دكتر محمدرضا تاجيك معتقد است: امروز عصر كثرت، تلون و در نهايت عصر هويتهاي چندگانه است؛ زيرا مرز خود و ديگري فروريخته و انسان پسامدرن جهاني شده، ديگر مرز بين خود و ديگري را نميشناسد.
به گزارش خبرنگار سرويس فرهنگ و انديشه ايلنا, صبح امروز(دوشنبه چهارم خرداد ماه) در اولين روز از همايش دو روزه هويت ملي و جهاني شدن، دكتر محمدرضا تاجيك، مشاور رئيس جمهور و عضو هيئت علمي دانشگاه شهيد بهشتي، درباره هويت ملي و جهاني شدن با سه رويكرد سنتي, مدرن, پسامدرن سخناني ايراد كرد.
دكتر تاجيك در ابتداي سخنانش به طرح پرسش كيستي و چيستي انسان متعلق به دوران و وضعيت سنتي, مدرن و پسامدرن پرداخت.
وي از منظر انسان سنتي پاسخ داد: درك انسان سنتي از عالم, به مثابه نظم كيهاني و اقتدار مطلق خدا است. اين انشان خود را جزيي از نظام يكپارچه هستي ديده كه در طبيعتي غير قابل تغيير وجود داشته و زندگي ميكند.
دكتر تاجيك افزود: هويت انسان سنتي و نقش اجتماعي او تابعي از خير همگاني است. اين انسان فاعل شناسا نيست؛ بلكه جزيي و فردي در كل اجتماع, قلمداد ميشود.
وي هويت سازي در اين نظام را وابسته به هويت خدا دانست و افزود: از اين نظر هويت آدمي در گسست از غير خدا و پيوند با خدا شكل ميگيرد و من هستي، به وسيله اتحاد با گوهر و جوهر معنا مي يابد؛ زيرا انسان متعلق به دوران سنت، قائل به يك من جوهر و گوهر ذاتي است كه از قبل وجود دارد.
اين استاد دانشگاه به پاسخ انسان مدرن در مقابل سئوال از كيستي و چيستي انسان اشاره كرد و گفت: انسان دوران مدرن خود را فاعل شناسايي و فاعل خودمختار نقاد معرفي ميكند كه سوژه يا فاعل شناسايي را در پرتو آزاد بودن مطرح كرده و هويت خود را با تمام آگاهي در مقابل جهان پيدا ميكند.
دكتر تاجيك رويكرد"برساختگرايي" در فضاي مدرن را وارد عرصههاي گوناگوني از قبيل برساختگرايي ماركسيستي, جغرافيايي, ايدئولوژيك, روانشناختي و... دانست و اظهار داشت: درمقابل، اين ديدگاه انسان دنيا و وضعيت پسامدرن، فاعل شناسايي را مرده ميداند و به شكلگيري هويت، درون گفتمانهاي سيال معتقد است.
وي افزود: به بيان ديگر انسان پسامدرن ميگويد كه انسان مدرن خالق خويش بوده و مرده است و در مقابل بشر پسامدرن انسان را اسير گفتمانهاي پيرامون خود ميبيند.
تاجيك از منظر يك انسان پسامدرن گفت: ابژهها دچار بيهويتي و حتي دستخوش نيستي شدهاند، همچنانكه زمان و مكان نيز وضعيت هويتسازيي خود را از دست است.
عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي، يگانگي و وحدت را از دسترفته دانست و تفاوت و تمايز و كثرت را جايگزينهاي اين مسائل معرفي كرد.
وي گفت: واژههايي چون اصالت و شفافيت براي تعريف هويت در عصر مدرن استفاده شدهاند و امروز نميتوان با اين ادبيات در پي ايجاد هويت بود؛ زيرا عصر ما عصر كثرت و تلون و در نهايت عصر هويتهاي چندگانه است و مرز خود و ديگري نيز فروريخته و انسان پسامدرن جهاني شده، مرز بين خود و ديگري را نميشناسد.
دكتر تاجيك به جغرافياي مشترك گفتماني حال حاضر اشاره و تصريح كرد: امروز نميتوان بين گفتمانها ديواري به طول ديوار چين كشيد، زيرا در جهان كنوني مرزها و ديوارها فرو ريختهاند، همچنين بر مبناي نظر انسان پسامدرني مفاهيمي چون, ثبوت, شفافيت, اصالت و... نيز دستخوش تغيير شده است و اصيل پنداشتن اين مقولات توهمي بيش نيست.
وي افزود: بر مبناي نظر انسان پسامدرن در صحبت از اين پديدهها نوعي تساهل و تسامح وجود دارد؛ زيرا در واقع در جهان ايدئولوژي اصيل وجود نداشته و همه چيز در فضاي آلوده و چركي نمود پيدا كرده است.
تاجيك آموزههاي گوهرگرا و سازهگرا را در جهان كنوني دچار بحران دانست و آن را عامل عدم تعريف هويت برشمرد.
وي گفت: نميتوان در پرتوي اين هماني، دو انگاري و كمالمحوري درباره هويت بحث كرد و نقش هرگونه عامل طبيعي در شكلگيري هويت را انكار نمود.
اين استاد علوم سياسي هويت و هويتيابي را به قدمت تاريخ بشر دانست و انسان را به دنبال منبعي ثابت براي اثبات هويت خويش معرفي كرد و گفت: انسان پسامدرن هويت را برساخته گفتمانها ميداند؛ در عين حال به فراگفتمانها معتقد نيست؛ بلكه خرده گفتمانها را به رسميت ميشناسد. به بيان ديگر به تعداد خردهگفتمانها هويت خواهيم داشت و خردهگفتمانها دائماً در حال تغيير هستند.
به عقيده تاجيك تغيير درون خردهگفتمانها به آنارشي گفتماني تبديل نميشود؛ بلكه تداوم در كثرت را باعث شده و به معناي نوعي انتظام در كثرت است.
وي انسان را مخلوق گفتمان دانست كه او را از فضاي گفتماني رهايي نيست و ادامه داد: انسان به محض خروج از يك گفتمان به گفتمان ديگري وارد ميشود. انسان مدرن كه گفتمانها را خالق انسان ميداند، وظيفه هويتسازي براي انسانها را برعهده گفتمان هاي خود ساخته مياندازد.
تاجيك از منظر پسامدرنها گفتمان را امري تاريخي به معناي ديرينهشناسي دانست و اظهار داشت: هويت در محل تقاطعها و استمرارهاي خطوط مختلف سيرتاريخي شكل ميگيرد و انسان پسامدرن اسيرلوح هگلي نيست كه هويت او از قبل در چيزي نوشته شده باشد؛ بلكه در فراز و فرود و گسست و پيوستهاست كه هويت او معنا پيدا ميكند.
به گفته دكتر تاجيك براي تعريف هويت, بايد مرزها را با غير خود فروريخت و در يكي شدن با غير، هويت ملي را تعريف كرد.
مترجم كتاب"پستمدرنيته" در ادامه تأكيد كرد: براي انسان پسامدرن از روي تسامح و تساهل ديگري را خارج از خود ميدانم، ولي در واقع وي درون من رسوخ كرده و هويت مرا پيشاپيش لكهدار كرده است و ما در واقع در حال پذيرش هويت گوناگون و تاثيرپذيري از آنها هستيم.
وي با ذكر مثلي در اين راستا كه هيچكس نميتواند در برج عاج خويش هويت خود را حفظ كند، در مورد انسان پسامدرن جهاني شده گفت: زبان در ذهنيت هويت بخشي تاثير زيادي دارد و در اين نظر در كنار شكلگيري هويت, پاد هويت و در كنار گفتمان, پاد گفتمان نيز شكل ميگيرد مثل اينكه در هر بازي زباني ضد هر پديده شكل ميگيرد.
تاجيك گفتگو را در اين ميان واجد اهميت دانست و افزود: كسي نميتواند مانع گفتگو شود و از اين رهگذر هويت خارج از ديوارها و ارادهها عمل كرده و حاصل اين گفتگوها شكلگيري هويتهاي گوناگون است؛ زيرا تا زماني كه در موضع گفتگو هستيم، نميتوان فرض كرد كه در موضعي مطلق از گفتن و يا شنيدن، مطلق هستيم.
وي هويت را پيوندي و اختلاطي دانست كه البته از نفاق به دور است و افزود: امروزه نميتوان به جغرافيايي متمايز هويتي انديشيد و البته ميتوان به اصالتي انديشيد كه در عين شنيدن نظر ديگري، خودي خود را از دست نداد و به هويت ملي و جهاني با هم انديشيد .
به عقيده مشاور رئيس جمهور تداوم و تغيير در ايجاد هويت داراي نقش مهم و اساسياي است.
وي همچنين معتقد است كه در انقطاع و استمرار ميتوان به هويت انديشيد و ميتوان در عين تغيير, به دنبال ثبات نيز بود، يعني هم ايراني و هم جهاني بود و با نگاهي بومي نيم نگاهي به بيرون مرزها داشت تا از يافتههاي بشريت در ساختن هويت خود استفاده كرد.
دكتر تاجيك به هويت سازي بومي در عين جهاني بودن اشاره كرد و گفت: هم ميتوان خودي داشت و هم ديگري را در گفتمان خود جاي داد, هم ميتوان همساني داشت و در عين حال با ديگران متفاوت بود. ثبات در عين تغيير, يگانگي در عين چندگانگي, گسست بين قديم و جديد در عين پيوست بين اين دو، هم سنتي بودن و هم مدرن بودن و در نهايت هم ملي بودن و هم جهاني بودن در يك بستر گفتماني ميسر است.
به عقيده دكتر تاجيك اين واژگان دو انگارانه و متضاد نيستند؛ بلكه هركدام از رهگذر ديگري معنا پيدا ميكنند و در اين ميان ميتوان در جغرافيايي مشترك در دنياي متحول و جهاني شده درباره هويت ايراني انديشيد.
گفتني است اين سخنراني در محل تالار علامه اميني دانشگاه تهران و در اولين روز از همايش دو روزه هويت ملي و جهاني شدن ايراد شد.
لازم به ذكر است اين همايش به همت موسسه تحقيقات و توسعه علوم انساني، مركز بين المللي گفتگوي تمدنها و كتاب ماه علوم اجتماعي برگزار ميشود.