با نگاهِي به سابقه فعاليت مجموعه دفتر تحكيم در دوران اصلاحات دو كارويژه عمده را ميتوان تشخيص داد يكي روشنگري و ايجاد حساسيت سياسي در حوزه عمومي(دانشگاه و جامعه) و ديگري آلت دست احزاب سياسي(چه بيرون چه درون حاكميت) براي چانه زني ها در سطوح بالا.اين دو كار ويژه بگونه اي بود كه در طي سالهاي گذشته نتيجه اي جز خشكاندن ريشه حركتهاي خود آيين در محيط دانشگاه عايدمان نشد.چرا كه اعمال كارويژه هاي فوق باعث بوجودآمدن يك گفتمان و ادبيات مقاومتي در دانشگاه شد آنهم بوسيله مجموعه تحكيم وحدت كه هرگز نتوانست به كل همبسته اي دست يابد.چنين رويه اي يعني اتخاذ يك ادبيات مقاومتي آنهم فقط در حوزه سياسي و به فرمان احزاب و نهادهاي سياسي خارج از دانشگاه نه تنها به حذف و ممانعت از بروز آگاهي هاي ديگردر عرصه دانشگاه منجر شد بلكه توانست بگونه اي خود سركوبگرانه ريشه ! آرمانها را از دل فعالان دانشجوئي بزدايد و چيزي جز حس شكست و تحليل رفتن تمام انگيزه ها و شور مقاومت در بر نداشته است. شاهد زمزمه هائي هستيم مبني براينكه تحكيم وحدت ديگر سخنگوي دانشجويان نمي باشد كه پر بيراه نيست. شايد با تاملي گذرا بتوان دلايل چنين اتفاقي را تشريح كرد.
چرا كه خصوصيت ذاتي وهمواره موجود در سنت دانشجوئي دارا بودن روحيه انتقادي در مقابل هر گونه اعمال محدوديت وتضييع حقوقي فردي مي باشد وهرگونه همبستگي و گردهم آئي بايد باتكيه بر اين خصيصه موجود در رفتار روحيه قشر دانشجو صورت گيرد.اما عملكردمجموعه تحكيم وحدت بگونه اي متناقض در ابتدا براي خود اهداف وآرمانهاو روايت هاي كلا ني تعريف كرد آنهم آرمانهاي كاملا انتزاعي همچون جامعه مدني و دموكراسي وآزادي وعدا لت و بابكارگيري قوه نقادي و اعتراض بدنه دانشجوئي در مجراي سياسي آنهم با تعريفي از كنش سياسي كه ذره اي اختلاف با انجمنهاي اسلامي در بدو پيدايششان در آنها بچشم نمي خورد وعاقبت هم اين كهنگي و فرسودگي گريبان همه را گرفت و بذر ياس و دلمردگي را اين تعاريف و مفاهيم! براي ما به ارمغان آوردند چرا كه خود اين تعاريف كهنه و دلمرده وفرسوده بوده اند. پيرو همين آرمان پردازي هاي بزرگ و خيالي و چاق شدن جنبش دانشجوئي از مفاهيم بزرگ اما تو خالي همه قواي انتقادي جنبش در راستاي روشنگري سياسي آنهم در بسياري مواقع ناشي از نياز احزاب وسازمانهاي سياسي به پيگيري پروژه فشار از پايين و چانه زني آنها در سطوح بالاي قدرت تحليل رفت. چنين رويه اي كه از جانب نمايندگان دانشجوئي در مجموعه دفتر تحكيم وحدت در طي شش سال اخير در پيش گرفته شد منجر به تخريب جنبش از درون و از دست دادن پشتوانه دانشجوئي شد . اين نگاه ابزاري به افراد حاضر در سنت دانشجوئي و شيوع چانه زنيها با احزاب سياسي كه داراي اهداف و منشي معطوف به منافع خود و دستيابي به قدرت سياسي در هيات حاكمه را دارند در درازمدت منجر به حل شدن در مناسبات همان سيستم به مبارزه طلبيده شد و هر چه بيشتر خود را از پشتوانه حقيقي خود كه عامه دانشجويان مي باشد جدا ساخت . و خود مجموعه دفتر تحكيم به يكي از ماشينهاي سر كوب مبدل شد و هميشه از سلطه و قدرت مخرب حاضر در خود مجموعه غفلت مي كرد و قدر! ت و سلطه را در بيرون از خويش مي ديد و نتوانست ذره اي از اين سلطه خارجي و حاكم بر محيط دانشگاه كم كند چرا كه ديگر پشوانه خود را از دست داده بود و عملكرد مقاومتي اين مجموعه نيز تنها در بيانيه و يا سخنرانيهاي نمايشي نمود پيدا مي كرد. ما معتقديم كه هر مجموعه دانشجوئي بر آممده از سنت دانشجوئي كه در پيوند فوري و مبرم با منافع و خواسته هاي دانشجويان مي باشد هرگز نبايد و نه مي تواند دولت تشكيل دهد و نبايد در مقام حزب سياسي جلوه گر شود به نظر ما به منظور دميدن روحي تازه و راديكاليزه كردن سنت دانشجوئي بايد به توانهاي نهفته و سر كوب شده خودمان بر گرديم و نگاهمان را به خودمان به عنوان يك سنت موجود در جامعه معطوف كنيد . به نظر ما بدين منظور جبهه دموكراسي خواهي و يا پارلمان دانشجوئي هيچ گونه شكل جديدي را نمي تواند عرضه كند و باز هم ما با يك كل انتزاعي روبرو خواهيم بود با همان شيوه هاي سابق چرا كه فقط توانستيم عنوان جديدي را اختيار كنيم به منظور در پيش گرفتن رويكردي تازه كه در عمل نيز خودش را نشان دهد بايد حول يك محور جمع شد . به نظر ما اين محور نه دموكراسي ونه آزادي ونه واژه هاي زيبا و اما تو خال! ي شده ديروز مي باشد بلكه بايد بگونه اي عيني و عملي حول يك امر واقعي و ملموس كه با منافع وخواسته هاي افراد حاضر در اين سنت پيوند خورده است جمع شويم و اين امر مستلزم ارائه تعريف جديدي از كنش انتقادي و سياسي درهر مجموعه دانشجوئي مي باشد كنشي كه فقط جنبه نظري نداشته بلكه داراي نمود عيني و عملي و معطوف به كاهش آلام و رنجهاي افراد حاضر در اين سنت باشد در اين شكل جديد هر امر فردي پيوندي ضروري و مبرم با سياست و قدرت خواهدداشت و امكان بيدار شدن و حفظ نفس نقاد در سنت دانشجوئي در حوزه هاي متعدد زندگي دانشجوئي مهيا خواهد شد. به منظور پيگيري اين رهيافت به جاي تشكيل لابي ها و چانه زنيهاي درون مجموعه اي وباقدرت واحزاب حاكم بايد به گروه بنديهاو فرماسيونهايي فكر كرد تا بتوانند گامي به جلو در رفع وكاستن رنج ومحروميت موجود در زندگي دانشجوئي كه با مثلثهاي تجاري وبوروكراتيك قدرت نيز پيوند دارد بر دارد ا ز. ما در بريدن بند ناف خود از قدرت و احزاب سياسيترديد روا نخواهيم! داشت و معتقديم كه در رويكرد جديد هر گروه و مجموعه اي كه هنوز ترديد دارند در اين شكل جديد جائي ندارد و بايد از ما فاصله گيرند. بگذاريم اين وحدت و يكپارچگي صدري ونه چندان واقعي واستوار دريده شود تا راهي براي رسيدن به وحدت واقعي وحقيقي ازمجراي كثرت حاضر در اين سنت باز شود.براي نيل به اين منظور بايد د لقكبازيهاي معنوي را كنار گذاشت و از حالت دكوراسيون سيستم خارج شد و به پايين معطوف شد ودر بستر تعامل با نيروهاي دانشگاهي و تمام دانشجويان ونيازها ومشكلات و رنج هايشان درگير شد و تلاشي معطوف به كم كردن وكاستن اين رنجها صورت گيرد بدون هيچ واهمه اي هر كس هركجا و در هر گروهي كه قرار دارد با هر مرام و خاستگاه فكري و ايدئولوژيك. اين محورحقيقي گرد هم آمدن تمام نيروها خواهد شد.و اينگونه است كه افقي براي همه فعاليتها خواهيم داشت چرا كه درگير شخصي ترين مسئله و نياز يك انسان (اينجا در دانشگاه و بعنوان دانشجو) خواهيم بود ودر بستر همين تعامل خواهد بود كه دوباره خواهيم ! توانست با پشتوانه حقيقتا قوي حرف خود را به كرسي بنشانيم حتي اگر در هيج حزب و يا دولتي نبا شيم. اينگونه است كه پيوندهاي وجودي محكمي ميان تحكيم و دانشجويان نه تحكيم وقدرت حاكمه و احزاب حاكم بوجود خواهدآمد.ما نمي گوييم جنبش دانشجويي و بطور اخص مجموعه دفتر تحكيم كه روزي با داعيه سخنگوي رسمي همه دانشجويان به ميدان آ مد به پايان خويش رسيده است. ما معتقديم كه آنچه بايد پايان يابد شكل و نحوه فعاليتهاست و نيز ساده لوحي ،غفلت و ناآگاهي تاريخي فعالان دانشجويي ست با هر خاستگاه فكري كه بدان متعلقند.
ما نه ادعا داريم كه به گذشته بازگرديم و نه به فعاليتها پايان دهيم.بلكه آنچه در سر داريم گسست از غفلت و عدم تامل به خودمان است.و نگاه به نيازهاي ملموس و واقعي و مشكلات ورنجهاي خودمان بعنوان سنت دانشجويي نه چيزي بيشتر ونه چيزي كمتر .و معتقديم كه چنين رويه اي صرفا با تغيير دراساسنامه و يا تشكيل جبهه دموكراسي خواهي و پارلمان دانشجويي و قالب تشكيلاتي كه از احزاب سياسي الگو ميگيرد بر نمي آيد.بلكه آنچه بدان مي انديشيم ايجاد زمينه اي&! nbsp; براي رشد آگاهيهاي متنوع و جديدي در اين سنت است.كه لزوما با منحصر كردن فعاليتها بگونه اي يكسو يه حاصل نميشود چرا كه محدوديت و انحصار در سنت دانشجويي همواره مورد نقد و اعتراض واقع مي شود وتفرقه و پراكندگي و بي انگيزگي را به همراه خواهد داشت همانطور كه در اين شش ساله شاهد بوديم كه نمود بارزش را در بي اعتنايي تمسخر آميز دانشجويان به موضوعاتي همچون جنبش دانشجويي و يا دفتر تحكيم وحدت مي بينيم. معتقديم كه خوش خيالي و غرور كاذبي كه اين ساختاربر ماتحميل كرده است را بايد پايان داد.و اين امر ميسر نمي شو د مگر اينكه ما به هر امر فردي و شخصي در محيط دانشجو يي و دانشگاهي كه گريبانگير دانشجويان بعنوان افراد حاضر در اين سنت همچون يك مسئله بنگريم و هر كنشي كه در رفع اين مساله صورت مي گيرد ر! ا كنش سياسي ببينيم نه فقط تجمع ها،تريبونها ،بيانيه هايي له يا عليه حزب و گروه غير دانشگاهي.هر كنشي كه امر فردي و شخصي را بعنوان يك مساله مطرح مي كند كنش سياسي است و مخاطبان چنين كنشي نيز هر يك به فراخور ظرفيت خويش با اين مساله در گيرميشوند.ودر پي همين درگيري و تعامل با امور واقعي و ملموس ،نه انتزاعي و موهومي است كه ميتوان چشم انتظار ايجاد آگاهي جديد در اين سنت شد .بدينگونه است كه ما مي گوييم رجعت به آغوش اين سنت و روبرو شدن با تناقضهاو محدوديتها ي سنت دانشجويي ست كه ما را از وضعيت واقعي و حقيقي كه در آن گرفتاريم آگاه مي سازد نه عروسك كوكي ديگران شدن.از توان مولد نهفته در اين سنت غافل نشويم وگرنه باز هم در همين چرخه باطل از اذهان نيروهاي واقعييمان محوخواهيم شد
عطف توجه به اين نمونه هاست كه ما بر اين اعتقاد هستيم كه ادعاهاي تشكيل جبهه دموكراسي خواهي ويا اصلاح تشكيلات تحكيم بدون تغيير رويكردهاهيچ كمكي به ما نخواهند كرد بلكه به نظر ما كمي جلوتر رفتن در مسير همان جاده كسالت بار قديمي ست و تباهي وزوال وفراموشي سرنوشت محتوم چنين رويه اي خواهد بود.روندي كه نه تنها به قوه انتقادي سنت دانشجوئي نسبت به فرهنگ ومناسبات آن چيزي اضافه نخواهد كرد بلكه به بهترين شكل انگيزه هر گونه نقد ريشه اي و بنيادي را مي خشكاند وهمه تحركات توده دانشجورا به يك نمايشنامه سياسي مبدل خواهد كرد . در همين راستاست كه انجمن اسلامي دانشگاه خواجه نصير همه انجمنهاي حاضر در تحكيم وحدت را به در پيش گرفتن رويكردي ديگر وبازكردن باب تعامل وگفتگودر ا! ين زمينه دعوت مي كند و دست همه كساني را كه با چنين رويكردي نظري مساعد دارند مي فشرد و در همينجااعلام مي كند كه به هيچ وجه با رويكردفعلي دفتر تحكيم وحدت چه طيف مدرن و چه سنتي همنظر و همسو نمي باشد و در صورت ادامه يافتن چنين رويه اي حاضر نيست در گناه غفلت تاريخي مجموعه دفتر تحكيم شريك باشد و با استفاده از امكانات نيروي محدود خويش به روند مورد نظر خود ادامه خواهد دادوازتلقي كردن مجموعه انجمنهاي اسلامي دانشجوئي به عنوان نردبان قدرت تبري مي جويد و از هر گونه مشاركت در تصميمات و سياستهاي اين مجموعه كناره خواهد گرفت حتي اگر به بهاي در اقليت كامل قرار گرفتن و تنها شدن مجموعه انجمن اسلامي دانشجوئي دانشگاه خواجه نصير بيانجامد در پايان انجمن خواجه نصير الدين طوسي از همه گروههايي. كه معتقد به رويكردي ديگر هستند به حض! ور در كنگره اي در باب اين موضوع در ماههاي آتي دعوت مي كند.
انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه خواجه نصير