يكشنبه 2 فروردين 1383

تز استعماري، س. باستان

( از مجموعه مقالات طنز در طنز )

«« ..... چهارمين تاثير انقلاب اسلامي ، شكستن تز منحوس و استعماري جدائي دين از سياست است .... اما امروز با پيروزي انقلاب كسي جرات نمي كند چنين تز استعماري را مطرح كند.»»

آقاي رفسنجاني

يك حكمتي در رهبران كشور ما وجود دارد كه در رهبران سايركشورهاي دنيا كمتر يافت ميشود. قصدم طرح معما نيست. ميخواهم اين مطلب را بازگو كنم كه رهبران كشور ما هر چه سن و سالشان بالا ميرود ، بجائي كه عاقل و آرام شوند و راه اعتدال را برگزينند! افراطي تر و آشوب طلب تر ميشوند! بزبان ديگر سر پيري با معركه گيري حال مي كنند! مي ترسند اين دم آخري اگر ادا و اطوار انقلابي گري در نيآورند ، آن دنيا از عشق و حال خبري نباشد!

چنانكه مي دانيد اين انقلابيون سالخورده به دو دسته تقسيم مي شوند! دسته اول : قبل از انقلاب كاره اي نبودند ، خانه هاشان نشسته بودند كه ببينند بالاخره چه كسي قرار است برود و چه كسي بيايد! در اين اواخر يادشان افتاد كه چه لقمه اي را از دست دادند لذا با ريش و پشم سفيد ، شروع كردن به انقلابيگري و گرفتن پست هاي مختلف ! آن دسته كه از اول انقلاب ، انقلابي بودند با اين كه به قول فرنگي ها ، تين ايجر (ager teen-) آنان حوالي هفتاد ـ هشتاد است تا ميكروفون و منبر گير مي آورند ، تخته گاز مي اندازند تو سرازيري! حكايت اعضا سالخورده مجلس خبرگان و شوراي نگهبان خود شاهدي است بر اين حكمتي كه خدمت شما عرض شد!

همانطور كه مطلع هستيد هر جمعه يكي از اين مسئولان به عنوان خطيب نماز جمعه ، گوش مفت را كار ميگيرد تا چند ساعتي نمازگزاران را چنان ارشاد كند كه راه خانه را گم كنند! طرف (نماز گزار ) بعد از نماز جمعه قرار است برود دروازه شميران ، سر از شوش در مي آورد! تازه خوشحال هم هست و به جان امام جمعه ، دعا مي كند كه خوب شد سر از ورامين در نياورده است! اين را ميگويند حكمت كه مدعوين نماز گزار چنان مبهوت و مدهوش و حيران سخنان انقلابي شوند كه نه تنها راه خانه را گم كنند! بجاي خريد نان ( براي اعضاي خانه ) ، خاكشير بخرند!

يك از اين مسولين سخنران آقاي رفسنجاني معروف است . تا زماني كه خود بر مسند رياست جمهوري بود كمتر تيروتخته ميگفت تا امروز! عرض كردم خدمت شما ، سن و سال بالا كه برود ، آدميزاد بايد فكر بيشتري در مورد سلامتي اش كند! مخصوصا در روز جهاني آب و بيست و نه اسفند روز ملي شدن صنعت نفت ، توسط آقاي كاشاني! اين رسم روزگار است!

ايشان روز بيست و نه اسفند( روز ملي شدن صنعت نفت) با اشاره به آقاي كاشاني كه به همت ايشان(( نفت ايران ملي ))شد و از دست استعمار انگليس خارج ؛ گفت : «« در اين قضيه بيشتر نام دكتر مصدق جلوه مي كند .... ولي اصل كار به آيت الله كاشاني مربوط ميشود!»» . اين اصل كار كجا بوده ، جاي سئوال است! بهر حال به اين مي گويند آن حكمتي كه در موردش سخن گفته شد!

اينجانب كم كم باورم شده است كه دكتر محمد مصدق نخست وزير اسبق ايران اصلا همدوره آيت الله كاشاني نبوده است! اصولا اين اشتباه است تصور كنيم كه اين دو شخصيت در يك دوره ميزيسته اند! من در تعجبم كه چرا تا داستان نفت پيش مي آيد نام اين دو شخص روانه اذهان ميشود! تا آنجائي كه به عقل ناقص اينجانب مربوط ميشود! نفت ايران توسط آقاي كاشاني در عهد پهلوي ملي شد! در تمام تاريخ هاي دنيا هم ثبت است! دكتر محمد مصدق درست است كه نخست وزير بود! اين موردثابت شده اما صدارت ايشان به دوران نادر شاه افشار برميگردد! يعني ايشان توسط نادر شاه به نخست وزيري منصوب شد و اينرا نيز ميدانيم كه ما آن دوران نفت نداشتيم ، از زغال سنگ براي گرم كردن گرمابه هايمان استفاده ميكرديم!

تبليغات خبرنامه گويا

advertisement@gooya.com 

اينجانب از اصرار اين آقايان در تعجبم كه تا از نفت و جريان ملي شدن آن صحبت ميشود، پاي اين پيرمرد را به ميان مي كشند تا ثابت كنند :كار ، كار آقاي كاشاني بوده ! حرفي نيست : اصلا كار ، كار آقاي مصباح يزدي ! فعلا كه شير نفت دست خودتان است و تانكر هركسي را كه خوش داريد پر مي كنيد! مردم هم سئوال نمي كنند كه اين سرمايه ملي كجا ميرود و پول دريافتي به چه مصرفي ميرسد! مگر فرقي مي كند كه نفت را آقاي كاشاني ملي كرده است يا آقاي حسني!؟ فعلا حظش را دوستاني ميبرندكه معتقدند : « ... مي توان امروز هم جوامع را با دين اداره كرد » ( آقاي رفسنجاني )

تكرار مكررات اين قضيه و حمله هاي گوناگون به دكتر محمد مصدق ( از بدو انقلاب ) مربوط ميشود به آن حافظه تاريخي مردم و آموزگار پير خود كه بيش از نيم قرن ؛ نامش رعشه انداخته است به جان مستبدان! در آن حكومت از نامش واهمه داشتند و در اين حكومت وحشت!

آقاي رفسنجاني پرزيدنت اسبق معتقد است كه كسي جرات نمي كند بگويد دين از سياست جدا است! ايشان فراموش مي كنند كه اين تز در ميان مخالفان حكومت ديني هميشه مطرح بوده و مطرح خواهد بود! مورد جديدي نيست كه احتياج به كنكاش داشته باشد. شايد تعجب ايشان در اين است كه اين تز (( منحوس و استعماري )) اكنون در زبان كساني نيزجاري است كه روزي از همسنگران خود (خودي ه ) بودند! ملت ايران تنها نمازگزاران كه نيستند! قدم رنجه بفرمائيد و قاطي مردم شويد تا ميزان محبت خود را از نزديك لمس فرمائيد! با استبداد و خشونت و وحشي گري حكومت كردن ، هنري نيست ! هنر دراستقرار آزادي است ( كه آقايان جديد با شنيدن نام آن ، عزا مي گيرند كه بايد برگردند به حوزه هاي خويش ) تا مردم آزادانه از مسئولين (جرات خواهند داشت) باز خواست كنند! سال نو بر هموطنان مبارك باد . با تشكر از حوصله شما

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/5863

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'تز استعماري، س. باستان' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016