با توجه به انتشار اخبار ضد و نقيض در مورد اعتصاب غذاي زندانيان سياسي زندان اوين و به گفته بسياري از ناظران جنبش روزنامه: دانشجويي، بايکوت اين رويداد از سوي رسانه هاي شنيداري و ديداري درون و برون مرز، تلفني با پدر دکتر فرزاد حميدي، يکي از زندانيان سياسي که در اعتصاب غذا بسر مي برد، ( که خود نيز از زندانيان سياسي رژيم شاه به شمار مي رود) گفتگو کرده ايم که در زير مي خوانيد:
روزنامه: آقاي حميدي، با توجه به انتشار اخبار ضد و نقيض در مورد اعتصاب غذاي زندانيان سياسي و عدم انتشار کامل اين اخبار در رسانه هاي فارسي زبان، با شما که پدر يکي از اعتصابيون سرشناس هستيد تماس گرفتيم تا در مورد اين اعتصاب غذاي زندانيان سياسي و صحت مطالب منتشر شده و ديگر مسائل مربوطه که به آن خواهيم پرداخت پرسش کنيم. آيا تمايلي به اين گفتگو داريد؟
تقي حميدي: بله من براي روشنگري اين موضوع در خدمت شما هستم. خوشحال هستم حال که رسانه هاي فارسي زبان مدعي دفاع از حقوق زندانيان سياسي ما را بايکوت کرده اند شما به فکر روشن شدن ماجرا افتاده ايد.
روزنامه: ممنون از شما. در ابتدا بفرماييد که آيا شما به طور کل اين اعتصاب غذا را تاييد مي کنيد؟
تقي حميدي: بله، البته در ابتدا به دليل قطع شدن تلفنهاي زندان، تماس زندانيان سياسي با خانواده هايشان مقدور نبود و اخبار اعتصاب غذا منعکس نشد، اما پس از مدتي اين ارتباط دوباره برقرار شد و فرزاد و ديگر زندانيان با تماس تلفني با خانواده هايشان خبر دادند که عده اي از زندانيان سياسي زندان اوين، حدود 12 نفر، از چند روز قبل از 18 تيرماه در زندان دست به اعتصاب غذا زدند و اين اعتصاب غذاي آنها موجب شده بود که تلفنهاي زندان اوين براي مدتي قطع بشود و مقامات زندان هم روي آنها فشار بياورند.
روزنامه: دقيقا چه کساني در اعتصاب غذا بسر شرکت کرده اند؟
تقي حميدي: آنطور که بچه ها به خانواده هايشان خبر دادند و همينطور در نامه هايشان هم منعکس کردند، که البته از سوي برخي از اپوزيسيون نماها و مقاله نويس ها و رسانه چي هاي مدعي دفاع از حقوق دانشجويان دربند و زندانيان سياسي با شک و ترديد و اتهام زني به آن نگاه شده ، آقايان ناصر زرافشان، فرزاد حميدي، پيمان پيران، احمد باطبي، اميد عباسقلي نژاد، فرهاد دوستي، غلامرضا کلبي، سعيد ماسوري، سعيد شاه قلعه، عليرضا شريعت پناه، رضا محمدي و غلامرضا اعظمي در اين اعتصاب غذا شرکت داشتند. البته بچه هاي زندان با تماس با خانواده ها خبر دادند که آقاي فخرآور هم به خانواده خود گفته است برويد به روزنامه جمهوريت که باقي در آنجا دوست من است بگوييد من هم اعتصاب غذا هستم! و خبرش هم در اين روزنامه چاپ مي شود، اما ايشون هر روز در مقابل زندانيان خسته و گرسنه مي نشست و پلو مي خورده و آنها را به باد تمسخر مي گرفته و سعي مي کرده با کمک برادران محمدي که تواب شده اند اعتصاب غذا را به شکست بکشانند. جالب اين جاست که آقاي فخرآور پس از رو شدن دستش، در مصاحبه راديويي گفته اين اعتصاب غذا صنفي بوده و من در آن شرکت نداشته ام!
روزنامه: آقاي حميدي اين اعتصاب غذا دقيقا با چه هدفي صورت گرفته؟
تقي حميدي: آنها آنطور که در بيانيه خود نيز نوشته اند به مناسبت پنجمين سالگرد فاجعه کوي دانشگاه اين اعتصاب غذا را از روز 15 تيرماه آغاز کردند و پس از آن نيز با يورش ماموران رژيم به منزل خانواده مصطفي پيران که پسرش هم در زندان است اين اعتصاب غذا ادامه پيدا مي کند و اعتصابيون مي گويند که تا وقتي که خانواده مصطفي پيران به منزل مسکوني سابقش بازنگردد اين اعتصاب غذا ادامه خواهد داشت.
روزنامه: آقاي حميدي، در اين بين از کارشکني چند زنداني سياسي نيز اخباري منتشر شده است. آيا اين واقعيت دارد؟
تقي حميدي: بله، اين اخبار کاملا صحت دارد و از سوي زندانيان سياسي که الان در دهمين روز اعتصاب غذا بسر مي برند منشتر شده ، هر چند که رسانه هاي مدعي دمکراسي و حق طلبي آن را منعکس نمي کنند. - روزنامه: فکر مي کنيد چرا؟ - تقي حميدي: چون که قهرمانان پوشاليشان در معرض خطر و اتهام قرار گرفتند. قهرماناني که ساخته دست رسانه هاي مخالف رژيم هستند.
با توجه به گزارشهايي که بچه هاي زندان به بيرون داده اند، 3 نفر از زندانيان که بايد گفت فقط قهرمانان تلويزيون هاي آنسوي مرزها هستند و نه قهرمانان مبارزه آزاديخواهانه، و همه زندانيان هم مي دانند که اخيرا در تاريخ 22 ارديبهشت ماه به طور رسمي توبه نامه ها را امضا کردند و به خدمت دستگاه امنيتي زندان درآمده اند در کار اعتصاب غذا کارشکني کرده اند و با هماهنگي مقامات زندان در حالي که تلفن زندان قطع بوده، به دفتر زندان بانان مي روند و به خواهران خود در خارج از کشور مستقيما تلفن مي زنند و مي گويند در زندان خبري نيست و همه چيز بر وفق مراد است. – روزنامه: اگر از خواهر اين دوستان زنداني سوال کنيم اين را تاييد خواهند کرد؟ - حميدي: چرا بايد اين رسوايي را تاييد کنند. اگر تاييد کنند که ديگر نخواهند توانست براي دفاع از برادران خود به پشت تلوزيون ها و راديو ها بروند. بروند بگويند چه؟ بگويند برادران ما چنين هستند. محال است.
آن يکي ديگر به نام آقاي فخرآور هم که با هماهنگي مقامات زندان تلفن موبايل به داخل سالن زندانيان آورده و با حاميان خود گپ مي زند و معاملات و معادلات خود را با مقامات زندان تکميل مي کند. دوست هم ندارد آزاد شود، چون از اين را نان مي خورد و کسب شهرت مي کند و هر هفته به مرخصي مي رود و به ريش همه مي خندد و مي گويد رفتم با رضا پهلوي جلسه تلفني داشتم و چه و چه.
البته بچه هاي زندان اين اقدامات توطئه آميز را متوجه شدند و وي در زندان رسوا شده است و دقيقا پس از، مقامات زندان وي را به بهانه شرکت در کلاسهاي دانشگاه اهدايي! به مرخصي فرستادند و چند روزي در مرخصي بود و با راديو امريکا مصاحبه کرد و به طعنه گفت مشهورترين کسي که اعتصاب غذا کرده به «اصطلاح»! زرافشانه و چه و چه. و شنيديم که در بازگشت از مرخصي هم جرات نمي کنند ايشان را به پيش دانشجويان دربند بازگردانند.
روزنامه: آقاي حميدي، آيا فکر نمي کنيد کساني که به هر دليل به قول خودمان کم آورده اند را نبايد مورد شماتت قرار داد؟
تقي حميدي: بله، ولي آنها با وجود اينکه توبه نامه هايشان را امضا کرده اند اما باز هم در رسانه ها مدعي مبارزه هستند و به نام دانشجويان سخن مي گويند و جدا از آن درصدد نفاق و تفرقه در بين زندانيان سياسي هستند و مي خواهند حرکت هاي متحدانه و مشترک و يکپارچه زندانيان سياسي را خنثي کنند و با همکاري رژيم به شکست بکشانند.
زندانيان سياسي معتقد هستند که نبايد به اينگونه افراد جولان داد. همين فخرآور به گفته خودش در زندان قصر از يک سو با تلفن موبايل به رضا پهلوي زنگ مي زده و داد مظلوميت سر مي داده و از سوي ديگر حجت بختياري که اخيرا پدرش را نيز از دست داده را کتک زده و با فخرفروشي در حالي که زندانيان ديگر غذاي زندان را مي خورند، ايشان در زندان نوکر شخصي داشته و دستور مي داده و فخر مي فروخته و اين آدم شده سمبل يک سري تلويزيون دار آن طرف مرز.
روزنامه: آقاي حميدي، آيا فکر نمي کنيد که به هر حال بازگو کردن اين مسائل در شرايط کنوني و نام بردن از اين زندانياني که براي يک سري از افراد قهرمانان مبارزه محسوب مي شوند به مبارزه آزاديخواهانه لطمه وارد مي کند؟
تقي حميدي: اولا آنها قهرماناني هستند که بر اثر تبليغات کاذب راديو و تلوزيون هايي که بيشتر به دنبال سوژه هستند و فقط بلد هستند بگويند لنگش کن! متولد شده اند و نه قهرمانان واقعي مبارزه براي دمکراسي.
ثانيا خدمت آنها به جمهوري اسلامي از مبارزه شان بيشتر و پررنگتر است. آقاي فخرآور که عامل اصلي نفاق و تفرقه و چند دستگي در بين زندانيان سياسي و مبارزان شناخته شده است کجا به نفع مبارزه آزاديخواهانه قدم برداشته است. رژيم هم خوب مي داند اين را و در زندان به وي تلفن موبايل مي دهد تا کارش را بکند.
ايشان در زندان قصر موبايل داشت. با همان موبايل با خبرنگار شهروند چاپ کانادا مصاحبه کرده و همچنين موبايل را به زندانيان عادي مي داد و مي گفت زنگ بزنيد به فلان تلويزيون و يا فلان راديو و بگوييد ما از سياوش (لقب فخرآور) قهرمان حمايت مي کنيم. آنها هم در برابر چند هزار تومان پول به نام يک هموطن مبارز زنگ مي زدند و اين را مي گفتند. اين هم روش قهرمانان است؟
اين آقا چه کار مثبتي کرده جز تفرقه اندازي؟ آيا تخريب و توهين از سوي آن تلويزيون را نديديد که به مبارزان فحاشي کرد و چه و چه؟
اين انسان مبارز است؟ براي مبارزه زحمت کشيده است يا براي تخريب مبارزان؟ بگذريم از اينکه اين مقدار حبسش را براي چه اتهامي دريافت کرده است که اگر افشا شود آب سرديست بر روي همه دلباختگان آزادي. آنهايي که امثال اين آقا برايشان قهرمان هستند.
قهرمانسازي هاي کاذب بس است! مردم را گمراه نکنيد. به مردم دروغ تحويل ندهيد. البته به نظر من اين آدم ها شده اند خوراک رسانه هايي که دنبال سوژه براي ادامه کارشان هستند تا رسانه شان از صحنه خارج نشود.
روزنامه: آقاي حميدي، پرسش ديگري داشتم. به نظر شما چرا اين اعتصاب غذا مورد توجه خاص محافل و رسانه هاي ايراني مخالف قرار نگرفت؟
تقي حميدي: آنها منافعشان حکم مي کند که اين اعتصاب غذا را آنطور که بايد و شايد منعکس نکنند. چرا که اعتصابيون، قهرمانان پوشالي آنها را مواخذه کرده اند. آنها هم که اکثرا سلطنت طلب هستند خوششان نمي آيد. يعني منافعشان حکم مي کند که سکوت کنند. حتي حاضر نشدند که با خانواده هاي زندانيان سياسي، از جمله خود من مصاحبه کنند و در مورد اين ماجرا پرسش کنند، کنجکاوي کنند و ببينند چه خبر است. آن خانم که مدعي دفاع از دانشجويان است هنوز در توهم بسر برده نوشته است اين کار رژيم است و آن آقا هم که مي گويد دروغ است و آن يکي سکوت مي کند و آن رسانه زرد نيز بايکوت! بعدش همه مدعي دفاع از زندانيان سياسي هستند. همه شان دروغ مي گويند. همه شان منافع طلب هستند و نه حقيقت طلب. جوانان ما براي حقيقت طلبي به زندان محکوم شده اند و براي همين منظور دوست و دشمن برايشان بي معني است. حتي اگر آن دوستان قهرمانان پوشالي شما رسانه ها باشند.
روزنامه: آقاي حميدي، يک خانمي در برون مرز مقاله نوشته و از ادبيات و املاء نامه هاي منتشر شده ايراد گرفته. پاسخ شما چيست؟
تقي حميدي: اگر ايشان هم سي ثانيه فرصت مي داشتند براي بازگو کردن تلفني يک موضوع به خانواده شاند آن هم در خفقان زندان، آنوقت مي فهميدند ادبيات زندان يعني چه!
در عجب هستم که چه اپوزيسيوني داريم ما.
روزنامه: و حرف آخرتان؟
تقي حميدي: به هر حال اين جنبش ناچار به پالايش دروني خود است تا بتواند زنده بماند. اين مردگي را ببينيد؟ تا فساد و دو رويي و نفاق افکني از آن جدا شود.
اگر اينچنين نشود ما براي رسيدن به مطالبات خود بايد همچنان درجا بزنيم.
و مي دانم که اين حرفهاي امثال من در رسانه هاي مدعي دفاع از زندانيان سياسي و حقيقت و عدالت و آزادي جايگاهي ندارد. چرا که اگر منعکس کنند که ديگر آنها اپوزيسيون نام نخواهند داشت!
گفتگو از آرش پهلوان
روزنامه: روزنامه با توجه به درخواست خوانندگان خود اين گفتگو را انجام داده است. مسئوليت محتواي مطالب اين گفتگو بر عهده مصاحبه شونده است.