ثبت نام از داوطلبان عمليات شهادت طلبانه عليه اشغالگران امريكايي و انگليسي
ستاد پاسداشت شهداي نهضت جهاني اسلام، آمادگي خود را براي ثبت نام داوطلبين عمليات شهادت طلبانه عليه اشغالگران امريكايي وانگليسي اعلام كرد. خانم فروز رجايي فر دبيرستاد با اعلام اين مطلب گفت: همان گونه كه حضرت امام«ره» فرمودند شكستن فرهنگ شرق و غرب جز با شهادت ممكن نيست. ما نيز عمليات شهادت طلبانه را تنها راه كار مؤثر و مفيد در برابر سلطه طلبي استكبار جهاني مي دانيم. وي افزود: اين عمليات امتحان خود را در جنگ ايران وعراق، فلسطين و لبنان پس داده است امروز نيز به عنوان مؤثرترين سلاح جهانگردان پابرهنه مسلمان، شناخته مي شود و ما يقين داريم خارج كردن اشغالگران آمريكايي و انگليسي از عراق جز با عمليات شهادت طلبانه ممكن نيست. وي اظهار داشت: اين ستاد ثبت نام از داوطلبين عمليات شهادت طلبانه عليه اشغالگران آمريكايي و انگليسي را آغاز نموده و مشغول بررسي راهكارهاي اعزام داوطلبين و رايزني بامسئولين مربوطه در اين باره است. رجايي فر در پايان گفت: ستاد پاسداشت شهداي نهضت جهان اسلام تلاش گسترده اي را براي تبيين عمليات شهادت طلبانه و فرهنگ آن در بين جوانان آغاز نموده كه برگزاري همايش پاسداشت استشهاديون در 13خردادماه اولين گام ستاد در اين رابطه است.دوم خرداد 83 / كيهان
خوب مملكتي براي خودمان درست كرديم! عوض اينكه فرزندانمان را بفرستيم چهار كلاس درس بخوانند ، فن و حرفه اي ياد بگيرند. چون تشخيص داديم خرج شهادت كمتراز درس و مشق است ، آنان را براي فرستادن هرچه زودتر به بهشت آماده مي كنيم! بخودم ميگفتم ، ما بزرگتر ها ( منظور والدين و مسئولين ) چرا خودمان داوطلب شهادت نمي شويم و اصرار داريم تا فرزندان خام خود را با چند كيلو مواد منفجره ، راهي بهشت سازيم! از يكطرف ادعا مي كنيم كه ما كوچكترين دخالتي در مورد مسائل فلسطين و عراق نداريم! كليه ترور ها ي انتخاري را گردن القاعده و...مي اندازيم! از سوي ديگر خودمان براي اينگونه اقدامات داوطلب مي پذيريم!
به نظر اينجانب يك جاي كار لنگ است! اگر ما براي دفاع از كشور ، ارتش و پاسدار درست كرديم( با خرج همين مردم) كه از تماميت ارضي كشور و امنيت داخلي ، برخوردار باشيم! پس اين داستان ثبت نام بمب هاي متحرك ، براي چيست و به چه منظوري صورت مي گيرد!؟ طبق نظر مسئولين مملكت ، ما دخالتي در امور ديگران نداريم!
پيشنهاد ميشود جناب آقاي آصفي ( سخنگوي دولت ) چند كلمه با خانم فروز رجايي فر (دبير ستاد شهادت...) اختلاط فرمايند! اگر واقعا آن موردي كه مسئولين ما مي گويند ؛ صحيح است! پس بنابراين اين داوطلبين انتخاري را براي كشور و مردم خودمان تربيت مي كنيم! شايد هم در آينده نزديك شاهد آن باشيم كه يكي از همين كودكان انتحاري ، تو دانشگاه و يا تو سينمائي در پايتخت كشور خودمان ، خودش و اطرفيانش را به هوا بفرستد!
اگر منظور آن نيست ، پس اين كوكان را تربيت مي كنيم تا بروند در فلسطين و عراق... خود و ديگران را لت و پار كنند كه مسئولين و والدين انقلابي مملكت ما حظ كنند! بهر حال اين معمائي است! البته اين امر مربوط ميشود به داستان فرزند پرستي والدين كشور ما كه خوش ندارند فرزندان خويش را جلوي چشمان خويش ببينند! البته از طرفي هم والدين متعهد و انقلابي با اين كار سعي مي كنند تا فرزندان خويش را طوري نجات دهند! داستان مواد مخدر ، انحرافات ليبرالي ـ سكولاريستي ، قرو اطوار ناشي از غرب زدگي و.... در كشور! خود دلايل محكمي است براي فرستادن فرزندان خام و بي گناه خويش به بهشت! همان بهشتي كه جناب خيام ميفرمايد:
از جمله رفتگان اين راه دراز
باز آمده كيست تا به ما گويد راز
پس بر سر اين دو راهه آز و نياز
تا هيچ نماني كه نمي آيي باز
بعضي از ملت اهل تسنن فرزندان خود را روانه بهشت مي كنند! براي ملت تشييع افت دارد كه اينكار را به فرزندانشان ياد ندهند! اصولا فرزند درست كردن براي همين است كه طوري به والدين خويش كمك كنند! فرزندي در زمين زراعي به پدرو مادر كمك مي كند! فرزندي در بازار و مغازه. فرزندي هم در راه دين! فرزندي هم با فراگيري پيانو و يا باله. همه جورش موجود است!
اگر انتقادي به اين طرز تفكر شود. چون معتقدين براي هر سئوالي پاسخي آماده دارند . اما از ارائه راحل عاجزند! اصولا زبان پوپوليستي همين است! طرف منتقد را روانه روايات مي كنند و در نهايت مهر ضد دين بر پيشاني ميخورد و بزبان ديگر چنان ترور خواهد شد كه از انتقاد خويش ، دست بردارد! بعضي وقت ها از خودم سئوال مي كنم: اين داوطلبين كيستند و چي ميخواهند!؟ فرض كنيم اين داستان عراق و فلسطين يكروز تمام شود! به زبان ديگر صلح به منطقه برگردد! يعني عراق آرام و حكومتي مورد پشتيباني ، مردم آن كشور بر سركار آيد. فلسطين صاحب كشوري شود! نيروهاي اشغالي به سرزمين خودشان برگردند ! سازمان ملل هم به آن قدرتي برسد كه از نفوذ و دخالت بيگانان در مناطق ما ، جلوگيري بعمل آورد!
خوب سنگ سخت و سنگين اول را از جا كنديم! بعدش چي ؟! آيا فرزندانمان را بايد روانه مدرسه كنيم ، متخصص تربيت كنيم. به صنعت و كشاورزي برسيم؟! بالاخره روزي بايد دست از شعار برداريم و به كار هاي اساسي و كمبود ها توجه كنيم ؛ يا نه!؟ ما يك چنين داستان هائي كم و بيش بيكديگر نزديك و با رنگ و لعاب ديگري در چين ، ويتنام ، كامبوج ، سنگاپور . فيليپين ، كره جنوبي.... داشتيم! بالاخره روزي بايد بخودمان قبول كنيم كه وارد قرن بيست و يكم شديم؛ يا خير! در قرن بيستم ، كار آنچناني كه صورت نداديم!
قرن بيست و يك را آغاز كرديم و چهار سال از آن را بدطوري نفله كرديم!ميلياردها خرج تبليغات اسلامي( كرديم ) مي كنيم! حقوق كارگران وكارمندان و بازنشستگان را به زور پرداخت مي كنيم! دعوت به شهادت را شعار خود كرديم و دعوت به آموزش و پرورش را گذاشتيم تو صندوقخانه! كليه كمبود هاي اجتماعي را قرباني ايدئولوژي كرديم به حساب اينكه چيزي از توش در آيد كه نيآمده است! باز هم از رو نمي رويم!
تصور مي كنيم مبارزه ضد امپرياليستي ، يعني بستن چند كيلو مواد منفجره به خود است تا خود وچندين خانواده را نابود و داغ دار كنيم! آقايان ما در حوزه ها در جاي گرم و نرم نشسته اند و جوانان مملكت را ، راهي ديار عدم مي كنند تا تائيده از خداوند و برگ عبور به بهشت دريافت كنند! حالا صنعت و كشاورزي و فن آوري ، اگر به جائي نرسيد؛ نرسيد! قرن بيست و دومي هم هست! عجله اي در كار نيست!
همان آقاياني كه روزي شعار ميداند : « حقيقت از لوله تفنگ بر مي خيزد ! » اكنون عقل و خرد را گذاشتند وسط و به كمبود هاي ناشي از شعار و احساسات آنچناني ، پرداختند! اتحاديه اروپا روز بروز گسترش مي يابد و فرهنگ ها در هم مي آميزد! كشور هاي شرق آسيا بيكديگر نزديك شده و در فكر رفع كمبودهاي خود هستند! آن وقت ما نشستيم كنار گود، با داشتن ثروت خدادادي و نيروي انساني بسيار، رمل و اسطرلاب مي اندازيم و فرزندان خود را دعوت به شهادت مي كنيم!
هنوز ياد نگرفتيم كه آزادي ، دانائي ، فرهنگ و آموزش ، جواب محكم و استواري است براي آناني كه ، قصد نفوذ سياسي ـ اقتصادي در مناطق ما دارند! بايد ياد بگيريم كه غير از شمشير ، وسيله ديگري نيز وجود دارد كه به استقلال مملكت ، كمك ميرساند و آنهم خرد و دانائي است!
راه نفوذ بيگانه زماني هموار ميشود كه استبداد و توحش ناشي از حاكميت بومي ، وابستگي ، آزادي كشي و پيروي از تفكر ارتجاعي و عقب مانده و... حاكم بر تفكر ما باشد!
اينكه فكر كنيم با چند كيلو مواد منفجره ، مي توان دنيا را عوض را كرد. متاسفانه كور خوانديم! عصر قهرمانان به پايان رسيده است. نه چه گوارائي وجود دارد و نه دوروتي! نه استاليني وجود دارد و نه پولپت و.....! عصر مبارزه مسلحانه و تروريسم به سر آمده است و هر نوع تبليغ آن ، جنون است! بجاي اين قهرمانان ! كمپيوتر ، حرفي براي گفتن دارد! عصر مبادله افكار ، پيروي از سير خردمندي ، اهميت به فرهنگ و آموزش و دانائي ،آغاز شده است! عصري آغاز شده است كه بايد حرفي براي گفتن داشت! با تبليغ خشونت و آدمكشي تحت هر عنوان نه خريداري دارد و نه حس همدردي كسي را ، بر مي انگيزد! چون اينگونه تئوري ها از بدو آن نادرست بوده است!
ادامه خشونت پرستي ، اشاعه وحشيگري نتيجه اي جز جنگ و نكبت نخواهد داشت! كاري نكنيم كه فرزندانمان براي رفتن سر كلاس هاي درس ، احتياج به گارد پليس داشته باشند ( نمونه ايرلند فعلي ). برخورد هاي خشونت آميز مذهبي ـ سياسي كشور را به دامان جنگ داخلي خواهد كشاند ( نمونه كشور روآندا ، يوگسلاوي ، سودان ، فلسطين و اسرائيل و....! ) . ادامه تبليغات شوم خشونت بار و ترويج ترور ، جوانان ما را بيش از اين عاصي خواهد كرد! والدين ما لااقل بايد بكوشند ، قبل از فرستادن فرزندان خود به ديار عدم ، نتيجه آن را نيز بررسي كنند! با تشكر از حوصله والدين انقلابي