خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس مجلس شوراي اسلامي
رييس كميسيون اصل نود مجلس شوراي اسلامي گفت: «رييس جمهور از كساني براي شكست اصلاحات گله كند كه حاكميت ملي را برنميتابند، جمهوريت را شرك معرفي ميكنند و رييس جمهور را در كوره سختي گداختند.»
حجتالاسلاموالمسلمين حسين انصاريراد، نماينده مردم نيشابور در گفتوگو با خبرنگار پارلماني خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)، با بيان اين مطلب اظهار داشت: «مبناي اصلاحات، قانون اساسي و رأي مردم است و لازمه آن تسليم رأي مردم بودن، آزادي، اجراي عدالت و سياستهاي عقلاني داخلي و خارجي است؛ اما در مقعطي كه گذرانديم ضربه محكمي به اصلاحات وارد شد.»
وي ناهمگوني و غير يكدستي در جامعه و بين شخصيتهاي سياسي را طبيعي دانست و گفت: «كسي كه نقش سياسي مهم و مؤثري را ايفا ميكند، نميتواند متوقع باشد كه راه هموار و نيروهاي هماهنگ و دراختيار داشته باشد. در تمام دنيا رهبراني كه ملت خود را هدايت ميكنند، مخاطرات را پشت سر ميگذارند و با وجود اينكه در كشورشان اختلافات وجود دارد. مهم اين است كه مجموعه نيروها را در جهت درستي هدايت كند و از نظر سياسي خط مشييي را اتخاذ كند كه نيروهاي مختلف ناگزير شوند آن را بپذيرند. يك مديريت قدرتمند و كافي بايد بتواند با بحرانها مواجه شود و مخاطرات را پشت سر گذارد و در بين تضادها حد مشترك ارائه كند.»
انصاريراد با اشاره به وجود دو نيروي مختلف سياسي در كشور، اظهار داشت: «آقاي خاتمي وقتي رييس جمهور شد كه اين دو نيروي سياسي رو در روي هم بودند. بنابراين اينكه بخشي از محافظهكاران توقع داشته باشند رييس جمهور حرف آنها را گوش دهد و اينكه در بين اصلاحطلبان نيروهاي پرتوقعتري آرمانهاي بلندتر و حتي خارج از چهارچوب قانون اساسي داشته باشند، طبيعي است. از سوي ديگر محافظهكاران به لحاظ رسمي و قانوني از توانايي بيشتري برخوردار بودند و نميخواستند اقتدارشان با آمدن اصلاحطلبان و شخص رييس جمهور تضعيف شود و مشكل اساسي رييس جمهور اينجا بود.»
رييس كميسيون اصل نود تصريح كرد: «بخشي از محافظهكاران به مجرد پيروزي رييس جمهور و حتي در مبارزات انتخاباتي، فعاليت عليه آقاي خاتمي و اصلاحطلبان را آغاز كردند. بعد از پيروزي هم بيكار ننشتند و از مراكز مختلف استفاده كردند و از نيروهاي غير رسمي و زيرمجموعهشان براي ضربهزدن بهره بردند.»
وي با تاكيد بر اينكه عامه اصلاحطلبان و مردم همراه رييس جمهور بودند، اظهار داشت: «گله كردن رييس جمهور از اصلاحطلبان چندان مدلل و روشن نيست. مجموعه اصلاحطلبان و مردم از رييس جمهور حمايت كردند.»
انصاريراد بخشي از محافظهكاران را تنها نيروي غير قابل مهار در برابر خاتمي دانست و ادامه داد: «اگر رييس جمهور بخواهد شكست اصلاحات را تفسير و تحليل كند، بايد از كساني گله كند كه در جبهه و جناح محافظهكار وجود داشته و از طرحها، لوايح، سياستها، عقلانيت و مساعدتهاي سياستهايي كه جبهه اصلاحات در سطح داخلي و خارجي آن را پيگيري ميكرد، جلوگيري كردند، به خشونت و بيقانوني و درهم شكستن قدرت دولت دامن ميزدند و اجازه تصويب قوانين كارگشا را به مجلس و اجازه اعمال سياستهاي مورد نظر رييس جمهور را در سطح داخل و خارج ندادند. فعالان سياسي و شخصيتهاي سياسي را در بيرون خانه، در عرصه كشور مورد تهاجم قرار دادند و عده زيادي را بازداشت و زنداني كردند. مطبوعات را بستند. رودخانهاي از جريان انديشه را كه در آغاز اصلاحات به راه افتاده بود و كليه جوانان كشور به همراه انديشمندان و دانشمندان به فعاليت چشمگير و موثر در عرصه انديشه، به نوشتن و نقد و تحليل پرداختند؛ اما با بستن مطبوعات و بازداشتهاي فعالان سياسي و دانشجويان اين جريان عظيم بابركت مسدود و جلوي آن گرفته شد.»
وي با اشاره به رد صلاحيتها در انتخابات مجلس هفتم، اظهار داشت: «اين بخش از محافظهكاران در جريان انتخابات مجلس هفتم رييس جمهور را ناگزير كردند و او هم پذيرفت و تسليم شد.»
نماينده نيشابور، تحليل رييس جمهور از شكست اصلاحات را متعادل و كافي ندانست و ادامه داد: «رييس جمهور بايد بيشترين گله را از روندي كه محافظهكاران به اصلاحات داشتند مطرح ميكردند. كساني كه در جناح اصلاحات رييس جمهور را به تعبير ايشان دعوت ميكردند كه در رأس اپوزيسيون باشند؛ مطلب صحيح و موجهي نيست و اكثريت قاطع اصلاحطلبان در سطح كشور و توده مردم در سطح فرهيختگان و فعالان سياسي در داخل و بيرون حاكميت به حداقلي از آقاي رييس جمهور راضي بودند. بهترين موردش حداقلي بود كه رييس جمهور ميتوانست در اين انتخابات اعمال كند.»
وي با بيان اينكه تضاد بين فاشيسم و ليبراليسم درست است، اظهار داشت: «در عينحال نقشي كه فاشيسم ايفا كرد بسيار برجسته و مخرب براي اداره كشور، اصلاحات و رييس جمهور بود.»
انصاريراد با تاكيد بر اينكه بين دين و مذهب و اصلاحات تضادي وجود ندارد، يادآور شد: «اصلاحطلبان، توده مردم، فرهيختگان و نيروهاي درون حاكميت، مذهبي و پايبند به محكمات اسلام هستند. اصلاحات با مذهب و دين تضادي ندارند، اگر بر فرض تضادي هم داشته باشيم، تضاد بين ليبراليسم و فاشيسم است.»
انصاريراد با بيان اينكه اصلاحطلبي در كشور ما چندان خارج از قانون اساسي نيست، تصريح كرد: «امكان دارد كه در قانون اساسي برخي از اصول به تصحيح نياز داشته باشند و شايد تصور شود در بعضي از اصول با برخي ديگر از اصول قانون اساسي تضادي باشد؛ اما اساس اصلاحات در قانون اساسي وجود دارد و آن حاكميت ملت است.»
وي تاكيد كرد: «حاكميت ملت امري محكم در قانون اساسي است. زيربناي قانون اساسي و نظام جمهوري اسلامي آنچنان كه در قانون اساسي تبيين شده، اراده و رأي ملت است. زيربناي اصلاحات اين اصل است كه عدالت، اخلاق و اسلام بر مبناي اراده و رأي مردم استوار است و كشور به صريح قانون اساسي بر اساس آراي مردم اداره ميشود. بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران در تعبيرات روشني فرمودند كه “ميزان رأي ملت است”. در نامهاي كه نمايندگان به ايشان نوشتند و به ايشان از نقص قانون اساسي گله كردند، فرمودند، در شرايط بحراني و خاص و خارج از شرايط عادي بوده است و گفتند من و همه بايد تسليم قانون اساسي و رأي ملت و اراده عمومي باشيم.»
وي يادآور شد: «امام (ره) در ابتدا فرمودند، اگر فرضا پدران ما به نظام پهلوي رأي دادند، ما ميتوانيم نسبت به آن تجديدنظر كنيم، بنابراين در نصب دولت موقت و مهندس بازرگان تصريح كردند كه من به پشتوانه اعتماد ملت شما را تعيين كردم. اين موضوع بايد عملي شود.»
رييس كميسيون اصل نود در پايان اصلاح واقعي را به معناي رأي مردم دانست و ادامه داد: «اگر رأي مردم را بپذيرند مسائل در مجراي خود و در روند قانوني قرار خواهد گرفت و انواع تضادها در رأي و نظر مردم قابل حل است و در نهايت راي مردم مرجع مشروعيت است و منهاي آن عقلا مشروعيت قابل تحقق نيست.»