چهارشنبه 2 ارديبهشت 1383

اولين مصاحبه بهزاد نبوي پس از استعفا، شرق

[لينک اصل مطلب در سايت شرق]

شرق ، اميرحسين مهدوي :بهزاد نبوي نايب رئيس سابق مجلس از۳ روز پيش تاكنون ديگر نماينده پارلمان نيست.اكنون او پس از تعطيلات دو روز گذشته چه مي كند؟در اولين مصاحبه اختصاصي همين سئوال را از او پرسيده ايم.اين مصاحبه روز دوشنبه آخرين روز فروردين ماه در خانه بهزاد نبوي انجام شده است.

• آقاي مهندس از فردا به جاي مجلس شوراي اسلامي كجا مي رويد؟

طبيعتاً بايد به دنبال ممري براي درآمد و ارتزاق باشم. چون كارمند دولت هستم بايد در يكي از سازمان ها يا شركت ها مشغول به كار بشوم. اما تمايلي به قبول پست و مقام خاصي ندارم فقط مي خواهم درآمدي داشته باشم تا بيشتر به كار تشكيلاتي و سياسي بپردازم.

•در مدت نمايندگي در هيچ نهاد و سازماني سمت نداشتيد؟

نه، اصلاً بعضي موارد از نظر قانوني اشكال دارد.

•رديف استخدامي شما در كدام وزارتخانه است؟

از زمان وزارت، كارمند رياست جمهوري بودم كه بعدها منتقل شدم به وزارت نفت.

•چه كاري را ترجيح مي دهيد؟

من بيشتر به كار اجرايي علاقه مندم. دوست دارم يك پروژه را تحويل بگيرم و روي آن كار كنم، يا بر انجام چند پروژه نظارت كنم. كلاً به كاري كه نتيجه آن را زود احساس كنم علاقه مندم چرا كه در كارهاي سياسي و كلان نتايج دير احساس مي شود. پيش از ورود به مجلس هم رئيس هيات مديره پتروپارس و قبل از آن مشاور مديرعامل شركت مپنا (توسعه نيروگاه ها) بودم. نتيجه اين دست فعاليت ها به سرعت مشخص مي شود. اما تحقق برنامه هايي نظير توسعه سياسي شايد به عمر بنده و پسرم كفاف ندهد. البته پيشرفت مي كند اما كند و بطئي. ولي در كارهاي اجرايي پيشرفت محسوس و فيزيكي است و مرا راضي مي كند.

•فكر نمي كنيد فعاليت در مجموعه هايي نظير مديريت و برنامه ريزي آثار عميق تر و بلندمدت تري در حركت كشور به جاي مي گذارد.

مشكل كشور امروز برنامه ريزي نيست. موانعي بر سر راه اجراي برنامه ها وجود دارد كه كلان تر از خود برنامه ريزي است.

•چرا سياست ورزي به شكل يك پيشه رسميت ندارد و شما نمي توانيد ازمحل كار در سازمان مجاهدين انقلاب ارتزاق كنيد؟

خيلي خوب است كه همه وقت يك نفر در تشكيلات سياسي صرف شود ولي احزاب ايراني از توان لازم براي اين كار بهره مند نيستند. اگر من همه وقتم را در سازمان صرف كنم بايد سازماندهي با يك گروه تمام وقت داشته باشيم. يكسال بعد از تاسيس دوره دوم سازمان به طور كامل در خدمت آن بودم اما به تنهايي. در نتيجه راندمان و كارآيي نداشتم چون كادر حزبي تمام وقت وجود نداشت. حداقل به ۳۰ نفر نيرو نياز است. به خدمت گرفتن ۳۰ نفر نيروي داراي قدرت كار تشكيلاتي و توان تحليل سياسي هزينه بسيار بالايي دارد و از عهده احزاب امروزي كشور برنمي آيد.

•قصد نداريد در حوزه اجرايي به دولت و رئيس جمهور كمك كنيد.

هر جا باشم به رئيس جمهور كمك كرده و مي كنم. نيازي هم نيست كه الزاماً با داشتن پست و مقام كمك كرد.

•حالا شما، آقاي آرمين و آقاي تاج زاده به علل مختلف از سمت دولتي (حكومتي) كنار گرفته و مجال بيشتري براي كار سياسي داريد، به نظر مي رسد سازمان بايد فعال تر از گذشته شود...

درگيري اجرايي دوستان آنقدر نبود كه از كار سياسي غافل شوند. پست خيلي مهمي نداشتند كه تمام وقت مفيدشان را به آن اختصاص دهند. بالاترين سمتي كه داشتند معاونت وزارتخانه بود. به بركت الطاف دستگاه قضايي كار آقاي تاج زاده خيلي زود تمام شد، كار آقاي سلامتي و عرب سرخي هم آنقدر سنگين نبود كه از فعاليت سازمان بازبمانند. من هم در زمان نمايندگي هفته اي ۳۰ ساعت براي كار سياسي و ۴۰ ساعت براي مجلس وقت مي گذاشتم.

•در محتواي فعاليت سياسي هم تغييري روي خواهد داد؟

خطوط كلي برنامه آينده را در متن استعفانامه آورده ام. كماكان به مشي اصلاح طلبانه در چارچوب قانون اساسي اعتقاد دارم. در استراتژي ممكن است تغييراتي روي دهد. در سال هاي اخير سازمان «آرامش فعال» و «بازدارندگي فعال» را تجربه كرده و ممكن است از اين پس رويكرد جديدي اتخاذ كند. البته هنوز فكري در اين مورد نشده و آن را به برگزاري كنگره موكول مي كنم.

•اهداف حركت هم تغيير نخواهند كرد؟

اصلاح طلبي براي ما هم هدف است هم روش. هدف توسعه سياسي و در حقيقت تحقق شعار استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي در شرايط كنوني است. تلاش براي استقرار مردمسالاري و تثبيت و نهادينه كردن آن و تامين و تضمين حقوق مردم و تلاش براي استقلال و حاكميت ملي خطوط كلي سياست ماست. در روش هم كماكان فعاليت سياسي ما مسالمت آميز، مردمي و تدريجي خواهد بود. به پارلمان و راي مردم متكي هستيم و در چارچوب قانون فعاليت خواهيم كرد حتي اگر آن را مجلس هفتم كه قبولش نداريم تصويب كرده باشد.

•پس كماكان براي به دست گرفتن قدرت از طرق دموكراتيك در چارچوب جمهوري اسلامي تلاش مي كنيد؟

راه ديگري را نمي شناسيم. نه اميد به معجزه داريم، نه مي خواهيم به اتكاي خارج كشور اصلاح شود، به حركت انقلابي هم نه اعتقاد داريم و نه آن را ميسر مي دانيم. ساكت هم نمي نشينيم و بالطبع مشي كنوني را ادامه مي دهيم.

•نطق استعفاي شما در واقع روايتي بود از يك تلاش نافرجام ۷ ساله كه به برگزاري انتخابات مجلس هفتم با آن كيفيت منجر شد؟

قصدم نشان دادن نافرجامي حركت نبود مي خواستم ثابت كنم كه تحصن و استعفا كه حركاتي تند تلقي مي شوند پس از طي مراحل مختلف رخ داده اند. اين گونه نبود. كه از روز اول قصد اين برخوردها را داشته باشيم. چون برخي مي گويند چرا از روز اول اين برخوردها را انجام نداديد و بعضي معتقدند كه در اين مقطع هم تندروي كرده ايم. هر دو دسته حركت را نامناسب مي دانند يكي مي گويد چرا ديروز محافظه كار بوده ايد و ديگري معتقد است امروز تندرو هستيم. روايت من پاسخ به اين دو انتقاد از حركت اصلاحي بود. من مسير را تصوير كردم. در متن كامل كه حدود دو برابر متن قرائت شده است به مسئله شكست حركت اصلاحي پاسخ دادم. چرا كه اين حركت شكست نخورده است.

امروز تندترين محافظه كاران مهم ترين شعارهاي اصلاح طلبان را براي پيروزي در انتخابات مطرح مي كنند و به احتمال زياد مجبورند كه اين شعارها را عملي سازند. ما هم كه الزاماً نمي خواستيم اين شعارها به دست خودمان محقق شود. اگر فرضاً خوب است كه در سياست خارجي تنش زدايي انجام شود چه توسط بنده چه توسط ديگري كار خوبي است. اگر قرار است به حريم خصوصي مردم تجاوز نشود و يا مثلاً پاسخ گويي به مثابه اصلي ترين شعار دوم خرداد حاكم شود نشان مي دهد كه بخش مهمي از خواسته هاي ما تحقق پيدا كرده، حركت اصلاحي شكست نخورده و اصلي ترين مخالفان جنبش اصلاحي به شعارهاي آن روي آورده اند.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

•نقطه مبداء دوران جديد حركت اصلاحي انتخابات مجلس هفتم و استعفاي نمايندگان بود. اين داده ها هيچ علامتي براي تغيير مسير فعاليت به شما نمي دهد؟

حركت آينده بستگي به رخدادهاي آينده دارد. پيش بيني هايي از قبل داشتيم كه در انتخابات شاهد تحقق بخشي از آن بوديم. در مصاحبه با شرق هم قبل از انتخابات گفتم كه احتمالاً الگوي چيني پياده خواهد شد. آن زمان هنوز بحث ردصلاحيت ها هم درنگرفته بود.

•البته در آن مقطع نسبت به ردصلاحيت ها بدبين نبوده و گفتيد «آنقدر كه دوستان نااميدند طرف مقابل اميدوار نيست».

مي گفتم محافظه كاران به دنبال تنش زدايي در سياست خارجي و عادي سازي روابط با دول مهم جهان، آزادي هاي اجتماعي و بستن فضاي سياسي هستند. الان هم تقريباً همين نظر را دارم. در اين الگو انتخابات آزاد دموكراتيك برگزار نخواهد شد اما مثلاً ماهواره آزاد مي شود، به حريم خصوصي افراد دخالت نمي شود و رستوران ها و اماكن عمومي تا نيمه شب بازخواهد ماند. اما جلوي آزادي هاي سياسي گرفته خواهد شد. اين الگوي چيني به گونه اي شبيه فضاي پيش از انقلاب است كه آزادي سياسي محدود شد ولي آزادي هاي اجتماعي تا مرز بي بندوباري و فساد اجتماعي هم پيش رفت كه خود اين يكي از دلايل انقلاب بود. آن زمان هم روابط خارجي ايران با تعريف ديگري بدون تنش بود. البته آن روابط با وابستگي حاصل شده بود. بايد منتظر بود و ديد تصميم نهايي اين جريان چيست تا متناسب با آن استراتژي جديد خود را تدوين كنيم، ولي اگر الگوي چيني مد نظر نبوده شكل ديگري از استراتژي را طلب مي كند. اينكه چهار ماه پيش هم در مورد مسئله رد صلاحيت ها موضع من متفاوت بود به اين معني نيست كه پيش بيني از تحديد آزادي ها و انتخابات نمايشي نداشتيم ولي بنا نبود سكوت كنيم. لذا اين مسئله را به عنوان يك واقعيت تمام شده نپذيرفتيم. چنانكه هنوز اعتقاد دارم اگر مجموعه اصلاح طلبان بهتر عمل مي كردند اين اتفاق در اين مقطع زماني رخ نمي داد. مي شد در مقابل انتخابات نمايشي ايستاد و جلوي تشكيل مجلس فرمايشي را گرفت. نمي توانستيم مشكل كل اصلاح طلبي را حل كنيم اما مي شد جلوي برگزاري انتخابات فرمايشي را گرفت. همانطور كه توانستيم آزادي لقمانيان (نماينده همدان) را تامين كنيم بدون اينكه مشكل مجلس با قوه قضاييه در كلان حل شود. به هر حال من تصور مي كردم مي توان از همه امكانات استفاده كرد و ايستاد. هيچ آدم عاقلي قبل از شكست دست خود را بالا نمي برد.

•به دنبال تحصن نمايندگان انتظار مي رفت كه دولت و وزارت كشور ايستادگي بيشتري را در برگزاري انتخابات آزاد نشان دهند. اما روساي دولت و مجلس به برگزاري انتخابات تمكين كردند. فكر نمي كنيد اين دوگانگي نياز به پالايش جريان اصلاحات و تغيير آرايش اتحادها و ائتلاف ها را ضروري مي سازد.

من براي جلوگيري از ايجاد تفرقه و تشتت در صفوف اصلاح طلبان گذشته را نبش قبر نمي كنم. اينكه بعد از واقعه تعيين كنيم كه اشكال كار هر كس چه بوده به صورت علني و مطبوعاتي صحيح نيست. حركت اصلاحي بايد استراتژي خود را پيش بگيرد ممكن است عده اي از اين حركت بازبمانند. هر نيروي جديدي كه بتواند با حركت جديد همراه شود فضا برايش باز است. آنچه اتفاق افتاد چون تمام گروه هاي اصلاح طلب با مشي هاي متفاوت را به يك نتيجه رساند مي تواند نقطه آغاز خوبي باشد. بعيد نيست بعضي هم فرصت طلبانه با اين حركت همراهي كرده باشند كه وقتي امكانات و منافع محقق نشود كنار مي كشند. اصلاح طلبان صادق يعني افرادي كه شعارهاي اصلاحات را در چارچوب نظام و قانون اساسي قبول دارند از نظر من به مبداء مشترك براي حركت بعدي رسيده اند.

•گسترش جريان اصلاحي فراتر از گروه هاي ۱۸گانه در دستور كار نيست؟

خيلي انتخاب هاي متعددي وجود ندارد. اين گونه نيست كه نيروهاي سياسي عظيمي به صورت متمركز وجود داشته باشد و از آن غافل مانده باشيم. نيروهاي سياسي كشور كمابيش شناخته شده اند. در انتخابات شوراها و مجلس هم وزن و توانايي همه نيروها براي شركت يا عدم شركت معلوم شد. بعضاً دچار تصورات خاصي هستيم كه نيروي سياسي قدرتمندي وجود دارد كه اصلاحات را از آن محروم كرده ايم و اگر با آن پيوند ايجاد كنيم تحول عظيمي ايجاد مي شود. گروه هاي سياسي مشخص اند. بايد ديد در ائتلاف با يك گروه و جدا شدن از گروه ديگر چه چيزي به دست مي آوريم و چه امتيازي را از دست مي دهيم. نيروهاي اجتماعي وجود دارند ولي من نيروي سياسي اي كه به لوازم حركت اصلاحي پايبند باشد و داراي پشتوانه مردمي قابل ملاحظه اي باشد نمي شناسم. نيروي اجتماعي عظيمي وجود دارد كه خرداد ۷۶، بهمن ۷۸ و خرداد ۸۰ به صحنه آمد منتهي نه با يك تشكيلات سياسي. برخي از گروه هايي كه با ما نيستند در انتخابات دوم خرداد حضور پيدا نكردند.

يعني در انتخابات پرشكوه غايب بودند. اما وجود توانايي هاي بالقوه اجتماعي را مي پذيرم. اگر مي خواهيم ارتباط را با چند حزب موجود قطع كنيم بايد با چند حزب واقعاً موجود هم ائتلاف كنيم. نمي توان سه ارتباط را قطع كرد تا در عالم خيال چهار ارتباط جديد برقرار شود. اگر نيروي سياسي وزن داشته باشد و بتوان با آن كار كرد ما قطعاً به سراغش مي رويم. اگر به جز گروه هايي كه هستند و كمابيش در حركت هاي سياسي نقش دارند حزبي را مي شناسيد به ما معرفي كنيد تا ديدگاه ها و مواضع شان را بررسي كنيم. بايد توانايي ها و مواضع شان را به دقت بررسي كنيم.

•اين استدلال كاملاً عملگرايانه و مبتني بر دستگاه هزينه _ فايده است. اما پرسش اصلي همان معيارها و فيلتر شما براي همنشيني با گروه هاي طرفدار دموكراسي است.

علت اينكه گسترش مدنظر شما اتفاق نمي افتد اين است كه ما به اصول مشخصي معتقديم. اصلاحات در چارچوب قانون اساسي مورد قبول ماست. بي بي سي به دنبال استعفاي بنده طي تحليلي اظهارات مرا مبني بر قابل قبول بودن چارچوب قانون اساسي و اصلاح پذير بودن ساختار قدرت در جمهوري اسلامي، باعث گسترش انتقاد نيروهاي تحول خواه نسبت به اصلاح طلبان درون حاكميت دانسته است به فرض صحت اين تحليل باز هم ما چاره اي جز تلاش براي تغيير نظر مردم نخواهيم داشت. از نظر مردم نظام يعني شعارها، عملكرد و ديدگاه هاي ما. همين مردم كه مدعي هستيم نظام را قبول ندارند سه سال پيش، بيش از دوم خرداد به پاي صندوق آمدند و به خاتمي كه مي خواست همين نظام را درست كند راي دادند. يعني ۲۱ ميليون نفر اميد داشتند خاتمي نظام را در چارچوب قانون اساسي اصلاح مي كند. حالا هم جايگزيني براي مردم پيدا نشده است بلكه از اين شعارها نااميد شده اند. در اين نااميدي نيز هم ما مقصريم و هم جناح مقابل كه به دنبال حصول چنين نتيجه اي بود. طرف مقابل هم به خوبي فهميد كه بقيه راه ها به جز اصلاحات بن بست است.

نه مردم اهل انقلابند و نه از خارج كسي مي تواند به مردم ايران براي حل مشكلاتشان كمك كند. بنابراين اگر مردم از اصلاحات دموكراتيك نااميد شده و پاي صندوق نيايند آنها مي توانند ساليان دراز حاكميتشان را ادامه دهند. ما مجبوريم روي حرف خود بايستيم و به مردم ثابت كنيم كه راهي به جز اصلاحات در چارچوب قانون اساسي وجود ندارد و اين حركت امكان توفيق دارد. اين كار سختي است چون يك بار مردم، دولت، شورا و مجلس را در اختيار ما قرار داده اند و حالا به نقطه صفر رسيده ايم. مجلس و شورا را از دست داديم. پيش بيني ما اين است كه با اين شيوه انتخابات دولت را هم از دست خواهيم داد. نتيجه منطقي اين فرآيند هم اين است كه مردم را از دست بدهيم، اما مردم بعد از دوم خردادي ها به طرف مقابل رجوع نكرده اند. آراي نماينده اول تهران با آراي ايشان در انتخابات دوره ششم برابر است. يعني همان هواداران قبلي به اين جناح راي داده اند و راي دوره قبل اصلاح طلبان به نفع آنها ريخته نشده است. اقبال نيروهاي اجتماعي از ما برداشته شده اما به طرف مقابل نرفته است.

مردم بي تفاوت و معترض شده اند به نتيجه نرسيدن ما كه داستان آن را در استعفانامه گفتم مردم را مأيوس كرد. كار ما در وهله اول اين است كه بر يأس غلبه كنيم كه خيلي كار سختي است. چون اگر گزينه ديگري وجود داشت مردم به سراغ آن مي رفتند. ولي اميدوار كردن آنها به حركتي كه يك بار به آن رو كرده و نتيجه نگرفته اند كار دشواري است. نبايد به دنبال نيروي سياسي جديد گشت چيزي را كه از دست داده ايم نيروي اجتماعي است. اگر تمام نيروهاي سياسي داخل و خارج متحد شوند باز مسئله اصلي فائق شدن بر ياس است. البته به نظر من آمدن دوباره مردم هزينه زيادي ندارد ولي ديدگاه عمومي مي گويد كه نياييم شايد درست شود. گمان مي كنند كه شايد با نيامدن از مشروعيت نظام كاسته شود و به موازات آن تحولاتي در خارج باعث حل مشكلات شود. ديگر امروز گمان نمي كنم اين نظريه طرفدار چنداني داشته باشد. همه كشورها دنبال منافع خودشان هستند. براي هيچ كشوري اصول مطرح نيست، اگر احساس كنند كه كشور ديگري در راستاي منافع شان كار مي كند با آن ارتباط برقرار مي كنند.

بنابراين كساني كه تصور مي كنند اگر مشروعيت نظام كاهش يابد به نفع ملت و منافع ملي است اشتباه مي كنند. بايد به مردم بفهمانيم كه حتي اگر با انتخابات نمايشي ما را از قدرت بيرون كنند راهي جز حركت اصلاح طلبانه نيست. اين هم كه در دوره هفتم در صحنه نبوديم به اين علت بود كه بازداشته شديم وگرنه از حاكميت خروج نكرديم، امكان حضور نداشتيم. هر فرصتي را هم كه پيدا كنيم دوباره باز خواهيم گشت چون هيچ راه ديگري نداريم. بنابراين مشكل ائتلاف يا عدم ائتلاف با اين يا آن گروه نيست مشكل فقدان اعتماد اجتماعي است. چه كسي وجود دارد كه الان به مردم بگويد در انتخابات رياست جمهوري شركت كنيد و به نامزدي كه بالاخره تحت شرايطي آن را پيدا كرده و به تأييد شوراي نگهبان مي رسانيم ۴۰ ميليون راي دهيد.

•تصور نمي كنيد در ۶ سال گذشته از همين بدنه اجتماعي غافل شديد و لازم است در آينده سرمايه گذاري بيشتري روي آن بكنيد.

اين جور نيست كه براي به صحنه آوردن مردم بايد با تك تك آنها ارتباط برقرار كرده يا عضوگيري مي كرديم. مردم نتيجه گيري منطقي مي كنند و مي گويند آن موقع كه آمديم چه اتفاقي افتاد كه دوباره بياييم.

•نمي شد با بسيج اجتماعي اين نيرو را در صحنه نگه داشت؟

امكان آن را نداشتيم. نيروي اجتماعي كه از اصلاحات حمايت مي كرد نيروي متشكل و منسجمي نيست كه ما بتوانيم آن را بسيج كنيم. براي اين كار نياز به تشكيلات است. تشكيلاتي كه بتواند ۲۲ ميليون نفر را بسيج كند در اين كشور وجود ندارد. آن ۲۲ ميليون هم با بسيج ما به صحنه نيامدند آنها خودشان فكر كردند، تحليل كردند كه مشكل شان با آمدن در صحنه حل مي شود وگرنه قدرت بسيج آنها وجود نداشت. بسيج رسمي كشور كه صدها ميليارد بودجه در اختيار دارد چه تعداد نيرو را مي تواند به ميدان آورد؟ با نهادهاي مدني و NGOها درصد خيلي كوچكي از مردم را مي توان جمع كرد. ولي در جريان مشروطه و نهضت ملي و انقلاب و اصلاحات نيروي تشكيلاتي وارد صحنه نشد بلكه نيروي اجتماعي غيرتشكيلاتي كه با تحليل خود تصميم مي گيرد اثرگذار بود. بايد بتوانيم خوراك فكري به جامعه بدهيم كه مأيوس نشود. نه اين كه آن را به اجتماع و تظاهرات و نافرماني مدني هدايت كنيم. چرا كه به اين وسيله كاري پيش نمي رود. چون مردم ما عاقل تر از اين حرف ها هستند. سال اولي كه آقاي خاتمي برگزيده شد در سالگرد دوم خرداد توانستيم با تمام قوا حداكثر هشتاد هزار نفر از ۲۰ ميليون را بسيج كنيم. بنابراين بسيج نيرو به اين طريق شدني نيست ولو اين كه توجه ويژه هم مي كرديم.

براي استفاده تشكيلاتي از نيروهاي اجتماعي قوي ترين فعاليت ها را حزب كمونيست شوروي و چين انجام دادند. حزب كمونيست شوروي اگر مي توانست يك ميليون نفر از شانزده ميليون عضو رسمي خود را بسيج كند، جلو روند فروپاشي گرفته شده بود.

مردم ما حتي از داشتن چنين تشكل هايي محرومند بايد بتوانيم با وسايل ارتباط جمعي كه در اختيار داريم به آنان آگاهي دهيم. طرف مقابل هم به خوبي آن را فهميد. سال ۷۸ تيراژ روزنامه اصلاح طلبان به سه ميليون رسيد. با يك تصميم توانستند ارتباط ما با مردم را قطع كنند.

اميد مردم به مطبوعات از دست رفت. البته ارتباط قطع نشد ولي خيلي كاهش يافت. بالاخره امروز هم روزنامه شما و چند روزنامه ديگر اصلاح طلب وجود دارند ولي جمع تيراژ آنان با روزنامه هاي آن زمان قابل قياس نيست. بعد از آگاهي دادن، مردم بايد در انتخابات شركت كنند. هر دو اين امكان از دست رفته است و تشكيلات سياسي براي بازيابي آن وجود ندارد. بايد براي برقراري ارتباط فكري با مردم راهي پيدا كرد. ممكن است بعد از اين همين مطبوعات نيم بند را هم از دست بدهيم. با تشكيل مجلس هفتم و تغيير تركيب كميسيون ماده ۱۰ احزاب و هيأت عالي نظارت بر مطبوعات احتمالاً نه ديگر حزب جديدي مي توانيم تشكيل دهيم و نه روزنامه تأسيس كنيم. چون اكثريت همه نهادها در اختيار محافظه كاران قرار خواهد گرفت. در شرايط فعلي كه اكثريت هيأت نظارت بر مطبوعات در اختيار اصلاح طلبان است با درخواست مجوز ارگان سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ايران موافقت نمي شود. هر بار كه پرونده اين نشريه در دستور كار هيأت قرار گرفته با آبستراكسيون مخالفان امكان رأي گيري سلب شده است.

• آيا اتفاقات چند ماه اخير منجر به تجديد نظر شما در«ظرفيت هاي اصلاحي نظام» خواهد شد؟

در مورد قانون اساسي بحثي را در نطق يكشنبه مطرح كردم كه اميدوارم مفصل تر آن را در كنگره سازمان طرح كنيم. معتقدم براي اصلاحات در چارچوب قانون اساسي بديلي وجود ندارد. آنها هم كه مدعي اند چنين بديلي وجود دارد، حرفشان فقط براي اجتماع جوانان كاربرد دارد كه خوششان بيايد و كف بزنند. فرض كنيد به اين نتيجه رسيديم كه اصلاحات در چارچوب قانون اساسي ميسر نيست اما بديلمان كدام است؟ هيچ كس آلترناتيوي را پيشنهاد نمي كند. يعني از اين به بعد چگونه براي آزادي و مردمسالاري مبارزه كنيم؟ بالاخره به ابزار و محملي براي حركت نياز است. اگر در چارچوب قانون اساسي نمي شود كار كرد در چه چارچوبي كار ممكن است؟ من با ۶۲ سال سن و ۴۴ سال سابقه فعاليت سياسي راه ديگري جز اصلاح طلبي در چارچوب نظام بلد نيستم. چند راه وجود دارد يكي اين كه در خانه بنشينيم و منزوي شويم كه ۵۰ درصد مردم در انتخابات هفتم اين راه را برگزيده اند. ديگر اين كه يا انقلاب كنيم يا به اصلاحات ادامه دهيم ولو اين كه راه صعب و پرسنگلاخ باشد. بايد آنقدر فشار آوريم كه طرف مقابل را وادار به پذيرش كنيم. راه ديگري نداريم.

• نمي توان در قالب اصلاحي محتواي انقلابي داشت؟

يعني چه؟ همين كه بگوييد قانون اساسي را قبول ندارم از تمام امكانات حضور در قدرت محروم مي شويد. طبق قانون نمي توانيد نامزد نمايندگي مجلس شويد. من اين حرف را كه مي گويند «نمي توان كسي را كه قانون اساسي را قبول ندارد به نمايندگي پذيرفت» قبول دارم. نمي شود با قالب اصلاحي نماينده و رئيس جمهور شد و قصد تغيير نظام را داشت. بالاخره بايد رسانه و تشكيلات سياسي داشت. الان ما كه نظام را قبول داريم امكان داشتن روزنامه نداريم واي به اينكه قبول هم نداشته باشيم. در نتيجه بايد مبارزه مخفي كرد يا جلسات محدودي براي دوستان برگزار كرد. پس به سمت جنبش اجتماعي براي بسيج مردم سوق پيدا مي كند. مردم ما هم اهل آمدن در خيابان نيستند. ممكن است شورش هاي پراكنده مثل اعتراض مردم سبزوار به تقسيم استان خراسان رخ دهد ولي كار با هدفي صورت نخواهد پذيرفت. پس هيچ راهي جز منزوي شدن و به خدا اميد بستن و يا اصلاحات قانوني وجود ندارد.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/6686

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'اولين مصاحبه بهزاد نبوي پس از استعفا، شرق' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016