حميدرضا جلاييپور طي سخناني با عنوان « دموكراسي كيميآيد؟» در سمينار علمي « گذار به دموكراسي » كه روز دوشنبه در محل تالار دانشكدهي حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران برگزار شد، با بيان اين كه «در ميان اقشار متوسط جديد شهري ايران، جستجو براي پاسخ به سوال دموكراسي كيميآيد؟» افزود: در دوم خرداد 1376 ، كه اقشار متوسط جديد پيكره اصلي شهرهاي ايران را تشكيل ميدادند، همه اميدوار بودند كه با شروع كار دولت خاتمي، خصوصا با تشكيل مجلس ششم، جمهوري اسلامي اصلاح شده و دموكراسي بيايد. پس از انتخابات آنچناني مجلس هفتم دوباره اين سوال مطرح است كه بالاخره دموكراسي كي خواهد آمد؟
وي در بخشي ديگر از سخنانش گفت: دموكراسي حداقلي وقتي ميآيد يا تامين ميشود كه علل موثر فعال شود و آن اين است كه علاقمندان به دموكراسي در هنگام بروز فرصت سياسي واجد ارادهي منسجم و جمعي براي پيگيري مولفههاي دموكراسي در برابر مخالفان آن، باشند.
وي ادامه داد: در استفاده از فرصتهاي سياسي هم دو عامل بيش از همه عوامل موثر است: يا مخالفان دموكراسي در حكومت دست از مخالفت خود بردارند و يا اينكه قدرت عمل و انسجام علاقمندان به دموكراسي چنان قدرتمند و موثر باشد كه مخالفان دموكراسي در حكومت مجبور به تن دادن به آن باشند.
جلاييپور گفت: دموكراسي خواهي ايرانيان در اين سالها به يك معنا موفق بوده زيرا در ايران علل زمينهاي و مذكور در قاب تقويب شده است. از طرف ديگر اين دموكراسي خواهي هنوز به يك دموكراسي حداقلي منجر نشده است. بدين معنا كه هنوز علاقمندان به دموكراسي نتوانستهاند اصلاحات قانوني يك دموكراسي حداقلي(كه در دستور كار مجلس ششم هم بود) به مخالفان دموكراسي بقبولانند. اگر چنين شده بود مخالفان دموكراسي نمي توانستند انتخابات مجلس هفتم را بصورت غيرمنصفانه و مهرهچنين شده، برگزار كنند. در اين سالها چندين فرصت سياسي بوجود آمد كه آخرين آن انتخابات مجلس هفتم بود و يك اراد منسجم براي استفاده از آن به نفع دموكراسي فراهم نشد. در واقع در اين انتخابات، اراده جمعي اصلاح طلبان تا مرزهاي تعيين كنندگي شكل نگرفت. چه بسا اگر تحصن بينظير نمايندگان مجلس ششم، تقاضاي استعفاي دسته جمعي مسوولين اجراي انتخابات با همراهي بيشتر خاتمي تكميل ميشد يك قدم به دموكراسي حداقلي نزديكتر ميشديم، به اين معنا كه با حضور اصلاح طلبان در مجلس امكان انجام اصلاح قانوني محتملتر ميشد. در آينده هم ايران با فرصتهاي سياسي گوناگوني روبرو خواهد بود كه يكي از شناخته شدهترين آنها انتخابات نهمين دورهي رياست جمهوري است و عنصر تعيين كننده براي تقويت دموكراسي در اين انتخابات نيز به ميزان انسجام و قدرت علاقمندان به دموكراسي بستگي دارد.
وي طرح نظري فوق چه فوايدي دارد؟ برابر اين طرح تاخير در تحقق يك دموكراسي حداقلي در ايران، پديدهاي آنچنان پيچيده و غيرقابل فهم نيست و بيش از آنكه اين پديده پيچيدگي نظري داشته باشند، مشكلات عملي دارد. بدين معنا كه هنوز قدرت دموكراسي جويان از مخالفان دموكراسي بيشتر نشده است. به بيان ديگر پايگاه اصلي قدرت علاقمندان به دموكراسي در اقشار متوسط شهري است اما اين اقشار از يك انسجام تاثير گذار برخوردار نيستند. در مقابل پايگاه قدرت مخالفان دموكراسي در مصادرهي قدرت و سؤء استفاده از نهادهاي ديني و رسانههاي ملي است. از طرفي تا تامين يك دموكراسي حداقلي( كه به اعمال ارادهي موثر علاقمندان به دموكراسي در فرصتهاي سياسي آينده بستگي دارد) هر بخشي از جامعه اعم از حكومت، محافظه كاران، اصلاحطلبان، اقشار مختلف جامعه قدمي در راه تقويت علل بردارند براي دموكراسي مفيد است و اين قدمها در تقويت علل زمينهاي دموكراسي نقش دارد. ثالثا بخاطر حضور نشانههاي علل زمينهاي جامعهي ايران در شرايطي نيست كه خورشيد دموكراسي خواهي در آن براي هميشه زير ابر مخالفان دموكراسي بماند.