. تحول شور میخواهد وشادی میآورد. سختی و استقامت را بهانه میكند. بیپايكوبی و رقص و تلاطمی هيچ هستی از اين معراج نمی گذرد. شب بیستيغ سحر، روز نمی شود، بدون نوروز گرما بر زندگی نمی تابد و بیبهار از تابستان خبری نمی تواند باشد. عيد باستانی ما تحول طبيعت را وامدار تحول زندگی كرده است.
آنان كه به شادی و عشق انسانها كينه میدارند. مستبدانی كه از خنده برلبها بيزارند و آسايش مردمان را خوش نمیدارند، ديریست مبهوت انزوای خويشاند و مركب دولت را جز در طريقت «قلب» نمیتوانند بتازند. شادی و همهمه نوروز اين ملت، در بلندای تاريخ گواهی میدهد كه اين مركب در اين طريق به مقصد نمیرسد. آنان در گذر باد ايستادهاند و ميهن ما در انتظار بهار. نوروز به در میكوبد و فصلی نو فرا میرسد.
اتحاد جمهوری خواهان ايران ، نوروز را به هم ميهنان تبريك میگويد.
اتحاد جمهوريخواهان ايران
نوروز 1383 خورشيدی