قتل عام تابستان 1367 زندانيان سياسی
فاجعه ای که، زنده مي ماند!
هيچگاه فراموش نخواهيم کرد آنچه را که در تابستان خونين سال 67 رخ داد و هرگز نخواهيم گذاشت يادمان گزنده آن کشتار هولناک، از خرد آگاه تاريخی مردم ايران و جهانيان رخت بر بندد. فاجعه ای که در آن، هزاران نوجوان، جوان و سالخورده و تنها در عرض چند هفته، گروه گروه به دست دژخيمان جان باختند، صرفا به اين گناه که مانند حکومتگران دينی نمی انديشيدند و با ارتجاع، استبداد و جنگ طلبی آن ستيزه مي كردند. از ياد نخواهيم برد اين فرمان خمينی را که در آن و در تصميم وی مبنی بر خالی کردن زندان ها از طريق نابودی زندانيان سياسی، همه سردمداران رژيم مستقيم و غيرمستقيم مشارکت و يا موافقت داشتند. و نمی توان نام انسان بر خود گذاشت و انسان ماند، و اين قساوت تاريخی را که ابعاد ملی بر خود گرفت، از ياد برد.
شقاوتی که جمهوری اسلامی در تابستان سال 1367 از خود نشان داد، آنچنان عظيم و تکان دهنده بود که تصور آن، حتی به رغم پيشينه جنايت بار فقها در ده سال نخست حکومت دينی، در بدو امر دشوار می نمود. اما آن هنگام که زندانبانان به تدريج خانواده های قربانيان اين قتل عام را در جريان ماجرای جنايت گذاشتند ، مردم ايران و جهانيان با بهت و خشم دريافتند که چه خون آشامانی ميهن ما را در طليعه قرن بيست و يکم به ماتمکده بدل کرده اند. همگان دريافتند که سلاخ های انسان چه سرمايه عظيمی از فرهنگ و تجربه فکری و سياسی يک ملت را به پای استبداد و ارتجاع خود، چنين يغماگرايانه هزينه کرده اند. اين فاجعه را کسی از ياد نخواهد برد.
اين فاجعه تنها از اين رو فراموشی پذير نيست که در جريان آن شماری عظيم از انديشمندان و سازمانگران سياسی ميهن ما نيست و نابود شدند، بلکه از اين رو نيز هست که در آن به گونه ای بی سابقه، عليه بديهی ترين حقوق دموکراتيك، آزادی، کرامت انسانی و شهروندی در ايران ما تيغ برهنه کشيده شد. هم از اين روست که تا آن زمان که پرونده اين فاجعه به تمامی رسيدگی نشود و جانيان آمر و عامل آن پاسخگوی جنايت خود بشوند، پرونده گشوده می ماند. پشت اين پرونده ملی، تنها خانواده ها و بازماندگان قربانيان نيستند که 16 سال است که استوار ايستاده اند و همه ساله تلاش های حقوقی تازه ای، از سوی آنان را شاهديم، بلکه همه آزادی خواهان ايران و حاميان باوجدان آنان در مقياس بشريت قرار دارند که اعلام می کنند دادخواه اين جنايت اند.جنايتي كه رهبران جمهوري اسلامي عليه بشريت مرتكب شده اند.
فاجعه قتل عام زندانيان سياسی سال 1367 و ديگر آدم كشي هاي گروهی و موردی جمهوری اسلامی در طول 25 سال حاکميت آن، جملگی موضوع بررسی حقوقی در ايران آزاد فردا هستند. بررسی ای که گردش کار آن، از ديروزها آغاز شده و هم امروز فعالانه پی گرفته می شود. اين جنايت ها اما در عين حال، موضوعات سياسی روز هستند و نحوه برخورد و مواجهه هر ايرانی با آن، خود يک ملاک و ميزان قضاوت سياسی صريح و قاطع است. هر آن کس که از اين جنايت ها باخبر است اما آگاهانه آنها را به فراموشی می سپارد، بی هيچ اما و اگری با سياست سکوت سران جمهوری اسلامی در قبال اين فاجعه همراهی می کند. پرده برداشتن از اين جنايت ها و فاجعه قتل عام زندانيان سياسی در سال 1367، شکستن سکوت سنگين و تاريخی در قبال آن، و همدردی و همراهی با خانواده های دادخواه اين فاجعه، آن حداقلی است که از هر ايراني آزاده انتظار می رود . راه پايان دادن به شکنجه و اعدام _ اين خواست متمدنانه و دموکراتيک در کشور ما _ از جمله در گذر از چنين ايستگاه مهمی در ايران است، که هموار می شود.
ما امضاء کنندگان اين اعلاميه که در جريان فاجعه سال 1367 هر يک گروهی از همراهان سازمانی خود را از دست داديم و ياران ديگرمان که در جريان کشتارها و اعدام های قبلی و بعدی توسط رژيم جان خود را از دست دادند، با درود به خاطره همه جانباختگان فاجعه قتل عام زندانيان سياسی در تابستان خونين 67 و تما می قربانيان سياست های سرکوب و اعدام طی بيست و پنج سال حاکميت آن، اعلام می داريم که هرگز نخواهيم گذاشت اين جنايت ها به فراموشی سپرده شود. ما اعلام می داريم که پشتيبان و همراه تلاش های خانواده های قربانيان قتل و کشتار جمهوری اسلامی هستيم که می خواهند و حق دارند که بخواهند تا از طريق نهادهای حقوقی بين المللی، مسئولين مرگ انسان ها در جمهوری اسلامی را پاسخگوی اعمالشان کنند.ما ترديد نداريم كه تلاش خانواده هاي قربانيان و نيروهاي انساندوست و دادخواه در داخل وخارج از كشور به ثمر خواهد نشست و جنايات جمهوري اسلامي عليه بشريت بي كيفر نخواهد ماند .
اتحا د انقلابيون كردستان
حزب دموكرات كردستان ايران
سازمان اتحاد فدائيان خلق ايران
سازمان فدائيان خلق ايران (اكثريت)
كميته مركزي سازمان كارگران انقلابي ايران (راه كارگر)
كومه له ـ سازمان انقلابي زحمتكشان كردستان ايران