شنبه 3 مرداد 1383

نامه موگه ملكي فرزند دكتر محمد ملكي به خانم لوئيز آربور، رياست كميسارياي عالي حقوق بشر سازمان ملل متحد

بنام خدا
عاليجناب خانم لوئيز آربور
رياست محترم كميسارياي عالي حقوق بشر سازمان ملل متحد
با احترام ،
من موگه ملكي فرزند دكتر محمد ملكي ، اولين رئيس دانشگاه تهران بعد از انقلاب اسلامي ايران و استاد بازنشسته دانشگاه تهران ، نويسنده ، متفكر و منتقد هستم . از نوجواني در سال 1360 (1981) شاهد رنجها و شكنجه هاي وحشتناكي بودم كه مسئولان جمهوري اسلامي در مدت 5 سال اسارت پدرم در زندان اوين تا سال 1365 ( 1986 ) به خاطر افكار و عقايد و اعتراض ايشان به تعطيلي دانشگاهها به بهانه انقلاب فرهنگي بر او وارد كردند .” نقض ماده 5 اعلاميه جهاني حقوق بشر و اصل 38 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران (1)” . همچنين در اسفندماه 1379 ( مارس 2001 ) به همراه 14 نفر ديگر از فعالان سياسي منتقد حاكميت ايران موسوم به ملي ـ مذهبي ها دستگير شدند و در زندان مخفي و مخوف 59 دادگاه انقلاب اسلامي به مدت 6 ماه ، در سن 68 سالگي ، در سلولهاي انفرادي و فشارهاي روحي و جسمي شديد نگهداري شدند .” بر خلاف ماده 9 اعلاميه جهاني حقوق بشر و اصل 32 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران (2)” . تا جائيكه فشار جسمي و روحي شديد وارده منجر به بيماري و خطر جاني ايشان شد و در آن مدت ، يكماه را با مراقبت شديد ماموران در بيمارستان بستري شدند . در اين زمينه پرونده شكايت خانواده من در سازمان حقوق بشر و عفو بين الملل در ژنو موجود ميباشد .
پدر من از سال 1365 ( 1986 ) و بعد از آزادي از زندان اوين به خاطر نامه ها و سخنراني هاي اعتراض آميز به نقض حقوق بشر و آزادي هاي مصرح در قانون اساسي ايران ، اجازه خروج از ايران و شركت در كنفرانس هاي علمي و تخصصي و همچنين ديدار با دوستان و اعضاي خانواده خويش را نداشته اند . ” نقض ماده 13 اعلاميه جهاني حقوق بشر و اصل 33 قانون اساسي ايران و ماده 12 اعلاميه اسلامي حقوق بشر (3 )” . در اين مدت كه پدرم اجازه خروج از كشور را نداشته اند من با تحمل سختي بسيار با 2 فرزند خود ، براي ديدار او به ايران ميرفتم . در سال 1379 (2001) كه ايشان در زندان مخوف 59 بودند براي ملاقات و اطلاع از سلامتي و ديدارشان با فرزندانم با وجود مشكلات فراوان به ايران سفر كردم اما در اين مدت ماموران حكومت جمهوري اسلامي اجازه ملاقات به من و فرزندانم را ندادند و تنها دلخوشي ما ، در هنگامي بود كه او در بيمارستان بستري شده بود و چند شب به مدت 15 دقيقه بعد از ساعت 10 شب با حضور 3 مامور اجازه ملاقات با پدر را يافتم !!!!! .
عاليجناب خانم لوئيز آربور :
آيا باور ميكنيد كه كسي از بستري شدن پدرش در بيمارستان خوشحال شود ؟ آيا شما بعنوان يك فرزند ، تجربه اين احساس ناخوشايند را ميتوانيد تصور كنيد ؟ به طور يقين ، نه ، هرگز هيچكس از حضور پدرش در بيمارستان نه تنها خوشحال نخواهد شد بلكه افسرده و غمگين مي شود . اما من در آن شرايط سختي كه بر پدرم مي گذشت با ناباوري از بودن او در بيمارستان خوشحال بودم زيرا كه در آن شرايط ، بيمارستان به مراتب مكان بهتري از سلولهاي تنگ و تاريك زندان بود . در هنگام بازگشت از ايران با وجود در خواست هاي مكرر براي ديدار با پدرم با انجام ملاقات ما حتي در زندان هم موافقت نكردند و من با نگراني بسيار به كانادا بازگشتم ، يك هفته بعد از بازگشت من ، با گرفتن وثيقه اي سنگين ( سند خانه مسكوني ) او را از زندان آزاد كردند . يك سال بعد از آزادي با وثيقه سنگين ، دادگاه انقلاب با برگزاري دادگاه غير قانوني غير علني كه ايشان به اعتراض ، به غير علني و غير قانوني بودن از شركت در آن خودداري كردند ، حكم 7 سال زندان و 5 سال محروميت از حقوق اجتماعي براي پدرم صادر كردند . “ نقض ماده 10 اعلاميه جهاني حقوق بشر و ماده 168 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ( 4 ) .”
پدر در سال گذشته براي انجام سفر به كانادا براي ديدار با من و خانواده ام و مطالعه بر روي يك پروژه در ارتباط با رشته تخصصي شان ( بهداشت و صنايع غذائي ) و بررسي و معاينات پزشكي و درماني خودشان بعد از 18 سال تقاضاي گذرنامه كردند كه بعد از چندين ماه رفت و آمد و انجام مصاحبه و بازجوئي توسط نهادهاي اطلاعاتي حكومت جمهوري اسلامي ، سرانجام براي ايشان گذرنامه صادر شد و اعلام كردند كه خروج ايشان از ايران بلامانع است .
در نهايت ماه گذشته در روز 2 تيرماه 1383 ( 22 ژوئن 2004 ) ، هنگامي كه ايشان قصد خروج از كشور به مقصد كانادا را داشتند ناباورانه در آخرين مرحله بازرسي ، از خروج ايشان جلوگيري گرديد و گذرنامه ايشان توقيف گشته و اعلام شد كه بنا به دستور صادر شده در 2 ارديبهشت 1383 ( آپريل 2004 ) 2 ماه قبل ايشان مجددا ممنوع الخروج ميباشند . !!!!! “ نقض ماده 13 اعلاميه جهاني حقوق بشر و اصل 33 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران و ماده 19 آئين مجازات اسلامي ايران ( 3 )” .
بعد از ممانعت از خروج ايشان و استرس و تنش هايي كه در اداره گذرنامه و نهادهاي انتظامي ، مصاحبه و بازجوئي مجدد به مدت 3 ساعت به او وارد كردند اعلام شد كه اين ممنوعيت به خاطر نامه ها و مصاحبه ها و انتقادهاي ايشان به موارد نقض حقوق بشر و شكنجه انجام شده .
عاليجناب خانم لوئيز آربور :
اين نامه بايد بسيار زودتر و يكماه قبل نوشته مي شد ، ليكن من اين كار را يكماه به تاخير انداختم تا علي رغم باور خودمان شايد اين مشكل توسط حكومت جمهوري اسلامي مرتفع گردد و ظلمي ديگر را بر پرونده ظلم هايشان به خانواده ما ، كه نمونه اي از ملت ايران هستيم اضافه نكند و نقضي ديگر را به نقض هاي مكرر حقوق بشر و بي توجهي به قانون اساسي و ساير قوانين اسلامي و بين المللي در ايران نيافزايد. “ يقينا شما آگاه به موارد بسيار نقض حقوق بشر توسط حكومت جمهوري اسلامي در ايران هستيد “ .

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

اكنون بعد از گذشت يكماه هيچ خبري مبني بر رفع توقيف گذرنامه ، و اجازه خروج ايشان از كشور صورت نگرفته ، و بدليل اينكه در ايران دادگاه صالحي كه بنا به ماده 8 اعلاميه جهاني حقوق بشر بتوان به آن شكايت برد و پاسخگو باشد با تجربه 25 ساله اين حكومت وجود ندارد ، لذا من از شما و تمامي جوامع حقوق بشري و نهادهاي بين المللي كه در راه استيفاي حقوق بشر و امنيت حيات آزادي بيان و عقيده انسانها تلاش ميكنند ، رسيدگي قاطع و سريع به اين اجحاف ها و ظلمها و بي عدالتي هايي كه بر پدرم و خانواده ما و همه ملت ايران ميشود را دارم . از شما و همه نهادها و ارگانهاي بين المللي تقاضا مي كنم كه اجازه ندهيد بيش از اين ظلم و تعدي به حقوق انسانها و موارد نقض متعدد حقوق بشر و قانون اساسي در ايران صورت پذيرد .
به اميد روزي كه در ايران رعايت حقوق بشر و آزادي و عدالت حاكم گردد .

با احترام فراوان
موگه ملكي
( 1 ) ـ اصل 38 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران : هر گونه شكنجه براي گرفتن اقرار يا كسب اطلاع ممنوع است ، اجبار شخص به شهادت ، اقرار يا سوگند مجاز نيست و چنين شهادت و اقرار و سوگندي فاقد ارزش و اعتبار است .
- ماده 5 اعلاميه جهاني حقوق بشر : هيچكس را نبايد تحت شكنجه يا رفتار يا كيفر ظالمانه ، غير انساني يا تحقير آميز قرارداد .
( 2 ) ـ اصل 32 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران : هيچ كس را نمي توان دستگير كرد مگر به حكم و ترتيبي كه قانون معين ميكند در صورت بازداشت ، موضوع اتهام با ذكر دلايل بلافاصله كتبا به متهم ابلاغ و تفهيم شود و حداكثر ظرف مدت 24 ساعت پرونده مقدماتي به مراجع صالحه قضائي ارسال و مقدمات محاكمه در اسرع وقت فراهم گردد .
- ماده 9 اعلاميه جهاني حقوق بشر : هيچ كس را نبايد خودسرانه توقيف ، حبس يا تبعيد كرد .
( 3 ) ـ اصل 33 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران : هيچ كس را نمي توان از محل اقامت خود تبعيد كرد يا از اقامت در محل مورد علاقه اش ممنوع يا به اقامت در محلي مجبور ساخت .
- ماده 13 اعلاميه جهاني حقوق بشر : 1 ـ هر كس در محدوده مرزهاي هر كشور حق آزادي رفت و آمد دارد . 2 ـ هر كس حق ترك هر كشور ، از جمله كشور خود ، و بازگشت به كشور خودرا دارد .
- ماده 12 اعلاميه اسلامي حقوق بشر :(تصويب شده در كنفرانس قاهره در 5 اوت 1990 توسط اعضاي كنفرانس اسلامي ) هر انسانی بر طبق شريعت حق انتقال و انتخاب مکان برای اقامت در داخل يا خارج کشورش را دارد و در صورت تحت ظلم قرار گرفتن می تواند به کشور ديگر پناهنده شود...
( 4 ) ـ اصل 168 قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران : رسيدگی به جرائم سياسی و مطبوعاتی علنی است و با حضور هيئت منصفه در محاکم دادگستری صورت می گيرد. نحوه انتخاب، شرايط، اختيارات هيات منصفه و تعريف جرم سياسی را قانون بر اساس موازين اسلامی معين می کند.
- ماده 10 اعلاميه جهاني حقوق بشر : هر كس در تعيين حقوق و تعهدات خويش و هر گونه اتهام جزائي كه به او وارد شود با مساوات كامل حق برخورداري از دادرسي منصفانه و علني را در دادگاه مستقل و بي طرف دارد .

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/10371

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'نامه موگه ملكي فرزند دكتر محمد ملكي به خانم لوئيز آربور، رياست كميسارياي عالي حقوق بشر سازمان ملل متحد' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016