چهارشنبه 28 مرداد 1383

لطفا يکي از خانم ها خودسوزي کند! در حاشيه تحصن و اعتصاب غذاي روزنامه نگاران، آزاده اکبري

سوزاندن ما چندان سخت نيست. كبريت خودسوزي ما را كه مي كشد؟ بارها خواسته اند ما را بسوزانند. اين جا ايستاده ايم كه بگوييم آزادي ققنوس وار دوباره خواهد روييد. در هر آتشي. در هر زماني

تبليغات خبرنامه گويا

[email protected] 

شمس الواعظين در روز تحصن همان طور كه از در بيرون مي رود با خنده مي گويد: خب يكي از خانم ها خودسوزي كند. همه مي خنديديم. تو مي روي. ما اين جا مي مانيم تا دور بازوهاي مان نوار سياه ببينديم. چون ما خودمان خوب مي دانيم كه مدت هاست خودسوزي كرده ايم.
اينجا سوگواره است. نه سوگواره چند ورق كاغذ. سوگواره اي براي انسان ها. براي آن ها كه ياد گرفته اند ببينند، ياد گرفته اند تا دقيق بشوند. اين سوگواره اي براي آن هاست كه نمي توانند نادان و زودباور باشند.
راجع به خودسوزي فيلم زياد ساخته شده است. شايد بچه هاي سرويس اجتماعي كه اينجا هستند هر كدام بارها خبر خودسوزي را كار كرده باشند. اما به راستي كبريت خودسوزي را چه كسي مي كشد؟
دروغ نيست اگر بگوييم ما خود را در دريايي از نفت غرق كرده بوديم. چه خنده دار است از آزادي حرف زدن در كشوري كه بزرگ ترين زندان روزنامه نگاران در خاور ميانه است. چه ساده لوحانه است كه بكوشيم فراموش كنيم قبل از روزنامه نگار، قلم را زنداني كرده اند.
چقدر سرزنش مي شويم براي خبرنگار شدن؟ چقدر تحقير شده ايم در دفتر وكيل و رييس؟ چقدر دويده ايم تا از ميان زندان هاي ذهن افراد، كلمات را بيرون بكشيم؟ در تمام اين مدت ما آرام آرام نفت را بر بدن هاي مان مي ريختيم. اما كبريت، كبريت را چه كسي كشيد؟
شمع ها مي سوزند. شمع هاي سياه بلند. بر ديوارها عكس كساني است كه روزها را در خلوت خود مي شمرند. بر صندلي ها آن ها نشسته اند كه مي دانند روي خطي باريك از مرگ و زندگي راه مي روند.
آدم هاي زيادي اينجا ننشسته اند. بعضي سرزنششان مي كنند اما شايد آن ها از راه رفتن روي خط مرگ مي ترسند و اين قابل سرزنش نيست. هر چه باشد ما انسانيم. ما آزاديم. ما مي خواهيم خورشيد را تنفس كنيم. آسمان را ببينيم. و فقط يك لحظه شك كردن كافي است تا تو ديگر نخواهي روزنامه نگار باشي. دوست داريم آينده روشن و واضح باشد. هر چند كه تاريك است و مبهم. بسيار مبهم. معلوم نيست كه ما چقدر مي توانيم كنار هم بمانيم. همان طور كه شنبه شب ما در وقايع بوديم و يكشنبه صبح نبوديم. فاصله بودن و نبودن ما، فاصله چاپ حروف سربي روي كاغذهاي كاهي است. فاصله اي كه با فشار يك كليد خاموش مي شود.
سوزاندن ما چندان سخت نيست. كبريت خودسوزي ما را كه مي كشد؟
بارها خواسته اند ما را بسوزانند. اين جا ايستاده ايم كه بگوييم آزادي ققنوس وار دوباره خواهد روييد. در هر آتشي. در هر زماني.

دنبالک:
http://khabarnameh.gooya.com/cgi-bin/gooya/mt-tb.cgi/11012

فهرست زير سايت هايي هستند که به 'لطفا يکي از خانم ها خودسوزي کند! در حاشيه تحصن و اعتصاب غذاي روزنامه نگاران، آزاده اکبري' لينک داده اند.
Copyright: gooya.com 2016