به نام آزادي، آگاهي و عدالت
داستان مطبوعات در كشور ما تراژدياي است كه از انتشار نخستين روزنامه در 130 سال پيش آغاز شده و تاكنون عليرغم تغيير و تحولات سياسي گوناگوني كه در كشور رخ داده است، ادامه دارد. اصحاب قلم و روزنامهنگاران همواره با مسيري صعب و پرخطر روبرو بودهاند و همچون ساير اركان دموكراسي هيچگاه ارج نهاده نشدهاند و مورد نفرت و انزجار حاكمان مستبد بوده و از تيغ سانسور آنها در امان نبودهاند.
در جوامع دموكراتيك، مطبوعات به عنوان يكي از اركان اصلي جامعه، وظيفه دارند تا با نظارت بر ك اركرد هيأت حاكمه، همواره مسائل سياسي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي را مورد بررسي قرار دهند و با اين كار نه تنها موجب رشد فكري جامعه گردند بلكه از انحراف دولتمردان از مسير اصلي وظايف خود جلوگيري نمايند.
كشور ما سالهاست به دنبال دموكراسي و دستيابي به اصول اوليه آن هزينه ميكند و ميكوشد تا مطبوعات و روزنامهنگاراني مستقل داشته باشد ولي قدرتطلبان، وجود مطبوعات آزاد را به درستي متزلزلكننده پايههاي قدرت خود احساس ميكنند. آنها اهل قلم را از دو دسته خارج نميبينند؛ عدهاي جيرهخوار كه به مانند سگهاي رام هر آنچه را حكومت ميخواهد انجام ميدهند و مينويسند و نيز عدهاي منتقد كه ساكت نمودن آنها از اوجب واجبات است. دسته اول مورد ارج و قرب و دسته دوم محكوم به زوال است و به هر وسيلهاي از حركت بازنگه داشته ميشود. ولي هرچه بيشتر محدود و محبوس ميكنند افراد با علايق و سلايق گوناگون بيشتر به هم نزديك ميشوند.
مقايسه نماييد زمان بستن نخستين روزنامه بعد از دوم خرداد (جامعه) را با حال كه در اعتراض به روند توقيف نشريات و تحديد آنها چگونه روزنامهنگاران و فعالين سياسي، همه گرد يكديگر آمدهاند و اعتراض خود را محكمتر و منسجمتر بيان ميكنند.
آري! استبداد و سركوب با همه بديهايش، براي ما، اتحاد بيشتر را پديد آورده است. و هيچگاه حاكمان به اين نكته توجه نميكنند كه با فشار هرچه بيشتر، وحدت در جبهه منتقدين نيز بيشتر ميشود و اين وحدت است كه نهايتاً روزي به ثمر خواهد نشست، هرچند راهي طولاني و طاقتفرسا در پيش باشد.
امروزه، سركوب مطبوعات و اصحاب قلم در كشور ما به امري عادي و روزمره بدل شده است. براي برخي قضات دادگستري، آوردن نان شب به منزل در گرو تعطيلي روزنامهاي و به بند كشيدن روزنامهنگاري است.
اين چگونه عدلي است كه دروغگويان و خيانتپيشگان به وطن آزادانه به هر عملي دست ميزنند و افشاكنندگان اعمال ننگين آنها سر از سلولهاي سياه اوين درميآورند؟ آيا روزنامهنگاران و خبرنگاران ما كه هماكنون در پرونده قضايي آنها بيش از صدها موارد اتهامي درج شده است، كاري جز عمل به رسالت حرفهاي خويش انجام دادهاند؟
آنان كه به خيال خود بر اريكه لايزال قدرت جلوس كردهاند و تاب شنيدن «فرياد قلمها» را ندارند، بيگناهان را به بند ميكشند، وكلاي آنان را به سبب دفاع از «جرم بيگناهي»، محكوم ميكنند، بر دهان گويندگان مهر سكوت، بر دست نويسندگان تركه بيداد و بر پاي راست قامتان تاريخ زنجير استبداد ميزنند.
امروز روز جهاني خبرنگار است، روزي كه در دنيا به پاس زحمات خبرنگاران و روزنامهنگاران از آنان تقدير ميشود. ولي ما در ايران هستيم؛ زندان خبرنگاران، آري؛ در اين سرزمين در ازاي زحمات نويسندگان برايشان زندان ميسازند.
توقيف بيش از يكصد نشريه و به بند كشيدن نويسندگان و مسؤولان آنها كه بدون هيچ توجيهي از سوي قوه قضاييه انجام شد، هيچگاه نميتواند بيانگر آزادي بيان در ايران باشد. اين بيعدالتيها در كنار صدها مورد بازداشت و حبس دانشجويان، اساتيد دانشگاهها، روشنفكران، وكيلان دادگستري، نمايندگان ملت و همه آنها كه نداي آزادي از گلو سر ميدهند، محكوم است.
بدون داشتن مطبوعاتي آزاد و مستقل، مفهوم آزادي معنا پيدا نميكند. شما امروز در اينجا جمع شدهايد تا در سوگ آزادي بنشينيد، تا آيندگان در چنين روزي سرمست از سرود عدالت، شهيد شيرين آزادي را با ياد شما بنوشند. شما از نامهاي ماندگار تاريخ خواهيد بود. قدمهايتان استوار و راهتان پر رهرو باد.
در پايان ضمن گراميداشت ياد و خاطره كليه قربانيان مطبوعات از ابتدا تاكنون؛ كريم پورشيرازي، سعيدي سيرجاني، شريف، مختاري، پوينده و... و نيز به اميد آزادي آزادگان در بند؛ رحماني، صابر، عليجاني، زرافشان، گنجي و ساير سرفرازان، اعلام ميداريم براي رسيدن به آزادي و استقرار دموكراسي تلاش خود را ادامه ميدهيم و در اين راه دست كليه وطنپرستان آزاده و نستوه را به گرمي ميفشاريم. به اميد اينكه شاهد روييدن گل آزادي و عدالت در ايران باشيم.
انجمن اسلامي دانشگاه صنعتي اصفهان