نوروز، مقدم خجسته بهار را که ميراث مشترکِ نياکان و جشن نمايش و يگانگی هویّتِ ايرانی ماست، به همه هم ميهنان، به ويژه آنان که تسليم جهل و خودکامگی و بی عدالتی نشده و در برابرِ آن ايستاده اند، شادباش مي گويم.
اما نوروز تنها نو شدن طبيعت است و اگر اين کره خاکی را بدونِ وجود و حضور انسان در نظر مجسم سازيم، طبيعت و تغييرِ حالات و فصول آن هم مفهومی نخواهد داشت. آنچه به اين تحول و تولدِ دوباره معنی و ارزش مي دهد، حضور انسان در جهان و رنج ها و شادی های اوست. از اين رو تا وقتی که بيداد هست، تا وقتی که نياز هست، تا وقتی که امکانِ تحقيرِ انسان و همه توانايی های والای او به خاطرِ نيازش وجود دارد، چگونه مي توان وجود اين رنج ها را ناديده گرفت و از ژرفای دل مقدم بهار را شادباش گفت؟ من، فرارسيدن بهار را به همه پويندگان راه رهايی انسان، با اين اميد شادباش مي گويم که آينده نويدبخش آزادی و عدالت برای همه مردمِ جهان، به ويژه مردمِ ستمديده و غارت شده ايران باشد.
نوروز 83
ناصر زرافشان