هادي عابدي:
محمد محسن سازگارا، فعال سياسي براي معالجه بيماري اش در انگلستان به سر مي برد.با او درباره صدور حكم محكوميتش و همچنين برخي مسائل بين المللي به صورت تلفني گفت و گو كرده ايم.
•براساس حكم دادگاه محكوم به تحمل يك سال حبس شده ايد. با توجه به اينكه اين حكم زماني صادر شده است كه در خارج از كشور به سر مي بريد و مقامات قضايي براي اجراي حكم در صورت قطعي شدن دسترسي به شما ندارند، موضع شما در اين باره چگونه است؟
همانطور كه قبلاً هم عرض كرده ام، اگر دادگاه محترم اصرار داشته باشد كه من معالجاتم را ناتمام بگذارم و به كشور بازگردم، طبيعتاً ناچارم به كشور بازگردم. ولي يكي از مقامات قضايي از تهران با بنده تماس گرفتند و گفتند كه من مي توانم معالجاتم را به انتها برسانم و هر وقت معالجاتم تمام شد به ايران بازگردم. من هم براساس اين نكته كه گفتند، در اينجا وقت جراحي تنظيم كردم و به احتمال قريب به يقين اواخر فروردين و يا اوايل ارديبهشت ماه كه البته روز آن هنوز به طور دقيق معلوم نيست، ابتدا چشم راستم را جراحي مي كنند _ چون در زمان بازداشت در ايران چشم راستم تار مي شد و بعد چشم چپم را معالجه مي كنند و بعد از آن هم به معالجات قلبم خواهند پرداخت.
•فكر مي كنيد معالجات شما چه مدت طول بكشد؟
بستگي دارد به آقايان اطبا در انگلستان، سيستم بيمارستان ها كمي كند عمل مي كند و وقت دادن ها كمي طولاني است. جراحي چشم راست من فرضاً اگر يك ماه ديگر انجام بشود به گفته اطبا لااقل يكي دو ماه هم دوره نقاهت دارد، البته در جاهاي ديگر دنيا اين دوره نقاهت خيلي طولاني تر است و گاهي تا يك سال طول مي كشد و بعد همين كار را روي چشم چپم بايد انجام دهند و بعد هم احتمالاً قلبم را بايد جراحي كنند و البته اين جراحي دوم روي قلب من خواهد بود چون قبلاً هم يك بار روي قلبم جراحي كرده اند. لذا نمي دانم دقيقاً چه مدت دوره معالجاتم طول خواهد كشيد، ولي طبعاً مجموع اينها چندين ماه زمان خواهد برد، اين را هم اضافه كنم كه من بعد از انقلاب هر وقت به خارج از كشور سفر مي كردم ظرف يك هفته به كشور بازمي گشتم و اين براي اولين بار است كه به خودم قبولانده ام كه معالجاتم هر چند وقت كه طول بكشد سلامتيم را به دست بياورم و بعد به كشور بازگردم. با تمام اين احوال اگر در خلال معالجات به هر دليل ضرورت ايجاب بكند من بلافاصله به ايران باز خواهم گشت.
•در روزهاي اخير پارلمان اروپا در قبال ايران موضع منفي گرفت. با توجه به اينكه در حال حاضر شما در اروپا به سر مي بريد و به احتمال قوي مسائل را از نزديك بررسي مي كنيد اولاً وضعيت ايران را در قبال جامعه اروپا چگونه ارزيابي مي كنيد ثانياً وضعيت ايرانيان خارج از كشور را چگونه مي بينيد؟
حقيقت اين است كه من براي معالجه به اروپا آمده ام و خيلي بناي فعاليت سياسي در خارج از ايران را ندارم، من حرف سياسي ام را در داخل ايران وسط شهر تهران مي زنم و شايد تندترين حرفم را هم داخل زندان اوين زدم، ولي يك اصل كلي را مي توانم عرض كنم، اينكه دموكراسي براي ايران يك ضرورت است و در مرحله فعلي ما بايد تن به گذار ايران به دموكراسي بدهيم و اين گذار هر چقدر كه مسالمت آميزتر و غيرخشونت آميزتر باشد به نفع ملت ايران و به نفع منافع ملي ماست، فكر مي كنم فشار اروپا يا هر كشور ديگر در دنيا كه دلي در گرو دموكراسي داشته باشد از همين رهگذر است، اما در مورد ايرانيان خارج از كشور بايد بگويم كه من تماس خاصي با آنها ندارم ولي از آنجا كه من قبل از انقلاب سه سال در آمريكا جزء مبارزين سياسي خارج از كشور بودم و تجربه اي كه از قبل از انقلاب دارم اين است كساني كه در خارج از ايران مبارزه مي كنند ضمن اينكه هر كدامشان جهت گيري خاصي با اهداف خاصي دارند، بايد توجه داشت كه اين نيروها تاثير خاص خود را خواهند داشت، البته در پاره اي مقاطع مي توانند تاثير صددرصدي داشته باشند مثل امام خميني در پاريس، يا ژنرال دوگل در انگلستان و يا لنين در سوئيس. با اين حال اصل هر نوع اتفاق سياسي يا هر نوع تعيين تكليف سياسي طبيعتاً در داخل ايران است.