اشاره: با توجه به گستردگي حوزة عمل بسيج در جامعه، بيم غفلت از اصول ما را بر آن ميدارد تا ارزشها، بايدها و شايدها را در صفحة کاغذ ثبت کنيم تا راهنماياني ديگر بر سر راه خود و آيندگان قرار دهيم که مبادا راه گم شود. بر اين مبنا مکتوب کردن و نشر اين اصول حاکم، راهگشاترين چاره به نظر ميرسد. بنابراين در شمارههاي مختلف سعي خواهيم کرد تا مباحث تئوريک فرهنگ و تشکل بسيج را ثبت کنيم
۱۶ ارديبهشت ۱۳۸۳
يکي از موضوعات قابل بحث در فضاي کنوني جامعه، تميز بين بسيجيان و اعضاي بسيج ميباشد. اهميت موضوع از آنجائي ناشي ميشود که ميتوان در نگاه نخست اين دو واژه را قرين هم قلمداد کرد و در دو مقام يکسان استعمال نمود. ولي بايستي دقت داشت که تلقي يکسان از اين دو، به استقرايي مع الفارق و قياسي ناصواب ميانجامد که بر اساس آن استنتاجي نادرست صورت ميگيرد و حقيقت به شکل ديگري رخنمون مييابد و تير بر قلب آرشي که هنوز مرزهاي ايرانيت را با نگرشي نوخواسته مشخص نکرده است اصابت مينمايد و آتشي را از عناد و دشمني ميافروزد و سياوشاني سبک بال را در آن درمينورد و افراسياباني را که هنوز نشان از حقيقت نيافتهاند، را در کمند مرگ اسير مينمايد.
در عرف اجتماعي برخي از واژگان بر اثر گسترش و تعميم و داشتن مصاديق خاص، از قيد حروف خارج شده و به معنايي وسيعتر و يا فرهنگ خاص خود دلالت دارند. فرهنگها با وابستگيها، تأثيرها و تأثرات خود نسبت به فرهنگهاي همسو و غيرهمسو شناخته شده و بروز و ظهوري متناسب با خود در اجتماع پيدا ميکنند.
فرهنگ بسيجي با وابستگي تمام به فرهنگ غني اسلامي و با مشروعيتي که از شارع مقدس اخذ کرده، اصالت شجره طيبه يافته و در جامعه بسط پيدا کرده است و در سايهي اين اتصال به درياي تعاليم اسلامي و نشأت موضوعه از آن، به فرهنگي ثابت و لايتغير مبدل شده است و لذا تغييرات محيطي بر پيکره آن نميتواند تغيير ايجاد نمايد و حتي مي¬تواند در مقابل تنشهاي بيروني، در حکم يک موجشکن ظاهر شود.
و بسيجي منسوب شده اين فرهنگ است که جايگاه خود را با باور به تعاليم ناب اسلامي اکتساب کرده است و عملکرد وي که از اين اعتقادات نشأت ميگيرد، همپوشاني کامل با باورهاي او دارد.
پارهاي از نکات را مي توان از اين تعريف استخراج نمود:
1- دايرة زماني بسيج شامل کل تاريخ حضور اسلام مي¬شود. به عبارتي تمام افرادي که به اين اعتقادات باور داشته باشند، در هر زماني زيسته¬اند در حوزه تعريف واقع مي¬شوند. بر اين مبناست که مي¬توان گفت: بسيجي يعني علي (ع) که تمام وجودش وقف اسلام بود.
2- شرط ورود به اين فرهنگ مانند ورود به هر فرهنگ ديگري باور و عمل متناسب با آن مي¬باشد.
نمود بيروني اين تفکر در تشکلي به نام بسيج متبلور مي¬شود، مجموعه¬اي با تعاريف، ساز و کار و اعضاي خاص خود که اگر از روح تعاليم حاکم بر آن پرده برنداريم، آنگاه ممکن است در فهم موضوع دچار سوء برداشتهايي شويم:
1- اگر تصور از بسيج را بر مبناي رفتار اعضا بنا نهيم، يعني اعضا اين مجموعه را معماران و طراحان پيکره بسيج و درودگران چارچوبه ارزشهاي حاکم بر آن بدانيم و بنا بر آن در برخي موارد رفتار نادرست اعضاي بسيج را با تعميمي از جزء به کل، به روح ارزشها انتساب داده و قاطبه بسيج را بر آن شريک سازيم. اين امر باعث تلقي نادرست از بسيج شده که با ايجاد فاصله بين جامعه و بسيج، ممکن است به افتراق بيانجامد.
2- اگر شرط ورود به بسيج را گذراندن مراحل اداري بدانيم، آنگاه بسيار افرادي را که در انديشه به باورهاي بسيج اعتقاد دارند ولي عضو بسيج نيستند، را محسوب ننمودهايم در حالي که ايشان در ايمان و عمل راسخ و در دل تلاشمند افراشتن پرچم آرمان خويشند.
و نيز بسيار افرادي که در دل فرسنگها راه ناپيموده تا اين معارف دارند، را با گذراندن مراحل اداري عضويت در بسيج در جرگهي بسيجيان قرار دادهايم در حاليکه ايشان در تنافر کامل با آرمانهاي بسيج هستند.
البته يکي از عوامل مهمي که به ايجاد افتراق بيشتر آحاد جامعه و بسيج ممکن است بيانجامد، تبليغات مسمومي است که از سوي زخمديدگان بسيج صورت ميگيرد. کساني که با اسلام و انديشههاي اسلامي و فرزند خلف آن يعني بسيج ستيزه دارند، از هر حربهاي در جهت زخمدار نمودن پيکرهي بسيج استفاده خواهند کرد. ايشان با دشنهاي افروخته و شمشيرهاي زهر ديده، بر ثمرة دين اسلام ضربه ميزنند، ولي ايشان بدانند در طول تاريخ هميشه ابن ملجمهايي بودهاند که فرياد "فزت و رب الکعبه" را طنين انداز کردهاند و در اين ميان کشتي آرمانها همواره به حرکت رو به جلوي خود ادامه داده و ايشان نه تنها نتوانستهاند در اين مسير خللي وارد نمايند بلکه خود تاب مقاومت نداشته و با موجهاي ناشي از حرکت اين کشتي به سواحل ناآشنا رهنمون شدهاند.
در اينجا بايد توجه داشت که اعضاي بسيج نيز بايستي در عمل از ظرايف لازم برخوردار باشند و عمل خويش را به زيور اخلاق اسلامي آراسته نمايند و در گفتار و رفتار مصداق باورهاي اسلامي باشند.
در پايان بايد ذکر شود که فرهنگ بسيج با تعاليم ثابت نشأت گرفته از اسلام با سرعت بسيار زياد در حال شيوع در سراسر عالم است. ولي رفتار عدهاي انسان در غفلت خفته و يا معاند که به ظاهر در هيأت اهل صلاح هستند، را نميتوان به اين فرهنگ ناب انتساب داد.