[email protected]
عرفان قانعی فرد
آورده اند از دیدار کردستان با رئیس جمهور.
اما من به عنوان یک کرد از او ۱۰ سوال دارم و نمیدانم آیا اجازه دارم؟
1.؛<به گزارش گروه دريافت خبر خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا) رييس جمهور در اين ديدار با ابراز تاسف از وجود نوعي محروميت مزمن تاريخي در استان كردستان اظهار داشت: براي رساندن كردستان عزيز به جايگاه شايسته خود، نيازمند تلاش مضاعف هستيم>
مضاعف. به کدام معنا؟...در جا زدن کردها یا وعده زعمائی را دادن؟....بار قبل فرمودید:
---------------------------------------------------------
۱. ضرورت پرهيز از دامن زدن به مسايل قوميتي و مذهبي
۲.خدمترساني و حفظ حرمت همه اقوام از جمله قوم كرد
۳.تشريح اوضاع سياسي، اقتصادي، اجتماعي و افزايش شاخصهاي توسعه در استان كردستان،
۴. فراهم آوردن زمينههاي سرمايهگذاري،
۴.توجه به منابع آبي، راههاي مواصلاتي، صنعت، كشاورزي، پتروشيمي و گازرساني .
۵.وضعيت امنيتي و سياسي منطقه،
۶.ضرورت تدوين برنامههاي ويژه در خصوص جبران عقبماندگيها
۷.سرمايهگذاري مناسب در امور زيربنايي
۸. افزايش بودجه براي مناطق استان
۹.ايجاد اشتغال و حل بحران بيكاري،
۱۰. ايجاد منطقه آزاد تجاري و طرح جامع گردشگري
۱۱، توجه به راههاي روستايي
۱۲. توسعه مراكز فرهنگي، بهداشتي و پزشكي در مناطق استان
-----------------------------------------------------------
وه که چه شیرین است زبان فارسی!...اما امروزه روز , زبانها در مهلکه بهترین ارتباط مانده اند.پس این همه تاکید و ابرام آنهم در سفری یک روزه چه حلاوتی دارد؟
2. هنوز کردها در خم یک کوچه مانده اند..بعضی از قوانین در اینجا از سال ۱۳۵۹ فراتر نرفته است....دیدار با مسئولین کرد گاه از ژاک شیراک مشکل تر است...همان هائی که امرو ز با کت و شلوار برای شما آمار و ارقام را با صدای بلند تلاوت می کنند!.....پس کدام تلاش؟...بگذار در خانه بمانم و به استقبال نیایم...که کسی را طاقت شنیدن من نیست!
گفتم : در دوران انقلاب سال 1357 کردها به عنوان جزء سازنده مردمان ایران وعناصر اصلی تاریخ اجتماعی معاصر و کهن ایران حضور فعال وصادقانه داشتند و حقوقی که آنان مطالبه می کردند بر اساس فرهنگ وهنر منطقه بود که با بی مهری حکومت مرکزی پهلوی و موقت۱۳۵۷ مواجه شده بود.
راستی امروز چه؟..
خوب ظاهرا در خوب بودن کردها
شکی نیست. پس این بی مهری
چرا هنوز ادامه دارد؟
پس چرا هنوز بیشتر اظهارات
در باره کرد ها آمیخته با تعصب و اصرار منفی است؟
3. کردها هنوز در آروزی ترویج وتوسعه زبان وهنر ومذهب خود مانده اند ، اما حکومت ها ، چندان عرصه را برای وجود آنها مهیا نساخته اند ، با وجودی که هیچ کدام از کردها امروزه در حکومت مرکزی ایران در تاریخ ۲۵سال معاصر بعد از ۱۳۵۷ پست کلیدی ومهم نداشته اندو ندارند! .حتی در هر انتخاباتی فله ای مردود شناخته می شوند...در بعضی ازانتخابات هم مانند ریاست جمهوری حق شرکت صوری را هم ندارند! .... راستی چرا؟ مگر کردها از کدام سرزمین آمده اند؟.
4. در هر هنگام به واقع کردها صادقانه خواهان اجرای نقش فعال در توسعه ایران بوده اند واحیای فرهنگ وهنر را ضروری می دانند ، همیشه هم دولت ایران و رئیس جمهور یاری ومساعت ومشارکت آنان را پذیرفته ، اما متاسفانه بعد از مدتی همان تزریق گفتار تعصبی ومنفی و تفکر واندیشه بیمار ، که گویا کردها قصد تجزیه طلبی وضدیت با انقلاب را دارند ُ....وجود دارد..برای رفع آن توهم تا به حال چه کرده اید؟ دیگر مردم کرد دیگر چگونه همراهی کنند؟
5. در سخنان تان بارها فرموده اید " پی گیری مستمر" ،اما هیچگاه اشاره نکرده اید که آن عامل ایجاد در گیری و مزاحمت برای " پی گیری مستمر" چیست؟ و بفرمائید شما که مردم را به تلاش مستمر فرا می خوانید.خود که سال هاست سرگرم نلاشند اما هر دم جز وعده واز طرفی قهر و بی مهری چیزی ندیده اند!و اینکه هنوز سر خورده نشده اند،جای آفرین گفتن دارد! نسل جوان امروز کردستان دیگر امید به تفاهم وگفتکوی سرگرم کننده فی مابین را نمی پذیرد...عمل می خواهد و ...فضای رشد و نرقی...نه باور بی یقین!..به تاکید و تحریم و توصیه پدرانه هم نیازی ندارند! ...دیگر به آمارها هم باور ندارند...حتی گاهی به روشنفکرانش نیز اعتماد!... او جنبش وحرکت جامعه کردها ی ایران را می خواهد،چون به حرکت ورشد کردهای عراق وترکیه هم نظرمی افکند. اما " تبعیض فرهنگی وقومی " و"محرومیت اقتصادی" کردهای ایران را می بیند ، جنبش قومی در میان همه ایران هست ، خوزستان ، سیستان ، خراسان ، آذربایجان و… .همگی موجب می شود تا در موفقیت جنبش خود جوش ومردمی کردها نقش فعال داشته باشند ،
چگونه نمی توان پرسید چرا فقط در مناطق کرد نشین شاهد یک سد و حساسیت در برابر جنبش قومی بوده ایم ؟ و چرا باید این تبعیض محسوس را پذیرفت ؟
جنبش اجتماعی و مردمی جامعه کردها را که نمی توان از بین برد ، چون جنبش مردمی جامعه کردها مانند دیگرجوامع بشری امروز دنیا رو به رشد و حرکت است و این تغییر مهار شدنی نیست ، نوعی جنبش اجتماعی در داخل لایه ها ی مردم است ، از طرفی حرکت روبه رشد و توسعه فرهنگی وهنری کردها و دیگر اقوام را نیز نمی توان منحرف کرد وبه شکست منتهی ساخت.
حال در برابر نسل جوان امروز کردستان چه سخنی دارید؟
نسلی که از یک معلم خود چنین آموخته است:
...<< مانند دوره سابق، فضاهاى سياسى و فكرى را نمی توان بست و فضاى توهم و "خوش گذرانيها" را باز و بازتر كرد.جوان امروز کرد میداند و شخصيت پيدا كردن را در آن مىبيند كه از نوعی دنياى لاابالى گرى بدر آيد و به خود هويت سياسى و فكرى بدهند. از تجربه نسل پیش درس گرفته است دیگر آزادى را لاابالى گرى نمىخواند و وانمود نمىكند كه فضاى خوشگذرانى را باید بست. ..... و جوانها نمىكوشند اين فضا را به تصرف خود درآورند. غافل نیستند تا فريب بخورند و نيروى عظيم خويش را به زيان خود و سود دیگری بكار ببرند. هر چند وجود بيكارى و نبود آرمان و هدف و وجود انواع مخدرها، گوشه ای از جامعه جوان کرد را به هرز دادن جوانى خويش معتاد كردهاست!!!
اما براستى همه جامعه جوان گرفتار چنين اعتيادى نیست؟ سمت يابى انديشه جمعى جوانان کرد جز اين را مىگويد. جهتى كه تحول انديشهها در ايران جوان امروز پيدا كرده و جائى كه آزادى در انديشههاى سياسى پيدا كردهاست، جز اين را مىگويند. اقبال همگانى به اصول راهنماى سه انقلاب ايران در قرن بيستم، جز اين را مىگويد. سنجش هاى افكار كه در آنها افزون بر 90 درصد جامعه جوان ، از انواع استبدادها و موانع بى زارى مىجويند، جز اين را مىگويند. روى گرداندن از وعده ها بمثابه درد فراگير و توجه به عمل بمثابه بيان آزادى، جز اين را مىگويد. توجه به خطرها و نيز آگاهى از موقعيت ممتازى كه ايران براى زيست مستقل پيدا كردهاست،جز اين را مىگويد.
با وجود اين، نوعی جنبش همگانى در بین نسل جوان کرد با هدف روشنى پديد آمده است و دیگر جامعه کردها به آب راكد نمىماند.و آن هدف نه وعده پر فریب خود مختاری است و نه امتناع و روی برگرداندن و قهر کودکانه از مو قعیت ها .....
و اینکه مىگويند: جوانان کرد هدف ندارند. در بى هدفى واهی ، مأيوس و كز كرده شدهاند دروغی قدیمی است.
جنبش همگانى امروز نسل جوان کرد هدف را ممكن و دست يافتنى تصور كردند و موج شده اند تا برخیزند. موجى كه شده اند که به هر سخره ای بخورد، دیگر واپس نمیرود و فرو نمی خوابد. امروزه، چون هدف دارند، مانند نسل پدران پژمرده نشده اند...>>...
..<< وبا داشتن توانائى عقل آزاد است كه اميدى كران ناپيدا مىجويد، مدار خويش را باز مىكند و در بى كران آزادى، رشد استعدادها را ممكن مىگرداند.
چون اميد همزاد دانائى و توانائى و آزادى است. بخصوص اميد دستيار توانائى عقل آزاد در بر قرار كردن رابطهاى ايست كه بدان،
الف - انسان هيچگاه آزادى خويش را از دست ندهد و آتش هستى سوز روابط قوا همواره بر او سرد بماند و
ب - به يمن بيان آزادى، امكان دامن گستر رشد انسان در آزادى باشد. چنانكه
ج - انسان، در پندار و گفتار و كردار، پيام آزادى را بگزارد و
د - فضاى آزاد و شادى فراهم آيد كه همه نور على نور كه تا بىكران راست راه رشد را روشن گرداند.
در مقام عمل، پيروزى آزادى - كه ذاتى حيات است -، بر قدرت ويرانگر، به وجود توانائى و اميد در نسلى است كه آينده را مىسازد، به وجود توانائى و اميد در نسل جوان کرد است.
از اين رو، هر جوان در خور اين صفت،خود را مسئول میداند که بر او است كه در خود، آن دانائى را بجويد كه او را از توانائيهايش آگاه كند. آن دانائى را وقتى مىجويد كه خويشتن را توانا و منير مىيابد، منيرى كه نور اميد و توانائى مىپراكند. آن بهترين خلق خدا اين جوان آزاد، توانا، خورشيد نشاط و اميد افروز نيست؟...>>
6. در جنبش های کردی از قدیم الایام کردستان محل حضور تشکل های سیاسی و مذهبی بود ه است -- زیرا هر قومی جنبش وحرکت رو به رشد را بیاغازد ، بسا امید می دهد که موانع از میان برداشتنی می شوند و این قدیمی ترین ملت ایرانی که آن حرکت را قرن هاست آغازیده -- اما دولت های مرکزی فقط ناظر نبوده است ، هر هیچگاه دولت مرکزی نتوانست مثلا جنبش هنری یا حرکت ادبی کردها را مانع شود از طرف دیگر وجود حزب ها و تشکل ها در جامعه باعث نشاط و حرکت سیاسی و عقیدتی مردم می شود و کردها تنها در چند حزب خلاصه نشدند هر چند که امروزه کردها اشتباه حزب ها را دیگر تکرار نمی کند تا دولت مرکزی آتش رابه همه تعمیم دهد . اما نیک می داند وجود حزب اهرم جنبش است ، ضلعی از منشور جنبش مردمی ، و طبعا اشتباه یک حزب سیاسی را به پای جنبش مردمی نمی گذارند !
اما چرا امروز ما کردها نمی توانیم برای خود دارای حق ادامه آن فعالیت ها باشیم؟چرا فورا بعضی ها مارک قدیمی " کومله ودمکرات " را می چسبانند؟ با استنتاج شخصی و اشتبا ه در برداشت وقیاس تاریخی، هرچند که تریبون یکطرفه در اختیار آنهاست ! خطر ناسیونالیسم را گوشزد می فرمایند؟ !
همین افراد " کومله ودمکرات " رشد کرده و تغییر یافته اند و هیچکدام از آنها دیگر مبارزه مسلحانه را نمی پذیرند ، هیچکدام خواهان تجزیه وتفکیک نیستند که بی نصیب از همه چیز بمانند ومیز قدرت را به نفع حریف بدبین ومنفعت طلب ترک کنند و با سادگی ونجابت در صحنه قهر کنند و تهمت های ناروای حریف را بشنوند ! همگی متفق القول هستند که در موزائیک قدرت آینده خاورمیانه حضور فعال ومداوم داشته با شند و باید گفت که در روند جهانی شدن " توسعه و تفاهم " ضروری است .
واقعیت این است که د ر کنار قدرت های مرکزی ، کردها ، توانایی رقم زدن سرنوشت خود را دارند .اما آیا دولت خواهان آن ترقی است؟
7. قبلا گفته ام که جمهوری اسلامی ایران در اوایل خود گردانی وخود اختیاری مردم کرد را پذیرفت که مثلا رئیس آموزش وپرورش یا فرماندار از میان افراد کرد باشد ،
که از هر ۱۰۰ نفر ۲ نفر آن مدال را به گردن آویختند.
به کردها پیشنهاد دادند که از کلمه توهم زا وحشت آوروحساسیت برانگیز " خود مختاری " چشم پوشی کنند ، اما در عمل می توانند به خود گردانی دسترسی بیابند . بعد از ایجاد این تفاهم ومصالحه ناگهان کردها را تحریک شده ویاغی نامیدند و سپس حکم ارتداد صادر شد و لشکرکشی و حمله قاضی اعدام ، و اصلا کمترین فرصتی برای اثبات حقانیت وصداقت به کردها ارائه نشد . به سرعت یک بهانه قدیمی مستمسک شد !!
و کردها عطای آن را به لقایش بخشیدند .حال ۲۵ سال تاوان دادن کافی نیست؟من نسل جوان چه گناهی کرده ام؟
8. حکومت مرکزی - که خواهان صلح نبود! - ناگهان تصمیم گرفت بگوید که " بیگانه گان از راه کردستان وارد می شوند و استقرار جمهوری نوپا را تهدید خواهد کرد، پس برای استقرار ، باید کردستان پاکسازی شود وهزاران نفر اعدام شوند "!!!
خوب حال من جوان به عزا بنشینم؟
آن غضب وقهر یک شبه دولت مرکزی را چگونه باید رفع کرد ؟ برای کسب تاوان احزاب سیاسی کرد ...آیا باید مردم کرد را در وحشت ونا امنی قرار داد؟ حال بپذیریم آنها اشتباه عمل کردند ! هزاران نفر که رفتندو پناهنده شدند... احزاب سیاسی کرد نوعی باور پر یقین داشتند اما سیل احساسات و طغیان هیجان آنان را فدا کرد ، نوعی چند صدایی به وجود آمد که دیگر کسی صدای واقعی آنان را نشنید و می پذیرم " خطای راهبردی بود "
شما بفرمائید در"رفع ستم ملی " چه باید کرد؟
9. " سطح توسعه " را دولت مرکزی بسط می دهد یا قبض می کند ، اما کردها از ۱۳۵۷ تا به امروز هر چند در همان وضعیت ساده وابتدایی اقتصادی نمانده اند ...اما " از طریق ساز وکار قانونی موجود در قانون اساسی هم " دولت مرکزی را وادار نکرده اند ، بلکه پیشنهاد شان را بارها عادی و مظلومانه ارائه داده اند ،اما همان بندهای ابتدایی قانون اساسی هم در باره کردها و دیگر قومیت ها ، هیچگاه اجرا نشد .راستی چرا هنوز آن روحیه " کرد –هراسی /KURDPHOBIA " وجوددارد ؟
چرا هنوز آن روحیه ورفتار خاص تعامل و بستر لازم فراهم نیست؟ وهنوز اعتماد به وجود وحضور کردهاوجود ندارد؟ چگونه می توان آن غفلت وکم محلی را درمان کرد؟
اصلا آیا دولت خواهان توسعه کردهاست؟
10." ..<< سالهاست فراوان چه بايد كرد پيشنهاد شدهاند. برخى از اين ((چه بايد كرد؟)) ها، تجربه نشده رها شدهاند و برخى ديگر، تجربه شده و رها گشتهاند. چرا ((چه بايد كرد؟)) اول روش تجربه را نپذيرفتند؟
در حال حاضر، از ((چه بايد كردها؟))، اين ((چه بايد كردها؟))، برجا هستند:
۱. از درون دولت اصلاحات آقای خاتمی ؟
۲.در بيرون با استفاده از قدرت خارجى و توسل به آن؟
۳. رها نكردن تجربه بديل مردم سالارى مستقل از دولت و مستقل از قدرت خارجى و ادامه روش آزاد شدن به قصد ممكن كردن جنبش همگانى مردم ایران و نسل جوان ؟ ..>>"
چون من --مانند دیگر جوانان کرد که به شما رای دادیم--دنبال چه باید کرد دیگری هستم!