6 سال قبل در بحبوحه اوج گیری نظریه بد فرجام اصلاح پذیری نظام ولایت فقیه ، جنبش د انشجویی در اعتراض به نظام بسته حاکم و شرایط متصلب دست به قیامی زد که تنها با وعده و وعیدهای توخالی اصلاح طلبان حکومتی و دعوت آنان به سکوت و عدم مقاومت و خلف وعده مکرر آنان ، شرایط سرکوبش توسط نیروهای ترورحاکم و ادامه این سرکوب فراهم گردید. و چون حفظ نظام ارزش اول آنها بود و هست ؛ جنبش دانشجویی را در پای ا ین ارزش اول ، ذبح شرعی کردند. در واقع اصلاح طلبان و آن بخش از جنبش دانشجویی که به اصلاح پذیری نظام باوری متصلب داشتند بایستی میدانستند که واجب بودن حفظ نظامی که سعید امامی را واجبی خور کرد ، تا واجبی خور کردن "اصلاح طلبی" ای که مهارش را در مراکز و دژهای متکثر قدرت خود بدست گرفته بودند، نیز به پیش خواهد رفت و چنین نظامی بنا بر اقتضای طبیعت زورگوی خود نمی تواند از خشونت و سرکوب دست کشد. و تنها روش خشونت زدایی مبتنی و مصر بر احقاق حقوق مردم ، توان و یارای مقاومت و بی اثر کردن زور چنین رژیمی را دارد.
اما اکنون دیگرجنبش دانشجویی بعد از تجربه قرار دارد و شکست واضح نظریه اصلاح پذیر بودن نظام را بعد از تجربه های خونین به نظاره نشسته است.امری که منتظر و قابل پیش بینی بود .حال اگر نه برای اصلاح طلبان حکومتی که قدرت و حفظ آن اولویت تام برایشان داشت ؛ بلکه برای جنبش دانشجویی که به قدرت نبایستی اصالت دهد.کار اول و بایسته این جنبش تبیین و بررسی اوضاع کشورو ماهیت نظام و به نقد کشیدن نظریه هایی بود و هست که دوام رژیم استبدادی فراگیر و سرکوبگر حاکم را و امکان گسترش خشونت آن را بر هست و نیست مردم میهن میسر میسازند . رسالت این جنبش ایجاد تحولی بنیادی در بستر تصمیم سازی و تدبیر پردازی در ایران از طریق باز گرداندن حق حاکمیت ملت به خود ملت و دفع کسانی است که رل" قیم و "رهبری" آنها را بازی میکنند و این مهم تنها از راه یافتن روشهای خشونت زدایی میسر است که رهایی از چنین رژیمی را به شکل بازگشت ناپذیر و گذر به مردم سالاری ممکن میسازد .
اگر قیام 18 تیر قیامی در استقلال و به قصد بازگرداندن حق حاکمیت به جمهور مردم و بر پایی نظامی مردم سالار شایسته ایرانی و ایران بود که هست ، اول وظیفه جنبش دانشجویی حفظ این هدف و بررسی خطاهای روش خود در پیش بردن آن است. جنبش دانشجویی حتی کارش تنها برگزاری مراسم سالگرد 18 تیر نیست . چر ا که کار ابتر خود بزرگترین جفا به آن قیام است. جنبش دانشجویی که نیروهای زبده فکری جوان این جامعه آن را اداره میکنند در واقع وظیفه اش بکار گیری پیگیر همان نیروی اندیشه در راه حل یابی برای کلیه معضلات جامعه اعم از سیاسی ، اقتصادی ، فرهنگی و اجتماعی است.چرا که در نبود جریان اندیشه است که استبداد به نشو و نمای زهر آگین خود ادامه میدهد.
اکنون بعد از تجربه روزمره در شناخت ماهیت بحران ساز این نظام که نه تنها قادر به حل مساله ای نیست بلکه خود بزرگترین مساله ساز است و حال که دیگر " مجلس "اش هم یکدست فرمایشی شده است؛ برجنبش دانشجویی است که رسالت تاریخی و بالندگی خود را بیاد آورد و بهترین فرصتهای قوت ایران وضعف این نظام را مغتنم شمارد .اکنون به وضوح روشن است که در پشت ظاهر سخنان یونسی وزیر حکومت اصلاحات که :" تمهيدات لازم براي روز 18 تير پيشبيني شده است،ما اصلا نگران نيستيم. ضمن اينکه تجارب گذشته را هم داريم. وگروههاي ضد انقلاب هم ضعيفتر از آن هستند که بتوانند کاري کنند." وحشتی عظیم حتی ازبرگزاری ساده سالگرد قیام دانشجویان ارکان این نظام پوسیده را میلرزاند . وحشت نظام در واقع از آن جنبش دانشجویی متجاسری است که به جنبش استقلال طلبی و آزادی خواهی ملت و آن دسته از گروهها ی اپوزیسیونی که در کردار و گفتار ؛ پایبندی خود را به اهداف جنبش مردم سالاری نشان د اد ه اند و از بوته آزمایش سربلند بیرون آمده اند و هیچ گاه از در سازش با نظامی منحط چون نظام ولایت فقیه بر نیامده اند در عمل و نظر پیوندی عمیق خورده است وگرنه خود به خوبی میدانند که قیام 18 تیر برای استقرار نظامی مردم سالار انجام شد و هدفش بازگرداندن سلطنت نبود که اکنون عده ای سلطنت طلب فرصت طلب نقش متولی این قیام را به خود گرفته اند. و نظام حاکم در انتساب این قیام به چنین گروههایی قصد از اعتبار انداختن آن را دارد . اکنون هم گروهای سلطنت طلب و هم دو جناح رژیم جز انفعال و انحراف این جنبش از هدف اصلی خود ر ا بر نمی تابند.در حالیکه جنبش دانشجویی در نوک پیکان جنبش مردمی وارث نیم قرن مبارزه مردم مرز و بوم ایران میباشد .
روحیه بیتفاوتی یا سرخوردگی و دلمرده گی و نیز کنش را از دست گذاشتن و واکنش جو موجود شدن بدترین روشی است که جنبش دانشجویی ایران میتواند پیشه کند و در عین حال بهترین هدیه به کسانی است که سود و نانشان در حضور رژیمی اینچنین منحط است . جنبش دانشجویی بخوبی میداند که تنها راه به انجام رساندن امانت تاریخی بر دوش این جنبش ، پیگیری هدف و عدم غفلت از آن و موقعیت سنجی و نه وا دادن است .چرا که فرصت سوزی و خلسه جمعی در احساس حقارت و نومیدی نه شایسته ایرانی و نه در سنت مبارزه وی است .
رجاء واثق داریم که درموقعیتی چنین بی نظیر که هم قدرتهای خارجی در مرزهای ایران مجبور به عقب نشینی از موضع تجاوز هستند و هم وجدان جهانی پشتیبان هر ملتی است که سرنوشتش را خود بدست بگیرد؛ جنبش دانشجویی ایران، همراه با نیروهای معتقد به استقلال وآزادی ، در داخل و خارج از کشور، توانا به باز آفرینی روحیه شادی و امید و برخاستن برای زدودن استبداد ویرانگر و فساد گستر از مام وطنند.
تیر ماه 83 مجامع اسلامی ایرانیان