در طول تاریخ در هرجا و هرگاه ، متفکرین ، روشنفکران و نمایندگان مردم در مقابل قدرت ، زبان انتقاد و قلم روشنگری را کنار گذاشته و تسلیم آن شده اند ارمغانی جز استبداد مطلق و فساد برای جامعه نداشته است .
گرد و خاک انتخابات اخیر خوابید و ظاهرا گزارش بررسی نحوه برگزاری آن که در مجلس ششم تهیه شده بود و نطق آقای لاری وزیر کشور در مجلس و شعار های مخالفین قرائت آن هم به بایگانی اولین روز مجلس هفتم سپرده شدند؛ ومجلس هفتم شروع به کار کرد.
279 نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی در اولین حرکت سیاسی خود نامه ای به آقای خامنه ای فرستادند که چنین شروع شده است:
" رهبــر عزیــــز ! پیــام شیوا یتـــان در آغاز هفتمین دوره مجلس مجلس شورای اسلامی ، مشحون از سخنــان از دل بر آمــــده بود و لا جرم بر دل نشست."
نمایندگان مجلس هفتم در ادامه نامه خود ضمن تشکر از پیام وی به مناسبت آغاز کار مجلس هفتم گفته اند:
" نمایندگان مجلس هفتم با آگاهی از همه حساسیت هایی که این مجلس در شرایط فعلی کشور دارد، با رهــبری انقلاب پیمان می بندند که رهنمود های ایشان را به مجلس هفتم و مجالس قبلی ، منشور کار خود شناسند و چراغ راه خود سازند."
البته از اکثریت نمایندگان مجلس شورای اسلامی انتظاری جز حق شناسی و سپاسگزاری از رهبر نداریم ولی آن چه مایه نقد و بررسی است شباهت های این اعلام اطاعت مجلس با برخی رویداد های نامیمون تاریخی است. هر بار که منویات و " رهنمود" راس هرم قدرت در یک جامعه " منشور کار" و "چراغ راه " متفکران و یا نمایندگان مردم قرار گرفته است از آن ، سلطنت ، استبداد مذهبی و نظامی جان گرفته است . جا های دور نمی رویم ، دفتر 18 برومر ناپلئون را باز نمی کنیم و آخرین مجلس جمهوری وایمار را هم به شهادت نمی گیریم که پلکان صعود هیتلر به قدرت شد . به کشور خود می نگریم:
وقتی نگاهی به تاریخ ایران می اندازیم استبدادهای سلطنتی تاریخ شاهنشاهی ، در جابجایی قدرت و تسویه حسابهای خود یا از سربریدن ، میل داغ کشیدن بر چشم و یا سرب داغ ریختن در حلقوم برادر ، پسر یا پدرگذشنه است ،( نزدیکترین مثال تاریخی در کشورمان کور شدن حسین قلی خان توسط برادرش فتحعلی شاه است) واگر اینگونه نبوده باشد ، چرخش قدرت و به سلطنت رسیدن ها ی جدید، همواره ظاهرا با تسلیم و به «درخواست و التماس نمایندگان قاطبه اهالی » صورت گرفته است.
اگر از به تخت رسیدن نادرـ این شاه اصیل ایرانی ـ در قورولتای دشت مغان که با اکراه نمایشی وی شروع وبا اصرار نمایندگان به ثمر نشست و پس از آن با به خاک سیاه نشستن خیمه و چادر مخالفان وی پایان یافت ، بگذریم. نزدیکترین و تکاندهنده ترین شباهت گفتار نمایندگان مجلس هفتم در مقابل قدرت ، در جلسات مجلس موسسان 1304 برای به تخت نشاندن رضا خان میر پنج مشاهده می شود.
یاد آوری می کنیم که رضا خان میر پنج فرمانده قزاق دوره قاجار( ژاندار مری امروز) با این که سالها پیش توسط یک زردشتی ایرانی زاده مقیم هند(اردشیر ریپـرتر) به نایب السطنه انگلستان در هند معرفی شده و از طریق عوامل شناخته شده " دولت فخیمه " برای سلطنت آماده شده بود ؛ ولی وی برای جذب روشنفکران آن زمان به جمهوریخواهی تظاهر می کرد. به کمک این عوامل به رییس الوزرایی احمد شاه رسید ودر اوج تبلیغات جمهوریخواهان ایران و به دیدار روحانیون بزرگ قم رفت وسپس اعلام کرد:
"...در موقعی که برای تودیع آقایان حجج اسلام و علماء اعلام به حضرت معصومه (ع) مشرف شده بودم با معظم لهم در باب پیش آمد کنونی تبادل افکار نموده و بالاخره چنین مقتضی دانستیم که بعموم ناس توصیه نمائیم عنوان جمهوری را موقوف و ...نصیحت می کنم که از تقاضای جمهوری صرفنظر کرده و برای نیل به مقصد عالی ...بامن توحید مساعی کنند."
آیات عظام موسوی اصفهانی ، غروی نائینی و عبدالکریم حایری هم پس از این دیدار اعلامیه ای خطاب به " حجج اسلام و طبقات اعیان و اصناف و قاطبه ملت " صادر کردند :
"...چون در تشکیل جمهوریت بعضی اظهاراتی شده بود که مرضی عموم نبود نبود و با مقتضیات این مملکت مناسبت نداشت لهذا درموقع تشرف حضرت اشرف آقای رییس الوزراء دامن شوکته ( منظور ایشان رضا پهلوی است) برای موداعه بدارالایمان قم ، نقض این عنوان وایفاءاظهارات مذکور ، و اعلان آن بتمام بلاد را خواستار شدیم و اجابت فرمودند. انشاءالله تعلی عموما قـــــدر ایـــن نعـــمت بدانند و از این هنایت کاملا تشکر نمایند."
" حجج اسلام ، طبقات اعیان و اصناف" حاضر در مجلس موسسان ـ جز افراد معدودی ـ طبق ماده واحده ای همگی به عزل احمد شاه و به تخت نشستن رضا پهلوی رای دادند ، برخی از آنان با تملق جان نثارانه سخنرانی کردند .
سید یعقوب انوار یکی از روحانیون حاضر در جلسه نهایی مجلس در خواستی کرد که چندان از روح عرض ارادت 279 نماینده کنونی مجلس دور نیست:
" تقاضای بنده این است که چون 257 نفر از آقایان رای دادند اسامیشان باید در صورت مجلس درج باشد. چون این مسئله تاریخی است لذا باید در صورت مجلس اسامی کسانی که رای داده اند ، نوشته شود .زیرا این مسئله اسباب افتخار من و خانواده است .من که از طرف ایلات خمسه فارس آمده ام و در اینجا رای داده ام به سلطنت اعلیحضرت پهلوی ، باید در خانواده من این شرف و افتخار باقی باشد."
این گذر به این شواهد تاریخی زدم تا بگویم ، هرگاه و در هرجا طی تاریخ ، متفکرین ، روشنفکران و نمایندگان مردم در مقابل قدرت ، زبان انتقاد و قلم روشنگری را کنار گذاشته و تسلیم آن شده اند ارمغانی جز استبداد مطلق و فساد برای جامعه نداشته است .
اگر مجلس ششم با در دستور قرار دادن اصلاح لایحه مطبوعات درنخستین روز های کارش، رهبر جمهوری اسلامی را به خشم آورد و او را واداشت که با اولین امر حکومتی علیه مجلس ششم برای افکار عمومی آشکار کند که مانع اصلی ابراز اراده مردمی در میهنمان کیست، و همان مجلس پس از تعلل و تزلزل دوره چهارساله خود و گیر افتادن در چانه زنی های بیهوده پنهانی ، در آخرین روز های حیات ، با تحصن خود درمبارزه برای انتخاب شدن و انتخاب کردن آزاد مردم ایران ، نام خود را ثبت کرد. اکثریت نمایندگان مجلس هفتم دراولین موضع گیری سیاسی خود ، کرنش در برابر قدرت را اعلام کردند. مجلسی که زبان مردم نباشد ، قدرت را به نقد نکشد ، راه استبداد مطلق را سنگفرش می کند. در این جاده ای که برای حکومت ولایی ـ شاهی هموار می شود. چه کسانی تاج را بر سر او خواهند گذاشت ، چکمــه پوشـــان ایستاده در صف هم ، بی تـــابی می کنند.