گزارش کامل از اولین روز سمینار «گذار به دموکراسی»-قسمت پنجم
«علیرضا رجایی» ازفعالان ملی-مذهبی روز دوشنبه 21 اردیبهشت در سمینار «گذار به دموکراسی» در ابتدا به بیان هدف خود از انتخاب موضوع «منابع دولت غیردموکراتیک در ایران» پرداخت و گفت: «با گسترش جنبش اصلاحطلبی بسیاری از مفاهیم دموکراسی در نزد مردم ایران تحت تصرف جریان محافظه کار یا غیر دموکراتیک قرار گرفت.»
به گزارش خبرنگار «رویداد»، وی با تاکید بر اینکه «ما اکنون باید به بحثهای سلبی توجه کینم تا ایجابی» افزود: در زمان مشروطه که دولت دموکراتیک شکل گرفت حق حاکمیت مردم ادعای اساسی آن بود که البته مقاومت های بسیاری در مقابل آن شکل گرفت.
رجایی در ادامه به روشنفکران زمان مشروطه اشاره کرد که در نزد افکار عمومی اغلب آنها را به عنوان ملحد و از خدا بی خبر، وابسته، نان به نرخ روز خور نشناخته می شوند.
وی در ادامه تصریح کرد:«اگر دولتی بر اساس رإی اکثریت مردم شکل گیرد، نباید حقوق شهروندی را مورد تعرض قرار دهد». وی تاکید کرد:«هسته دولت دموکراتیک حق حاکمیت و حقوق فردی مردم است که تحت هیج عنوانی قابل تعرض نیست، در حالی که برخی اوقات اینگونه استنباط می شود وقتی دولتی نماینده اکثریت شد می تواند هرکاری که بخواهد انجام دهد.»
وی گفت:«قانونگذاری حق مردم است و مردم میتوانند از منابع دینی یا غیردینی به قانونگذاری بپردازند.»
اما رجایی معتقد است که مفهوم «حق حاکمیت مردم» در اندیشه کلاسیک اسلامی و ایرانی در میان حوزه های دینی کلاسیک متوقف ماند. کمااینکه درکتاب «ولایت فقیه» حکومت مشروطه، «مشروط به فقه» و نه خواست مردم دانسته میشود.
وی در ادامه نقد گفتمان دینی را یکی از راه های پیشبرد نظریه دولت مدرن برشمرد و گفت:«متونی که در نتیجه تاریخ تحول دینی نوشته شده اند قابل نقد هستند.»
وی با تکیه برهمین نکته حکم ارتداد هاشم آقاجری را مردود دانست و تاکید کرد:«آقاجری هم ذیل همین گفتمان دینی صحبت کرده و به نقد آن پرداخته و اتفاقاً خیلی هم محافظهکارانه سخن گفت ولی چون این گفتمان دینی از منابع جریان غیردموکراتیک نبود به سرعت او رامشمول ارتداد قرار دادند و محکوم کردند.»
وی معتقد است که تاسیس دولت دموکراتیک در وضع فعلی پیش از آنکه به بحث های ایجابی در مورد آن بپردازیم امکانپذیر نیست.
وی در پایان مطلبی از پیشگفتار کتاب«نقد گفتمان دینی» «ابوزید» را عنوان کرد:«اندیشهای ممکن است کافرانه جلوه کند اما زمان برمی گردد و باز همان اندیشه سربرمی دارد.»