خبرگزاري دانشجويان ايران - تهران
سرويس سياسي
يك مدرس دانشگاه تربيتمدرس تهران، گفت: جنبش دانشجويي يك شعار كلي و كلان با عنوان دموكراسيخواهي را نمايندگي ميكند.
به گزارش خبرنگار خبرگزاري دانشجويان ايران(ايسنا)، حاتم قادري طي سخناني در برنامهي فرهنگي - سياسي انجمن اسلامي دانشجويان دانشگاه صنعتي امير كبير در هفتهي جنبش دانشجويي، افزود: آيا جنبش دانشجويي تااكنون به اين فكر افتاده است كه شعار دموكراسيخواهي را چگونه ميتواند با خرده فرهنگهايي كه در جامعه وجود دارد تطبيق دهد و آيا اين شعار با خرده فرهنگهاي موجود در جامعه احساس عدم قرابت نميكند. اين شعار، شعار مهمي است ولي آيا جنبش دانشجويي اين ارزيابي را كرده است كه چگونه ميخواهد آن را تحقق بخشد.
وي ادامه داد: براي بعضي از لايههاي جامعه دموكراسي معنا ندارد و حتي ميتواند براي آنها آفتزا باشد، اين شعار بايد كالبدشكافي و مشخص شود كه در چه لايههاي اجتماعي ميخواهد تحقق پيدا كند.
اين استاد دانشگاه كه تحت عنوان «جنبش دانشجويي با نگاهي به تحولات آينده» سخن ميگفت، به رابطهي جنبش دانشجويي با طبقات اجتماع از جمله طبقهي شهرنشيني اشاره و خاطرنشان كرد مردم به دليل نيازهاي مادي خود بيشتر در حال حركت به سوي چارچوبهاي مادي از جمله امنيت، اقتصاد، بهداشت هستند و البته به صورت فردي نسبت به عدم تامين اين موارد انتقاد دارند ولي از آن جا كه حالت انفعالي دارند اين انتقاد به صورت عمومي مطرح نميشود ولي جنبش دانشجويي كمي فرامادي است و شايد بتوان گفت بين ماديت و فراماديت قرار گرفته است.
حاتم قادري ادامه داد: خانوادهها ميگويند جنبش دانشجويي بايد فعال باشد ولي دوست ندارند از اعضاي خانوادهي خود در اين جنبش قرار بگيرند و دانشجويان را به وضعيت مادي سوق ميدهند. مردم ما زعيمگرا و قهرمانگرا هستند و تمايل دارند در زير لواي يك زعيم به فعاليت مشغول شوند. جنبش دانشجويي ما در اين وضعيت اجتماعي شناور است و هيچ گروه خاص و مشخصي از اين جنبش حمايت نميكند مگر اينكه مردم در يك موقعيت احساسي قرار گرفته باشند و احساسات مردم به نفع آنها تحريك شده باشد.
وي با اشاره به ميزان هزينههاي تحصيلي دانشجويان افزود: دانشجويان اكنون به فكر اين هستند كه چگونه معاش خود را تامين كنند. تعداد دانشجويان اكنون از نظر كمي زياد شده است ولي اين تعداد به سوي محافظهكاري گرايش پيدا كرده و اين محافظهكاري در آنها تقويت شده است. اين محافظهكاري متاثر از شكستهاي سياسي و بحرانها در جامعه است. اگر جنبش دانشجويي فكر ميكند كه داراي يك هيجان نهفته است بايد در اين فكر تجديدنظر كند و خود را مورد مطالعه و تجديدنظر قرار دهد.
اين استاد دانشگاه معتقد است: ساختار آموزشي ما تمركزگرا و محافظهكار است و دانشجويان را به چارچوب محافظهكاري سوق ميدهد. اكنون جنبش دانشجويي ما به سوي اساتيد و گرايشهاي فكري خاص حركت ميكند، تعدادي از اساتيد ما افكار خود را در سطح جامعه و دانشجويان ابراز نميكنند و داراي وضعيت محافظهكارانه هستند، دانشجويان در دانشگاه نميتوانند روي آنها حساب باز كنند و به گرايش تعدادي از اساتيد خاص كه افكار خود را به صورت باز بيان ميكنند گرايش دارند.
وي با بيان اينكه جوانان برخلاف نهاد خانواده بين مادي بودن و فرامادي بودن نوسان دارند، ادامه داد: از يك طرف خواهان آزادي مساوات و خواستههاي دموكراتيك هستند و ويژگي دوم اينكه آنها بين آنارشيسم و قدرتگرايي نوسان دارند. از يك طرف ميخواهند مركزگريز و قدرتگريز باشند و از طرف ديگر به مركز و قدرت به عنوان امري مقدس نگاه ميكنند. قدرت در ذهن آنها داراي جاذبههايي است. ما به دليل كمبودهاي تاريخي وقتي كساني در صدر قدرت هستند منتقد آنها ميشويم ولي از طرف ديگر آمادگي داريم كه با يك چرخش در موقعيت آنها قرار بگيريم و نقش آنها را ايفا كنيم.
وي با اشاره به جنبش دانشجويي فرانسه در سال 1968 گفت: در اين جنبش دانشجويي دولت فرانسه در آستانهي سقوط قرار گرفت و كارمندان به دانشجويان پيوستند ولي شرايط اجتماعي آن كشور با شرايط اجتماعي كنوني ما كاملا متفاوت است. دانشجويان در آن زمان از رفاه برخوردار بودند و به دنبال تحصيلات براي كسب درآمد و يا شغل نبودند. آنها به دنبال خواستههاي انساني، شخصي و صنفي بودند. آنها دولت را زير سوال ميبردند و خواهان جوابگويي از آن بودند. ولي در كشور ما اين امكان وجود ندارد كه به راحتي دولت را زير سوال برد و جنبهي محافظهكاري و مادي بر جنبش دانشجويي ما استوار است. در سال 1968 دانشجويان جامعهشناسي در فرانسه بسيار فعال و در مبارزه پيش قدم بودند ولي در كشور ما متاسفانه دانشجويان انساني از ديگر دانشجويان محافظهكارتر هستند و دانشجويان فني از محافظهكاري كمتري نسبت به آنها برخوردارند. البته دانشجويان فني داراي آموزش تئوريك نيستند و شايد اين دليل عمده بر عدم محافظهكاري آنها باشد. ولي دانشجويان جامعهشناسي ما به علت اينكه با اصول تئوريك آشنا هستند، به طور كلي دانشجويان تحصيلات را به عنوان پلهاي براي كسب پول حساب ميكنند و محافظهكارتر شدهاند.
اين استاد دانشگاه معتقد است: جنبش دانشجويي ما دچار ژورناليست نظري شده و مرتبا سعي ميكند از كلاسها و اساتيد براي سازماندهي ديگران استفاده كند و خود را غني ميداند، بايد در اين فكر تجديدنظر كند و در اصول فكري خود غناي بيشتري كسب كند.
وي با بيان اينكه جنبش دانشجويي ما قهرمانگراست اظهار داشت: اين جنبش بايد خود را از قيد قهرمانگرايي خارج كند و اجازه ندهد كه براي گروهها عنوان قرباني تلقي شود. جنبش دانشجويي ما بايد داراي غناي تئوريك باشد خود را سازماندهي و مديريت كند و از توهم غني بودن خارج شود. به دنبال خواستههاي صنفي، شخصي و سياسي باشد و به طور كلي از چند زاويه به دنبال خواستهها باشد. اكنون اين جنبش خود بايد از نظر مالي تامين شود و بداند با شعار و حرف كاري عملي نميشود و براي شعارهاي خود لايههاي مختلف اجتماع را در نظر بگيرد. ما اكنون تعداد زيادي دانشجو داريم ولي تعداد كمي از آنها به جنبش دانشجويي پيوستهاند.
وي افزود: شعار دموكراسي و پارلمان دانشجويي شعار خوبي است ولي باز تاكيد ميكنم اين شعار بايد تعريف شود و جنبش دانشجويي مشخص كند كه چگونه ميخواهد اين شعار را تحقق بخشد. اكنون با توجه به شرايط محافظهكاري در كشور ما پارلمان دانشجويي رنگ و بوي سياسي گرفته و اقليت دانشجويان حاضرند كه به خاطر فعاليت سياسي از جمله پارلمان دانشجويي هزينه كنند. جنبش دانشجويي بايد با گروههاي مختلف اجتماع ارتباط برقرار كند.