نيلوفر منصوريان: سالروز دوم خرداد در حالى سپرى شد كه هيچ كس حتى پيامى كوتاه براى اين حماسه مردمى نداشت.نه خاتمى كه مردم او را نماد اين حماسه مى دانستند و نه هيچ يك از مقامات رسمى و غيررسمى كشور.
آيا بايد باور كنيم كه از دوم خرداد تنها يك نام باقى مانده و ديگر حتى سخن گفتن از روزى كه تمام ۷ سال گذشته دانشجويان، نخبگان و روزنامه نگاران و فعالان سياسى براى پايدار ماندن آن تلاش كردند و هزينه هاى گزاف پرداختند، كارى عبث و بيهوده است؟
شايد به همين دليل بود كه وقتى خبرنگاران دولت از خاتمى در مورد دوم خرداد پرسيدند پاسخ داد كدام دوم خرداد؟ و باز وقتى روزى ديگر در همان ساختمان دولتى كه حماسه دوم خرداد باعث تشكيل آن بود خبرنگاران دوباره از وى خواستند كه پيامى براى دوم خرداد دهد پاسخ داد: ما ۱۸ خردادى هستيم! و حال هر سال دوم خردادها يكى پس از ديگرى مى آيند و مى روند و ما بايد ۷ سال پس از اين رويداد مردمى در انتظار باشيم تا كه شايد از دوم خرداد تنها نامى در يكى از كتاب هاى درسى و يا تاريخى باقى بماند.
براى نسلى كه مى تواند كودكان و نوجوانان نسلى باشد كه روزى به پاس اين روز و پايدارى آن در خيابان انقلاب و يا كوى دانشگاه و كمى آن طرف تر در خوابگاه طرشت اعتراض كردند و به زندان رفتند و ... ديروز خاتمى در خرمشهر بود. به ياد روز آزادى اين شهر و به پاس حماسه سوم خرداد با مردم اين شهر سخن گفت و به اين ترتيب اگر چه سالروز دو حماسه در كنار هم قرار گرفت، اما يكى به بوته فراموشى سپرده شد و آن ديگرى...اما هنوز هم دلخوشيم كه محصول دوم خرداد زنده است.
اصلاحات اگر چه آهسته، اما پيش مى رود، حتى اگر دوم خرداد ها يكى پس از ديگرى فراموش شوند.