1-تاريخ همواره يكي از درسآموزترين كلاسهاي انسان بوده است. اهميت و نقش تاريخ در ساختار جوامع به اندازهاي است كه همواره از سوي قدرتها تلاش درجهت تحريف آن صورت گرفته است. تاريخ صحيح، بدون تحريف و سانسور، تابلوي تمامنماي زيباييها و زشتيهاي پيشينيان است كه پسينيان را به بهرهبرداري از زيباييها و دوري از زشتيها فراميخواند. حاكمان و قدرتمداران همواره كوشيدهاند تا با تحريف تاريخ و سانسور آن از انعكاس زشتيهاي رفتار خود جلوگيري كنند. بدون ترديد، تاريخ تحريفي و سانسور شده در انحراف مسير آيندگان نقش و تأثير خود را خواهد داشت.
2-از جمله تحريفهاي اساسي در تاريخ، تحريف در اديان و مذاهب توحيدي است. انگيزه تحريفگران گاه از سر دلسوزي (اما از روي ناآگاهي) و گاه از سر شيطنت و هوسهاي دنيايي بوده است. تحريفگران اين عرصه هم متوليان و صاحبان قدرت و نفوذ معنوي، يعني عالمان دين بودهاند. زيرا عاميان وعالمان غيرديني نه جرأت ورود در اين حوزه را داشتهاند و نه نفوذي در ميان توده مردم. به همين جهت ميبينيم كه تمامي مكاتب و مذاهب انحرافي از اديان توحيدي (مسيحيت، يهوديت و اسلام) توسط روحانيون و عالمان اين اديان صورت گرفته است.
3-وجود منجي براي پايان بخشيدن به تمامي بدبختيهاي بشر و رساندن انسانها به عدالت حقيقي در تمامي اديان، مكاتب و مذاهب مطرح است. در اسلام نيز سخن از منجي به عنوان يك اصل پذيرفته شده است. در مذهب تشيع اين منجي همان آخرين حجت و امام معصوم حضرت مهدي (عج) ميباشد. اعتقاد به آن حضرت از مسلمات انديشه و باور شيعه است. اما در همين مذهب راه سوءاستفاده از اعتقاد و باور به آن حضرت كاملاً مسدود شده است.
4-انتظار كه يك تاكتيك براي پويايي و حركت است، شيعه را در طول تاريخ سرزنده، اميدوار و پرتلاش براي آيندهاي سراسر عدالت و معنويت تربيت كرده است.
متأسفانه عدهاي از كساني كه در لباس متولي دين و مذهب بودهاند، يا به نحوي وابستگي نسبي به خاندان عصمت و طهارت(س) داشتهاند، از عشق و علاقه مردم سوءاستفاده كرده، مطامع و اميال نفساني خود را در پوشش دين و امام زمان (عج) تعقيب كردهاند.
گاه كساني خود را امام زمان خواندهاند و گاه خود را نايب امام زمان، گاه مدعي رابطه مستقيم با آن حضرت و گاه مدعي رسيدن پيغام مخصوص از ناحيه آن حضرت شدهاند!
در آموزههاي دين و مذهب تشيع دستور اكيد بر تكذيب اينگونه افراد شده است. علت اين دستور كاملاً روشن است. اگر راه بر چنين ادعاهايي باز شود كه هيچ دليل و سندي بر اثبات آن نميتوانند ارائه كنند، آنگاه شاهد هرج و مرج در مذهب و انحرافات و انشعابات جديد خواهيم بود.
5-در سالهاي اخير، بويژه پس از ارتحال حضرت امام (ره) (كه آن پير سفر كرده بر روي انجمن حجتيه و تفكر انحرافي آنان بسيار حساس بود و خطر آنها را گوشزد ميكرد) شاهد رشد اينگونه مسائل انحرافي هستيم. رو آمدن افرادي كه خوابهاي عجيب و غريب ميبينند! يا كساني كه به ذكر و ورد روي آورده و عدهاي مريد به دور خود جمع كرده، مريدان از غيبگويي و پيشگوييهاي مراد خود سخن ميگويند و مردم را ميفريبند! يا كساني مدعي رؤيت و تماس با حضرت وليعصر (عج) ميشوند و براي اين و آن (و حتي مسؤولان) پيغام ميآورند! كه همه حكايت از رشد روزافزون تفكرات انحرافي با پوشش ديني و مذهبي دارد.
6-انتظار از بزرگان حوزههاي علميه، مراجع، اساتيد، فضلا و همه دلسوزان اين است كه جلوي اينگونه انحرافات و سوءاستفادهها را بگيرند. متوليان امور دين و آيين اگر خود حرمت نگه ندارند، از ديگران چه انتظاري ميتوان داشت؟!
خواستهها و رفتارهاي خود را به امضاي معصوم رساندن! روزي را در پي خواهد داشت كه ادعاي عصمت و الهام الهي كردن و بلكه كار خود را از معصوم و پيامبر (ص) برتر دانستن!
وقتي يك طيف و جريان سياسي خود را متولي دين، ارزشها، مقدسات و رقيبش را خارج از دين و به دور از ارزشها و مقدسات ميداند، طبيعي است كه به اين گونه توجيهات بايد روي آورد! در اين رابطه فقط ميتوان گفت: باش تا صبح دولتش بدمد-كاين هنوز از نتايج سحر است!
پرسش من از شخصيت بزرگواري همچون آقاي مشكيني اين است كه آيا امام زمان (روحي فداه) فقط در اين مدت دولت، مجلس، قوه قضائيه، مجلس خبرگان و... هرآنچه مطلوب شماست تأييد فرمودهاند؟! آيا هيچگاه نسبت به قتل بيگناهاني همچون فروهر و همسرش و... و هتك حيثيت انسانهاي محترم و مراجع هشداري ندادهاند؟!
نسل جوان امروز چگونه به امام زماني (كه شما ترسيم ميكنيد) باور داشته باشد كه نمايندگان مجلس هفتم را وظيفه خود ميداند كه در شب قدر تأييد و امضا كند! آن وقت شما در برابر اين همه حوادث و وقايع تلخ در ايران، فلسطين، لبنان، عراق، افغانستان و... چه ميگوييد؟
جناب آقاي مشكيني، به عنوان يك طلبه درس آموخته از كلاس بزرگاني همچون شما فقط به محضرتان عرض ميكنم: شما را به هر چه باور داريد با اعتقادات پاك مردم اينگونه برخورد نكنيد، اگر فردا روز برخي از اين نمايندگان به انحراف رفتند به پاي چه كسي نوشته خواهد شد؟!