زماني كه حكومت به جاي همه مردم حرف ميزند مشروعيت كاذب براي خود ايجاد ميكند و ميشود آن را زير سوال برد.
به گزارش خبرنگار ايلنا, بابك احمدي كه در دانشكده ادبيات دانشگاه شهيد بهشتي درباره"دموكراسي" سخن ميگفت با اعلام اين مطلب افزود: از آنجايي كه حكومتي ديني در سال 57 بهوجود آمد، بحث دمكراسي بيشتر جنبه كليدي پيدا كرد.
احمدي اظهار داشت: مدرنيته طي 10 سال اخير در دو جبهه مركز بحث شده واقع شده است: جبهه اول درك غربيها از مدرنيسم و جبهه دوم مربوط به فرهنگ خودمان است.
وي تأكيد كرد: ما در قانونگذاري, وضعيت زنان, دانشگاه, فعاليتهاي فرهنگي, سياسي و اجتماعي با مقوله دموكراسي مواجه هستيم و ناچاريم تا مواضع جديدي در قبال آن اتخاذ كنيم. عقلانيت غربي اينگونه نيست كه ناگهان از جانب خدا به انسان وحي شده باشد و به طور ناگهاني انسان بفهمد, انسان به تدريج كار فكري ميكند و به تدريج ميفهمد، پس ميتواند خطا و اشتباه كند و در معرض انتقاد هم قرار گيرد.
احمدي اضافه كرد: غربيها از"دگماتيسم" يا جمود فكري و جزمگرايي پرهيز ميكنند و قبول دارند كه ميتوان اشتباه كرد. از نحلههاي فكري، آنهايي موفق هستند كه از خرد انتقادي برخوردار بوده و آمادگي شنيدن انتقاد را دارند. اگرنه از گردونه بحث خارج ميشوند و انديشههايشان بيحرمت ميشود؛ حتي خودشان هم كمتر به عقايدشان اعتقاد داشته و به خشونت پناه ميبردند.
مولف كتاب مدرنيته و انديشه انتقادي در ادامه تصريح كرد: به نظر من عقلانيت، جمعي است و هيچ كس نميتواند ادعا كند كه معرف واقعي حقيقت است. او ميتواند فقط معرف بخشي از حقيقت باشد.
احمدي گفت: از نظر يونانيها، دموكراسي حكومت مردم است. اينكه حكومتي به نام مردم حرف بزند، نميشود, مثلا آمريكا به نام مردمش به عراق حمله ميكند ولي ملت نميگذارد بيش از اين پا جلو بگذارد. زماني كه حكومت به جاي همه مردم حرف ميزند مشروعيت كاذب براي خود ايجاد ميكند و ميشود آن را زير سوال برد.
وي در ادامه افزود: دموكراسي به معني حكومت مردم از نوع حكومتي است كه اكثريت مردم نظر ميدهند. اكثريت مردم در 1933 به حزب نازي راي دادند, اين حزب قدرت را در دست گرفت و تمام نهادهاي دموكراتيك را بست, مجلس را به آتش كشيد و نمايندگان دستگير شدند.
به گفته اين پژوهشگر، در چنين نظامي فرد هر چه ميگفت، قانون بود, اكثريت مردم كه راي داده بودند، به احتمال قوي چندان مايل نبودند كه ديگر اين حزب با نام مردم حكومت كند؛ اما اين رژيم ماند و دنيا را به جنگ كشاند. پس از طريق نهادهاي دموكراتيك رژيمي آمد كه دموكراسي را سركوب كرد.
بابك احمدي افزود: تعريفي از دموكراسي؛ مبني بر"حكومت بر مردم توسط مردم" ارائه شده كه مردم خودشان بر هم حكومت ميكنند و تك تك آنها در حكومت نقش دارند. به اين معني دموكراسي فقط اين نيست كه حكومت بگويد متكي بر اكثريت است, بايد ديد اقليت درآن حكومت چه وضعيتي دارد, آيا آزادي بيان و فعاليت هاي سياسي براي آنها وجود دارد؟ آيا آنها ميتوانند مخالفتهايشان را بيان كنند و حزب تشكيل دهند؟
وي افزود: در 25 سال اخير در ايران كه انتخابات دموكراتيك راه افتاد اين يك گام رو به جلو نسبت به عراق در دوران صدام حسين است. اما بايد در برابر اين ادعاي دولتمردان سوال كنيم در اين 25 سال بهدست آوردن مشروعيت ناشي از اكثريت چقدر به حقوق اقليت احترام گذاشته شده و آنها داراي چه مقدار از آزاديها و حقوق بودهاند. در اين زمينه آنها كارنامه درخشاني ندارند, حتي نزديكترين گرايشهاي حاكم به حكومت غير قانوني اعلام شدند, دستگير شدند, از زندگي سياسي محروم شدند و نگذاشتند اين گرايشهاي در انزار عمومي از خود دفاع كنند, اينها با دموكراسي نميخواند.
دموكراسي فقط حكومت اكثريت مردم نيست نوعي از حكومت بر آدمها است كه اكثريت در آن به طورموقت روي كار ميآيد. اقليت قادر به فعاليت سياسي است و بعد از اكثريت به طور موقت روي كار ميآيد و اقليت حق به قدرت رسيدن را دارد. هيچ حكومت دموكراتي نميتواند تا ابد خود را برقرار بداند.
بابك احمدي تصريح كرد: مردم انقلاب كردند وتعيين كردند چه مسيري را ميخواهند, عامه مردم عليه قانون اساسي برخاستند و تاكيد كردند كه آن نسل نميتواند براي اين نسل تصميم بگيرد زماني كه كشوري انتقاد را محكوم ميكند و منتقد را خفه ميكند, زنداني و شكنجه ميكند اين فرهنگ پيش نميرود.
مؤلف كتاب مدرنيته و انديشه انتقادي در ادامه خاطر نشان كرد: در دموكراسي مدرن نميتوان جهان را اداره كرد مگر با خرد جمعي. هيچ نابغهاي در راس جامعه نميتواند باشد كه هيچ گاه اشتباه نكند؛ پس بايد وابسته به خرد جمعي و تفاهم جمعي بود. خرد فردي خرد استبدادي است, در جهان مدرن دموكراسي به تدريج يك امر ضروري ميشود. در جهان مدرن عقل انسان حاكم است نه چيز ديگر. جايي كه انسان قبول ميكند عقل برايش كافي است و مي تواند مسئوليت كارهايش را بپذيرد.
احمدي گفت: دولت دموكراتيك براساس نظرات اكثريت شكل ميگيرد و براي احترام , اقليت درمسائل مذهبي ايماني و قوانيني كه مربوط به اين مسائل باشد اعلام بي طرفي ميكند.چون ممكن است همين مسائل مانع فعاليت اقليت شود.
اين پژوهشگر افزود: تمام جريان اصلاح ديني در اروپا از اينجا ايجاد شد كه با رشد سرمايهداري, اخلاق كاتوليك مجبور شد عوض شود, جهان واقعيِ سكولار و غير معنوي شكل گرفت, افراد مناسبات بين خود را شكل دادند و جهان بعد از مرگ و جهان معنوي كمرنگ شد.
احمدي تصريح كرد: جان لاك ميگويد اينكه من يك خدا داشته باشم و همسايه من 500 خدا داشته باشد فرقي نميكند, مهم اين است كه حقوق من و او در جامعه مساوي باشد و قانون هر دوي ما را محترم بشمارد. پس دولت دمكراتيك, خود را فراتر از باورها قرار ميدهد. دولت دموكراتيكِ ديني به حداقل معني بايد نكتههايي را روشن كند اينكه ديني است و اكثريت مسلمان شيعه هستند و قوانين بايد با آن بخواند با كدام شيعه ؟ مراجع و فقهاي شيعه زيادي هستند كه اختلاف نظرهاي عميقي با هم دارند كه گاهي محدود و حصر ميشوند.
وي گفت: دولت دموكراتيك ديني استوار بر احكام ثانويه است كه از زندگي هر روز استنتاج ميشود ديگر دين بيحرمت نميشود قوانين عقب افتاده پيشرفته مي شوند. دين محكماتي دارد كه قابل تغيير نيست, اما حكومت لائيك اين محكمات را ندارد, مي شود خيلي مسائل را عوض و يا حذف كرد.