در هنگامی که بیشتر شهرهای ایران در کنترل نیروهای آشکار (نظامیان وشبه نظامیان اونیفورم دار )و پنهان(لباس شخصی ها ، خبرچینان و دیگر امنیتی ها) حکومتی قرار گرفته، در هنگامی که هنوز برخی دانشجویان دلیرآسب دیده خیزش بزرگ وحماسی 18 تیر 1378 با پرونده سازی های ساختگی ودروغی، هنوز همچنان در زندان بسر می برند و در این روزها با همتی شایسته ستایش و یادداشت در تاریخ مبارزه آزادیخواهانه مردم ایران، در زندان دست به خوداری از خوردن غذا زده اند؛ در هنگامی که هنوز هیچ یک از دستور دهندگان، برنامه ریزان و اجرا کنندگان آن یورش خونین و حیوانی به دانشجویاني که با مسالمت آمیز ترین شیوه ها تنها فریاد اعتراض خود را به زور و خفقان و ستم بر خود و هم میهنانشان سر داده بودند، نه به مردم شناسانده ، نه دستگیر و نه به جزا رسیده اند؛ در هنگامی که خیابانهای شهرهای بزرگ ایران از گزمه ها ، گماشتگان و سیاه جامگان دولت پنهان پر شده است؛ یک سردار ساختگی، سرداری که برای سرکوب مردم است که سردار است و خود در جریان همه برنامه های پنهان سرکوب قرار داشته ودارد(مردم و دانشجویان، همراهی، همگامی و پشتیبانی او از یکی از آدمکشان شناخته شده، سعید عسکر، را درست در سالروز همین روزها در دو سالی پیش فراموش نکرده اند.همه عکسهای او راه_e3راه با این آدمکش در برابر دانشگاه تهران بر روی سایت ها دیده اند)، بنام سردار طلایی سخنانی بر زبان رانده است که نمایانگر روزگار بدتر از زهر دستگاه مافیایی حاکم است. چه پیش آمده است که این سردار دولت پنهان به چنین زبونی افتاده است ودر همآن هنگام که در باره این فاجعه ملی دروغ پرد_c7زی می کند، به زانو در آمده و التماس می کند. این سردار دست پرورده مکتب رفسنجانی و خامنه ای، در سخنرانی با تیتر"تبیین انتظارات دانشجویان از پلیس و بالعکس"در برابر دانشجویان چنین گفته است:
"وی با اشاره به واقعه 18 تیرو با بیان اینکه"اذهان ملت امروز متوجه خاطره تلخی از گذشته به نام 18 تیر است "، افزود: شرایط عمومی و داخلی کشور و فضای حاکم بر دانشگاه ها و تعاملات و ارتباطات مثبتی که طی سالیان گذشته بین پلیس و دانشجویان به وجود آمده و اعتمادی که محصول این تع!املات است، تنها یک نتیجه مهم دارد و آن اینست که امروز خاطره تلخ 18 تیر را از ذهن ها خارج و به جای آن خاطرات شیرینی که در مسیر خدمت به کشور و ملت است را جایگزین کنیم ."(2)
براستی چه پیش آمده است که سردار دروغین از" خاطره تلخ 18 تیر" می گوید؟ چه پیش آمده است که سردار اسلام به فکر دانشجویان و اعتماد بین آنها و پلیس افتاده است و از ارتباط "مثبت طی سالیان گذشته" بین پلیس و دانشجو می گوید!؟ چه پیش آمده است که آقا این بار از"خدمت به کشور و ملت" دم می زند نه خدم!ت به "نظام مقدس اسلامی" و "مقام عظمای ولایت"؟ چه پیش آمده است که نیروهای سرکوبگر نظامی ـ امنیتی به "پلیس" تبدیل شده است؟ این آقا منظورش کدام کشور و کدام ملت است؟
آقای خدمتگذار پس این بگیر وببندهای پی درپی و این قدرت نمایی های خیابانی و زور بازونشان دادن های هر روزه نیروهای سرکوبگر شما چیست؟ این نیروهای خود فروخته، این لباس شخصیهای مزدور چرا در خیابانها جولان می دهند؟ آین نتیجه همآن "اعتماد" ایجاد شده است؟ اگر راست می گویید چرا دانشجویانی که زندگیشان را از هم پاشیده اید از زندان آزاد نمی کنید و هرزمان که می خواهید آنها را به سلول انفرادی و شکنجه گاه می کشیدو حتا به دوا ودرمان دردهایی وبیماری هایی که شما برایشان ایجاد کرده اید، کمترین اهمیتی نمی دهید؟ اگر راست می گویید چرا آدمکشان و ہdمله کنندگان را به مردم نمی شناسانید و آنها را بازداشت وبازخواست و محاکمه نمی کنید؟ همه می دانند چرا ؟ چون همه شما آلوده دامنید وشریک در جرم و دستانتان خونین! این راستی های آشکار هر روزه را که مردم خود به چشم خود می بینند باید باور کرد یا این دروغ ها را:
"اين نوع گفتوگوها و نشستها با تشكلهای دانشجويی خطاب به همه كسانی است كه نام زيبای دانشجو را دارند و از اين طريق از همه دانشجويان و نه تنها يك تشكل خاص، تقاضای كمك داريم تا بتوانيم نظم بيشتری را به جامعه عرضه كنيم و دست در دست هم خاطرات تلخ را كنار بگذاريم."
اکنون از نام "زیبا"ی دانشجو سخن می گوید! آیا این سخنان شما را بیاد سخنان آقای رهبر در ملاقات با دانشجویان، درست چند روزی پیش از آن حمله خونین و ناجوانمردانه به دانشجویان، نمی اندازد که آنها را "فرزندان" خود خطاب می کرد ؟ شما را بیاد آن ژست های دروغین فروتنانه خامنه ای نمی اندازد که می گفت "اگر عکس مرا هم پاره کردند و بد هم گفتند شما کاری نکنید و من می گذرم"(نقل به مفهوم) هیچ کس بهتر از خود این آقای رهبر زورکی، خبر نداشت که چه برنامه هولناکی برای دانشجویان تدارک دیده اند. در این مورد کوچکترین تردیدی نداشته باشیم که علی خامنه ای در پشت همه آن فجایع یورش های سال های پس از آن قرار داشته و ازهمه آنها کاملن با خبر بوده است به همآنگونه که اکبر رفسنجانی و دیگر سران مافیا خبر داشته اند.
آقای سردار کودکانه می اندیشد و کودکانه سخن می گوید به همآن گونه که رهبرانش با خودش سخن می گویند و اورا به ابزاری در دست خود تبدیل کرده اند. با خوش خیالی می پندارد که دانشجویان و مردم داغ دیده را با چند واژه اعتراف پنهانی و شر مگینانه به آن "ماجرای تلخ" و سخن از "اعتماد و رابطه مثبت دانشجو و پلیس" ـ که وجود خارجی ندارد ـ فریب خواهد داد و خود و دستگاه خونریز ولایت را دمی چند از پرتگاه سرنگونی نجات خواهد داد و مدالی دیگر بر سینه خواهد زد. اما آقای سردار کلید همه این ترفندها این است که دستگاه خونین ولایت، چه در درون و چه در برون بکلی آبرو باخنه و بی ارزش شده اسہa، جان مردم به لب آمده است و یک هم فکری وهم گرایی جهانی نیز در باره برخورد با حکومت مافیایی وتروریست پرور ایران شکل گرفته و هر روز اسناد تازه تری از همکاری "ج". اسلامی در آدمکشی ها و فتنه گری ها رو شده و پرونده تهیه دزدانه بمب هسته ای نیز دیگر چنان آشکار شده است که کسی توان پنهان کردن آنرا ندارد.
ای مردم با شرف، ستم و سختی کشیده ایران، ای دانشجویان دلیر، ای کارگران خرد شده و ای کشاورزان بی خانمان شده در سیستم بی کفایت ولایت فقیه، ای معلمان زحمتکش خون بدل، ای کارمندان اداره ها که هر روزشاهد زورگویی و فریب و دورویی هستید و از مشتی آخوند فریبکار باید فرمان بگیريد ای پدران و مادران داغدیده و رنج کشیده و ای همه مردم ، حکومت ترسیده وزبون است . همه چیز نشان از پایان کار ملایان فریبکار دارد. آنها از همه جا در محاصره اند و بهمین دلیل است که امروز به هر نیرنگ و فریبی دست می رنند. از سویی با تمام نیروقدرت سرکوبگر خودرا در خیابان ها به رخ می کذ4ند واز سویی چون می دانند آن بشکه باروت تنها پژواک آتشی می خواهد، سردار طلایی ها را روانه دیدار با دانشجویان می کنند که وعده "روزهای خوش بدهد" و از دانشجو، که امروز نامش هم زیبا شده! حتا کمک بخواهد! ای مردم! رژیم از 18 تیر ماه هراس دارد و بسیار هم هراس دارد. درنگ نکنید ! به دانشجویان، این فرزندان دلیر و پاکباز خود پیوسته و آنها را تنها نگذارید. 18 تیرماه امسال بسیار مهم است ومی تواند آعاز یک جنبش بزرگ دیگر برای آزادی باشد. آزادی ای که این بار چون بدست آوردیم با این همه تجربه دردناک و خونبار، هرگز به سادگی از دست نخواهیم داد. زمان را دریابیم. همه همت کنیم و بپا خیزیم و دانشجویان را در میان گیریم. یا مرگ یا آزادی!
زیر نویس:
1ـ مفرغ[از ع.] (1.) (شیم.) آلیاژی است از مس و قلع که با آن ابزارهای مختلف و مجسمه تهیه می کنند. فرهنگ فارسی/دکترمحمد معین، جلد چهارم،
چاپ چهارم، تهران، 1360، ص.4270
2ـ سایت های پیک ایران و پیک نت، دوشنبه 15تیرماه 1383، همچنین سایت گویا، 16 تیرماه 83