[email protected]
جنبش دانش جوئی همان گونه که دربرخی بیانیه ها ومقالات و مصاحبه های فعالین جنبش دانش جوئی ابراز شده است، درپی شکست گفتمان اصلاح طلبی درجستجوی گفتمان جدیدی است.
بی تردید، گفتمان جدید بدون نقد همه جانبه و ریشه ای گفتمان شکست خورده ونقد نسبت جنبش دانش جوئی با آن ناممکن است. بنیاد نقد فوق را می توان در دومحور، شکست اندیشه تحقق ولایت مشروط ازیکسو و گسست پروژه اصلاح طلبی ازتکیه برمردم و جنبش های اجتماعی و مطالبات آن ها ازسوی دیگرجستجوکرد. درنقد عملکرد جنبش دانش جوئی می توان دریک کلام به حاکمیت "نگاه به بالا" دراین جنبش و بازی دربساط بالائی ها اشاره کرد.
برپایه نقد فوق است که مقولات کلیدی گفتمان جدید هویت پیداکرده و شفاف می گردند. درنقد شکست جنبش اصلاح طلبی نباید تنها به نقد سیاسی آن اکتفاکرد. این نقد باید هم زمان درهرسه بعد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی صورت گیرد. واکنش مردم به روند موسوم به تؤسعه باصطلاح سیاسی بسیار روشن است. تحریم شوراهای اسلامی شهر وروستا وبویژه تحریم انتخابات هفتم درکلان شهرها توسط 70 درصد شهروندان نمی تواند ازدیدگان کسی پوشیده بماند. اما نقد این گفتمان درعرصه های اقتصادی و اجتماعی غالبا مغفول می ماند. محمدخاتمی اخیرا درسخنانی موفقیت عرصه اقتصادی را بیش از عرصه سیاسی دانسته و ازسوی دستیاران وی با مباهات گفته می شود که تنها درطی سال 82 باندازه ده سال دورا ن قبلی باصطلاح خصوصی سازی صورت گرفته است. اما آیا این باصطلاح تؤسعه اقتصادی و خصوصی سازی بجز افزایش تصاعدی بیکاری و خانه خرابی میلیون ها تن، حذف خدمات و تأمین های اجتماعی، گسترش تصاعدی فساد و غارت و حتی تقویت و تحکیم مواضع مافیای اقتصادی و باندهای تحت کنترل جناح موسوم به اقتدارگرایان حاصلی داشته است؟ تا آن جاکه به نظر وواکنش مردم و انبوه زحمتکشان نسبت به این روند مربوط می شود آنان به عریان ترین وجهی ازطریق اعتراضات پردامنه ومداوم–که ازدید هیچ کس نمی تواند پنها ن بماند- ارزیابی و واکنش خود را نسبت به روند فوق نشان داده اند. اعتراضات روبگسترش قاطبه کارگران و معلمان و پرستاران وحتی خود دانش جویان ...ازجمله دلایل صحت ادعای فوق است. دربعد اجتماعی درطی سالیان اخیر تشدید ستم و آپارتاید جنسی و گسترش بی سابقه تجارت و داد وستد جنسی، افزایش بی سابقه کودکان خیابانی و دامنه اعتیاد، رویکرد گسترده به فروش اعضاء و جوارح اندام خود برای گذران زندگی و بالأخره تشدید ستم ملی- مذهبی براقلیت ها ی قومی اززمره نشانه های وخامت روزافزون وضعیت اجتماعی است.
بنابراین در گفتمان جدید درکنارمقولاتی چون جمهوریت، درخواست حکومت عرفی مبتنی برجدائی دین ازدولت وطرح آزادی لازم است برمطالبات اقتصادی و اجتماعی نیز به همان اندازه اهمیت داده شود. بدون طرح مطالبات اجتماعی و اقتصادی مردم، سخن گفتن از نقد گفتمان شکست خورده هنوز یک نقد نیم بند ویک جانبه بوده و نمی توان ازطریق بسیج جبنش های اجتماعی و پیوند با آن ها، مقولات معطوف به دمکراسی و آزادی را ازفضا های باصطلاح گل خانه ای و ازمیان نخبگان و محدوده احزاب و گروهای رسمی موجود درعرصه سیاست به متن جامعه و بسوی اعماق سوق داد.
در برخورد با ضرورت یک نقد همه جانبه نسبت به گفتمان شکست خورده، درمیان صفوف جنبش دانش جوئی ما شاهد حضور سه گفتمان ولایت مشروط ، گفتمان نئو لیبرالیستی و گفتمان آزادی و برابری اجتماعی هستیم. در وجه اصلاح طلبانه ما شاهد فعالیت کسانی هستیم که هم چنا ن تلاش می کنند تا با استفاده ازسنگرهائی که دراختیاردارند جنبش دانش جویی را در چنبره گذشته و تاروپود یک نظام مذهبی نگهدارند. سیاست های حاکم بر انجمن اسلامی دانشگاه تهران و علوم پزشکی نمونه برجسته ای از این تلاش های مذبوحانه به شمارمی رود. تنها نگاهی به مطالب مبادله درنشست این نهاد ونیز بیانیه این انجمن به مناسبت به 18تیر-که درآن هم چنان از مواضع "رهبر معظم سخن" به میان می آید و نسبت به اپوزیسیون خارج خط و نشان کشیده می شود- نشان می دهد که بقایای واپسگرائی تا چه جد دروجود آنان ریشه کرده است. تلاش جبهه مشارکت برای سازماندهی هسته های دانش جوئی دردانشگاه های مختلف برای کنترل حرکات دانش جوئی و سمت و سو دادن به آن درچهارچوب "تفسیر دمکراتیک" از قانون اساسی گوشه دیگری ازاین گونه تلاش های واپسگرایانه را به نمایش می گذارد. درخواست این گونه تشکل ها از رژيم برای دادن مجوز جهت برگزاری مراسم 18تیرو به انتظار آن نشستن نشان می دهد که تا چه اندازه آنان از روح حاکم برمختصه های دوره جدید که مبارزات فراقانونی از جمله یافته های مسلم آن است بیگانه هستند. گفتمان دوم گرچه در مبارزه علیه کلیت رژیم باگفتمان سوم همسو است اما نقد گفتمان شکست خورده اصلاح طلبی را فقط درمحدوده سیاسی دنبال می کند. آنها انتقادی نسبت به کلیت سیاست های تباه کننده اقتصادی و اجتماعی اصلاح طلبان ندارند.
و بالأخره باید به گفتمان طیف سوم یعنی مدافعان آزادی و برابری اجتماعی اشاره کرد که برپایه نقد همه جانبه گفتمان شکست خورده ، با تأکید برپیوند جدانشدنی اندیشه آزادی و برابری، تکیه برجنبش های اجتماعی و شفاف سازی مطالبات و تقویت همبستگی آنان و پیوند جنبش دانش جوئی با جبنش جهانی روبه گسترش ضد سرمایه داری قراردارد.
این گرایش گرچه بدلیل نضج جنبش های اجتماعی و مطرح شدن همزمان و ترکیبی مطالبات سیاسی و اقتصادی و اجتماعی و باتوجه به شکاف های روزافزون طبقاتی و جنسی و قومی- مذهبی درسطح جامعه وهم چنین بدلیل خاستگاه طبقاتی اکثریت بزرگی از دانش جویان وافق تیره پس ازاتمام دوران دانشگاه زمینه های خوبی برای رشد و بالندگی دارد، وحتی از هم اکنون شاهد پیدایش جوانه های امیدبخشی چون اعلام حمایت و همبستگی گروهی از کارگران اخراجی و بیکارشده و یا پرستاران با جنبش دانش جوئی هستیم، اما هنوز تا فرادستی گفتمان این گرایش درسطح جنبش دانش جوئی فاصله داریم.
هم اکنون اصلاح طلبان درون وبیرون ازحاکمیت تلاش وسیعی را بکارگرفته اند تا باردیگر جنبنش دانش جوئی را هم چون تسمه نقاله و یا چون محللی درخدمت اهداف خود و این بار درقالب ائتلاف های احزاب و نیروهای اصلاح طلب شکست خورده و یانیمه شکست خورده دربیاورند. چنان که نهضت آزادی که خود از حامیان پروپاقرص اصلاح طلبان حکومتی بوده و هست پیام تأسیس پارلمان دانشجویی می دهد و جبهه مشارکت، فقیه رضوی را وارد دستگاه رهبری تحکیم وحدت می کند، تا شاید باردیگر جنبش دانش جویی را با مشغول کردن به بازی دربساط بالائی ها درخدمت اهداف خود بکارگیرد. اما ازسوی دیگر می توان امیدواربود که جنبش دانش جوئی علیرغم کشاکش فوق درپی تعمیق نقد ریشه ای و همه جانبه ازگذشته، با عبور از بازی در بساط نیروها و احزاب موجود، پیوند با اعماق و جنبش های اجتماعی وتقویت هم بستگی آن ها با یکدیگر را بعنوان خط راهنمای خود منبای هرگونه تلاش دردوره جدید قرار دهد.
8.07.2004-18.4.83
*گفتاررادیو برابری به مناسبت سالگرد 18 تیر