خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس سياسي
احمد قابل گفت: دين با دموكراسي قابل جمع است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، اين فعال سياسي طي سخناني در دومين جلسه از سلسله جلسات نقد و بررسي نشريهي دانشجويي جرس با عنوان دموكراسي سكولار و دموكراسي ديني، كه روز سهشنبه در محل انجمن اسلامي دانشكدهي علوم پايهي دانشگاه تهران برگزار شد، در ادامه به بحث امامت اشاره و ابراز عقيده كرد: از 12 امام ما تعداد محدودي از آنها توانستند حكومت كنند و اگر امامت را مساوي با حكومت كردن قلمداد كنيم، اين امر باعث خدشه وارد شدن به امامت اماماني ميشود كه حكومت نكردهاند.
احمد قابل خاطرنشان كرد: كساني كه معتقدند دين با دموكراسي قابل جمع نيست و دموكراسي ديني را رد ميكنند، اطلاعات كمي نسبت به دين دارند، آنها دين رايج كنوني را در نظر ميگيرند و بيان ميكنند كه اين دو با يكديگر هماهنگ نيستند در صورتي كه اگر به ذات دين توجه شود مشاهده ميكنيم كه اين دو با يكديگر قابل جمع هستند.
وي با بيان اين كه دموكراسي به عنوان يك روش حكومت، با دين و جمهوري سازگاري دارد، ادامه داد: حتي اين روش حكومتي با سلطنت نيز سازگاري دارد و اگر اين امر را قبول نكنيم حكومت سلطنتي فعلي در انگلستان حكومت دموكراتيكي نيست.
قابل با اشاره به بحث گفتوگوي تمدنها آن را نشانهي سازگاري و انعطافپذيري اديان عنوان كرد و گفت: وقتي ميگوييم يك نفر فردي دموكرات و مسلمان است يعني اين دو (دين و دموكراسي) قابل تجمع هستند و فرد علاوه بر اين كه اصول اعتقادي خود پايبند است به اصول دموكراسي نيز احترام گذاشته و آنها را رعايت ميكند.
قابل با اعتقاد بر اين كه دين يك نظريه است، دموكراسي را روشي عنوان كرد كه ميتواند به شكلهاي مختلف درآيد و افزود: احكام ديني ابزاري براي اجراي عدالت هستند و اگر به كمك اين احكام توانستيم به عدالت دسترسي پيدا كنيم، اين احكام داراي اعتبار و ارزش هستند.
اين فعال سياسي با اعتقاد به اين امر كه عقل همان دين است، اظهار داشت: دين در كنار عقل يك انگيزهي ثانويه براي كمك به عقل است ولي امروز متاسفانه عدهاي دين را وسيلهي نفي عقل قلمداد ميكنند، در حالي كه اسلام اعتقاد دارد كه تمام افكار را مطالعه كنيد و با توجه به عقل خود از بهترين آنها تبعيت كنيد.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، در اين جلسه همچنين رامين جهانبگلو استاد دانشگاه اظهار عقيده كرد: امري به نام دموكراسي ديني در مدلهاي حكومتهاي سياسي رايج نداريم و در هيچيك از رژيمهاي سياسي نيز شاهد اين نوع مدل حكومتي نيستيم.
وي ابراز عقيده كرد: در روزنامهها و گفتمان روشنفكري ما دموكراسي را به معناي مردمسالاري ترجمه و با اين ترجمه معناي واژهي دموكراسي را مخدوش ميكنند، اين يك سفسطه است.
جهانبگلو با اشاره به بعضي از خصوصيات مدل دموكراسي، اظهار داشت: در تاريخ انديشهي سياسي غرب بعد از ماكياولي با ايجاد فضاي شهري جديد و ايجاد انقلاب سرمايهداري مسالهي خودمختاري سياست مطرح شد. در اين تعريف سياست مشروعيتش را از خود ميگيرد و ميتوان گفت خودمختاري سياست پايههاي دموكراسي مدرن شد.
اين پژوهشگر با اشاره به اين كه در مدل حكومتي دموكراسي سياست عقلاني تعريف ميشود، اظهار داشت: در اين تعريف به قول ماكسوبر انسانها در يك دنياي افسونزده زندگي ميكنند و روابط افراد بر مبناي دين نيست بلكه بر مبناي اصول سكولار و منافع فردي و عقلانيت است و دين در حريم خصوصي افراد حضور پيدا ميكند.
وي با بيان اينكه خود بنيادي نهادهاي سياسي يكي ديگر از خصوصيات دموكراسي است، اظهار داشت: در دموكراسي سكولار نهادهاي سياسي خودمختار هستند و در اين نهادها ميتوان رفرم ايجاد كرد، آنها مشروعيت خود را از فعاليت روزانهي شهروندان ميگيرند و اگر مردم از مسوولان اين نهادهاي سياسي خسته شدند، طبق قرارداد اجتماعي بسته شدهي ميان آنها اين افراد را كنار گذاشته و افرادي ديگر را جايگزين ميكنند.
جهانبگلو با اعتقاد بر اين كه دموكراسي با دنياي سنتي قطع رابطه كرده، اظهار داشت: دموكراسي براي قراردادهاي اجتماعي است كه توسط جان لاك، هابزو ....در انديشههاي سياسي غرب مطرح شد و بر اساس اين قراردادهاي اجتماعي قانون اساسي آمريكا، انقلاب فرانسه، انقلاب انگليس و معاهدهي حقوق بشر شكل گرفت البته اين قراردادهاي اجتماعي شرعيت خود را از تصميماتي كه مردم ميگيرند، اخذ ميكند.
جهانبگلو ادامه داد: در دموكراسي به اعتلاي فرديت و اومانيسم توجه ويژهاي ميشود و در اين مدل حكومتي هر انسان به عنوان يك شهروند داراي حق و امتيازاتي است به افراد اجازه داده ميشود كه رشد و پيشرفت و از حقوق خود دفاع كنند.
اين استاد دانشگاه با اشاره به خصوصيات دموكراسي (اعتلاي فرديت) خودمختاري سياسي، عقلاني بودن سياست و قرارداد اجتماعي، مدعي شد: دموكراسي ديني از تعاريف اين مفهومها عاجز است.
وي با رد دموكراسي مستقيم اظهار داشت: دموكراسي مستقيم امري دروغ است و كلاه بزرگي است كه بر سر مردم گذاشته ميشود اكنون ما شاهد دموكراسي ميانجي (دموكراسي پارلمان) هستيم در اين روش مردم به نمايندگان رأي و به آنها اجازه ميدهند كه از سوي آنها تصميمگيري كنند.
جهانبگلو با اشاره به اصل تفكيك قوا كه توسط منتسكيو مطرح شد، گفت: سه قوهي مجريه، قضاييه و مقننه در مدل دموكرات از هم جدا هستند و اين اصل رژيمهاي دموكرات در دنيا است.
وي با اعتقاد به اين كه يك فرد ديندار ميتواند دموكرات باشد، افزود: مثلا دموكراتها مسيحي يك حزب سياسي هستند و يك ايدئولوژي نيستند كه بخواهند كل جامعه را با توجه به ايدئولوژي مسيحي تغيير بدهند بلكه آنها افرادي دموكرات و مسيحي هستند.
جهانبگلو ادامه داد: دموكراسي رژيم سياسي بسياري ظريفي است و به صورت ساده و آني واژگون ميشود مثل آنچه كه در زمان هيتلر رخ داد.
وي با اشاره به اين تعريف از دموكراسي (اكثريت خواستهي مردم) اظهار داشت: وقتي اكثريت مردم چيزي را ميخواهند، خواست اكثريت مبناي درستي آن خواسته نيست و گاهي نخبگان بايد عليه تودهها به خاطر آن خواستهي نادرست حركت كنند و البته مردم با انتخابات تمرين دموكراسي كرده و با يك تجربه در انتخاب بعدي گزينهي صحيح را انتخاب كنند.