نامه دريافتی از حسين زمان هنرمند ايرانی :
براي عشقم به آواز نيست که ترانه مي خوانم براي به رخ کشيدن صدايم نه ، من آواز مي خوانم تا با گيتار صادقم حرف هايم را بزنم گيتاري که قلبش از جنس زمين است و همچون کبوتران بر فراز آسمان بال مي گشايد ترانه من به دلپذيري آب مقدس شجاعت را مي ستايد و مرگ را
*
گيتار من براي قاتلان نيست
آزمندان پول و قدرت
بلکه براي مردمي است که کار ميکنند
تا آينده گل کند
*
براي مديحه سرايي نيست که آواز ميخوانم
يا براي گريه واداشتن اجنبي ها
من براي دورترين نقاط سرزمينم مي خوانم
که گرچه محروم است اما ژرفنايي بي انتها دارد "ترجمه بخشي از ترانه خوانده شده توسط ويکتور خارا هنرمند فقيد انقلابي اهل شيلي که توسط مزدوران پينوشه ديکتاتور به قتل رسيد. "
به نام آزادي و براي آزادي با حنجره اي خسته و دلي مالامال از غم غريبي ياران ، سوگوار مرگ عدالت فرياد بر مي آورم که شرم باد بر هر آنکس که امروز مي شنود صداي ناله مظلوم را و دم نمي زند ، هر آنکس که مي بيند ظلم را و چشم مي بندد . هاشم آقاجري برادر شهيد، جانباز دفاع از ايران و متفکر استاد دانشگاه پس از ماه ها تحمل زندان به دليل اظهار عقيده امروز نيز که مي تواند از بند رهايي يابد بايد که در بند بماند و اين بار بخاطر فقرش . اينجانب ضمن ابراز تاسف از آنچه بر اين مرد بزرگ وارد آمده ، چنانچه بانيان شجاعي پيدا شوند تا بتوانند مجوز هاي لازم را بگيرند و محل مناسبي را براي اجراي کنسرت در اختيار قرار دهند حاضرم هر چند شب که بايد حنجره ناقابلم را در جهت رهايي برادر بزرگوارم آقاي هاشم آقاجري بکار گيرم و عوايد حاصل از فروش کنسرت را به پرداخت وثيقه براي آزادي وي اختصاص دهم . از دوستان فعال در اين زمينه نيز تقاضا مي شود شماره حسابي را اعلام کنند تا افرادي که متقاضي اند بتوانند کمک هاي خود را به حساب مذکور واريز کنند خود نيز آماده ام تا اندک اندوخته اي که دارم را در اين راه تقديم کنم البته مي دانم روح بزرگ سيد هاشم آقاجري راضي به اين کار نيست ولي آزادي او تنها حق او نيست و ما از حق خود نمي گذريم .
حسين زمان