شنبه 2 خرداد 1383

گفت‌‏وگوي تفصيلي ايلنا با محمد سلامتي، دبيركل سازمان مجاهدين انقلاب: در قالب قانون اساسي ‏، مبارزات سياسي خود را ادامه مي دهيم

تهران-خبرگزاري كار ايران
گفت‌‏وگو از: ميثم عنقايي
"محمد سلامتي" يكي از نيروهاي وفادار به نظام جمهوري اسلامي ايران است كه از آغاز انقلاب تا به حال در مسووليت‌‏هاي مختلف به فعاليت سياسي خود ادامه داده است، سلامتي پس از آغاز دور جديد فعاليت‌‏هاي سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و بعد از رحلت حضرت امام(س) در طول 13 سال گذشته در سمت دبيركلي سازمان به عنوان يكي از نيروهاي خط امامي دهه 60 ايفاي نقش كرده است.
"ايلنا"در گفت‌‏وگويي تفصيلي با محمد سلامتي؛ دبيركل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي، ضمن تحليل شرايط سياسي ، اجتماعي ايران و بازنگري در سياستهاي جنبش اصلاحات به تبيين استراتژي اين جنبش تا انتخابات آتي رياست جمهوري پرداخته است، كه در پي مي‌‏آيد:

نتايج عملي كنگره هفتم سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و مصوبات آن چه بود ؟

همانطور كه مطلع هستيد ، كنگره سازمان در تاريخ‏هاي 10 و 11 ارديبهشت ماه در دانشگاه تربيت مدرس برگزار شد كه اين هفتمين كنگره سازمان بود . ويژگيهاي اين كنگره بازتاب بيروني آن بود كه مورد تائيد قرار گرفت.
دستور كار اين كنگره , در مرحله اول اصلاح موادي از اساسنامه و در مرحله بعد تصويب آئين‏نامه كنگره و همينطور انتخاب اعضاي شوراي مركزي سازمان بود.
انتخاب اعضاي شوراي مركزي معمولاً هر 2 سال يكبار توسط كنگره انجام مي‏گيرد و در اين كنگره با اصلاحاتي كه در اساسنامه به عمل آمد, اعضاي شوراي مركزي از 5 نفر به 15 نفر اصلي و 3 نفر علي‏البدل تغيير پيدا كردند. بعد از برگزاري اين كنگره ، شوراي مركزي جديد تشكيل جلسه داد و اين شورا ، اعضاي شوراي سياسي و دبيركل را انتخاب كرد. اعضاي شوراي سياسي هم از 9 نفر به 12 نفر افزايش پيدا كردند.
در اين كنگره پيش‏نويس بيانيه‏اي ارائه شد و مورد بحث و بررسي قرار گرفت كه اين بيانيه منتشر شده است و در اين بيانيه پيش‌‏بيني شده است كه استراتژي سازمان از اين به بعد پاسخگو و محدود كردن قدرت باشد .

رويكرد آينده سياسي سازمان محاهدين انقلاب اسلامي چيست ؟

رويكرد آتي سازمان , در كنگره هفتم طي نطق دبيركل در حدي منعكس شد, خلاصه مطلب اين است كه سازمان مجاهدين انقلاب مشي خود را بر اين اصل قرار داده است كه در قالب قانون اساسي ‏، مبارزات سياسي خود را ادامه دهد و در واقع سازمان تغيير مسير و جهتي نخواهد داشت و معتقد است كه در قالب همين قانون اساسي و در چارچوب نظام ، فعاليت بايد انجام شود و در اين رابطه تمام تلاش خود را مصروف اين قضيه خواهد كرد كه گروههاي همفكر و همنظر را بهم نزديك كند و وحدت در بين آنها بوجود آورد و همگام با آنها بشود و همگي در اين مسير ، فعاليت سياسي خود را ادامه دهند.
بر اين اساس سعي خواهيم كرد كه در شوراي هماهنگي گروه‏هاي جبهه دوم خرداد علاوه بر مطرح كردن اين ديدگاه ، شورا را فعالتر از گذشته بنماييم و راه گذشته را با قدرت و كيفيت بيشتر ادامه دهيم.

چرا شما باز هم دبيركل سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي شديد؟

شوراي مركزي مجدداٌ بنده را موظف كردند كه كار را ادامه دهم. از سال 70 تا به حال كه سازمان فعاليت جديد خودرا آغاز كرده است و تا الان كه حدود 13 سال است كه به فعاليت خود ادامه داده ، هفت كنگره برگزار شده است و بنده با نظر اعضاي شوراي مركزي تشكيلات ‏، به عنوان دبيركل منتخب شده‌‏ام.

قبل از انتخابات مجلس هفتم ، شما در قالب مصاحبه‏اي نظرات خود را در خصوص نحوه برگزاري انتخابات بيان كرديد و گزينه‏هاي مختلفي را بررسي كرديد, اما متاسفانه گزينه‏اي كه حامل عدم مشاركت مردم در انتخابات بود, محقق شد و اصلاح‏طلبان نتوانستند روند اصلاحي خود را از طريق نهادهاي حكومتي ادامه دهند. اكنون ارزيابي شما از انتخابات و مسائل حادث شده در اين خصوص چيست؟

اين انتخابات روندي را طي كرد كه در شان نظام جمهوري اسلامي ايران نبود. رد صلاحيت‏هاي گسترده و شيوه‏هاي عملي كه اتخاذ شده, همگي موجب شد كه در واقع ، اكثريتي كه انتظار بود از مردم در عرصه انتخابات حضور پيدا كنند , حضور پيدا نكردند و البته اشكالات زيادي اين انتخابات داشته است كه ما بارها در سخنان و بيانيه‏هاي خود اعلام كرده‏ايم و بيان مجدد آن تكرار مكررات است.
در اين انتخابات زمينه رقابت سالم وجود نداشت و اصول دموكراتيك بر آن حاكم نبود، در مجموع انتخابات مجلس هفتم در شان نظام نبود ، اما به هر حال اين انتخابات بدين شكل درآمد و الان با اين واقعيت مواجه هستيم كه مجلس هفتم در كنترل جناح مقابل است، با توجه به اين واقعيت بايد فعاليت خود را ادامه دهيم و با توجه به مشي‌‏اي كه براي خود مشخص نموده‏ايم ، تلاش خواهيم كرد. اما اميدواريم جناح مقابل برخورد منطقي از خود نشان دهد. برخوردي كه موجب اعاده حيثيت از اين جريان بشود و اعتبار از دست رفته‏اش به دست بيايد. جناح حاكم در مجلس هفتم بايد پخته عمل كند و براساس پذيرش يك رقابت سالم و احترام به گروه‏هاي سياسي رقيب برخورد كند. اگر اينطور عمل كند, طبيعتاً اعتباري كسب خواهد كرد و مي‏تواند كارهاي مفيدي انجام دهد.
به هر حال به عنوان يك تشكيلات سياسي خود را موظف مي‏دانيم كه نقطه ضعفها را بيان كرده و پيشنهادات خود را مطرح كنيم و هميشه تلاشمان اين بوده كه برخوردي كه انجام مي‏دهيم, برخوردي سازنده باشد, برخورد تخريبي نباشد ، برخلاف رفتار رقيب‌‏مان چوب لاي چرخ كساني‌‏كه در جاهاي مختلف ، قدرت را به دست گرفته‏اند ، نمي‏‏گذاريم. بلكه سعي خواهيم كرد كه به آنها در مصدري كه قرار گرفته‏اند كمك كنيم چرا كه نفعش براي مردم است. لذا اگر آنها هم همين شيوه برخورد را در پيش بگيرند طبيعتاً مردم منتفع خواهند شد و وجهه آنها بالاتر رفته و به هر حال مشي ما بر اين اساس خواهد بود.

اينگونه به نظر مي‏رسد كه جناح محافظه‏كار با توجه به برنامه‏هاي‌‏شان جهت اداره مجلس و احياناً دولت آتي, با چالش‏هاي اساسي در زمينه‏هاي داخلي و خارجي مواجه مي‏شود, مشخصاً چالش‌‏هايي كه آنها در داخل كشور با آن مواجه مي‌‏شوند چيست؟ در قبال مسئله انرژي هسته‏اي ايران كه به نظر مي‏رسد در ماههاي آتي به عنوان چالش اساسي سياست خارجي ايران مي‏باشد و همچنين در قابل مباحث حقوق بشر در ايران چه خواهند كرد؟

آقايان با يك‌‏سري تضادهاي ديدگاهي در داخل و در خارج كشور مواجه هستند . اين جريان در داخل با توجه به واقعيت موجود در جهان , اقتضا مي‏كند كه يك‌‏سري از آزاديهاي سياسي را به مردم بدهد، از سوي ديگر در درون آنان تضاد است. آنها نمي‏توانند, آزاديهاي مدني را به شكل واقعي ارائه دهند. اگر يك قشري از آقايان, بخواهند اين كار را بكنند, قشر ديگر, در مقابل آنان به صورت سرسختانه قرار مي‏گيرند, لذا نمي‏توانند در اين مسير موفق گردند, از لحاظ فرهنگي هم اگر آنان يك‌‏سري آزاديهاي فرهنگي را بنا به ضرورت مجبور باشند كه بدهند, بخش خاصي از آقايان با اين آزاديها مخالف هستند و در نتيجه مقاومت خواهند كرد و با مشكل مواجه مي‏شوند.
در خصوص مسائل اقتصادي هم همين مشكلات را دارند, چرا كه محور اصلي جهت گيري اقتصادي آنان عمدتاٌ ،بازار و تجارت است, اما اقتضاء جامعه و نظام و شرايط ايران در عرصه بين‏المللي حاكي از پيشبرد صنعت است.
لذا در اين زمينه هم با بن‏بست مواجه‏اند.
در عرصه بين‏الملل جناح راست به دليل ديدگاههايش، در سطح جهان خريداري ندارد و در نتيجه ناگزير مي‏شود كه گاهي امتياز بدهد, كه ما اميدواريم اين كار را نكند, اما گاهي اوقات برخي از اقشار اين جناح آمادگي امتياز دادن دارند ،تا به كارهايشان ادامه دهند.
چالش ديگر آنان , مباحث حقوق بشري است چرا كه به لحاظ ديدگاهي آنها نمي‏توانند حقوق بشر را در داخل پاس بدارند, حتي با معيارهاي اسلامي و استانداردهاي قانون اساسي , لذا وقتي نمي‏توانند اين كار را انجام دهند, به طبع در عرصه بين‏المللي هم نمي‏توانند مدافع حقوق بشر باشند و بيلان خوبي از خود به جاي بگذارند لذا احتمالاٌ در مقابل فشارهاي خارجي كوتاه خواهند آمد.
بنابراين شيوه مملكت داري به لحاظ طرز تفكر جناح رقيب بسيار مشكل است و همين طرز فكر بود كه به رقيب خود اجازه نداد كه كاري كه براي مردم هست را انجام بدهد و كار اصلاحات را پيش ببرد.

شما از امتياز دادن صحبت كرديد, پرونده ايران از كميسيون حقوق بشر خارج شده است, آيا اين اتفاق حاصل لابي‌‏هاي پشت پرده و امتياز دهي جناح راست نيست؟

البته در خصوص اين موارد نمي‏توان زود قضاوت كرد, اما نمونه اين برخوردها را مي‏توان پيدا كرد, همين‌‏كه آقايان كارهاي متناقض انجام مي‏دهند, حاكي از اين مطلب است . شما در مورد اتفاقات اخير دقت كنيد ، همين‌‏كه پرونده ايران از كميسيون حقوق بشر خارج مي‏شود, همزمان تائيد مجدد حكم اعدام آقاجري هم مطرح مي‏شود و اين حركتي متناقض است, اين مسئله بهانه‏اي مي‏شود كه خارج شدن پرونده ايران از دستور كار كميسيون حقوق بشر ،كار درستي نبوده است. اين مسائل كارهايي است كه از روي عقل و منطق انجام نمي‏شود.

با توجه به تمام تضادهايي كه اشاره كرديد ،برخي از محافظه‌‏كاران الگوهاي چيني را مناسب مي‌‏دانند ، مشخصاً جناح راست براي اداره كشور به چه روشي روي خواهد آْورد؟

هيچ روش اداره كشوري مشخص براي كشور ديگر به همان شكل قابل پياده شدن نمي‏باشد. اين مطلب به تجربه هم ثابت شده است. گاهي يك كشور سوسياليستي يك‌‏سري كارهايي انجام مي‏دهد كه موفق بوده بعد يك كشور ديگر با پياده كردن آن الگوها با شكست مواجه شده‏ است .
و برعكس يك رژيم سرمايه‏داري در كشوري موفق بوده, عده‏اي ديگر رفتند آن الگو را گرفتند و با بن‏بست مواجه شده‏اند.
در سال 71 در كشور خودمان و بعد از فروپاشي شوروي ، گفته مي‏شود اقتصاد سرمايه‌‏داري بهترين روش است , عده‏اي از دست‏اندركاران دولت مصمم شدند كه اقتصاد سرمايه‏داري را در ايران پياده كنند و اعمال كردند و ديديم كه چه ضرباتي خورديم و با تورم بيش از 50% مواجه شديم و با خوابيدن خطوط توليدمان مواجه شديم و ...
حال اگر احياناً چين يك الگويي را دارد, ژاپن داراي الگوي حكومتداري خاصي است , اين الگوها براساس شرايط اجتماعي، فرهنگي اين كشورها است. و اين الگوها آنجا موفق بوده است. اگر آنجا آزاديهاي فرهنگي مي‏دهند با فرهنگ آنها سازگار است و اگر سياستهاي اقتصادي اجرا مي‏شود ، با حساب و كتاب دقيقي مبتني بر شرائط آنجا انجام مي‏شود و شرائط آنها با ايران تفاوت دارد, لذا هيچ الگويي نيست كه بتواند 100% از يك كشور ديگر گرفت و در ايران پياده كرده چرا كه تجربه نشان داده كه چنين كاري موفق نخواهد بود.
جناح راست تا آنجا كه ما اطلاع داريم ، در پي الگوبرداري از چين هست, منتهي اگر اين كار را انجام دهند, موفق نخواهند بود ولي خودشان هم الگوي خاصي را ندارند به دليل اينكه طرز تفكر آنها اينگونه اقتضا مي‏كند، يعني تفكر پيشرو و سازنده ندارند و عمدتاً در پي برخوردهاي تخريبي بوده‏اند, به اصطلاح در پي تحليل براي ارائه يك الگوي مناسب براي جامعه نيستند.

آيا در پي محدود كردن فضاي سياسي كشور هستند؟

بله, به هر حال يكي از مشكلات رفتاري اقتدارگرايان و ضد اصلاحات برخوردهايي است كه منجر به محدود كردن فعاليت‏هاي سياسي مي‏باشد. چرا كه به فعاليت‏هاي سياسي اعتقادي ندارند و توان پاسخگويي حضور در صحنه‏هاي مبارزاتي را ندارند و در اين زمينه اصولاً پاسخگو نيستند ،لذا ناچار به اعمال برخوردهاي محدود كننده هستند.

آيا تائيد مجدد حكم اعدام آقاجري ، ابتداي اين روند است؟

اين مسئله يكي از همان برخوردهاست كه گفتم.

شما صدور حكم آقاجري را گروكشي از سازمان نمي‌‏دانيد؟


البته براي ما هم قابل تامل است كه پس از برگزاري كنگره سازمان چنين حكمي صادر مي‏شود, ما شنيده‏ايم كه اين حكم چند ماه گذشته صادر شده است, اما اعلام حكم در اين مقطع جاي سئوال دارد؟ چرا در شرايطي كه آمريكا اين همه جنايات داشته و مسائل آمريكا در سطح جهان مطرح بود, اين مسئله دوباره در بوق و كرنا مي‏شود و در سطح بين‏المللي به گونه‌‏اي انعكاس پيدا مي كند كه جنايات آمريكا تا حدودي در حاشيه قرار مي‌‏گيرد, اين مسائل قابل سئوال است.
ما وقتي كه اينكارها را مي بينيم, مشاهده مي‏كنيم كه منطقي پشت اين قضايا نيست جز اينكه حالتي تضعيف كننده براي نظام باشد و آبروي نظام برود.

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

فعالان سياسي معتقدند كه "جنبش اصلاح طلبي" در مرحله اول داراي استراتژي مشخص در هشت سال گذشته نبوده است و در مرحله بعد ، اين جنبش به خورده جنبش هاي اجتماعي از جمله جنبش هاي دانشجويي و كارگري و زنان توجهي نداشته است و گاهاً به عنوان رقيب به اين خورده جنبش ها نگاه كرده است، آيا نبايد براي ادامه راه در خصوص اين مسايل بازنگري اساسي صورت گيرد .

اين مطلب تا حدودي درست است . جنبش اصلاحات يك خط مشي مشخص در چارچوب قانون اساسي داشت ولي خواست فقط در اين مسير حركت كند يعني كار را به مسير قانون اساسي بكشاند . اين مساله يك‌‏سري لوازم دارد مبني بر اين كه گروهها كاملا به صورت متحد و متشكل عمل كنند دولت و مجلس از ظرفيت خود استفاده كند ، رهبري واحدي بر اين جبهه حاكم باشد و به شكل كاملا منسجم توده‌‏هاي مختلف جامعه را تحت پوشش قرار مي دهد و اينها را كه آمادگي داشتند در ابتداي جنبش اصلاحات آنها را به سمت حركت هاي مثبت و سازنده سوق مي دهد منتهي اين كارها انجام نشد يعني دوم خرداد مثلاٌ قشر كارگر و دهقان را پوشش نداد و به بدنه جامعه توجه كافي نكرد عمدتاٌ مخاطب جريان دوم خرداد يك سري از روشنفكران بودند در نتيجه وقتي جنبشي كه مي‌‏خواهد كارهاي اساسي انجام دهد ولي فقط به قشر محدودي توجه كند، موفق نخواهد شد . به هر حال تاكيد مي كنم جنبش اصلاحات از اين زاويه ضعف داشت اصل اصلاحات يك امر ضروري و خواست مردم است و فلسفه انقلاب اسلامي ايران و همان مضاميني است كه در اصلاحات مطرح شده است .

استراتژي گروههاي اصلاح طلب پس از اين مقطع بايد بر چه اساسي استوار گردد؟

معتقدم كه وقتي صحبت از اصلاحات مي شود اصلاحات در تمامي عرصه هاي اجتماعي سياسي و اقتصادي، فرهنگي در سياست هاي داخلي و سياست هاي خارجي مي باشد و بايد اصلاحات انجام شود تا در تمامي زمينه ها كارهاي اساسي صورت گيرد .
به نظر بنده جنبش اصلاحات بايد ارتباطي تنگاتنگ با بدنه جامعه برقرار نمايد و تمامي اقشار را تحت پوشش قرار دهد و ضعف هاي گذشته خود را جبران كنند .
اگر اين كارها انجام شود ، جريان اصلاحات قدرت را از دست رفته خود را باز خواهد يافت .

محوريت جريان اصلاحات بايد بر چه اساسي باشد ؟

به نظر بنده اصلاحات محور خاصي ندارد بلكه بايد اصلاحات در تمامي زمينه ها اجرا گردد در عرصه سياست داخلي پاسخگو كردن همه اركان نظام است و اين مطلب به بسط دموكراسي كمك مي كند، در عرصه سياست خارجي بايد محور تشنج زدايي باشد .

به نظر مي رسد انتخابات دوره هشتم رياست جمهوري نزديك‌‏ترين اهرمي مي باشد كه اصلاح طلبان بتوانند حضور خود را در حاكميت تثبيت كنند اگر اين اتفاق حاصل نشود، آينده اصلاح طلبان چگونه خواهد بود؟ و اصلي ترين فعاليت جريان اصلاحات تا انتخابات رياست جمهوري چيست ؟

معتقدم كه جبهه دوم خرداد بايد تمام تلاش خود را معطوف به اين مطلب كند كه با وحدت نظر و كلمه در عرصه انتخابات حضور پيدا كند و از تجربه تشتت آرا در انتخابات شوراها و مجلس هفتم درس بگيرد و از اين تجربه در انتخابات دوره هشتم بهره ببرد.

اگر روند انتخابات رياست جمهوري شبيه كارهاي انجام گرفته انتخابات مجلس هفتم نباشد و تمامي گروههاي فعال بتواند در عرصه رقابت انتخابات حضور پيدا كنند، آيا اقبال عمومي مردم باز هم به سمت جريان اصلاح طلب خواهد بود؟

اصلاح طلبان بايد در يك سال آتي تلاش كنند كه اعتبار خود را بالا ببرند و يك مقدار به دليل عملكرد هاي خاص در بخش هايي از جبهه دوم خرداد از اعتبار اين جبهه كم شده است، احتمالا عملكرد جناح مقابل موجب خواهد شد كه اعتبار جبهه دوم خرداد بالا برود، چرا كه رقباي ما هميشه كارهايي انجام مي دهند كه اعتبار ما را بالا مي‌‏برند.

شما حرف از اعتبار زديد، آيا فكر نمي‌‏كنيد عدم اعتبار در جنبش اصلاحات به واسطه حضور گروههاي غيرمعتقد به اصلاحات در اين جنيش نيست؟ آيا وقت آن نرسيده است كه يك غربال در بين گروههاي اصلاح‌‏طلب صورت گيرد تا سره از ناسره مشخص گردد؟

كلمه عدم اعتبار درست نيست، بايد بگوييم كاهش اعتبار. در يك جبهه گسترده بنام اصلاحات به هر حال گروهها افراد و شخصيت هاي كارهاي متفاوت و مختلفي را انجام داده اند كه بعضاٌ اثر منفي بر كل اعتبار جبهه دوم خرداد گذاشته است، يكي از كارهايي كه بايد در راس فعاليت هاي جبهه دوم خرداد انجام بگيرد اصلاح ضعف ها است ولي اين اصلاح به هر حال اگر عنوان غربال كردن به آن ندهيم، عنوان تصحيح به آن بدهيم، درست‌‏تر مي باشد. بايد اصلاح رفتار داشته باشيم نه اين كه يك عده يا يك گروه را از جرگه دوم خرداد حذف كنيم ، بايد روش اصلاح شود.

آقاي سلامتي براي كانديداتوري انتخابات رياست جمهوري گزينه هاي مختلفي وجود دارند ، آيا در اين خصوص بحثي در بين گروههاي 18 گانه دوم خرداد صورت پذيرفته است؟

خير ، نه سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي و نه شوراي هماهنگي گروههاي دوم خرداد روي افراد بحثي نداشته اند و به جمع بندي خاصي نرسيده اند .

برخي شنيده ها حاكي از آن است كه در خصوص مهندس ميرحسين موسوي بحث هايي صورت گرفته است آيا احتمال مي‌‏دهيد كه بتوانيد ايشان را راضي به كانديداتوري رياست جمهوري دوره هشتم نماييد و اتفاقي كه در هفت سال پيش افتاد ، دوباره تكرار نشود؟

در درجه اول بايد به جمع بندي برسيم .تاكيد مي كنم كه در هفت سال پيش بنده به صورت كامل در جريان بحث كانديداتوري ايشان بودم .مطالب و صحبتها طوري انجام گرفته بود كه حتي بحث ستاد انتخاباتي ايشان مطرح شد و بنده در لرستان اعلام كردم كه مهندس ميرحسين موسوي كانديداتوري خود را قبول كرد‏اند ، اما بعدها صحبتي با ايشان شد كه ايشان اعلام انصراف كردند .
بعيد نيست كه اين اتفاق در اين دوره هم تكرار شود ولي در مرحله اول بايد شوراي هماهنگي گروههاي دوم خرداد به جمع بندي برسد .

آقاي سلامتي آيا ممكن است كه شيوه در پيش گرفته شده در انتخابات مجلس هفتم براي انتخابات رياست جمهوري مرحله بعد تكرار شود ؟

متاسفانه شيوه جناح مقابل تا به حال اينگونه نشان داده كه چنين شرايطي را بعيد نيست بوجود آورند . تاكيد مي كنم كه آقايان دنبال اين گونه روش ها نروند چون در نهايت هم به خود و هم به نظام لطمه وارد خواهند كرد.

اگر شرايط بدين گونه رقم بخورد آيا سازمان مجاهدين انقلاب اسلامي به گزينه اي كه اخيراً توسط برخي فعالان سياسي مبني بر تشكيل" اپوزيسيون قانوني نظام" مطرح شده است ، روي خواهد آورد؟

اصلاً ما در داخل نظام هستيم و نظام از ماست و ما از نظاميم . بنابراين فعاليت سياسي ما در چارچوب نظام است و عنوان اپوزيسيون دادن به آن ، درست نيست . اپوزيسيون به هر حال گروهي است كه كل حاكميت را قبول ندارد و نسبت به آن موضع دارد ، اما در حال حاضر دولت دراختيار ماست ، مجلس در دست ماست و در داخل نظام هستيم و در داخل اين نظام فعاليت سياسي را انجام مي دهيم .

برخي فعالان سياسي معتقدند كه مشكل اصلي در ساختار سياسي كشور ، قانون اساسي است و تغييرات در اين قانون بسياري از مشكلات را حل مي‌‏كند ، آيا اينگونه است ؟

ما اين مطلب را به صورت رسمي اعلام كرده‌‏ايم كه ممكن است قانون اساسي اشكالاتي داشته باشد اما در حال حاضر نيازي به اصلاح آن نيست . ساختار قدرت است كه داراي اشكال است ، يعني از قانون اساسي سوء استفاده مي گردد و اين مطلب ممكن است در هر كشوري اتفاق بيافتد. مثلاً كاركرد شوراي نگهبان در قانون اساسي كاملاً مشخص است ، بدين نحو كه فقط بايد به عنوان ناظر بر فعاليت هاي نهادهاي اجرايي كار خود را انجام دهد ولي در حال حاضر كاملا بحث بر عكس شده است و شوراي نگهبان در حال حاضر يك‌‏پا انتخاب كننده شده است . تاييد صلاحيت مي كند ، رد صلاحيت مي كند و اين كارها در واقع تفسير به راي و استفاده غلط از قانون اساسي است . لذا احتياجي به تغيير قانون اساسي نيست و با همين قانون مي‌‏توان فعاليت كرد و طوري جهت‌‏گيري كرد كه دمكراتيك ترين كشور را در جهان عرضه كنيم .

رئيس قوه قضاييه اخيراً بيان كرده اند كه دو قوه مجريه و مقننه فقط شعار اصلاحات را داده اند و تنها نهادي كه اصلاحات واقعي در آن صورت گرفته است، قوه قضاييه بوده است !

هيچ ماست فروشي نمي گويد؛ ماست من ترش است . انشالله كه همين طور باشد اما هر اظهار نظري را از نتيجه عملكرد يك ارگان مي توان استنباط كرد .

ارزيابي شما از نامه اخير رئيس جمهوري چيست ؟ برخي بر اين باورند كه آقاي خاتمي در اين نامه هيچ حرف جديدي نزده اند و در عمل بيان داشته اند كه اصلاحات در ساختار حكومت جواب گو نمي باشد و از سوي ديگر خاتمي خود را از رهبري جريان اصلاحات به حد يك رئيس جمهوري تنزل داد ، شما هم بر اين باوريد ؟

نامه آقاي خاتمي از اين زاويه كه سندي براي آيندگان است و از ديد كسي كه در كوران قضايا بوده و اين نامه را نوشته است ، نامه جالبي است . منتهي از اين منتظر كه يك رئيس جمهوري اين مطلب را نوشته است ، فكر مي كنم انتظار از رئيس جمهوري اين بود كه از همه ظرفيت هاي جبهه دوم خرداد براي اصلاحات استفاده كند . به اصطلاح به عنوان يك شخص محوري بايد انجام وظيفه مي كرد و نه تنها يك رئيس جمهوري . بايد در راس اصلاحات نيروهاي سياسي را جهت ميداد ، از توان آنها استفاده مي كرد ، نشريات را جهت ميداد و خودش ضعف هاي آنان را پيگيري مي كرد و با مجلس تعامل سازنده مي داشت و از همه اين اهرم ها استفاده مي كرد .
آقاي خاتمي زحمات زيادي كشيد اما اين نقش محوري خود را كم رنگ كرد .

آيا آقاي خاتمي پس از رياست جمهوري مي تواند نقش رهبري جريان اصلاحات را بر عهده بگيرد ؟

ايشان بهترين موقعي كه مي توانست اين كار را انجام دهد، زمان رياست جمهوري شان بود . حال اينكه آيا ايشان بعد از اين مقطع دنبال چنين قضايايي باشد ، مطلب ديگري است .

آيا به جز ايشان مي توان به فرد ديگري به عنوان محور جريان اصلاحات فكر كرد ؟

وقتي آقاي خاتمي كه دوم شخص اين مملكت بود ، خيلي وارد اين وادي نشد ، گروهها سعي كردند كه به شكل جمعي كار را ادامه دهند ، كه اين روش هم با اشكالات خاص خود همراه شد . البته بايد بصورت حتمي بر روي رهبري واحد در جريان اصلاحات كار كرد .

Copyright: gooya.com 2016