آينده از آن اصلاحات است, چرا كه به سود ملك و ملت است
تهران-خبرگزاري كار ايران
" ايلنا" گفت گويي منتشر نشده را با دكتر سيد هاشم آقاجري در آستانه سالروز دوم خرداد، آغاز جنبش اصلاحطلبي مردم ايران، منتشر ميكند، دكتر آقاجري در اين گفت و گو كه قبل از بازداشت وي براي نشريه دانشجويي " عصر انديشه" انجام شده است، به بررسي جريان اصلاحات، برخوردهاي صورت گرفته با خود، بررسي جنبش دانشجويي و در نهايت در خصوص هشت سال دفاع مقدس و نگاه خود به اين مقوله سخن ميگويد.
گفت و گو: ابوالقاسم ايرانشاهي
" ايلنا" اميدوار است كه با توجه به حسن ظن مقام رهبري نسبت به وضعيت پرونده ايشان، قوه قضاييه هرچه سريعتر مقدمات آزادي وي را فراهم نمايد.
سخنان استاد دانشگاه تربيت مدرس، عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و عضو انجمن اسلامي مدرسين دانشگاهها در پي ميآيد:
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي در ابتداي اين گفت و گو به معرفي خود ميپردازد: من سيد هاشم آقاجري، غير نظامي, دانشجوي سابق و معلم ساده لاحق, مسلمان و مسلمان زادهام, هر چند از سوي برخي محافل ريز و درشت مخالف اصلاحات به ارتداد, نفاق, ماركسيسم, بيديني و سكولاريسم متهم شدهام.
فعاليت در انجمنهاي اسلامي؛ دبيرستان, جوانان آبادان و دانشجويان و ارتباط با گروههاي مبارز سياسي قبل از انقلاب و دو بار بازداشت و زندان توسط ساواك, عضويت در شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت در سال 59-60, شركت و همكاري در انقلاب فرهنگي و تصرف لانه جاسوسي, تاسيس كانون فرهنگي, نظامي" فتح آبادان"، عضويت در شوراي انقلاب آبادان و مبارزه با ساواك و بقاياي رژيم شاه, عضويت و فعاليت در سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي پس از پيروزي انقلاب تاكنون، شركت در جبهههاي جنگ كه با مجروحيت و قطع پاي راست در عمليات والفجر مقدماتي به سال 61 و نيل به افتخار جانبازي نيز همراه بوده است، عضويت و فعاليت در انجمن اسلامي مدرسين دانشگاهها و شوراي مركزي آن و فعاليتهاي اصلاح طلبانه در جبهه دوم خرداد و نيروهاي خط امام(ره) از جمله فعاليتهاي گذشته بنده بوده است. ضمن اينكه در كارنامه ايدئولوژيكي، سياسي ام, به افتخار رد صلاحيت از سوي شوراي نگهبان براي انتخابات مجلس ششم نائل شدهام, آن هم به اتهام" عدم اعتقاد و التزام به اسلام و جمهوري اسلامي" يعني همان بند 1 ماده 28 قانون انتخابات كه البته هيچگونه مدرك و دليلي از سوي آن شوراي محتشم براي ادعاهاي فوق ارائه نگرديده است.
دكتر آقاجري در ادامه به بررسي " اصلاحات" و " جنبش اصلاحطلبي" مردم ايران پرداخت و گفت: " اصلاحات" همچون انقلاب, فرآيندي پر تضاد و پروبلماتيك است و راه پرسنگلاخ و ناهموار آن را جز با پاي عزم و اراده، خرد و دور انديشي, مقاومت و بردباري نميتوان پيمود.
استاد دانشگاه تربيت مدرس افزود: چالشهايي كه اكنون فرا راه جنبش اصلاحطلبي ملت قرار دارد، امري غير منتظره و خلاف عادت نيست. روشن است كه افراد, گروهها و نهادهايي كه موضوع" اصلاحات" هستند, نمي توانند در برابر فرآيند جنبش اصلاحي كه به قيمت تغيير وضع موجود آنان تمام خواهد شد, ساكت بنشينند, آنها تلاش خواهند كرد تا آنجا كه ميتوانند جنبش اصلاحي را متوقف, منحرف و يا كند كنند.
وي با بيان اين نكته كه؛ اين جنبش و اهداف آن ريشه در واقعيتهاي جامعه كنوني ايران دارد و افق اجتماعي, تاريخي پس از انقلاب اسلامي آن را ديكته ميكند, گفت: بايد گفت كه تلاشهاي مخالفان" اصلاحات" حكم گره زدن در باد يا نقش كردن بر آب را دارد. آينده استراتژيك اصلاحات روشن است, هر چند كه زور و توطئه, آينده تاكتيكي و كوتاه مدت دشوار و تيره آن را ميتواند متحمل سازد, اما تهديدها, فريادها، فغانها و هجومهاي اخير دلايل بيشتري را در ريشهداري و توفيق آتي اصلاحات آشكار ميكند, چرا كه اين هجومها جز از سر ضعف و استيصال نبوده و نيست, همان گونه كه خود انقلاب اسلامي وابسته اراده هيچ فرد و گروهي نبوده است و نخبگان ضد انقلابي ناچار شدند تا در برابر آن سر تسليم فرود آورند.
آقاجري به فاز تكاملي انقلاب اسلامي پس از دوم خرداد اشاره كرد و افزود: جنبش اصلاحطلبي كه فاز تكاملي انقلاب اسلامي سال 57 بود، هم محصول اراده فرد, گروه يا نخبگان سياسي نبوده است كه در توقف يا انحراف از حكم آنان تبعيت كند. نخبگان ضد اصلاحي نيز ناگزيرند كه خويش را با آن همساز و همراه نمايند, آينده از آن اصلاحات است, چرا كه به سود ملك و ملت است. موانع و مخالفان اصلاحات رفتني هستند, همچون كف روي آب و اين فرموده خداوند در كتاب كريم خويش است كه؛ باطل و هر آنچه به سود مردم نيست, همچون كف روي آب رفتني و نابود شدني است, آنچه كه به نفع خلق و ملت است در زمين باقي و جاري ميشود.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي به چالشهاي پيش روي " اصلاحات " اشاره كرد و گفت: اصلاحطلبان ميتوانند و بايد از تمام ظرفيتهاي قانوني موجود استفاده كنند و با ارتقاء توان مديريتي و تشكيلاتي خود, تعيين اهداف مشخص و تبديل كردن آنها به برنامههاي عملياتي, استفاده از امكانات قانوني و اجرايي و فعليت بخشيدن به قواي اجتماعي خود در عرصه عمومي و مدني، در راه پيشبرد پروژه اصلاحات كوشش كنند.
وي افزود: شيوههايي از قبيل؛ اعتصابات, نافرماني مدني, بيان خواست و اراده عمومي از راههايي غير از انتخابات دورهاي مجلس يا رياست جمهوري نيز تا زماني كه در چارچوب قانون انجام ميشود, هيچگونه منافاتي با اين استراتژي نخواهد داشت, اما آنچه كه اهميت دارد اين است كه اولاً؛ اصلاحطلبان از نظر مديريت, برنامهريزي, سازماندهي و رهبري, توان اجرايي كنترل شده آنها را داشته باشد و ثانياً؛ نتيجه امر به زيان انقلاب و اصلاحات تمام نشود.
دكتر آقاجري در پايان اين بحث خود با تاكيد بر عمق" جنبش اصلاحي" مردم ايران، آن را متكي به هيچ فرد و گروهي ندانست و گفت: جنبش اصلاحطلبي متكي بر هيچ فردي, حتي رئيس جمهوري محترم هم نيست, خاتمي هم خود مخلوق اصلاحات است نه خالق آن، بنابراين اين جنبش آيندهاي روشن دارد.
استاد دانشگاه تربيت مدرس در ادامه به برخوردهاي صورت گرفته با خود از سوي جريانهاي مختلف مخالف اصلاحات پرداخت و گفت: سيل تهمتها, دشنامها, افتراها و تكفيرهايي كه از سوي محافل شناخته شده وابسته به نيروي ضد اصلاحات به طرف اينجانب سرازير شد, تنها بدين سبب بود كه اندكي كشف حجاب كردم و كوشيدم تا حجاب و پرده دين را از روي قدرت و سرمايه بردارم و اين البته بزرگترين خطر براي صاحبان زور و زر و بزرگترين ذنب لايغفر براي من به شمار ميرود وگرنه خود آنان خوب ميدانند كسي كه همه عمر و جواني خود را بر سر كار دفاع از دين اسلام گذاشته است, نميتواند ضد اسلام و يا منادي نظريه ماركس" افيون بودن دين به طور مطلق" باشد.
وي به توضيح اين گفته پرداخت و ادامه داد: من اگر گفته بودم؛ دين نه تنها افيون ملتها, بلكه افيون دولتهاست, ديني را گفتهام كه كارگزار قدرت و سرمايه باشد و از يك ارزش راهنما و" امر به مثابه هدف" به يك ابزار و "امر به مثابه وسيله" تقليل و تنزل يابد، وگرنه من همواره علاوه بر اين كه بر دين افيوني توجيهگر زور و زر تاختهام، به دفاع از دين معطوف به آزادي و عدالت برخاستهام و اين سخن, تنها سخن من نيست, بلكه ترجيح بند گفتار همه اصلاحطلبان و احياگران ديني در طول صد سال اخير بوده است.
دكتر آقاجري با انتقاد از چنين دين و چنين نگاهي به دين، گفت: ديني كه به ابزار سركوب و استبداد و وسيله تبعيض و استثمار تبديل شود، ديگر دين نيست بلكه ماده مرگ آوري است كه به جاي رستگاري و رهايي بشر, ذلت و اسارت انساني را به ارمغان ميآورد و اين همان چيزي است كه تمام پيامبران الهي, مصلحان و روشنفكران ديني به مبارزه با آن برخاستهاند, چنين ديني به اندام بت, جامه خداوندي ميپوشاند و متوليان بتكده ديني, خلق را به پرستش آن فرا ميخوانند, اگر نفي چنين ديني كافري است, من به اين كافري افتخار ميكنم.
عضو سابق شوراي مركزي دفتر تحكيم وحدت در ادامه به آسيب شناسي " جنبش دانشجويي" در كشور پرداخت و گفت: در موقعيتي كه هنوز جامعه ما فاقد نهادهاي حزبي و سياسي نيرومند و گسترده است و در شرايطي كه همچنان نهادهاي مدني مستحكم و قدرتمندي تكوين نيافته است, "جنبش دانشجويي" نقش حساس و موثري بر عهده دارد, شايد در آيندهاي دور با تكوين, توسعه و نهادينه شدن احزاب و سازمانهاي سياسي و مدني, پيشرفت فرآيند تفكيك و تمايز ساختاري - كاركردي جنبش دانشجويي بلا موضوع شود و كاركردهاي خود را فرو بنهد اما تا آن زمان راهي طولاني در پيش است و از اين رو بايد همچنان جايگاه و نقش جنبش دانشجويي را جدي گرفت و به كوششهاي دانشجويان مسوول و اصلاحطلب ارج گذاشت.
عضو شوراي مركزي انجمن اسلامي مدرسين دانشگاهها افزود: جنبش دانشجويي بايد با بررسي تحليلي تاريخ صد ساله اخير ايران و تاملي در پيروزيها و شكستهاي آن, درسهاي لازم را براي ادامه درست و دقيق جنبش اصلاحطلبي كنوني قرار دهد, در اين ميان نهضت ملي ايران و سرنوشت دكتر مصدق و كودتاي ضد ملي 28 مرداد 1332 شايسته هرگونه شناخت و عبرتآموزي است.
استاد دانشگاه تربيت مدرس ادامه داد: جنبش دانشجويي به مثابه بدنه و بخش اجتماعي جنبش روشنفكري و در كنار روشنفكران توليد كننده نظريه, روشنفكران توزيع كنندهاي هستند كه نقش واسط ميان نيروي موثر مركزي يا بالايي با نيروي مبنايي پيراموني يا پائيني جامعه را ايفا ميكنند, به ويژه در شرايطي كه فشار بر مطبوعات و رسانههاي مستقل افزايش مييابد و مجاري ارتباطي كانونهاي اصلاح طلبي با متن جامعه و اخطار عمومي دچار انسداد مي شود, نقش ارتباطي و كار توضيحي - ترويجي جنبش دانشجويي دو چندان ميگردد. به همين دليل هم پس از مطبوعات، فشارهاي افراطيون محافظهكار به سوي جنبش دانشجويي معطوف شده است.
دكتر آقاجري افزود: جنبش دانشجويي براي آنكه بتواند به نحو احسن به وظايف اجتماعي, سياسي خود در اين مقطع عمل كند, لازم است كه امر تئوريك سازماندهي و تشكيلات, بسط و گسترش خود در درون دانشگاهها و ميان دانشجويان را جدي بگيرد و پس از آن به شيوههاي نو و خلاق براي ارتباط با مردم و به ويژه طبقات و قشرهاي متوسط كارگران, معلمان و دانشآموزان روي آورد.
وي با بيان اين نكته كه؛پيشنهاد ميكنم كه جنبش دانشجويي انتشار يك يا چند روزنامه و نشريه اصلي و گسترده را در سطح ملي مورد توجه قرار دهد، گفت: جنبش دانشجويي بايد براي فعاليتهاي سياسي, اجتماعي خود الگوي" توليد متمركز, توزيع گسترده" را در دستور كار خود قرار دهد.
عضو شوراي مركزي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي ادامه داد: فعالان جنبش دانشجويي بايد مراقب امواج انحرافي در درون اين جنبش باشند، حضور فعال و گسترده دانشجويان در انجمنهاي اسلامي و جنبش دانشجويي و اتخاذ شيوههاي درست و سنجيده فعاليت دانشجويي, در دفع و رفع آن امواج انحرافي نقش مهم و كارساز دارد.
آقاجري افزود: ترس و ياس از جنود شيطان است و محافل ضد اصلاح طلبي كوشيده و ميكوشند كه ملت و از جمله دانشجويان را مرعوب يا مايوس سازند. دانشجويان و جنبش دانشجويي بايد با غلبه بر اين دو دشمن دروني و با توجه به سير طولاني و پر فراز و نشيب اصلاحات, ايمان را موتور حركت و عقلانيت و علم را چراغ راه خود كرده و ضمن ارتباط و رايزني و هماهنگي با جبهه اصلاحات, سهم و نقش ويژه خود را ايفا كنند.
جانباز دوران دفاع مقدس در مقابل اين پرسش كه؛ مهمترين جنبههاي مغفول هشت سال دفاع مقدس چيست؟ گفت: وجوه عقلانيت و رحمانيت, متاسفانه از وجوه مغفول هشت سال دفاع مقدس است, كساني ميكوشند كه الگويي واژگونه و شخصيتي دفرمه از رزمندگان قهرمان و شهيدان سرافراز ما ترسيم كنند و صورتك خود را كه نمايانگر؛ ناعقلانيت, روشنفكر ستيزي, خشونت ستايي, نابردباري, آزادي سوزي و عدالت كشي است بر چهره پاك, خداپرستانه و انسان دوستانه آنان بچسبانند.
وي افزود: جفايي كه اين چنين بر آن شهيدان ميرود در كنار جفاي صدام هيچ است." جهان آراها", "همتها" و " موسويها" خود از مظاهر بارز روشنفكري ديني و نمايندگان شاخص همپيوندي عقل و ايمان, عشق و خرد, دشمن ستيزي و مردم دوستي و مدافعان سترگ آزادي و عدالت بودهاند. امروز وظيفه همه رزمندگان و جانبازان است كه در برابر چنان ستم سياهي كه بر آن پيشتازان ميرود, ايستادگي كنند و نگذارند كه شعبان بيمخها و چاقو كشها و قداره بندان متحجر و لمپن و تقديس كنندگان خشونت و جهالت به ناحق نماد و نماينده آنان شوند. اگر نسل جوان امروز اين دروغ بزرگ را باور كنند كه؛ اينان اخلاف آن سلف صالح و مومن و روشنفكر هستند, بايد در سوگ مظلوميت مضاعف آن خون گريست.
آقاجري در ادامه به طرح چند پرسش پرداخت و گفت: چگونه ممكن است كه وارثان شهيدان و رزمندگاني كه نمايندگان رحمت و شفقت و عطوفت خداوندي, حتي بر دشمنان متجاوز خويش بودهاند. كساني باشند كه به سادگي حكم آزار خلق را صادر مي كنند و بر مبناي ترور و ارعاب و خشونت با مومنان و برداران ديني, شهروندان و هموطنان, روشنفكران و دانشجويان كشور رفتار ميكنند؟
دكتر هاشم آقاجري در پايان گفت: جانبازان, آزادگان و همه ايثارگران و بازماندگان شهيدان, بهترين كساني هستند كه ميتوانند ميراث راستين آنان را پاسداري كنند و شخصيت، بينش و منش و روش آن عزيزان را تبيين نمايند.